تمرین بیشتر لزوماً مهارتهای شما را افزایش نمیدهد
قانونِ ۱۰۰۰۰ ساعت ریشه در مطالعهای دارد که در سال ۱۹۹۳ بر روی چندین ویولونیست و پیانیست انجام شد. پژوهشگران در این مطالعه دریافتند ساعات تمرین متمرکز میتواند قدرت موسیقایی افراد را ارتقاء دهد. ویولونیستهایی که در سطح عالی قرار داشتند، تا سن ۲۰ سالگی در حدود ۱۰۰۰۰ ساعت تمرین کرده بودند، اما بسیاری از آنها هم تعداد ساعات کمتری را به تمرین اختصاص داده بودند.
کد خبر :
۷۲۴۱۰
بازدید :
۳۰۴۲
فرادید | محققان، با بیاعتنایی آشکار نسبت به فواید عمومی اصطلاحات انگیزشی اعلام کردند: تمرینکردن لزوماً باعث بهترشدن افراد نمیشود.
پژوهشی که با مطالعه شماری از ویولونیستها انجام شد نشان داد، ویولونیستهایی که در طبقهبندی کیفی در رده «خوب» قرار گرفته بودند، به همان اندازه - شاید هم بیشتر از - ویولونیستهایی که در رده «عالی» قرار گرفته بودند، تمرین کرده بودند؛ بنابراین آنچه احتمالاً تفاوت ایجاد کرده بود متغیرهایی مانند شهریه آموزش، مهارتهای یادگیری و البته استعداد ذاتی بود.
این پژوهش آخرین نمونه از پژوهشهایی است که قانون ۱۰۰۰۰ ساعت تمرین - ایدهای که مالکوم گلَدویل در سال ۲۰۰۸ در کتابی با عنوان «خارج از محدوده» مطرح کرد و برطبق آن گفت: تمرین کافی از هر فردی یک متخصص میسازد - را به باد انتقاد میگیرد.
در این کتاب گلدویل مدعی شد، «۱۰۰۰۰ ساعت عددی جادویی برای عالیشدن است.»
برویک مکنامارا، روانشناس از دانشگاه وسترن ریزِرو در کلیولند در اوهایو، میگوید: «این ایده در فرهنگ ما رسوخ کرده است، اما یک سادهسازی بیش نیست. وقتی پای مهارتهای انسانی بهمیان میآید، مجموعهای از عوامل محیطی، عوامل ژنتیکی و تعامل آنها با یکدیگر تفاوت بین عملکرد انسانها در سراسر جهان را توضیح میدهند.»
قانونِ ۱۰۰۰۰ ساعت ریشه در مطالعهای دارد که در سال ۱۹۹۳ بر روی چندین ویولونیست و پیانیست انجام شد. پژوهشگران در این مطالعه دریافتند ساعات تمرین متمرکز میتواند قدرت موسیقایی افراد را ارتقاء دهد. ویولونیستهایی که در سطح عالی قرار داشتند، تا سن ۲۰ سالگی در حدود ۱۰۰۰۰ ساعت تمرین کرده بودند، اما بسیاری از آنها هم تعداد ساعات کمتری را به تمرین اختصاص داده بودند.
در این مطالعه پژوهشگران نقش استعداد طبیعی یا ذاتی را رد کردند و استدلال کردند تفاوت در توانایی، حتی در میان موسیقیدانهای برتر، بستگی به تعداد ساعات تمرین آنها دارد.
گلدویل این عدد را موضوع کتاب خود قرار داد تا علت موفقیت افراد معروف از بیل گیتس تا اعضای گروه موسیقی بیتل را توضیح دهد.
مکنامارا و همکارش مِقا مایترا مطالعه سال ۱۹۹۳ را دوباره تکرار کردند تا ببیند آیا به همان نتایج دست پیدا میکنند یا خیر. آنها با ۳ گروه از ویولونیستها که در ردههای خوب، عالی یا کمتر موفق دستهبندی میشدند، مصاحبه کردند و درباره تعداد ساعاتی که آنها به تمرین اختصاص داده بودند، سؤال پرسیدند. پس از آن آنها از ویولونیستها خواستند تا برنامه فعالیتهای روزانه خود را به آنها ارائه کنند.
بیشتر بخوانید:
٤ راهکار برای تربیت یک ذهن موفق
درحالیکه ویولونیستهایی با مهارت کمتر بهطور میانگین ۶۰۰۰ ساعت تا سن ۲۰ سالگی تمرین کرده بودند، ویولونیستهای عالی و خوب هر دو بهطور میانگین ۱۱۰۰۰ ساعت تا این سن تمرین کرده بودند. پژوهشگران دریافتند تفاوت بین ویولونیستهای عالی و خوب در تعداد ساعتهای تمرین نوازندگی نبود. برطبق این مقاله که در نشریه Royal Society Open Science به چاپ رسید، تعداد ساعتهایی که افراد برای تمرین نوازندگی اختصاص داده بودند، رویهمرفته، فقط بهقدر یکچهارم در میزان مهارتهای آنها تفاوت ایجاد کرده بود.
مکنامارا باور دارد: «وقتی فرد به گروههایی با سطح مهارتی چشمگیر میرسد، تمرین کردن دیگر عاملی برای ایجاد تفاوت نیست. همه به قدر کافی [تا این مرحله]تمرین کردهاند و سایر عوامل هستندکه در سطح نخبگی تفاوت ایجاد میکنند.»
«این عوامل بستگی به مهارتی دارد که فرد در حال یادگیری آن است: در شطرنج این عوامل میتوانند هوش و حافظه کاری و در ورزش چگونگی استفاده فرد از اکسیژن باشند. یک عامل میتواند عامل دیگر را فعال کند که اینجا موضوع پیچیدهتر میشود. برای مثال، کودکی که از تمرین نواختن ویولون لذت میبرد، ممکن است ساعات طولانیتری را روی این مهارت تمرکز کند، زیرا این کار برایش یک وظیفه نیست.»
اما نویسندگان پژوهشی که در سال ۱۹۹۳ انجام شد چندان از یافتههای جدید شگفتزده نشدند. یکی از نویسندگان آن پژوهش، آندرس اریکسون که روانشناسی از دانشگاه ایالتی فلوریداست گفت، درواقع پژوهش جدید بخشهای زیادی از پژوهش آنها را تکرار کرده است.
او میگوید در پژوهش مکنامارا تفاوت مشهودی بین ویولونیستهای خوب و عالی وجود ندارد، بنابراین شگفتآور نیست که آنها تعداد ساعات مشابهی را به تمرین ویولون اختصاص داشته باشند.
او میگوید: «وقتی بدن انسان در طی تمرین تحت فشار استثنائی قرار میگیرد، مجموعهای از ژنهای خفته در بدن هر فرد سالمی بیدار و فرایندهای فیزیولوژیکی در بدن او فعال میشوند. هر فردی که بخواهد عملکرد خود را بهبود ببخشد میتواند از منفعت این نوع تمرینکردن بهرهمند شود.»
نویسنده دیگر مقاله ۱۹۹۳، رالف کرامپ، روانشناس از دانشگاه لیووِن گفت: هیچچیزی در پژوهش مکنامارا او را در مورد یافتههای پژوهش نخست بدبین نکرده است.
او میگوید: «از من میپرسید آیا اعتقاد دارم که تمرین همه چیز است و تعداد ساعات تمرین کردن است که تعیین میکند شما به چه سطحی دست پیدا کنید؟ خیر. اعتقاد ندارم.»
او میافزاید: «کیفیت تمرین، معلمها و حمایت والدین همگی دخیل هستند. اما هنوز باور دارم تمرین زیاد یکی از عوامل مهم است.»
مکنامارا همچنین اظهار کرد، مهم است که افراد محدودیت تمرین را درک کنند.
وی گفت: «ممکن است تمرینکردن شما را از دیروز خودتان بهتر کند، اما نمیتوانید توقع داشته باشید که شما را از همسایهتان یا بچههای دیگری که در کلاس ویولون شما هستند، بهتر کند.»
منبع: The Guardian
مترجم فرادید: عاطفه رضواننیا
۰