مسعود جعفری جوزانی؛ "عموجان" سینمای ایران

مسعود جعفری جوزانی؛ "عموجان" سینمای ایران

او بخش عمده‌ای از دهه ۸۰ را به نوشتن و کارگردانی سریال عظیم «در چشم باد» می‌گذراند که روایتی دیدنی از چندین برهه تاریخ معاصر ایران از قیام «کوچک جنگلی» تا جنگ ایران و عراق را روایت می ‍‌کند.

کد خبر : ۸۸۱۷۹
بازدید : ۷۱۲۶
مسعود جعفری جوزانی؛ عموجان سینمای ایران
امید جوانبخت | «مسعود جعفری‌جوزانی»، عموجان سینمای ایران، بی‌اغراق از مهم‌ترین و حرفه‌ای‌ترین سینماگران پس از انقلاب است با دغدغه‌های ایرانی و ملی.
این لقب «عموجان» که سال‌هاست در سینما به این عنوان او را می‌نامند، معنایی دو‌وجهی دارد: از یک سو به حرمت و جایگاه توأم با احترامش اشاره دارد (که این بزرگ‌تری بیش از آنکه از سن و سالش بیاید، از توانایی‌ها و کارنامه پروپیمانش نشئت می‌گیرد) و از سویی دیگر وامدار شخصیت صمیمی و زلالش است که معاشرانش در این چهار دهه به آن اذعان دارند و جدابودنش از اطوار‌های به‌اصطلاح هنری که در این سال‌ها رایج است.
او که پسوند نامش به زادگاهش یعنی جوزانِ ملایرِ «همدان» اشاره دارد، در سال ۱۳۲۷ در این روستا زاده و در همان‌جا با افتادن نورِ آپاراتی سیار بر روی دیواری از ده، با جادوی سینما آشنا می‌شود.
در همان سال‌های کودکی به تهران می‌آید و پس از اخذ دیپلم در ابتدای دهه ۵۰ برای ادامه تحصیل به آمریکا می‌رود و تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی در دانشگاه سانفرانسیسکو ادامه می‌دهد و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه و انیمیشن می‌سازد.
او هم‌زمان با انقلاب به ایران برگشته و با فیلم‌برداری از اتفاقات آن دوران فیلم مستندِ «به سوی آزادی» را می‌سازد.
او در صداوسیما با راه‌اندازی بخش انیمیشن چند فیلمِ انیمیشن ساخته و سپس با همکاری کانون پرورش فکری کودکان پس از ساخت فیلم کوتاه «با من حرف بزن» اولین فیلم بلند سینمایی‌اش را با نام «جاده‌های سرد» در سال ۱۳۶۳ می‌سازد که در کنار علی نصیریان -تن‌ها عضو حرفه‌ای و شناخته‌شده فیلم- زمینه‌ساز ورودِ حمید جبلی، تورج منصوری و محمود کلاری به سینمای حرفه‌ای نیز می‌شود.
این فیلم که در فضای زادگاه جوزانی ساخته شد هم در ساختار بصری و هم در مضمون فیلم ارزشمندی به حساب می‌آید.
فیلم بعدی او «شیرسنگی» (۱۳۶۵) در عین اینکه در مقیاس فیلم دوم، پروژه بلندپروازانه‌ای به حساب می‌آمد، با فیلم‌نامه‌ای قوی که نمادی از تقابل سنت و مدرنیته است حضور انگلیسی‌ها به واسطه بهره‌برداری از نفت که قتل یکی از آن‌ها تقابلی تا سر‌حد مرگ بین دو بزرگِ ایلِ بختیاری ایجاد می‌کند و ساختار بصری حساب‌شده که ذوق و سلیقه محمود کلاری نقش قابل اعتنایی در آن دارد و نیز مجموعه بازیگران، به‌ویژه زوج انتظامی-نصیریان که موفق‌ترین نقش‌آفرینی آن‌ها در مجموعه همکاری‌های‌شان با هم به حساب می‌آید) و در نهایت موسیقی حماسی و متناسب فریدون شهبازیان تبدیل به مهم‌ترین و ماندگارترین فیلم کارنامه جوزانی می‌شود و در جشنواره پنجم فیلم فجر نیز در کنار «ناخدا خورشید»، «خانه دوست کجاست»، «تیغ و ابریشم» و «اجاره‌نشین‌ها» به چشم آمده و جوایزی نظیر بهترین فیلم‌نامه را نیز دریافت می‌کند.
مسعود جعفری جوزانی؛ عموجان سینمای ایران
همچنین در جشنواره‌های خارجی مختلفی شرکت کرده و مورد تقدیر قرار می‌گیرد. دو فصل رویارویی نامدارخان (انتظامی) و علی یار (نصیریان) که اولی به بحث بر فراز کوه و دومی منجر به کشته‌شدن علی یار می‌شود همچنان به‌یادماندنی هستند.
اثر بعدی او «در مسیر تندباد» (۱۳۶۷) که تولیدی عظیم‌تر از «شیرسنگی» داشت، باز هم در قالب داستانی پرکشش، روایتی از حضور بیگانگان در ایران هم‌زمان با جنگ جهانی دوم و تأثیر آن بر سیر زندگی پسرانِ «راستان»، یکی از بزرگان شیراز (نمادی از کلیت ایران) را به تصویر می‌کشد. این فیلم که ظرایف بسیاری در ساخت دارد به دلیل اینکه در فیلم‌نامه انسجامی مانند «شیرسنگی» نداشت کمتر از آن به چشم آمد.
شخصیت‌های «امیرهوشنگ» با بازی انتظامی و «قباد یاغی» با بازی احمد هاشمی از نقش‌ها و بازی‌های به‌یاد‌ماندنی فیلم هستند. با وجود فروش خوب هر دو فیلم چند سالی تا ساخت فیلم چهارم فاصله می‌افتد و در این فاصله او نویسندگی و تهیه فیلم «سایه خیال» (حسین دلیر ۱۳۶۹» را بر عهده می‌گیرد.
«یک مرد و یک خرس-۱۳۷۱» برخلاف فیلم‌های قبلی فیلمِ ساده و کوچکی بود که به رابطه دوره‌گرد شیرین‌عقلی با بازی ظریف حمید جبلی و خرسش با مردم یک محله می‌پرداخت.
هرچند فیلم از ممیزی‌ها لطمه زیادی خورد و آن‌چنان دیده نشد! «دل و دشنه» (۱۳۷۱) فیلمی حادثه‌ای بود که کمی با روال آثار این فیلم‌ساز متفاوت بود، اما فضای سنتی و فولکلوریکی که داستان در آن جریان دارد و نیز انتخاب «محمد متوسلانی» برای نقش بدمَن فیلم آن را از یک فیلم حادثه‌ای صرف جدا می‌کند.
او پس از تحولات فرهنگی میانه دهه ۷۰ که تحولی در مدیریت فرهنگی کشور ایجاد می‌شود فیلم خوب شهری «بلوغ» (۱۳۷۷) را می‌سازد که به سیاق آن سال‌ها به مسائل جوانان می‌پردازد و در جشنواره هفدهم فجر نیز جوایزی دریافت می‌کند.
در دهه ۷۰ «جوزانی» در کنار تهیه و ساخت سه فیلم یادشده، در تهیه و ساخت چند فیلم نقش مؤثری ایفا می‌کند: تهیه‌کنندگی فیلم خاصِ «مخملباف» یعنی «ناصرالدین شاه اکتور سینما» (۱۳۷۰) و نوشتن فیلم‌نامه و تهیه «چشم‌هایش» (۱۳۷۹) سومین فیلمِ «فرامرز قریبیان» در کسوتِ کارگردان و نوشتن فیلم‌نامه‌های «خواجه نصیر طوسی» و «باسکرویل» که متأسفانه مجالی برای ساخت نمی‌یابند.
او بخش عمده‌ای از دهه ۸۰ را به نوشتن و کارگردانی سریال عظیم «در چشم باد» می‌گذراند که روایتی دیدنی از چندین برهه تاریخ معاصر ایران از قیام «کوچک جنگلی» تا جنگ ایران و عراق را روایت می ‍‌کند.
مسعود جعفری جوزانی؛ عموجان سینمای ایران
هرچند ویژگی‌های ساختاری سریال بر حسب شرایط داستان متغیر است، اما فصول ابتدایی فیلم و خصوصا بخش‌های سفر با درشکه در میان برف‌ها به سوی تهران، به‌تصویرکشیدن چند روز پایانی رضا شاه با بازی ماندگار «سعید راد» و صحنه‌هایی که شخصیت اصلی قصد ترک ایران را با کشتی دارد به لحاظ ساختار سینمایی بسیار درخشان هستند.
همچنین تأثیر صحنه‌های جنگی فصول پایانی سریال را که تلفیقی از صحنه‌های مستند و ساخته‌شده هستند نیز نمی‌توان فراموش کرد.
در دهه ۹۰ «ایران برگر» (۱۳۹۳) تنها فیلم کمدی جوزانی هرچند از بازیگران رایج کمدی‌های دیگر بهره می‌گرفت به غیر از نصیریان، اما به مدد فضایی بومی وفولکلور و فیلم‌نامه‌ای با طنز موقعیت فیلم مفرح و آبرومندی از کار درآمد، ولی فیلم دیگرش «پشت دیوار سکوت» (۱۳۹۵) «که به معضلی اجتماعی اشاره دارد آن‌چنان دیده نشد!
مسعود جعفری‌جوزانی که در آستانه ۷۲‌سالگی همچنان سری پرسودا از ایده‌ها و شخصیت‌های بزرگ ایرانی دارد متأسفانه سه فیلم‌نامه برجسته‌اش «یعقوب لیث»، «پوریای ولی» و «کوروش کبیر»، با وجود اینکه مراحل اولیه تولید را طی کرده‌اند به دلایل مختلفی مانند نبود بودجه به انجام نرسیده است و فیلم جدیدش «بهشت تبهکاران» همچنان به کندی مراحل پیش‌تولید را می‌گذراند و واقعا جای تأمل و تأسف بسیار است که مدیریت‌های مختلف فرهنگی به جای تسهیل و تسریع در کار، این‌چنین عمر مفید فیلم‌سازی در حد و اندازه «جوزانی» را که همواره دغدغه‌های ملی، میهنی و حماسی داشته و هیچ‌گاه فیلم بی‌آبرو نساخته به جای تمرکز بر کار خلاقه، صرف گذراندن پروسه‌های مختلف اداری کرده که نتیجه‌ای جز فرسایش روح و روان هنرمند ندارد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید