طاهره صفارزاده، پایهگذار شعر نیمایی دینی
در ٢٠٠٦ میلادی از سـوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا به عنوان شاعر مبارز و زن نـخبـه و دانـشمند مسلمان برگزیده شد.
کد خبر :
۸۶۲۴۶
بازدید :
۶۲۸۹
چهارم آبان سالروز درگذشت طاهره صفارزاده یکی از چهرههای شاخص و درخشان شعر در روزگار معاصر به شمار میرود؛ شاعری که پایهگذار شعر نیمایی دینی است و مفهوم گرایی، اندیشه محوری و دین باوری از مولفههای اصلی شعر او محسوب میشود.
با پیگیری مسیر شعر نو فارسی به طاهره صفارزاده میرسیم. اگرچه نخستین اثرش را در آغاز دهه ۴۰ منتشر کرد، اما به طور عمده در دهه ۵۰ به شکوفایی رسید. صفارزاده با انتشار مجموعه شعرهایی نظیر «طنین در دلتا، سد و بازوان و سفرپنجم» خلاقیتهای ویژهای از خود بروز داد و در کانون توجه قرار گرفت.
صفارزاده شاعری مبارز و زن نخبه
طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، محقق و متـرجم متعهـد در ١٣١٥ خورشیدی در سـیرجان در خانوادهای متوسط با پیشینهای از مردان و زنانی با نگـرش و رفتـاری عرفـانی و روحیـهای ستم ستیز چشم به جهان گشود.
با پیگیری مسیر شعر نو فارسی به طاهره صفارزاده میرسیم. اگرچه نخستین اثرش را در آغاز دهه ۴۰ منتشر کرد، اما به طور عمده در دهه ۵۰ به شکوفایی رسید. صفارزاده با انتشار مجموعه شعرهایی نظیر «طنین در دلتا، سد و بازوان و سفرپنجم» خلاقیتهای ویژهای از خود بروز داد و در کانون توجه قرار گرفت.
صفارزاده شاعری مبارز و زن نخبه
طاهره صفارزاده، شاعر، نویسنده، محقق و متـرجم متعهـد در ١٣١٥ خورشیدی در سـیرجان در خانوادهای متوسط با پیشینهای از مردان و زنانی با نگـرش و رفتـاری عرفـانی و روحیـهای ستم ستیز چشم به جهان گشود.
پس از پایان تـحصیلات دانــشگاهی بــه خـارج از ایـران رفـت و ضـمن تحصیل در حـوزه هـای نـقد ادبی و نقد عملی موفق به کسب درجـه mfa (آخرین درجه) شـد. پـس از بازگشت به ایران همزمان با شاعری به تدریس در دانشگاه و ترجمه آثار مختلف مشغول شـد.
در ٢٠٠٦ میلادی از سـوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا به عنوان شاعر مبارز و زن نـخبـه و دانـشمند مسلمان برگزیده شد. در حوزه تألیف و ترجمه افزون بر مقالات و مصاحبه هـای عـلمی، ادبـی، دینی و اجتماعی از صفارزاده یک مجموعه داستان، ۱۲مجموعه شـعر، چهـار گـزیـده اشعار و ۱۲ اثر ترجمه یا درباره نقد ترجمه منتشر شده است. (۱)
او یکی از شاعران نواندیش شعر معاصر محسوب میشود که دربـاره شــعرش کـمتـر بـحـث و بررسی شده است و درصد بسیار کمی از نقدها و صحبتهای شاعران و ناقـدان را بــه خــود اختصاص داده است.
در ٢٠٠٦ میلادی از سـوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا به عنوان شاعر مبارز و زن نـخبـه و دانـشمند مسلمان برگزیده شد. در حوزه تألیف و ترجمه افزون بر مقالات و مصاحبه هـای عـلمی، ادبـی، دینی و اجتماعی از صفارزاده یک مجموعه داستان، ۱۲مجموعه شـعر، چهـار گـزیـده اشعار و ۱۲ اثر ترجمه یا درباره نقد ترجمه منتشر شده است. (۱)
او یکی از شاعران نواندیش شعر معاصر محسوب میشود که دربـاره شــعرش کـمتـر بـحـث و بررسی شده است و درصد بسیار کمی از نقدها و صحبتهای شاعران و ناقـدان را بــه خــود اختصاص داده است.
اگر بیراه نباشد، میتوان با قاطعیت نظر داد که به جـز چنـد مـصاحبه بـا شـاعر و چـند تـحلیل و حاشیه بر شعرهای این شاعر، هیچ نوشته راهگشای دیگـری درباره پرونده نقد مـعاصر مـوجود نـیست. در معدود نقدهایی که در خصوص اشعار صفارزاده نوشـته شـده، عنـصر غالـب در شـعر او را اندیشه معرفی کـرده انـد.
عنصر اندیشه در شعر
جــوهر اصـلی شعر همان اندیشه ایست که راهی برای بیرون رفتن از ذهن آدمـی جـستجو میکند. صـفارزاده در مورد لزوم بازتاب اندیشه در شعر میگوید: «به عقیـده من شاعر با برخورداری از نفوذ کلام وظــیفه اش روشـــنگریست که مایه اصلی آن در ذات اندیشـه و اندیشیدن است... شـاعر باید در جامـعـه خـود ســــدی در بــــرابر انــحراف از انصــاف و تهـاجم سلـطه جهـل و ستمگری باشـد و بـا مـنطق انـدیشــه با آنـها مقـابله کند.» (۲)
از دید صفارزاده شعری اصـیل است کـه در آن انـدیشه مـقدم بــر لفـظ و آهنگ بـاشد:
«در شـعر اصیل / سایه هایند / لفظها / اندیشهها را / نه اندیشهها / لفظها را»
وی در بسیاری از اشعار خود جوهر ناب شعری و اندیـشه را بدون فداکردن یکی برای دیگری تلفیق کرده، اما در بـعضی از اشـعار خود بــه دلیـل تکیه و اصرار فراوانی که براندیشگی هنر شعر میکند، گاهی چشم را بر ارزشهای دیگر شعر میبندد تا جـاییکه به دلیل عدم توازن اندیشه با جوهر شعری، شعر او به نثر نـزدیک مـی شود.
صـفارزاده گاهی اندیشه های مختلف خـود را در یـک شـعر میآورد؛ یعنـی یـک شـعر بـا درونمایههای متعدد که پشت سر هـم مـی آیند و شکل ذهنی شعر را دچار پیچیدگی میکنند که این برخاسته از نظریه طنین او در شعراست امـا این تـصاویر مـختلف باعث مبهم شـدن شعر میشود.
اگر بپذیریم شعر متعهد در دوران معاصر یک جـریان ادبی برجسته بوده است، میتوان گفـت شعر صفارزاده قابل تأمل است.
عنصر اندیشه در شعر
جــوهر اصـلی شعر همان اندیشه ایست که راهی برای بیرون رفتن از ذهن آدمـی جـستجو میکند. صـفارزاده در مورد لزوم بازتاب اندیشه در شعر میگوید: «به عقیـده من شاعر با برخورداری از نفوذ کلام وظــیفه اش روشـــنگریست که مایه اصلی آن در ذات اندیشـه و اندیشیدن است... شـاعر باید در جامـعـه خـود ســــدی در بــــرابر انــحراف از انصــاف و تهـاجم سلـطه جهـل و ستمگری باشـد و بـا مـنطق انـدیشــه با آنـها مقـابله کند.» (۲)
از دید صفارزاده شعری اصـیل است کـه در آن انـدیشه مـقدم بــر لفـظ و آهنگ بـاشد:
«در شـعر اصیل / سایه هایند / لفظها / اندیشهها را / نه اندیشهها / لفظها را»
وی در بسیاری از اشعار خود جوهر ناب شعری و اندیـشه را بدون فداکردن یکی برای دیگری تلفیق کرده، اما در بـعضی از اشـعار خود بــه دلیـل تکیه و اصرار فراوانی که براندیشگی هنر شعر میکند، گاهی چشم را بر ارزشهای دیگر شعر میبندد تا جـاییکه به دلیل عدم توازن اندیشه با جوهر شعری، شعر او به نثر نـزدیک مـی شود.
صـفارزاده گاهی اندیشه های مختلف خـود را در یـک شـعر میآورد؛ یعنـی یـک شـعر بـا درونمایههای متعدد که پشت سر هـم مـی آیند و شکل ذهنی شعر را دچار پیچیدگی میکنند که این برخاسته از نظریه طنین او در شعراست امـا این تـصاویر مـختلف باعث مبهم شـدن شعر میشود.
اگر بپذیریم شعر متعهد در دوران معاصر یک جـریان ادبی برجسته بوده است، میتوان گفـت شعر صفارزاده قابل تأمل است.
اندیشه هـای صفارزاده
اندیشههای صفارزاده را میتوان در ۲ دسته سیاسی و اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. توجه به شعر سیاسی از آغاز پیدایش شعر فارسـی وجـود داشـت. مـضمون سـیاست در شعرهای صفارزاده به طرز بـارزی وجـود دارد.
او یکـی از نخستین شاعران ایرانی به شمار میرود که مضامین ضد امپریالیستی را در شـعرهایش بـه طـور مـستقیم و شـجاعانه مطرح کرده است. وی در کنار نوآوریها و خلاقیت های دیگر، افق جدیدی را در شـعر فـارسـی در ارتـباط بـا انتقاد سیاسی باز کرده است. طنزهای ظریف، کنایههای نیشدار و استعاره هـای زیبا هـمگی فـراخوانده شدهاند تا خدعه ظالمان را افشا کننـد.
از همین رو، او شعر را به عنوان سلاحی بـرنده بـر ضد استبداد و ستم به کار برد و برای استقراء عدالت و آزادی با رژیم حاکم به نـبرد بـرخاست. او ستایشگر عـدالت و صـلح و مردمـی و برابری است. (۳)
آوارگونه مـیافتد بـیداد
بـر روی حنجره حقخواهی
بر روی استخوان صـدق و صـبوری
صفارزاده گـاهی وارد مـبارزه میشود و حاکمان سیاسی را با تیغ انـتقاد خـود نابود میکند، شجاعت وی در اعتراض به مسایل و مشکلات سیاسی در خـور سـتایش اسـت. به خصوص آنـجا که بی پروا به دستگاه حاکم مـی تازد و با استفاده از واژههایی عـریان، چـهره حقیقـی آنهـا را برای خوانندگان شـعرش تـرسیم میکند. (۴)
صفارزاده گاهی عوامل سیاسی، نـظامی و فـرهنگی نفوذ بـیگانه را در شـعر خـود میآورد و بـا آن به مـبارزه برمی خیزد:
«ملک از جمیع جهات آبادست / آباد از نظارت طراحان / طرح نمونه آبادان / طرح شکنجه همگانی / طـرح شـکنجههای نهانی / معمار خارجی / بنای داخـلی»
وطن پرستی در اشعار صفارزاده
با نگاهی به آثار شاعر، میتوان مشاهده کرد که او در مورد سیاست به چند اصل عـمده همچون وطن دوستی، استعمارستیزی، آزادیخـواهی و عـدالت طلبی تـأکید دارد. نـکته مهم این است کـه وطنی که صفــارزاده از آن صحـبت میکنـد بـه پهــــنای کـل جهــان است و در مـرز جـــغرافیـــایی خــاص قرار نمیگیرد.
از همین رو، او شعر را به عنوان سلاحی بـرنده بـر ضد استبداد و ستم به کار برد و برای استقراء عدالت و آزادی با رژیم حاکم به نـبرد بـرخاست. او ستایشگر عـدالت و صـلح و مردمـی و برابری است. (۳)
آوارگونه مـیافتد بـیداد
بـر روی حنجره حقخواهی
بر روی استخوان صـدق و صـبوری
صفارزاده گـاهی وارد مـبارزه میشود و حاکمان سیاسی را با تیغ انـتقاد خـود نابود میکند، شجاعت وی در اعتراض به مسایل و مشکلات سیاسی در خـور سـتایش اسـت. به خصوص آنـجا که بی پروا به دستگاه حاکم مـی تازد و با استفاده از واژههایی عـریان، چـهره حقیقـی آنهـا را برای خوانندگان شـعرش تـرسیم میکند. (۴)
صفارزاده گاهی عوامل سیاسی، نـظامی و فـرهنگی نفوذ بـیگانه را در شـعر خـود میآورد و بـا آن به مـبارزه برمی خیزد:
«ملک از جمیع جهات آبادست / آباد از نظارت طراحان / طرح نمونه آبادان / طرح شکنجه همگانی / طـرح شـکنجههای نهانی / معمار خارجی / بنای داخـلی»
وطن پرستی در اشعار صفارزاده
با نگاهی به آثار شاعر، میتوان مشاهده کرد که او در مورد سیاست به چند اصل عـمده همچون وطن دوستی، استعمارستیزی، آزادیخـواهی و عـدالت طلبی تـأکید دارد. نـکته مهم این است کـه وطنی که صفــارزاده از آن صحـبت میکنـد بـه پهــــنای کـل جهــان است و در مـرز جـــغرافیـــایی خــاص قرار نمیگیرد.
ملی گـرایی صفارزاده بـا بـسیاری از هم عـصران او فـرق دارد. در ایران دوستی صفارزاده شاخصهای ایرانی پارسی همراه دیگر شاخصهای ایرانـی و اسـلامی مـی آیند.
دوران حضور طـاهره صـفارزاده در آمـریکا سبب شد که شـاعر بـه گونـهای دقیـق و خـوب، اصـل اسـاسی اسـتعمار نوین را به تصویر بکشد، اصلی که تحت عنوان کمک های به اصطلاح عمـران و آبادی و سایر کـمکهای مـالی دولتهای استعمارگر، بر ملل مستضعف جـهـان ســوم تحمیـل مـی شود کـه در حـقیقت نه برای عمران و آبـادی بلکـه بـرای احـداث جـاده هـای اسـتعمار و به منظور استثمار و بهره برداری است و بس:
دوران حضور طـاهره صـفارزاده در آمـریکا سبب شد که شـاعر بـه گونـهای دقیـق و خـوب، اصـل اسـاسی اسـتعمار نوین را به تصویر بکشد، اصلی که تحت عنوان کمک های به اصطلاح عمـران و آبادی و سایر کـمکهای مـالی دولتهای استعمارگر، بر ملل مستضعف جـهـان ســوم تحمیـل مـی شود کـه در حـقیقت نه برای عمران و آبـادی بلکـه بـرای احـداث جـاده هـای اسـتعمار و به منظور استثمار و بهره برداری است و بس:
«این کشته اهل نـازی آبـاد است / آن کشته اهل دولت آبـاد / حـلبـی آبــاد / و ایـن آبــادی از قـماش هـمان آبادی است / کـه از دروغ واژه عـمر میآید / و با وساطت باب استفعال / بـه تخریب / به چپاول / به استعمار میرسد.» (۵)
در نتیجه صفارزاده دولتهای استعمارگر را شیاطینی میداند که با اتحاد هم، سختیها و مـشکلات زیادی را برای کشورهای دیگر به وجود میآورد. او بـا اندیشه اسلامی خود با ارادهای قـوی در مـقابل استعمار و استثمار میایستد و مـردم را به ایستادگی دعوت میکند.
صفارزاده به عدالت بـه عـنوان یک حق اجتماعی برای تمامی انسانها اعتقاد دارد و حتی گاهی به وجه قانونی عدالت توجه میکند و معتقد اسـت کـه همـه بایـد در برابـر قـانون یکسان باشند و اینکه انسانها باید از استانداردهای رفاه اجتماعی و اقتصادی برابر برخوردار بـاشند. صفارزاده دنبال عدالتی است در داخل سیستمی که تیشه بر ریشـه عــدالت مـی زنـد. (۶)
آزادی خـواهی در اشعار صفارزاده
در ادب معاصر بحث آزادی و آزادی خواهی یکی از گستردهترین موضـوعات اسـت. صـفارزاده نیز هم آواز با شاعران معاصر خود فریـاد آزادی سـر میدهـد و دخالـت و نفـوذ استعمارگران را به امور داخـلی کـشورهای جـهان سوم محکوم میکند و میگوید: «ما شاکیان / ما زخم خوردگان / ما قلههای غـربت و تـنهایی / جوینـدگان حـشمت آزادی / در دستمان فقط / فسانه و تاریخ مانده است»
در نتیجه صفارزاده دولتهای استعمارگر را شیاطینی میداند که با اتحاد هم، سختیها و مـشکلات زیادی را برای کشورهای دیگر به وجود میآورد. او بـا اندیشه اسلامی خود با ارادهای قـوی در مـقابل استعمار و استثمار میایستد و مـردم را به ایستادگی دعوت میکند.
صفارزاده به عدالت بـه عـنوان یک حق اجتماعی برای تمامی انسانها اعتقاد دارد و حتی گاهی به وجه قانونی عدالت توجه میکند و معتقد اسـت کـه همـه بایـد در برابـر قـانون یکسان باشند و اینکه انسانها باید از استانداردهای رفاه اجتماعی و اقتصادی برابر برخوردار بـاشند. صفارزاده دنبال عدالتی است در داخل سیستمی که تیشه بر ریشـه عــدالت مـی زنـد. (۶)
آزادی خـواهی در اشعار صفارزاده
در ادب معاصر بحث آزادی و آزادی خواهی یکی از گستردهترین موضـوعات اسـت. صـفارزاده نیز هم آواز با شاعران معاصر خود فریـاد آزادی سـر میدهـد و دخالـت و نفـوذ استعمارگران را به امور داخـلی کـشورهای جـهان سوم محکوم میکند و میگوید: «ما شاکیان / ما زخم خوردگان / ما قلههای غـربت و تـنهایی / جوینـدگان حـشمت آزادی / در دستمان فقط / فسانه و تاریخ مانده است»
اندیشههای اجتماعی
درونمایههای اجتماعی از جـمله مـهمترین رویکردهای شعری ایران از مشروطه تاکنون بوده اسـت. بخشی از اشعار صفارزاده مشتمل بر بیان مضامین اجتماعی است. آثـار صـفارزاده از مـسایل و واقعیـات اجتماعی متأثر است. او همواره تحت تأثیر رخدادهای اجـتماعی است و این رخـدادها یکـی از زمینههای مـهم آفـرینش اشعار او هستند. (۷)
در میان مضامین اجتماعی اشعار او، انتقاد اجتماعی برجستهتر به نظر میرسد. منتهی این انتقادات مستقیم و گاهی غـیرمستقیم است.
شاعر در جامعهای زندگی میکند که تلاشهای فکری و عـقلی از هـر طرف به بن بست رسـیده است، در نتیجه گاهی میکوشد تا بـا اتکاء به شـورهای عـاطفی در عـالم خیـال بـرای خـود جهانی زیبا بیافریند، تنها نتیجه مثبت چنین شعری شاید این بـاشد کــه بـه طـور غیـر مـستقیم مردم را نسبت به ایستایی نسبی شرایط اجتماعی و زشتیهای جـامعه خـود حساس کـرده بـه انهدام وضع موجود برمی انگیزاند.
علم و دانش در اشعار صفارزاده
صفارزاده معتقد است که دانش امروز بیشترین کمک را به فاتحان قلعه بیـداد کـرده و چراغی در دست رذالت نفس اماره داده است.
صفارزاده در مورد صلح مـی گوید: «مـعنای صـلح چیست / در سرزمین من / در سرزمین تو / ...»
این شاعر، معتقدست در این جامعه جهانی کـه ما در آن زندگی میکنیم تـنها در گـفتار صـحبت از صلح است، اما در واقعیت چیزی از صلح وجود ندارد. افرادی که ادعای صلح و آزادی را مطرح میکنند در عمل به شکل کشتارگران ظاهر میشوند، فریاد اعتراض او حتی سـازمان ملل را هم در بر میگیرد، سازمانی کـه ادعای برقـراری قـانون بـرای صـلح و دوسـتی میـان کشورها را شعار خویش قرار داده، اما در عمل توسط قانون شکنان نادیده گرفته میشود. (۸)
مبارزه با مفاسد و آسیبهای اجتماعی یکی دیگر از مـوضوعاتی است کـه صفارزاده به آن میپردازد. در این مورد شاعر فریاد اعتراض سـر میدهـد. شـعر (کـودک قرن) او آیینهای از وضعیت فاسد اجتماعی آن روز است.
علم و دانش در اشعار صفارزاده
صفارزاده معتقد است که دانش امروز بیشترین کمک را به فاتحان قلعه بیـداد کـرده و چراغی در دست رذالت نفس اماره داده است.
صفارزاده در مورد صلح مـی گوید: «مـعنای صـلح چیست / در سرزمین من / در سرزمین تو / ...»
این شاعر، معتقدست در این جامعه جهانی کـه ما در آن زندگی میکنیم تـنها در گـفتار صـحبت از صلح است، اما در واقعیت چیزی از صلح وجود ندارد. افرادی که ادعای صلح و آزادی را مطرح میکنند در عمل به شکل کشتارگران ظاهر میشوند، فریاد اعتراض او حتی سـازمان ملل را هم در بر میگیرد، سازمانی کـه ادعای برقـراری قـانون بـرای صـلح و دوسـتی میـان کشورها را شعار خویش قرار داده، اما در عمل توسط قانون شکنان نادیده گرفته میشود. (۸)
مبارزه با مفاسد و آسیبهای اجتماعی یکی دیگر از مـوضوعاتی است کـه صفارزاده به آن میپردازد. در این مورد شاعر فریاد اعتراض سـر میدهـد. شـعر (کـودک قرن) او آیینهای از وضعیت فاسد اجتماعی آن روز است.
در شعر صفارزاده، جانبداری از اندیشه یا حضور تفکر در شعر امری جـدی است، بـه طوری که او شعر خـود را بطـور کامـل در خـدمت عقایـد و انـدیشه هـای خـود به کار میبرد.
او شاعری اندیـشمند و متفکر و همـه چـیـز در دیـدگـاه او در عمق اندیشه رنگ شعر میگیرد و گویی در عمق تجربههای واقعـی خـود را بـا آمـیـزهای از تـفکر به شعری سخت، محکم، دقـیق و عـمیق تبدیل مـی کند. او تـفکر و انـدیشه را بر عاطفـه و احساس مقدم میدارد و این زمـانی است کـه شاعر برای خود رسالت و تعهدی قایـل باشـد.
پی نوشت:
۱. احمدی، پگاه (١٣٨٤)، شعر زن از آغاز تا امروز، چاپ اول، تهران: نشر چشمه.
۲. براهنی، رضا (١٣٧١)، طلا در مس، چـاپ اول، تـهران: ناشر نویسنده.
۳. پرهام، سیروس (١٣٤٥)، رئالیسم و ضـد رئالیسـم، چـاپ سـوم، تـهران: انتشارت نیل.
۴. تـرابی، عـلی اکبر (١٣٧٩)، جامعه شناسی ادبیات: شـعر نـو و تکامـل اجتمـاعی، چـاپ دوم، تهـران: انتشارات فروغ آزادی.
۵. خویی، اسماعیل (١٣٥٦)، جدال بـا مـدعی، چـاپ اول، تهران: انتشارات جاویدان.
۶. رفیعـی، علـی (١٣٨٦)، بیـدارگری در عـلـم و هـنـر: شــناختنامه طــاهره صــفارزاده، چــاپ اول، تهران: انتشارات هنر بیداری.
۷. زرین کوب، حمید (١٣٥٨)، چشم انداز شعر نو فارسی، تهران، انتشارات توس.
۸. زرین کوب، عبدالحسین (١٣٤٦)، شعر بی دروغ شعر بی نقـاب، چـاپ سـوم، تهـران: انتـشارات جـاویدان.
پی نوشت:
۱. احمدی، پگاه (١٣٨٤)، شعر زن از آغاز تا امروز، چاپ اول، تهران: نشر چشمه.
۲. براهنی، رضا (١٣٧١)، طلا در مس، چـاپ اول، تـهران: ناشر نویسنده.
۳. پرهام، سیروس (١٣٤٥)، رئالیسم و ضـد رئالیسـم، چـاپ سـوم، تـهران: انتشارت نیل.
۴. تـرابی، عـلی اکبر (١٣٧٩)، جامعه شناسی ادبیات: شـعر نـو و تکامـل اجتمـاعی، چـاپ دوم، تهـران: انتشارات فروغ آزادی.
۵. خویی، اسماعیل (١٣٥٦)، جدال بـا مـدعی، چـاپ اول، تهران: انتشارات جاویدان.
۶. رفیعـی، علـی (١٣٨٦)، بیـدارگری در عـلـم و هـنـر: شــناختنامه طــاهره صــفارزاده، چــاپ اول، تهران: انتشارات هنر بیداری.
۷. زرین کوب، حمید (١٣٥٨)، چشم انداز شعر نو فارسی، تهران، انتشارات توس.
۸. زرین کوب، عبدالحسین (١٣٤٦)، شعر بی دروغ شعر بی نقـاب، چـاپ سـوم، تهـران: انتـشارات جـاویدان.
۰