روایت عصر مشروطه از قاب چهار شهر

روایت عصر مشروطه از قاب چهار شهر

منظور نویسنده از ناسیونالیسم اسلامی جنبشی است معطوف به استقرار یا حکمرانی یک دولت مدرن که بر اساس ایدئولوژی اسلامی تعریف می‌شود.

کد خبر : ۷۲۰۲۱
بازدید : ۷۵۸۱
ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم
بیش از یک قرن از انقلاب مشروطه ایران می‌گذرد. انقلاب مشروطه در کنار انقلاب‌های روسیه و چین از اولین انقلاب‌های قرن بیستم و مهم‌ترین انقلاب اجتماعی خاورمیانه به‌شمار می‌آید. تاریخ‌نگاری مشروطه از اولین روز‌های واقعه مشروطه شروع شده و تا همین امروز ادامه دارد. تنوع تاریخ‌نگاری‌ها به این تصور دامن می‌زند که گویی با تاریخی چندوجهی روبه‌رو هستیم.
انقلاب مشروطه ایران ازجمله موضوعاتی است که ایران‌شناسان از جنبه‎های مختلف به روایت و بررسی آن پرداخته‌اند. ازجمله این آثار می‌توان به کتاب «ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم» اثر ونسا مارتین، استاد تاریخ دانشگاه لندن، اشاره کرد که با دو ترجمه محمدابراهیم فتاحی (نشر نی) و غلامرضا علی‌بابایی (نشر اختران) ترجمه و منتشر شده است.

دوره مورد بررسی در کتاب حاضر سال‌های ۱۲۷۵ (۱۸۹۶) تا ۱۲۸۷ (۱۹۰۸) است. به روایت مارتین این سال‌ها دوره کاملا متمایزی است که با سلطنت مظفرالدین شاه، آسان‌گیرترین پادشاه قاجار، آغاز می‌شود. در این کتاب دو موضوع عمده مطرح می‌شود: ۱) نقش دین اسلام و سکولاریسم در انقلاب مشروطه؛ ۲) نحوه درک و دریافت از اندیشه سیاسی انقلاب در ولایات و ایالات و نیز نحوه گسترش مباحث مربوط به دین اسلام و سکولاریسم در آن مناطق. نویسنده بر این باور است که بررسی نقش کلی دین اسلام در انقلاب مشروطه، با توجه به منابع موجود، لازم و به‌موقع است.
مطالعه و بررسی منابع آن دوره نشان می‌دهد با آنکه اغلب مردم انقلاب مشروطه را انقلابی شیعی به حساب می‌آوردند، این انقلاب نوید استقرار یک نظام حکومتی جدید را می‌داد که پاسخ‌گویی حاکمان، نظم و عدالت جای حاکمیت مطلق استبداد را می‌گیرد. شاید تصور شود، چون ایران آن زمان کشوری تماما شیعی بود، پس طبیعی است که انقلاب آن نیز انقلابی مذهبی باشد.
ناگفته پیداست که در آن زمان درکی فراگیر از سکولاریسم وجود نداشت و حامیان آن نیز اغلب محدود بودند به نخبه‌ای از روشنفکران و تجار کثیرالسفر. در این میان روحانیون از اهمیت بالایی برخوردار بودند، هم به خاطر مقام و موقعیت مذهبی‌شان و هم به این دلیل که استفاده از نفوذ آن‌ها در چانه‌زنی و اعتراض علیه حکومت نزد مردم امری رایج بود.
بااین‌حال، در عصر مشروطه دو دیدگاه درباره حاکمیت وجود داشت که تقریبا در مقابل هم بودند. این دو دیدگاه که در این کتاب بررسی شده‌اند عبارت‌اند از: ۱) دیدگاه بین نظام مطلق موجود و دموکراسی مشروطه؛ ۲) دیدگاه بین مشروطه‎خواهان سکولار که به جدایی دین از سیاست اعتقاد داشتند، و مشروطه‎خواهان اسلام‌گرا که خواهان پاسخ‌گویی به شریعت بودند. امروزه با گذشت بیش از یک قرن از عمر انقلاب مشروطه همچنان شاهد این مجادله در عرصه سیاست و هویت این کشور هستیم.

در این کتاب سیر تغییر مجادله بین اسلام و سکولاریسم و اثرات آن در دریافت و افکار عمومی بررسی می‌شود و تمرکز آن بر ظهور ناسیونالیسم اسلامی است که تاکنون نادیده گرفته شده است.
منظور نویسنده از ناسیونالیسم اسلامی جنبشی است معطوف به استقرار یا حکمرانی یک دولت مدرن که بر اساس ایدئولوژی اسلامی تعریف می‌شود. حکومت در این تعریف یک نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است که حاکمیت آن در قلمروی معین و بر اساس ویژگی‎های مشترک و یک ایدئولوژی برجسته تعریف می‌شود.
در زمان انقلاب مشروطه ناسیونالیسم اسلامی همانند سایر تعابیر ناسیونالیستی آن دوره چندان قوام نیافته بود، ولی ایده‌های اولیه آن را می‎توان در آرای حاج‌آقا نورالله دید. مارتین با طرح «ناسیونالیسم اسلامی» می‌کوشد به مخاطب انقلاب مشروطه یادآوری کند که این واقعه رویدادی بسیار پیچیده و برآمده از علل و عواملی بسیار و چندوجهی بود که نمی‎توان آن را به عللی خاص نظیر تفکرات چپ‎گرایانه یا سکولار یا لیبرال و حتی صرفا مذهبی فروکاست.
انقلاب مشروطه نیز همچون سایر تحول‌ها و انقلاب‌های اجتماعی ایران متأثر بود از اندیشه‌هایی گوناگون ازجمله دیدگاه‌های تحت تأثیر اسلام.

نمایی کلی از کتاب
کتاب در دو بخش و یازده فصل تنظیم شده است. بخش نخست همراه است با مقدمه‌ای برای خوانندگان ناآشنا با پیوند دین و دولت در ایران، جنبش اصلاحات قرن نوزدهم که بر اساس ایده‌های مدرن دولت در اروپا شکل گرفته بود، تأثیر ورود ایران به اقتصاد جهانی و نقش مهم تجار در انقلاب مشروطه. همچنین در این بخش حرکت برای اصلاحات در آموزش و پیوند آن با مطبوعات بررسی شده است.
سپس دیدگاه‌های اسلامی و سکولار در موضوعاتی مانند دولت، قانون، جامعه و فرد با یکدیگر مقایسه شده‌اند. همچنین اهداف اسلامی نوسازی و اصلاح و دین و سکولاریسم در سال‎های منتهی به انقلاب بررسی شده‌اند و درباره مطبوعات پیش از انقلاب و نیز شباهت‎های اهداف و دیدگاه‌های اسلامی و سکولار درباره اصلاحات بحث شده است.
بخش هفتم نیز به بررسی سیاست دولت مرکزی در زمینه تکوین مشروطه، دولت محلی و نقش اسلام اختصاص دارد. در این گفتار اعطای مشروطه در مرداد‎ماه ۱۲۸۵ در نتیجه بازسازی دولت روایت و بررسی شده است. موضوعاتی مانند حاکمیت قانون و حقوق از منظر دینی و سکولار نیز در این بخش آمده است.
در ادامه، قانون اساسی (نظامنامه) سال ۱۲۸۵ و متمم آن، قانون انجمن‎های ایالتی و ولایتی و انجمن‎های بلدی در سال ۱۲۸۶ و اثرات آن در بعد ملی و ایالتی بررسی شده است.

در نظر مارتین نوشته‌های مربوط به انقلاب مشروطه عمدتا متوجه تهران و تاحدی تبریز بوده‌اند و در نتیجه آثار اندکی درباره سایر ایالات و ولایات نوشته شده است. نویسنده در این کتاب علاوه بر تبریز، به شیراز، اصفهان و بوشهر هم از منظر وضعیت دینی پرداخته.
این شهر‌ها از مراکز مهم ایالاتی هستند که تاکنون نقش آن‌ها در عصر مشروطه به تفصیل بررسی نشده است. موضوعات مذکور از مواردی هستند که در چهار بخش بعدی کتاب، یعنی مراکز ایالات منتخب، بررسی شده‌اند. هریک از این چهار ایالت در دو فصل، یک فصل دوره پیش از مشروطه و فصل دیگر پس از آن و تأثیر قوانین مجلس در هریک بررسی شده‎اند.

مراکز ایالات منتخب
از آنجا که شهر تبریز به لحاظ سیاسی و روشنفکری در خط مقدم انقلاب مشروطه بود، بررسی اوضاع این شهر همواره یکی از فصول کتاب‌هایی است که درباره مشروطه نوشته می‌شود. در فصل سوم اهمیت موقعیت جغرافیایی و تاریخ تبریز، نقش نخبگان از‌جمله ولیعهد و همچنین دسته‌بندی‌های مذهبی بررسی شده است.
در این بخش اهمیت میزان نفوذ قفقاز در تکوین نخستین اندیشه‌های مدرن و شکل‎گیری مطبوعات پویا حتی در سال‎های پیش از انقلاب نشان داده می‌شود. این تحول در تبریز همراه بود با حرکتی به سوی ایجاد یک نظام آموزشی مدرن و پیشرفته که به‌شدت از سوی نیرو‌های محافظه‌کار رد می‌شد.
در فصل هشتم، در بخش دوم، هم که به تبریز اختصاص دارد موضوع رادیکالیسم بررسی می‌شود که در سایر مناطق چندان نمود نداشت. رادیکال‎شدن طبقه فقرا و رشد مبارزه طبقاتی که عملا شهر تبریز و حومه آن را دربرگرفته بود، از دیگر مواردی است که در این فصل بررسی می‌شود.
این فصل با موضوع واکنش اسلام‌گرایان اعم از دیدگاه‌های میانه‎رو ثقه‎الاسلام تا ظهور انجمن اسلامیه و ستیزه‎جویی دو طرف به پایان می‌رسد.
دو فصل این کتاب هم به شیراز اختصاص دارد. فصول چهارم و نهم داستان ایالتی کاملا متفاوت را روایت می‌کنند، داستانی که در آن سیاست تحت سیطره کشاکش بی‎امان حاکم بانفوذ و مستقل شیراز، قوام‎الملک، ایلخان قشقایی فارس، صولت‎الدوله، و نمایندگان حکومت مرکزی قرار گرفته بود. شیراز مرکز ایالت بزرگ و به لحاظ راهبردی مهم فارس بود.
بررسی اوضاع شیراز از این نظر اهمیت دارد که شناختی از نقش ایلات، به‌ویژه قشقایی‎ها، به‌عنوان یک قدرت محلی عمده در یک مرکز شهری مهم طی انقلاب به دست می‌دهد. در شیراز نیز حرکتی اصلاح‎طلبانه با زبان ایجاد تغییر، اعم از مذهبی و سکولار، شکل گرفت. در فصل چهارم مبارزه دیرپا علیه شعاع‌السلطنه، حاکم و فرزند شاه، بررسی می‌شود. این مبارزه پیش‎درآمد حرکت علیه اصلاحات گمرکی بود که آغازگر انقلاب به حساب می‌آید.
این حوادث همگی علیه مشکلات مشهود و ملموس اقتصادی روی می‌داد. فصل نهم نیز به این موضوع می‌پردازد که چگونه تلاش برای پیشبرد آرمان مشروطه‎خواهی در شیراز روز‌به‌روز بیشتر گرفتار جنگ قدرت شد و فارس را وارد دورا‌نی از هرج‌و‌مرج کرد.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه تمرکز کتاب حاضر بر نقش دین، دینداران و اسلام است، بالطبع اصفهان هم مورد توجه است. دلیل اصلی انتخاب اصفهان در این پژوهش بررسی نقش خانواده متنفذ و فقاهتی مسجدشاهی (نجفی) و بیش از هر کس دیگر نقش آقانورالله، یکی از مجتهدان مهم انقلاب مشروطه، بود. اصفهان، پایتخت دوره صفوی، یک گروه نخبه بسیار قدرتمندی داشت که بخشی از آن در اطراف حاکم محلی، ظل‎السلطان، بودند و طرف دیگر مرکب از فقیهان بسیار بانفوذ.
در رأس این سران فقاهتی خانواده مسجدشاهی قرار داشتند، به‌ویژه مجتهد متعصب، آقانجفی و به‌خصوص برادر کوچک‌ترش، حاج‎آقانورالله که در مقابل اندیشه‎های جدید بسیار گشوده عمل می‌کرد؛ بنابراین به روایت مارتین دو گفتار مربوط به اصفهان بر نقش آنان در سیاست‎ورزی شهر متمرکز شده است. بخش پنجم به ستیز آنان با ظل‌السطان و واکنش به حضور روبه‌رشد خارجی‌ها در اصفهان به‌ویژه شرکت‌های خارجی می‌پردازد.
میزان اشتیاق حاج‎آقانورالله به ایده‌های مدرنیستی اسلامی موجود در کشور‌های اسلامی هم در این فصل بررسی می‌شود. بخش دهم نیز به تأثیر رهبری حاج‎آقانورالله در انجمن اصفهان، تنها فقیه برخوردار از چنین جایگاه بالایی در ایالات ایران، می‌پردازد.
بررسی وضعیت بوشهر نیز نشان‎دهنده اوضاع سیاسی حاکم بر سواحل خلیج فارس و تفاوت‌های آن با فلات مرکزی ایران است. همچنین بررسی اوضاع این شهر جزئیات بیشتری را درباره سیاست‌های یکی از ابرقدرت‌های وقت، بریتانیا، در اختیار خواننده می‌گذارد.
بوشهر به‎واسطه موقعیت جغرافیایی‎اش در خلیج فارس مسیر متفاوتی را در عصر مشروطه در پیش گرفت. این شهر که تحت سیطره انگلیسی‌ها و تجارت با جهان خارج قرار داشت، بخشی از نظام تجاری خلیج فارس را تشکیل می‌داد و بر این اساس دورتر از جریانات سیاسی داخل کشور قرار داشت.
زندگی در بوشهر حول تجارت، کارآفرینی و توسعه می‎چرخید و این امر را می‎توان در قالب زندگی معین‌التجار، تاجر ثروتمند و سپس نایب‎رئیس مجلس و از بنیان‌گذاران بانک ملی دید. نحوه رشد اقتصادی و نفوذ او یکی از موضوعات فصل ششم کتاب است. دو تحول مهم دیگر نیز در این دوره رخ داد: ایجاد یکی از بهترین مدارس ایران به نام «مظفری»، و ایجاد روزنامه‌ای محلی با عنوان «مظفری». فصل یازدهم کتاب نیز به این موضوع می‌پردازد که چگونه مجلس هرگز در بین تجار هوشمند بوشهر اعتبار لازم را به دست نیاورد.
آنان در انتخاب نمایندگان خود برای مجلس بسیار کند عمل می‎کردند، اما انجمن ملی بوشهر در حل برخی مسائل شهری و مدنی به پیشرفت‌هایی دست یافت. در بوشهر نیز تا سال ۱۲۸۷ یک دیدگاه رادیکال اسلامی در مقابل دیدگاه میانه‎رو شکل گرفت.

البته شهر‌های مهم دیگری هم هستند که در تحلیل مارتین غایبند، از جمله کرمانشاه، رشت، قزوین و خراسان. برای مثال بررسی موقعیت کرمانشاه در انقلاب مشروطه با توجه به ابعاد پیچیده سیاسی و قومی ناشی از موقعیت این شهر، یعنی نزدیکی‌اش به مرز‌های عثمانی و مناطق کردنشین، می‌توانست بسیار مفید باشد.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید