ترک تحصیل، بهترین راه آموزش!
نظام آموزش و پرورش طوری طراحی شده است که به دستۀ کوچکی از علایق و تواناییها بها بدهد: مهارت در ریاضی و علوم، انجام کوهی از تکالیف و رقابت بر سر بالاترین نمرهها. اما این چیزها برای خیلی از دانشآموزان خواستنی نیست. در واقع، اگر دانشآموزی بخواهد آشپز، جواهرساز یا تعمیرکاری حرفهای بشود، مدرسه نهتنها چیزی به او نمیآموزد، که مانع راه موفقیت او هم میشود. پس تصمیم درست چیست؟ یک نظام آموزشی متفاوت؟ یا اصلاً رها کردن مدرسه؟
کد خبر :
۷۱۸۵۸
بازدید :
۳۸۴۹
کیتی رایلی | سِر کِن رابینسون از آن دسته افرادی بوده است که همیشه در درس و مدرسه عالی هستند؛ رابینسون پس از پایان دورۀ دکتری، بیش از ده سال به عنوان استاد دانشگاه در حوزۀ آموزش وپرورش تدریس کرده، هدایت کمیسیون ملی خلاقیت، آموزش و اقتصاد را در انگلستان برعهده داشته، و به پاس خدماتش در دنیای هنر از ملکۀ انگلستان لقب شوالیه دریافت کرده است.
بااینهمه، اکنون یکی از فعالترین مدافعان روشهای غیرسنتی در آموزش است، روشهای پرورش خلاقیت و حمایت از دانش آموزانی که برگههای گزارش عملکرد و آزمونهای استاندارد جوابگوی نیازهایشان نیست. او به دختر خودش اجازه داد در ۱۶ سالگی دبیرستان را رها کرده و برنامۀ تحصیلی مخصوص خودش را در پیش بگیرد؛ و به والدین دیگر هم توصیه میکند که آموزش غیرسنتی یا حتی ترک مدرسه را مدنظر قرار دهند، چه بسا که شاید بهترین راه برای فرزندشان همین باشد. البته باید توجه داشت که از نظر رابینسون، که خودش از مدافعان آموزش عمومی است، چنین راه حلی مناسب همه نیست.
او در مصاحبهای با تایم میگوید «من خودم در مقطع دکتری تحصیل کرده ام. کتاب مینویسم. استاد دانشگاه بوده ام. چنین نیست که خارج از این سیستم ایستاده باشم و به آن انتقاد کنم»، ولی به این نکته نیز اشاره میکند که نظام آموزشی فعلی پاسخگوی نیازهای بسیاری از مردم نیست.
به اعتقاد او، «ما درکی بسیار محدود از هوش را مبنا قرارداده ایم، و گرچه عملکرد دانشگاهی به نوبۀ خود مهم و برای علاقمندانش سودمند است، اما نباید به مثابۀ تنها مقیاس ذکاوت در نظر گرفته شود».
رابینسون والدین را تشویق میکند به آنچه تاکنون تحصیلات خوب میدانستند از نو بیاندیشند و روشهای متفاوت یادگیری را برای فرزندانشان به کار گیرند. همچنین از آنها میخواهد در تغییر نظامِ آموزشیِ فعلی بکوشند، نظامی که به اعتقاد او نتوانسته خود را با نیازهای قرن بیست ویکم تطبیق دهد. اینها همه موضوعات اصلی کتاب جدید اوست که همین سه شنبه منتشر شد: شما، فرزندتان، و مدرسه: بهترین مسیر آموزشی را بیابید۱.
رابینسون میگوید: «اغلبِ پدرمادرهایی که با آنها صحبت کرده ام گرفتار این تفکر اشتباه اند که برای رسیدن به عالیترین نتایج، بهترین کار این است که مداوماً فرزندشان را تشویق کنند که بالاترین معدل را بگیرد و به برترین دانشگاهها راه پیدا کند ... بحث من این است که مسیرهای منتهی به موفقیت بسیار متنوعاند، ولی این روزها دیگر به اندازۀ کافی امتحان نمیشوند».
رابینسون -که سخنرانی اش با عنوان «آیا مدرسه خلاقیت را نابود میکند؟» ۲ در یکی از سخنرانیهای تِد سال ۲۰۰۶. با ۵۲ میلیون بازدید همچنان پربازدیدترین ویدیو در تِد است- معتقد است: تعداد بالای آزمونهای استاندارد در مدارس، اولویت دهی به رشتههای علوم، فناوری، مهندسی، و ریاضیات در برابر رشتههای علوم انسانی، حد بالای استرس و نگرانی در میان دانش آموزان، و رویهای که به سمت تکالیف بیشتر و ساعات استراحت کمتر پیش میرود، بسیار مشکل آفرینند.
برخی از دست اندرکاران آموزش، ازجمله بتسی دواس، وزیر آموزش ایالات متحده، بااین توجیه که والدین باید قدرت بیشتری در تصمیم گیری راجع به تحصیلات فرزندشان داشته باشند، از طرحهایی مانند آزادی انتخاب مدرسه۳ یا مدارس پیمانی۴ حمایت میکنند. اما رابینسون منتقد طرحهای کوپنی۵ است، چراکه به عقیدۀ او چنین طرحهایی باعث کاهش بودجۀ مدارس دولتی و همچنین «افزایش مدارس پیمانی با کیفیتی مغشوش» شده است.
رابینسون معتقد است یک مدرسۀ خوب -فارغ از اینکه دولتی، خصوصی، یا پیمانی باشد- باید برنامۀ آموزشی گستردهای را ارائه دهد که زبان و ادبیات، ریاضیات، علوم، هنر، علوم انسانی، پرورش جسمانی و مهارتهای زندگی ازجمله بینش مالی و علوم تغذیه را دربرگیرد. او والدین را تشویق میکند که درصورت فقدان چنین گستره ای، به جای تحمیل یک نظامِ آموزشی ناکارآمد به بچه ها، با همکاری معلمان و مدیران موسسۀ آموزشی فرزندشان به رفع این نواقص در خارج از محیط مدرسه اهتمام ورزند، یا به کلی روش آموزشی نوینی را در پیش بگیرند.
به گفتۀ رابینسون: «لازم است مطمئن باشید که فرزندانتان اساساً در مدرسه خوشحال هستند.... فرزندان ما پیوسته نشانههایی بروز میدهند که بیانگر علایق و شخصیتشان است». مثلاً ممکن است همۀ بچهها با لِگو بازی کنند، ولی آن بچهای که یک سازۀ کامل و پیچیده میسازد احتمالاً در آینده معمار موفقی میشود. همۀ بچهها ممکن است نقاشی کنند، ولی آنکه قرار است در آینده کاریکاتوریست شود، احتمالاً تمام حاشیۀ دفترچه هایش پر از طراحیهای پرنکته است.
کِیت، دختر رابینسون، که اکنون مشاور نوآوری در آموزش است، در بچگی عروسک هایش را ردیف میکرد و به آنها درس میداد. اما در زمان مدرسه با ساختار سنتی آموزش مشکل پیدا کرد. او در سخنانی از دشواریهای حضور در محیط بسیار رقابتی دبیرستانی در لس آنجلس یاد میکند؛ مدرسهای که در آن، همۀ دانش آموزان در آرزوی راهیافتن به دانشگاههای آیوی لیگ۶ بودند و «اگر در آزمونی نمرۀ کمتر از ۹۵ درصد میگرفتند، واقعاً گریه میکردند».
در ۱۶سالگی والدین کتی به او اجازه دادند مدرسه را رها کرده و به دنبال شغل، کار داوطلبانه، یا مسیر آموزشی دیگری برود. او در دورههای مختلفی ازجمله جواهرسازی و خیاطی شرکت کرد، در کلاسهای روانشناسی کودک در کالج عمومی شهر ثبت نام کرد، در دورههای تکمیلی دانشگاه یو سی الای به تحصیل در آهنگسازی پرداخت و در این صنعت مشغول به کار شد. خودِ کیت دراین باره میگوید: «زندگی ام تازه شروع شد. هرچه میتوانستم جذب کردم. بسیار آموختم. گویی نور زندگی دوباره به من برگشت، و دوباره شادمان شدم.... همه چیز از لحظهای که مدرسه را رها کردم شروع شد».
طبق آمار وزارت آموزش، در سال ۲۰۱۲ حدود ۱.۸ میلیون کودک آمریکایی در خانه آموزش میدیدند؛ این تعداد در مقایسه با سال ۱۹۹۹، که اولین بار چنین گزارشی تهیه شد، بیش از دوبرابر شده است. کنِ رابینسون پیش بینی میکند که محبوبیت این روش درکنار روشهایی مانند «آموزشِ بدون مدرسه» ۷ همچنان افزایش خواهد یافت. روش بدون مدرسه نوعی روش آموزش بی ساختار است که علایق کودک را مبنا قرار میدهد. به اعتقاد رابینسون، اگر کودک شما مدرسه را دوست ندارد، دیگر به خلاقبودن علاقهای نشان نمیدهد، یا هیچوقت خوشحال و هیجان زده از مدرسه برنمی گردد، همۀ این نشانهها ممکن است حاکی از این باشد که روشهای دیگر آموزشی احتمالاً برای او مناسبترند.
دربارۀ تحصیلات عالی نیز رابینسون به والدین توصیه میکند به جای سیستم سنتی ۴سالۀ دانشگاه، گزینههای جایگزینی از جمله برنامههای فنی-حرفه ای، طرحهای مرتبط با کارآفرینی و «سالهای فاصله» ۸ را نیز درنظر داشته باشند.
به گفتۀ رابینسون: «تمام حرف من این است که دیدن و شناختن هویت راستین فرزندانمان بسیار لذتبخشتر است از تصور آنچه ما آرزو داریم باشند؛ و میدانم رسیدن به این نقطه همیشه آسان نیست، والدین طبعاً بهترینها را برای فرزندشان میخواهند، و اغلب تصور میکنند فرزندانشان با پیروی از نظامهای جاری بهترین نتیجهها را خواهندگرفت». او میافزاید: دقت کنید و ببینید چه چیزهایی علاقۀ فرزندتان را برمیانگیزند، اگر دائماً مجبورید آنها را در مسیری که مشتاقش نیستند هل بدهید، لازم است تجدید نظر کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را کیتی رایلی نوشته است و در تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۱۸ با عنوان «Why Dropping Out of School Could Actually Help Your Kid, According to One Education Expert» در وبسایت تایم منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۹۸ با عنوان «شاید بهترین راه آموزش ترک تحصیل باشد» و ترجمۀ سارا زمانی منتشر کرده است.
•• کیتی رایلی (Katie Reilly) گزارشگر تایم است. حوزۀ علاقۀ او آموزش و پرورش و سیاست است و پیش از این برای رویترز و مرکز تحقیقاتی پیو کار کرده است.
[۱]You, Your Child, and School: Navigate Your Way to the Best Education
[۲]Do schools kill creativity
[۳]school-choice: برنامههای مختلف تحصیلی در آمریکا که به خانوادهها اجازه میدهد در مدارسی غیر از مدارس دولتی موجود در محدودۀ مسکونی خود حضور یابند [مترجم].
[۴]charter schools: مدارس پیمانی (منشوری، یا هیاتامنایی)، مدارسی هستند که توسط دولت تامین بودجه میشوند، اما میتوانند بهصورت مستقل از مدارس رسمی و سنتی، برنامههای آموزشی خود را باتوجه به نیاز جامعۀ هدف خود سازماندهی نمایند [مترجم].
[۵]voucher programs: ازجمله برنامههای «آزادی انتخاب مدرسه» که با اعطای کوپن یا کمکهزینههای تحصیلی به دانشآموزان به آنها اجازه میدهد در مدارس یا برنامههای آموزشی منتخب خود شرکت جویند [مترجم].
[۶]Ivy League: گروهی متشکل از ۸ دانشگاه خصوصی برتر در آمریکای شمالی [مترجم].
[۷]unschooling
[۸]gap years: سالهای وقفه بین اتمام دورۀ آموزش متوسطه و ورود به دانشگاه [مترجم].
بااینهمه، اکنون یکی از فعالترین مدافعان روشهای غیرسنتی در آموزش است، روشهای پرورش خلاقیت و حمایت از دانش آموزانی که برگههای گزارش عملکرد و آزمونهای استاندارد جوابگوی نیازهایشان نیست. او به دختر خودش اجازه داد در ۱۶ سالگی دبیرستان را رها کرده و برنامۀ تحصیلی مخصوص خودش را در پیش بگیرد؛ و به والدین دیگر هم توصیه میکند که آموزش غیرسنتی یا حتی ترک مدرسه را مدنظر قرار دهند، چه بسا که شاید بهترین راه برای فرزندشان همین باشد. البته باید توجه داشت که از نظر رابینسون، که خودش از مدافعان آموزش عمومی است، چنین راه حلی مناسب همه نیست.
او در مصاحبهای با تایم میگوید «من خودم در مقطع دکتری تحصیل کرده ام. کتاب مینویسم. استاد دانشگاه بوده ام. چنین نیست که خارج از این سیستم ایستاده باشم و به آن انتقاد کنم»، ولی به این نکته نیز اشاره میکند که نظام آموزشی فعلی پاسخگوی نیازهای بسیاری از مردم نیست.
به اعتقاد او، «ما درکی بسیار محدود از هوش را مبنا قرارداده ایم، و گرچه عملکرد دانشگاهی به نوبۀ خود مهم و برای علاقمندانش سودمند است، اما نباید به مثابۀ تنها مقیاس ذکاوت در نظر گرفته شود».
رابینسون والدین را تشویق میکند به آنچه تاکنون تحصیلات خوب میدانستند از نو بیاندیشند و روشهای متفاوت یادگیری را برای فرزندانشان به کار گیرند. همچنین از آنها میخواهد در تغییر نظامِ آموزشیِ فعلی بکوشند، نظامی که به اعتقاد او نتوانسته خود را با نیازهای قرن بیست ویکم تطبیق دهد. اینها همه موضوعات اصلی کتاب جدید اوست که همین سه شنبه منتشر شد: شما، فرزندتان، و مدرسه: بهترین مسیر آموزشی را بیابید۱.
رابینسون میگوید: «اغلبِ پدرمادرهایی که با آنها صحبت کرده ام گرفتار این تفکر اشتباه اند که برای رسیدن به عالیترین نتایج، بهترین کار این است که مداوماً فرزندشان را تشویق کنند که بالاترین معدل را بگیرد و به برترین دانشگاهها راه پیدا کند ... بحث من این است که مسیرهای منتهی به موفقیت بسیار متنوعاند، ولی این روزها دیگر به اندازۀ کافی امتحان نمیشوند».
رابینسون -که سخنرانی اش با عنوان «آیا مدرسه خلاقیت را نابود میکند؟» ۲ در یکی از سخنرانیهای تِد سال ۲۰۰۶. با ۵۲ میلیون بازدید همچنان پربازدیدترین ویدیو در تِد است- معتقد است: تعداد بالای آزمونهای استاندارد در مدارس، اولویت دهی به رشتههای علوم، فناوری، مهندسی، و ریاضیات در برابر رشتههای علوم انسانی، حد بالای استرس و نگرانی در میان دانش آموزان، و رویهای که به سمت تکالیف بیشتر و ساعات استراحت کمتر پیش میرود، بسیار مشکل آفرینند.
برخی از دست اندرکاران آموزش، ازجمله بتسی دواس، وزیر آموزش ایالات متحده، بااین توجیه که والدین باید قدرت بیشتری در تصمیم گیری راجع به تحصیلات فرزندشان داشته باشند، از طرحهایی مانند آزادی انتخاب مدرسه۳ یا مدارس پیمانی۴ حمایت میکنند. اما رابینسون منتقد طرحهای کوپنی۵ است، چراکه به عقیدۀ او چنین طرحهایی باعث کاهش بودجۀ مدارس دولتی و همچنین «افزایش مدارس پیمانی با کیفیتی مغشوش» شده است.
رابینسون معتقد است یک مدرسۀ خوب -فارغ از اینکه دولتی، خصوصی، یا پیمانی باشد- باید برنامۀ آموزشی گستردهای را ارائه دهد که زبان و ادبیات، ریاضیات، علوم، هنر، علوم انسانی، پرورش جسمانی و مهارتهای زندگی ازجمله بینش مالی و علوم تغذیه را دربرگیرد. او والدین را تشویق میکند که درصورت فقدان چنین گستره ای، به جای تحمیل یک نظامِ آموزشی ناکارآمد به بچه ها، با همکاری معلمان و مدیران موسسۀ آموزشی فرزندشان به رفع این نواقص در خارج از محیط مدرسه اهتمام ورزند، یا به کلی روش آموزشی نوینی را در پیش بگیرند.
به گفتۀ رابینسون: «لازم است مطمئن باشید که فرزندانتان اساساً در مدرسه خوشحال هستند.... فرزندان ما پیوسته نشانههایی بروز میدهند که بیانگر علایق و شخصیتشان است». مثلاً ممکن است همۀ بچهها با لِگو بازی کنند، ولی آن بچهای که یک سازۀ کامل و پیچیده میسازد احتمالاً در آینده معمار موفقی میشود. همۀ بچهها ممکن است نقاشی کنند، ولی آنکه قرار است در آینده کاریکاتوریست شود، احتمالاً تمام حاشیۀ دفترچه هایش پر از طراحیهای پرنکته است.
کِیت، دختر رابینسون، که اکنون مشاور نوآوری در آموزش است، در بچگی عروسک هایش را ردیف میکرد و به آنها درس میداد. اما در زمان مدرسه با ساختار سنتی آموزش مشکل پیدا کرد. او در سخنانی از دشواریهای حضور در محیط بسیار رقابتی دبیرستانی در لس آنجلس یاد میکند؛ مدرسهای که در آن، همۀ دانش آموزان در آرزوی راهیافتن به دانشگاههای آیوی لیگ۶ بودند و «اگر در آزمونی نمرۀ کمتر از ۹۵ درصد میگرفتند، واقعاً گریه میکردند».
در ۱۶سالگی والدین کتی به او اجازه دادند مدرسه را رها کرده و به دنبال شغل، کار داوطلبانه، یا مسیر آموزشی دیگری برود. او در دورههای مختلفی ازجمله جواهرسازی و خیاطی شرکت کرد، در کلاسهای روانشناسی کودک در کالج عمومی شهر ثبت نام کرد، در دورههای تکمیلی دانشگاه یو سی الای به تحصیل در آهنگسازی پرداخت و در این صنعت مشغول به کار شد. خودِ کیت دراین باره میگوید: «زندگی ام تازه شروع شد. هرچه میتوانستم جذب کردم. بسیار آموختم. گویی نور زندگی دوباره به من برگشت، و دوباره شادمان شدم.... همه چیز از لحظهای که مدرسه را رها کردم شروع شد».
طبق آمار وزارت آموزش، در سال ۲۰۱۲ حدود ۱.۸ میلیون کودک آمریکایی در خانه آموزش میدیدند؛ این تعداد در مقایسه با سال ۱۹۹۹، که اولین بار چنین گزارشی تهیه شد، بیش از دوبرابر شده است. کنِ رابینسون پیش بینی میکند که محبوبیت این روش درکنار روشهایی مانند «آموزشِ بدون مدرسه» ۷ همچنان افزایش خواهد یافت. روش بدون مدرسه نوعی روش آموزش بی ساختار است که علایق کودک را مبنا قرار میدهد. به اعتقاد رابینسون، اگر کودک شما مدرسه را دوست ندارد، دیگر به خلاقبودن علاقهای نشان نمیدهد، یا هیچوقت خوشحال و هیجان زده از مدرسه برنمی گردد، همۀ این نشانهها ممکن است حاکی از این باشد که روشهای دیگر آموزشی احتمالاً برای او مناسبترند.
دربارۀ تحصیلات عالی نیز رابینسون به والدین توصیه میکند به جای سیستم سنتی ۴سالۀ دانشگاه، گزینههای جایگزینی از جمله برنامههای فنی-حرفه ای، طرحهای مرتبط با کارآفرینی و «سالهای فاصله» ۸ را نیز درنظر داشته باشند.
به گفتۀ رابینسون: «تمام حرف من این است که دیدن و شناختن هویت راستین فرزندانمان بسیار لذتبخشتر است از تصور آنچه ما آرزو داریم باشند؛ و میدانم رسیدن به این نقطه همیشه آسان نیست، والدین طبعاً بهترینها را برای فرزندشان میخواهند، و اغلب تصور میکنند فرزندانشان با پیروی از نظامهای جاری بهترین نتیجهها را خواهندگرفت». او میافزاید: دقت کنید و ببینید چه چیزهایی علاقۀ فرزندتان را برمیانگیزند، اگر دائماً مجبورید آنها را در مسیری که مشتاقش نیستند هل بدهید، لازم است تجدید نظر کنید.
پینوشتها:
• این مطلب را کیتی رایلی نوشته است و در تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۱۸ با عنوان «Why Dropping Out of School Could Actually Help Your Kid, According to One Education Expert» در وبسایت تایم منتشر شده است. وبسایت ترجمان آن را در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۹۸ با عنوان «شاید بهترین راه آموزش ترک تحصیل باشد» و ترجمۀ سارا زمانی منتشر کرده است.
•• کیتی رایلی (Katie Reilly) گزارشگر تایم است. حوزۀ علاقۀ او آموزش و پرورش و سیاست است و پیش از این برای رویترز و مرکز تحقیقاتی پیو کار کرده است.
[۱]You, Your Child, and School: Navigate Your Way to the Best Education
[۲]Do schools kill creativity
[۳]school-choice: برنامههای مختلف تحصیلی در آمریکا که به خانوادهها اجازه میدهد در مدارسی غیر از مدارس دولتی موجود در محدودۀ مسکونی خود حضور یابند [مترجم].
[۴]charter schools: مدارس پیمانی (منشوری، یا هیاتامنایی)، مدارسی هستند که توسط دولت تامین بودجه میشوند، اما میتوانند بهصورت مستقل از مدارس رسمی و سنتی، برنامههای آموزشی خود را باتوجه به نیاز جامعۀ هدف خود سازماندهی نمایند [مترجم].
[۵]voucher programs: ازجمله برنامههای «آزادی انتخاب مدرسه» که با اعطای کوپن یا کمکهزینههای تحصیلی به دانشآموزان به آنها اجازه میدهد در مدارس یا برنامههای آموزشی منتخب خود شرکت جویند [مترجم].
[۶]Ivy League: گروهی متشکل از ۸ دانشگاه خصوصی برتر در آمریکای شمالی [مترجم].
[۷]unschooling
[۸]gap years: سالهای وقفه بین اتمام دورۀ آموزش متوسطه و ورود به دانشگاه [مترجم].
۰