بونگ جو هو؛ در کافی‌شاپ فالگوش می‌ایستد

بونگ جو هو؛ در کافی‌شاپ فالگوش می‌ایستد

در کره ما چیزی به اسم تدوین سر صحنه داریم که فقط هم من نیستم که این کار را انجام می‌دهم. در صنعت فیلم کره معمولاً در هنگام تولید و موقع فیلمبرداری تقریباً فیلم را تدوین می‌کنیم و البته، هنگام فرآیند تدوین اصلی رویکرد‌های مختلفی هم داریم.

کد خبر : ۷۳۹۴۸
بازدید : ۸۸۰۴
بونگ جو هو؛ در کافی‌شاپ فالگوش می‌ایستد و می‌نویسد
فرگل سیف‌اللهی | بونگ جونگ‌هو قبل از اینکه به‌خاطر «انگل» نخل طلای دوره اخیر جشنواره کن را برنده شود هم فیلمسازی نسبتاً شناخته شده بود. از چهره‌های سرشناس سینمای کره‌جنوبی محسوب می‌شد و با تجربه‌های قبلی‌اش جوایزی در جشنواره دیگر برنده شده بود.
اما «انگل» و تحسین و تمجید‌هایی که جشنواره‌ها و منتقد‌ها نثار آن کردند این فیلمساز جسور را به یکی از اصلی‌ترین چهره‌های سینمای آسیا تبدیل کرد. فیلمسازی که می‌شود مطمئن بود در آینده بیشتر مطرح می‌شود و شاید مثل خیلی دیگر از هم دوره‌هایش تصمیم بگیرد با ساخت یک فیلم به زبان انگلیسی در سینمای هالیوود هم شانس خود را امتحان کند.

دوست‌داری برای چه برنامه تلویزیونی‌ای به‌صورت میهمان بنویسی و کارگردانی کنی؟
«شکارچی ذهن». با کتاب اصلی اش بخوبی آشنا هستم. چون وقتی که داشتم روی «خاطرات قتل» کار می‌کردم، خیلی درباره قاتلین سریالی امریکایی مطالعه کردم. آن کتاب نوشته اولین کسی بود که استرداد مجرم انجام می‌داد و یک جور‌هایی مثل کتاب مقدس این موضوع بود. با قاتلین سریالی که در آن کتاب بودند هم کاملاً آشنایی دارم.

چه فیلمی را بیشتر از همه دیده‌ای؟
فیلم‌های کلی رایکارد... فیلم جدیدش را در جشنواره تلوراید دیدم. «اولین گاو» اثر کلی رایکارد، یک فیلم شاعرانه و زیباست.

فیلمی که در عمرت بیشتر از همه تماشا کرده‌ای چه بوده؟
فکر کردم منظورت آخرین فیلمی است که دیده‌ام. فیلمی که بیشتر از همه نگاه کرده‌ام «روانی» اثر آلفرد هیچکاک است.

بسیار خب، چند بار این فیلم را دیده‌ای؟
ببخشید! فیلمی که از همه بیشتر دیده‌ام «همسایه‌ام توتورو» بوده. به‌خاطر پسرم که مدام این فیلم را می‌بیند من هم با او تماشایش کرده‌ام. برای همین بیشتر از ۱۰۰ بار تماشایش کرده‌ام. «روانی» هیچکاک را شاید بیشتر از ۵۰ بار دیدم و فیلم «خدمتکار» کیم کی یونگ، یک کلاسیک کره‌ای، را هم بیشتر از ۳۰ بار دیده‌ام. نمی‌توانم تعداد دقیقش را بگویم.

از فیلم‌هایی که می‌ بینی کلکسیون هم جمع می‌کنی؟
نسخه‌های بلو رِی!

چند تا فیلم آرشیو کرده‌ای؟
دقیقش را نمی‌دونم؛ اما هم بلو ری دارم و هم دی‌وی‌دی. روی هم چیزی حدود پنج‌هزار نسخه.

تا حالا شده است سریالی را از اول تا آخر بیشتر از یک بار ببینی؟
هیچ‌وقت. تا حالا سریالی را دو بار ندیده‌ام.

حالا برویم سراغ چیزی که امروز به خاطرش با تو مصاحبه می‌کنم. فیلم جدیدت، «انگل» را خیلی دوست دارم. راحت می‌شود گفت: از بهترین فیلم‌هایی است که امسال دیده‌ام. حرف ندارد.
شنیده‌ام که فیلمبرداری ۷۷ روز طول کشیده. چه‌طور توانستی این همه رویش وقت بذاری؟ بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری که نداشتی. در واقع با توجه به بودجه‌ای که داشتی کار زیادی انجام دادی.
در حقیقت فکر کنم ۷۶ روز بود. هفتادوخرده‌ای بود. در کره افرادی مثل من و پارک چان‌ووک شرایط خیلی خوبی داریم، اما اگر یک کارگردان جدید با همین فیلمنامه وجود داشت حتماً از طرف استودیو‌ها فشار بیشتری به آن وارد می‌شد و حدود ۵۰ روز به آن زمان فیلمبرداری می‌دادیم. اما خوشبختانه تهیه‌کننده‌های من و استودیو خیلی از من حمایت کردند. البته فرض بر این بوده که فیلم‌های من پر از جزئیات است. پرمعنی هستند و زحمت زیادی لازم دارند. برای همین این امکان برایم فراهم بود.

چه عالی. همیشه درباره اتاق تدوین کنجکاو بودم، چون آنجا تغییرات نهایی صورت می‌گیرد. فیلم تا چه حد در اتاق تدوین تغییر کرد؟ دقیقاً همان چیزی از آب درآمد که موقع شروع کار فکرش را می‌کردی؟
در کره ما چیزی به اسم تدوین سر صحنه داریم که فقط هم من نیستم که این کار را انجام می‌دهم. در صنعت فیلم کره معمولاً در هنگام تولید و موقع فیلمبرداری تقریباً فیلم را تدوین می‌کنیم و البته، هنگام فرآیند تدوین اصلی رویکرد‌های مختلفی هم داریم.
اما تدوین سر صحنه خیلی برایمان مفید است؛ چون به ما اجازه می‌دهد موقع تدوین اصلی انتخاب‌های بیش‌تری داشته باشیم. استوری‌بورد‌های خودِ من همیشه دقیق و پر از جزئیات هستند. من زیاد از زوایای مختلف فیلم نمی‌گیرم، بنابراین تدوین‌گرهایم موقع تدوین گزینه‌های زیادی ندارند.
اما این باعث می‌شود با ملاحظه‌تر رفتار کنند و نسبت به گزینه‌هایشان با توجه به فیلم‌های محدودی که هنگام تدوین دارند دقت بیشتری داشته باشند. برای من داشتن استوری‌بورد، فیلمبرداری، تدوین سر صحنه و تدوین نهایی همه بخشی از یک فرآیند طولانی هستند.

جالب است که گی‌یرمو دل‌تورو هم سر صحنه تدوین می‌کند و راجر دیکنز هم از زوایای مختلف فیلم نمی‌گیرد و فقط با یک دوربین فیلم می‌گیرد. جالب است که استادان کار‌های مشابهی انجام می‌دهند.

وقتی با جان هرت سر صحنه «برف‌شکن» بودم، گاهی اوقات به من می‌گفت: کارهایت شبیه هیچکاک است؛ هیچ‌وقت از زوایای مختلف فیلم نمی‌گیری و استوری‌بوردت خیلی قوی است. باعث خوشحالیم بود که چنین نظری داشت.

وقتی در سال ۲۰۱۱ در جشنواره ساندنس با هم حرف زدیم، اشاره کردی که نوشتن «برف‌شکن» حدود یک سال برایت طول کشیده است. به طور معمول نوشتن هر فیلمنامه برایت یک سال زمان می‌برد؟ یا ممکن است کمتر طول بکشد؟
«برف‌شکن» بر اساس یک رمان گرافیکی فرانسوی ساخته شد. گاهی اوقات اگر کار اقتباس باشد بیشتر طول می‌کشد. این رمان گرافیکی فرانسوی در امریکا هم منتشر شد، اما اگر بخوانیدش متوجه می‌شوید که ساختارش و کاراکتر‌ها با فیلم خیلی فرق دارند. یک سال برای فیلمنامه‌نویسی برایم مدت زیادی است. نوشتن فیلمنامه «انگل» چهار ماه طول کشید و از حدود چهار سال قبل ایده اش در ذهنم بود تا به پختگی لازم برسد.

در فیلم‌هایت صحنه‌های حذف شده زیاد داری؟ مثل «اوکجا»، «انگل» یا «میزبان»؟ یا تعداد صحنه‌های حذف شده‌ات زیاد نیست؟
راستش من صحنه‌های حذف شده زیادی ندارم؛ فقط در حدی که لازم است از صحنه‌ها استفاده کنم فیلمبرداری می‌کنم. حقیقتش به قدر کافی انرژی ندارم که به شیوه‌های مختلف فیلم بگیرم! زمانی که نسخه بلو ری «انگل» منتشر شود در قسمت‌های ویژه آن، صحنه‌های حذف شده هم خواهند بود، اما تعدادشان زیاد نیست. بیشتر مربوط به اواسط فیلمند.

از زمانی که سال‌ها پیش در جشنواره ساندنس با هم مصاحبه کردیم، کار‌هایی ساختی که حسابی سروصدا کردند. در آن زمان گفتی قبل‌تر‌ها اغلب تنهایی داخل کافی‌شاپ‌ها می‌نوشتی. هنوز هم می‌توانی در کافی‌شاپ‌ها بنویسی؟ یا دیگر داخل خانه کار می‌کنی؟
هنوز هم در کافی‌شاپ‌ها می‌نویسم. یکی دو جا هستند که می‌توانم در آن‌ها مخفی شوم. پشت یک میز آن گوشه‌ها بنشینم و لپ‌تاپم را بزنم به برق، پشتم را بکنم به مردم و در سکوت بنویسم. بعضی وقت‌ها که صدا زیاد می‌شود هدفون را روی گوشم می‌گذارم. گاهی هم که مکالمه میز پشتی‌ها جالب می‌شود فالگوش می‌ایستم و می‌نویسم!

جالب است که این حرف را از خیلی‌ها شنیده‌ام. حالا برویم سراغ آخرین سؤال: من عاشق فیلم‌هایت هستم و بی‌صبرانه منتظرم ببینم کار بعدی ات چیست. می‌توانی به ما بگویی برای فیلم بعدی‌ات ممکن است سراغ چه سوژه‌ای بروی؟
از کار کردن روی «انگل» خیلی لذت بردم. برای همین دوست دارم باز هم روی فیلم‌هایی در مقیاس این فیلم و «مادر» کار کنم. یکی کره‌ای است و یکی انگلیسی. پروژه کره‌ای یک جور‌هایی در ژانر وحشت می‌گنجد. البته فعلاً دارم رویش کار می‌کنم، اما می‌توانم بگویم ترکیبی از ژانر‌ها خواهد بود.
اگه قرار باشد یک ژانر را انتخاب کنم به وحشت شباهت بیشتری داره. پروژه انگلیسی ام هم با خواندن تصادفی یک خبر از شبکه سی‌ان‌ان شروع شد که در سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد. یک درام کوچک و واقع‌گرایانه است.
منبع: روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید