چگونه یک گفتگوی تأثیرگذار داشته باشیم؟

چگونه یک گفتگوی تأثیرگذار داشته باشیم؟

گفتگو با دیگران به‌رغم سادگی ظاهری‌اش، می‌تواند خیلی زود به مباحثات خسته‌کننده و بی‌فایده منجر شود. شاید یک دلیلش این باور جاافتاده باشد که مواضع ما برحق است و می‌توانیم – به زعم خود، با منطق و استدلال قوی جانب مقابل را متقاعد کنیم.

کد خبر : ۷۵۴۶۷
بازدید : ۹۳۷۸
چگونه یک گفتگوی تأثیرگذار داشته باشیم؟
ایده‌آل‌ترین بخش یک گفتگو، رسیدن به توافق روی نکات و ارزش‌های مشترک است. اما مسئله­ دشوار تنها این نیست که چطور در مواضع و دیدگاه‌های جانب مقابل تغییر ایجاد کنید، بلکه دشوارتر از آن این نکته است که با سخنرانی‌های طولانی و جدل‌های پرشور که گاه به تنش و تحقیر و توهین نیز می‌انجامد، دوستان خود را از دست می‌دهید، و مخاطبان خود را خسته و عصبانی می‌کنید.

گفتگو با دیگران به‌رغم سادگی ظاهری‌اش، می‌تواند خیلی زود به مباحثات خسته‌کننده و بی‌فایده منجر شود. شاید یک دلیلش این باور جاافتاده باشد که مواضع ما برحق است و می‌توانیم - به زعم خود، با منطق و استدلال قوی جانب مقابل را متقاعد کنیم.
بر همین اساس، جیمز لیندسی، پژوهشگر، و پیتر باغوسیان، استاد فلسفه در دانشگاه پورتلند آمریکا، در کتاب جدید خود بر این باورند که شما با گفتگو و استدلال به تنهایی نمی‌توانید ذهنیت افراد را تغییر دهید. گفتگو زمانی سازنده و موثر خواهد بود که دیدگاه شما به از حالت دشمنی با مخالف‌تان بیرون آمده، و قصد نهایی‌تان روشن شدن مسائل باشد تا زمین زدن حریف.

شگرد‌های گفتگو هم مهم‌اند. باغوسیان و لیندسی می‌گویند در یک گفتگو کسی به سخنرانی و حرف‌های از بالا به پایین شما علاقه‌ای ندارد. زیرا، حرف‌های یک‌جانبه و خطابه­ای، هر چقدر بلیغ و مبتنی بر شواهد و قوی هم باشد، موثر نیست؛ چرا که مخالف گفتگو‌ی همدلانه است.
گفتگو به عنوان امری دوجانبه، باید استوار بر این دیدگاه باشد که «جانب مقابل شریک شماست، نه دشمن‌تان.» برای همین، برای تاثیرگذاری و تغییر ذهنیت‌ها، نیاز به «ایجاد روابط و حفظ دوستی از طریق مهربانی و همدلی، و برخوردی توام با کرامت و احترام با افراد است.»

البته، بنا به تجربه می‌توان گفت که این نگاه نویسندگان به شیوه گفتگو، به خصوص با مخالفان و منتقدان سیاسی و فکری، برای ما تا حد زیادی تازه است. برای درک این موضوع کافی‌ست که به شیوه غالب گفتگو‌ها و مباحثات جناح‌های سیاسی و فکری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نگاه کنیم.

باغوسیان و لیندسی اعتقاد دارند که انگ زدن، متهم کردن و تاختن به مخالفان، زیر نام حقایق اعلا راه به جایی نمی‌برد. پیشنهاد آنها، «هم‌اندیشی همدلانه» است که در این روند می‌توان از یکدیگر آموخت و به کمک هم تغییر کرد.
اگر مردم احساس کنند به حرف‌های‌شان گوش می‌دهید و برای آن‌ها اهمیت قائل هستید، حرف‌های شما را نیز جدی می‌گیرند. ضرب‌المثلی در جنوب آمریکا می‌گوید: «برای هیچ‌کس مهم نیست که چقدر می‌دانید، تا زمانی که بدانند چقدر به آن‌ها اهمیت می‌دهید.»

این دو نویسنده بر این باورند که برای درک مواضع جانب مقابل، بهتر است بدانیم که چرا به این طرز فکر رسیده‌اند، خاستگاه و تجارب‌شان چیست. از همه مهم‌تر، بیان و حتی دفاع از یک موضع به این معنا نیست که گوینده در مورد آن اطلاعات کافی دارد و یا استدلال‌هایش سنجیده است.
درک این روند به ما کمک می‌کند سئوال‌ها و نقد‌های دقیق‌تری ارائه دهیم.
شما با طرح سئوال جانب مقابل را متوجه این نکته می‌کنید که اندازه کافی روی مواضع خود نیندیشیده است. آن‌ها درک خواهند کرد که «به دانش وام‌گرفته از دیگران متکی بوده‌اند که می‌تواند آنان را با تردید مواجه ساخته و به تعدیل مواضع ترغیب‌شان کند.»

البته، لیندسی و باغوسیان به ما هشدار می‌دهند که ارائه استدلال‌ها و اطلاعات مبتنی بر شواهد الزاماً به تغییر ذهنیت‌ها منجر نخواهد شد. زیرا، باور‌ها و ارزش‌ها با شخصیت، عواطف و هویت انسان‌ها گره خورده است و به همین خاطر یک فرد در مواجهه با استدلال‌ها و شواهد تازه، خود را در خطر می‌بیند.
از این رو، آنان گوشزد می‌کنند که «مردم برای هضم تردید‌های خود، اطلاعات جدید و متعاقباً تجدیدنظر در دیدگاه‌های‌شان، به زمان نیاز دارند. تغییر ذهنیت‌ها همگام با روان، تجارب و عادات یک فرد است.»

نویسندگان این کتاب، بحث و گفتگو روی موضوعات در شبکه‌های اجتماعی را مفید نمی‌دانند. از نظر آن‌ها «مردم در شبکه‌های اجتماعی نمی‌خواهند نظرات‌شان توسط دیگران اصلاح شود... هدف شان تایید آن از سوی دیگران است. گفتگو در شبکه‌های اجتماعی پیچیدگی‌ها و موانع خود را دارد. زیرا می‌تواند حرف‌های تحریک‌برانگیز و خصمانه دیگران را جلب کند.»
منبع: ایندیپندنت
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید