بن‌بست سعودی‌ها

آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر امنیتشان با تکیه بر امریکا و کشور‌های خارجی تامین نخواهد شد و با کشت و کشتار مردم بی‌گناه نیز تامین نمی‌شود و امنیت تنها در سایه صلح...

کد خبر : ۷۳۱۴۲
بازدید : ۶۸۶۷
احمد دستمالچیان | همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد پس از سال‌ها که عربستان سعودی خطا‌های استراتژیک زیادی انجام داد و به بیراهه رفت اکنون احساس می‌شود که سرش به سنگ خورده و در مسیر خود به بن‌بست رسیده است.
طی سال‌های اخیر عربستان سعودی در پرونده‌های متعدد امنیتی، سیاسی و نظامی که از جمله در لبنان، سوریه، عراق و در آخر یمن داشت و نتوانست گامی را بردارد و یک هدف خود را محقق کند حالا به نظر می‌رسد پس از این شکست‌ها، عربستان در برابر یک امر واقعی قرار گرفته و می‌خواهد تسلیم آن شود و محمدبن سلمان متوجه شده است که امنیت خریدنی نیست و با دپوی سلاح تامین نخواهد شد.
آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که دیگر امنیتشان با تکیه بر امریکا و کشور‌های خارجی تامین نخواهد شد و با کشت و کشتار مردم بی‌گناه نیز تامین نمی‌شود و امنیت تنها در سایه صلح...

ثبات و آرامش منطقه‌ای می‌تواند تامین شود. به این معنی که تنها کشور‌های منطقه می‌توانند با همکاری یکدیگر و به دور از هر گونه مداخله خارجی خودشان در مورد امنیت خود تصمیم‌گیری کنند. از همین رو محمدبن سلمان پس از فراز و نشیب‌های بسیار زیادی که پشت سر گذاشته امروزه کم‌کم به این واقعیت رسیده و این کاملا قابل پیش‌بینی بود.
اقدامات اخیر که توسط یمنی‌ها نیز صورت گرفت به طور کامل معادله جنگ عربستان و یمن را بر هم ریخت. همچنین هدف قرار دادن تاسیسات نفتی آرامکو که با دقت بسیار زیاد و به دور از چشم‌های مسلح و مجهز نیرو‌های امریکایی و سعودی صورت گرفت، عربستان و امریکا متوجه شدند که یمنی‌ها تا چه حد می‌توانند دست بالا را در بحث‌های نظامی داشته باشند.
در عملیات اخیر نیرو‌های یمنی نیز صد‌ها تانک و نفربر نیرو‌های سعودی را به غنیمت گرفتند و هزاران نیروی عربستانی نیز به اسارت درآمدند. در حقیقت تیپ مجهز سعودی نیز از بین رفت. در صحنه نظامی نیز عربستان متوجه شده است که ادامه این روند به فرو رفتن بیشتر این کشور در باتلاق منجر خواهد شد.
از همین رو در برابر درخواست آتش‌بسی که یمنی‌ها ارایه کردند، سعودی‌ها نیز نرمش بیشتری نشان دادند و در شرایط فعلی بن سلمان آماده است که با یمنی‌ها بنشیند و در مورد این بحران به یک نتیجه دست پیدا کند.
از طرفی دیگر دست برتر جمهوری اسلامی ایران در تحولات منطقه باعث شده است، عربستان دیدگاه دیگری را نسبت به ایران در پیش گیرد. از همین رو عمران‌خان، نخست‌وزیر پاکستان به صورت علنی و رسمی اعلام کرد که در دیدار با آقای روحانی رییس‌جمهور کشورمان، ماموریت وساطت میان دو کشور را داشته و دونالد ترامپ نیز به ایشان ماموریت داده که در راستای کاهش تنش در منطقه قدم بردارد.
حتی آقای عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق نیز مشغول فعالیت‌هایی برای وساطت میان ریاض و تهران است و مجموعه شرایط نشان می‌دهد، محمدبن سلمان و شخص ملک سلمان به این نتیجه رسیده‌اند که باید با جمهوری اسلامی از سر دوستی و مدارا وارد شوند تا آرامش به منطقه بازگردد.
جمهوری اسلامی نیز سیاست واضح و مشخصی دارد و بار‌ها نیز اعلام کرده که حاضر است با مشارکت کشور‌های منطقه، امنیت و صلح و ثبات در منطقه را تامین کند و در این میان طرح‌های متعددی وجود داشته که آخرین آن ابتکار صلح هرمز بود که آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد و پیش از آن نیز توسط آقای ظریف، وزیر خارجه کشورمان طرح امضای معاهده عدم تعرض به کشور‌های همسایه در خلیج فارس ارسال شد و اکنون نیز به نظر می‌رسد، زمینه مساعدی فراهم شده است که این طرح‌ها در صحنه عمل نیز اجرایی شود.

اما صحبت‌های افرادی همچون عادل الجبیر، وزیر مشاور در امور خارجه عربستان در خصوص ایران نشان می‌دهد که او قصد دارد تا شرایط روابط را تند کند تا حیثیت و آبروی خود را حفظ کند در غیر این صورت اصل کار همانی است که آقای بن سلمان بیان می‌کند.
به هر حال مشخص بود که عربستان باید در آینده بسیار نزدیک به امریکا پشت کند و به خشونت و درگیری در منطقه پایان دهد و زمینه‌هایی دیده می‌شود که عربستان در این مسیر قرار گرفته و تلاش می‌کند، خطا‌های گذشته خود را اصلاح کند.
البته نباید فراموش کرد که عادل الجبیر یک بغض و کینه شخصی نسبت به ایران دارد و از زمانی که به عنوان سفیر عربستان کار خود را در واشنگتن آغاز کرد، موضوع ترور خیالی خود توسط ایران را مطرح کرد و به نحوی یک مانور حیثیتی داد سپس در مقام وزیر خارجه قرار گرفت و تاکنون به نظر می‌رسد از لحاظ روانی نسبت به ایران یک نوع غرض‌ورزی دارد. ولی آنکه سیاست‌های اصلی را در عربستان ترسیم می‌کند، ولیعهد عربستان سعودی و کاخ پادشاهی این کشور است که کم کم در حال بروز پیدا کردن است و در صحنه خود را نشان می‌دهد.
وقتی که ملک سلمان ماموریت وساطت به عمران‌خان می‌دهد، مشخص می‌شود شرایط به طور کامل متفاوت از گذشته است. یا اینکه وقتی آقای عادل عبدالمهدی به ریاض سفر می‌کند و بناست به زودی به ایران نیز سفری داشته باشد، نشان می‌دهد راه‌ها برای مذاکره باز است. اکنون نیاز عربستان است از باتلاق‌های خودساخته رهایی پیدا کند.

البته این فعالیت‌ها برای کاهش تنش در منطقه با عربستان را نباید با امریکا مقایسه کرد زیرا میان ایران و امریکا یک دیوار بی‌اعتمادی بلند وجود دارد که به آسانی از بین نخواهد رفت. به دلیل اینکه امریکا یک قدرت بزرگ جهانی است باید یک‌سری تضمین‌هایی به ایران بدهد تا اعتماد میان دو طرف رفته رفته ایجاد شود و باب مذاکره باز شود. اما عربستان کشور همسایه ماست.
مسائل تاریخی مشترکی میان دو کشور وجود دارد. حرمین شریفین در عربستان واقع شده و سرزمین وحی است و کاملا متفاوت از بحث امریکاست. هیچگاه جمهوری اسلامی خواستار دشمنی با عربستان نبوده بلکه این عربستان بود که به طور دایم روی ناخوش نشان داده و باعث این بحران در روابط شده است.
به خصوص در دوران آقای بن سلمان که توهم قدرت داشت، فکر می‌کرد با جبهه‌گیری علیه جمهوری اسلامی به اهداف خود دست پیدا کند و در منطقه اعمال سلطه کند. فکر می‌کرد که چنین رفتاری با جمهوری اسلامی جواب خواهد داد. اما حالا که با واقعیت‌های منطقه مواجه شده است به نظر می‌رسد، تجدیدنظر انجام داده و ایران با عربستان به راحتی می‌تواند کنار بیاید و اگر عربستان در این تجدیدنظر سیاست خارجی خود جدی باشد واقعا این منطقه با کمک همه کشور‌ها می‌تواند بسیار قدرتمند باشد و عمران و آبادانی در منطقه رواج پیدا کند.
وقتی که در منطقه امنیت و ثبات وجود داشته باشد برای امریکا و اروپا نیز خوب خواهد بود. اما از همه مهم‌تر اینکه امریکا نسبت به مذاکرات میان ایران و عربستان چراغ سبز نشان داده و ترامپ به عمران‌خان تاکید کرده که این ماموریت را با جدیت دنبال کند در نتیجه نشان می‌دهد، امریکا خواهان آن است که منطقه در آرامش باشد و باعث بحران و درگیری‌های بزرگ‌تر از این نشود.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید