مانیفست پدرخوانده؛ کیش شخصیت برای سیاستمداران

مانیفست پدرخوانده؛ کیش شخصیت برای سیاستمداران

«پدر خوانده» به عنوان رئیس یک خانواده‌ی بزرگ مافیایی، شخصیتی است که هم‌زمان هم «قابل احترام» و هم «بی‌رحم در مواقع لازم». تناقضی عجیب که در کاراکتری به نام «پدرخوانده» متبلور است. کسی که اخلاق مدار است تا وقتی که برایش خطرساز نباشی. هر کس که بخواهد موی دماغِ پدرخوانده شود، به سرعت حذف میشود.کاراکتری که بیش از هر چیز به سیاستمداران و افراد پشت پرده ی سیاست شبیه است.

کد خبر : ۹۱۲۹۸
بازدید : ۳۲۰۰
 پدرخوانده شخصیتِ سیاستمداران
فرادید | کمتر کسی پیدا می‌شود که فیلم پدرخوانده را ندیده باشد. سه‌گانه‌ای سینمایی از فرانسیس فورد کاپولا که میخ محکمی بر دیوار تاریخِ سینما کوبید. جدای از ماجرای جذاب این فیلم مافیاییِ خوش ساخت و حتی جدای از حضور بازیگران معروف و ستارگان هالیوودی در این فیلم، این وجود کاراتری به نام «پدر خوانده» به عنوان رئیس یک خانواده‌ی بزرگ مافیایی است که شخصیتی هم‌زمان «قابل احترام» و «بی‌رحم در مواقع لازم» می‌باشد.

تناقضی عجیب که در کاراکتری به نام «پدرخوانده» متبلور است. کسی که اخلاق مدار است تا وقتی که برایش خطرساز نباشی و به حریم سیاسی و اقتصادی‌اش نزدیک نشوی. کسی که اخلاق مدار است تا وقتی که برایش خطرساز نباشی. هر کس که بخواهد موی دماغِ پدرخوانده شود، به سرعت و قاطعیت حذف میشود. کاراکتری که بیش از هر چیز به سیاستمداران و افراد پشت پرده ی سیاست شبیه است.

به گزارش فرادید؛ سه گانه‌ی معروف «پدرخوانده» به عنوان یک اثر سینمایی کلاسیک، تقریباً برای عمده‌ی افراد یک اثر آشناست. از این‌رو می‌تواند محمل مناسبی برای شناخت الگوی معیشت حاکم در غرب قرار بگیرد. این اثر به عنوان یک مورد مطالعاتی می‌تواند به خوبی مناسبات قدرت و مسئله‌ی سرمایه و سرما‌گرایی را در الگوی معیشت اکانامی روشن کند.
علاوه بر این، مسئله‌ی جرائم سازمان‌یافته‌ی اقتصادی و مفاسد مالی حاکم در اکانامی، در این اثر به نمایش درآمده و آن را به یک مانیفست و مرام‌نامه‌ی کلاسیک برای تفکر سرمایه‌گرایی بدل کرده است؛ مانیفستی که به طور ویژه در دوره‌ی تاریخی خاصی که این فیلم به آن تعلق دارد در الگوی معیشت اکانامی حاکم بوده است.
فیلم پدرخوانده فیلم «پدرخوانده» در شرایطی ساخته شد که چهره‌ی مافیا در عرصه‌ی افکار عمومی آمریکا به‌مرور از پشت نقاب خارج می‌شد. یکی از مافیا‌های شناخته شده آمریکا در این مبحث، همان شاخه‌ی «کوزانوسترا» مافیای ایتالیاست. همان «کوزا نوسترا»، که به مرور در همه‌ی کشور‌های لیبرال، شاخه‌ای مستقل یافت و از فرانسه تا کره جنوبی و از ژاپن تا تایوان بسط پیدا کرد. برای نمونه در ژاپن، با نام «یاکوزا» شناخته شد و پس از فیلم «پدرخوانده»، فیلم سینمایی معروف «یاکوزا» نیز ساخته شد. در ادبیات سیاسی-اجتماعی آمریکا، مافیا یا کوزا‌نوسترا، به «سندیکای جنایت» معروف است.

پدرخواندۀ ماریو پوزو کارکردی شبیه به داستان‌های کتاب مقدس یا قصه‌های پریان پیدا کرده است؛ بدل شده است به روایتی بنیادین که عمیقاً در روان جمعی جای گرفته است و به کرات در فضا‌هایی بسیار متفاوت بازسازی می‌شود و از آن اقتباس می‌کنند. تنۀ اصلی داستان، بدون درنظرگرفتن شاخ‌وبرگ‌ها، جانشینیِ ناخواسته است: وارث تاج‌وتختی که می‌خواهد از سرنوشت خود بگریزد. پوزو می‌نویسد: «مایکل نمی‌خواست خودش را درگیر این مناسبات بکند؛ می‌خواست خودش زمام زندگی‌اش را در دست بگیرد». اگر نخستین فصل سریال تاج را ببینید، خیلی زود می‌فهمید که روایت پدرخوانده است که دارد آشکار می‌شود: الیزابتی جوان که ناخواسته وارث تاج‌وتخت شد و مثل مایکل کُرلئونه «تا پایان بحران نتوانست از خانواده‌اش ببُرد». مایکل، پسر رئیس مافیا، دُن کُرلئونه، شاهزاده‌ای مثالی است که نمی‌تواند آزاد باشد و سرانجام به‌واسطۀ وظیفه‌اش تغییر می‌کند و سخت‌دل می‌شود.
الگوی پدرخوانده اما پدرخوانده الگویی است که آن سوی قلمروِ هنر هم وجود دارد. هرکه در سیاست کار کرده باشد تصدیق خواهد کرد که این داستان برای نامزد‌های انتخاباتی، مشاورانشان، و آن‌هایی که به تماشایشان می‌نشینند متنی ضروری است و به‌خاطر درس‌های بی‌زمان‌ومکانش دربارۀ قدرت و اقتدار تحسین شده است؛ دربارۀ اینکه چه زمانی باید از قدرت و اقتدار خود دفاع کرد، و کی باید خویشتن‌دار بود. چه بسیارند مشاوران تندگویی که -در وست‌مینستر یا واشنگتن- در تیم کارزار یا دور میز کابینه، حلقه‌رابط ضعیفی مثل فردو، پسر میانی کُرلئونه، را می‌شناسند یا تهدیدی درحال‌ظهور را تشخیص می‌دهند که باید مثل مُو گرین با او رفتار کرد. سیاست‌مداری بریتانیایی را سراغ دارم که همۀ کارمندان جدید را با مثال آمریگو بوناسرا آموزش می‌دهد، مأمور کفن‌ودفنی که داستان با او شروع می‌شود. نتیجۀ اخلاقی داستان او این است که از هرکس تقاضای آن مقدار لطف و مساعدتی را باید داشت که می‌تواند انجامش بدهد و خوب هم انجامش می‌دهد.

استفاده از پدرخوانده به‌مثابۀ کتابچۀ راهنمای سیاسی در سال ۲۰۰۹ به اوج خود رسید، هنگامی که دو تحلیلگر سیاست خارجی ایالات متحده کتابچه‌ای را منتشر کردند به نام آموزۀ پدرخوانده. این کتابچه در پایان نخستین دهۀ طوفانی قرن بیست‌ویکم نوشته شد؛ دوران «جنگ با ترور» و درگیری‌های عراق و افغانستان. جان سی. هالزمن و ای. وس. میچل در این کتابچه می‌گویند ایالات متحده پس از یازدهم سپتامبر با گزینشی روبه‌رو شد شبیه به گزینشی که خانوادۀ کُرلئونه، پس از تیراندازی به دُن، با آن روبه‌رو بود، هنگامی که قدرتش در میان خاندان‌های خلافکار رقیب در دنیایی ناآشنا و خطرناک به محاق می‌رفت.
مؤلفان شرح می‌دهند که یک دسته نهادباوران لیبرال‌اند که سرمشقشان برادرخوانده تام هاگن است. آن‌ها بر این باورند که نظم قدیم به قوت خود باقی است و چارۀ کارْ مذاکره است. در مقابلشان، تندرو‌های نئومحافظه‌کاری هستند که مثل پسر بزرگ‌تر، سانی کُرلئونه، معتقدند که تنها راه حفظ برتری خود در این چشم‌انداز جدید قدرت‌نمایی همه‌جانبه است. در آخر، واقع‌گرایان‌اند که، درست مثل مایکل، می‌فهمند که تنها آمیزه‌ای از به‌کارگیری عاقلانۀ قدرت و تدبیر بُردبارانه موجب امنیتی بادوام خواهد بود. حتی اگر این شباهت یا قیاس را نپذیرید، نمی‌توانید منکر این واقعیت شوید که تنها یک داستان فوق‌العاده می‌تواند، چهار دهه پس از نشر، مبنای تک‌نگاری‌ای درباب سیاست خارجی شود.
مانیفست پدرخوانده پدرخوانده مانیفست قدرت است، راهنمای زندگی در هرجایی است که آدم‌ها مسحور قدرت و ثروت باشند. همچنان پس از پنجاه سال، کتاب‌هایی چاپ می‌شوند که احزاب سیاسی را با آن داستان تحلیل می‌کنند: تام هاگن نمایندۀ کسانی است که معتقدند هیچ‌کس حریف نظم سنتی نمی‌شود و راه چاره مذاکره است؛ سانی کرلئونه باور دارد تنها راه حفظِ برتری شاخ‌وشانه کشیدن است؛ و البته مایکل کرلئونه که آمیزه‌ای است از قدرت و صبر و دست‌آخر اوست که از امنیت خانواده محافظت می‌کند. ماریو پوزو چگونه حماسه و شرارت و اخلاق و سیاست را در این داستان کنار یکدیگر ترسیم کرد؟
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید