‌چالش‌های احیای برجام

روشن است که نادیده‌انگاشتن برکناری چنین کسی از رأس هرم قدرت در آمریکا و مشابهت سازی «ترامپ-بایدن» چیزی جز ساده‌انگاری سیاسی نیست. بایدن مانند سلف دموکراتش باراک اوباما که مبتکر برجام بود، اعلام کرده که به این توافق باز خواهد گشت.

کد خبر : ۸۷۱۱۷
بازدید : ۵۳۷۱
جاوید قربان‌اوغلی | با وجود تلاش‌های پوپولیستی و اقدامات حقوقی وکلای ترامپ برای تأثیرگذاری و تغییر نتیجه انتخابات اخیر آمریکا، نهایتا او با تسلیم در مقابل روند‌های استوار و نظام قانون‌مند آمریکا، شکست را پذیرفت و به این ترتیب بایدن در روز ۲۰ ژانویه سال آینده مسیحی سکان‌دار سیاست در این کشور خواهد بود.
بسیاری از کشور‌های جهان از اولین روز‌های اعلام پیروزی کاندیدای حزب دموکرات، به انحای مختلف خرسندی خود را از کناررفتن ترامپ ابراز کردند. از منظر بسیاری از رهبران جهان و با وجود تفاوت‌های زیاد در شکل و شیوه حکومت و نظام سیاسی، ترامپ پدیده‌ای شگفت در مدیریت ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور جهان بود.
اروپا در شش دهه گذشته پس از پایان جنگ دوم جهانی و تا قبل از روی‌کارآمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶، با وجود تغییرات هرم قدرت در کاخ سفید، از پیوند‌های مستحکم سیاسی و امنیتی توأم با احترام به آمریکا برخوردار بود، با این وجود رفتار تحقیرآمیز ترامپ با بسیاری از رهبران این قاره که برخی از کشور‌های آن در زمره قدرت‌های سیاسی و اقتصادی مطرح جهان هستند و پشت‌پازدن او به معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی که شالوده نظم نوین جهانی را در چند دهه گذشته پی‌ریزی کرده، به گونه‌ای بود که گویی اروپا برای پایان دوره رئیس‌جمهور سنت شکن کاخ سفید روزشماری می‌کرد.
با وجود مشابهت‌های دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات در سیاست‌های کلان آمریکا، طبق وعده‌های بایدن در کمپین انتخاباتی‌اش و همچنین سند کنوانسیون ۲۰۲۰ حزب دموکرات که امروز «بایدن- هریس» آن را نمایندگی می‌کنند، اولویت‌های این حزب بازسازی روابط با متحدان، چندجانبه‌گرایی، عدم اشاعه هسته‌ای، تروریسم، دموکراسی و حقوق بشر است و شالوده اصلی سیاست‌های آمریکا در حداقل چهار سال آینده را تشکیل خواهد داد.
بر همین اساس و منتج از وعده‌های بایدن، پیش‌بینی اینکه با ورود بایدن به کاخ سفید، تغییرات وسیعی در سیاست‌های چهار سال گذشته آمریکا صورت گیرد، کار چندان دشواری نیست.
بایدن پس از ورود به کاخ سفید و به‌دست‌گرفتن زمام امور، بسیاری از فرامین ریاستی ترامپ را لغو خواهد کرد، به معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی که آمریکا در دوره چهارساله ترامپ از آن خارج شده، باز خواهد گشت و در رویکرد‌های آمریکا در سیاست‌های منطقه‌ای تجدید نظر خواهد کرد.
از همان اولین روز و ساعات نمایان‌شدن پیروزی بایدن، رهبران کشور‌های جهان ضمن استقبال از این رویداد، کشور خود را برای آغاز روندی جدید در مناسبات سیاسی و اقتصادی با آمریکا آماده کردند. این روند حتی درباره رهبرانی مانند نخست‌وزیر اسرائیل که از قوی‌ترین روابط سیاسی و شخصی با ترامپ برخوردار بود، مصداق داشت و چنانچه ملاحظه کردیم، نتانیاهو از اولین کسانی بود که پیروزی بایدن را تبریک گفت.
کمااینکه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و... که بیشترین انتفاع از دوره چهارساله ترامپ نصیب کشورهایشان شده بود، نیز از این قاعده مستثنا نبودند. دلیل این امر هم روشن است و آن واقع‌گرایی در سیاست خارجی و ترجیح منافع ملی در مناسبات با کشور‌های جهان است. ظاهرا تنها کشوری که از این قاعده مستثناست و بدون درنظرگرفتن تحولات شگرف سیاسی و اقتصادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و پایان جنگ سرد و شکل‌گیری شکل جدیدی از مناسبات سیاسی در جهان، همچنان از دریچه دوران «جنگ سرد» به جهان نگریسته، جمهوری اسلامی ایران است.
طرفه آنکه حتی روسیه و چین نیز که رقیب و طرف اصلی مناقشات بلوک‌های سیاسی «شرق و غرب» و اتحادیه‌های نظامی ورشو و ناتو بودند، قواعد دوران جنگ سرد را کنار گذاشته‌اند و چنانچه ملاحظه می‌شود چین با حفظ ساختار‌های سیاسی و حاکمیت علی‌الاطلاق حزب کمونیست، با تغییر رویکرد در قوانین و مناسبات اقتصادی خود با جهان، گام‌های بلندی را در تبدیل‌شدن به دومین قدرت اقتصادی جهان برداشته و دور از ذهن نیست که قبل از پایان این دهه آمریکا را هم پشت سر گذاشته و به اولین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود.
تردیدی نیست که کشورمان شدیدترین آسیب‌ها را در تمام زمینه‌ها از دوره چهارساله اخیر دید. شدیدترین تحریم‌های اقتصادی و به تأیید متخصصان و کنشگران تجاری کشورمان تحریم‌های هدفمند و هوشمند دوره ترامپ حتی به مراتب بسیار سهمگین‌تر از تحریم‌های منتج از قطع‌نامه‌های هسته‌ای شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.

ترامپ با بی‌اعتنایی و دهن‌کجی به قواعد بین‌المللی و قطع‌نامه‌های سازمان ملل و حتی اسلاف خود، بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به این شهر منتقل کرد، انضمام جولان و بخشی از کرانه باختری به سرزمین اشغالی را تأیید کرد و مبتکر و واضع توسعه قرارداد ننگین کمپ‌دیوید و عادی‌سازی روابط دیگر دولت‌های عربی با اسرائیل شد و به بیان صریح‌تر رژیم صهیونیستی را به مرز‌های ایران آورد.
روشن است که نادیده‌انگاشتن برکناری چنین کسی از رأس هرم قدرت در آمریکا و مشابهت سازی «ترامپ-بایدن» چیزی جز ساده‌انگاری سیاسی نیست. بایدن مانند سلف دموکراتش باراک اوباما که مبتکر برجام بود، اعلام کرده که به این توافق باز خواهد گشت.
این رویداد در صورت تحقق می‌تواند مهم‌ترین دستاورد انتخابات آمریکا برای ایران باشد؛ هرچند به نظر می‌رسد با توجه به تغییرات وضعیت اقتصادی و سیاسی در ایران با افت‌وخیز‌هایی روبه‌رو خواهد شد. اینکه این مهم چه زمانی و چگونه به منصه ظهور برسد، تا حد زیادی به عواملی نظیر اجماع سیاسی در کشور برای قبول و مدیریت این مهم نیاز دارد.
چنانچه ملاحظه می‌شود دلواپسان و مخالفان کمر همت برای مانع‌تراشی و عدم تحقق این امر بسته‌اند. در کنار کنشگران داخلی، مخالفان برجام از اسرائیل گرفته تا عربستان و امارات نگرانی خود از این تحول را به صراحت بیان کرده‌اند.
پادشاه عربستان در دومین خطابه علنی و رسمی خود جهان را به اتحاد در مقابل ایران فراخوانده و رژیم صهیونیستی پا را از این فراتر گذاشته و از جنگ با ایران در صورت بازگشت آمریکا به برجام سخن گفته است.
در کنار این موارد علنی به سهولت می‌توان به میزان فعالیت‌های سیاسی و اطلاعاتی توسط لابی‌های این کشور‌ها نزد تیم احتمالی بایدن پی برد. از این رو لازم است ایران خنثی‌سازی این فعالیت‌های دیپلماتیک و اطلاعاتی را جدی گرفته و شورای عالی امنیت ملی به‌عنوان بالاترین مرجع تصمیم‌سازی در کشور این موضوع را در دستور کار قرار دهد.

نکته آخر اینکه مهم‌ترین تفاوت ترامپ و بایدن علاوه بر نوع نگرش این دو به توافق هسته‌ای، رویکرد آن‌ها در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران است.
اگر ترامپ به دلایلی که در صدر این مطلب ذکر آن رفت، بی‌توجه به نظر مخالف متحدان اروپایی آمریکا از برجام خارج شد و باعث تفرقه در بین کشور‌های جهان حول محور ایران شد، بایدن مانند اوباما می‌تواند اجماع جهانی علیه ایران را سازمان داده و در صورت بی‌توجهی، ایران را حتی در اجرای برجام نیز با چالش‌های جدی روبه‌رو کند.
از‌این‌رو بررسی دقیق رویکرد‌های بایدن و به‌خصوص سند ۲۰۲۰ حزب دموکرات آمریکا از ضرورت‌های مدیریت چالش‌های پیش‌روی ایران در مدیریت مراحل آتی مذاکرات احتمالی با نمایندگان آمریکا درباره برجام خواهد بود.
در همین راستا موضوعاتی مانند تحولات منطقه، توان و برد موشکی، وضعیت بازداشت‌شدگان دوتابعیتی و حقوق بشر که وجه مشترک اروپا و رئیس‌جمهور جدید آمریکاست، از گسل‌های جدی در مدیریت مذاکرات است.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید