دعای روز ۱۲ ماه مبارک رمضان

دعای روز ۱۲ ماه مبارک رمضان

در روز دوازدهم ماه رمضان از خدا می‌خواهم مرا به سوى عدل و دادگرى سوق دهد و از هرچه بیم آن دارم نگهدارى و حفاظتم کند، به حقْ حفظ و نگهداریت اى نگهدارنده بیمناکان.

کد خبر : ۹۳۰۴۵
بازدید : ۵۱۲۵
دعای روز ۱۲
فرادید | در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان از خداوند می‌خواهیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَهَ الخائِفین.

خداوندا مرا در این روز به زیور پوشش و پاکدامنى، آراى و در این روز به جامه قناعت و کفایت بپوشان، و مرا در این روز به سوى عدل و دادگرى سوق ده و از هرچه بیم آن دارم نگهدارى و حفاظتم ده، به حقْ حفظ و نگهداریت اى نگهدارنده بیمناکان.

تفسیر دعای روز دوازدهم:

اللهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ

خدایا در این ماه مرا با پوشش و عفّت زینت ده». «ستر» به معناى پرده، یا چیزهایى است که اشیاى مختلف را با آن مى پوشند، لذا «مهتوکٍ سِترُه» به معناى انسان بى شرمى است که پرده هاى حیاى او دریده است، و از ریشه «هتک» به معناى پاره کردن و دریدن گرفته شده است.

«عفاف» تنها به معناى خویشتن دارى در برابر آلودگى هاى جنسى نیست آن گونه که در فارسى معنا مى شود، بلکه از نظر واژه عربى، هرگونه خویشتن دارى در مقابل گناه و کار خلاف را فرا مى گیرد؛ بنابراین «عفت» به معناى خوددارى کردن از حرام و هرگونه کار خلاف است؛ خواه در مسائل جنسى باشد یا غیر آن.

پس عفّت فضیلت و حدّ اعتدال قوّه شهویّه است آن هم به معناى عام کلمه که هر جاذبه اى را نسبت به چیزى قوّه شهویّه مى گویند مانند جاذبه مال، مقام، شهوت جنسى و ... که اگر از حد بگذرد، حرص است و اگر به حدّ اعتدال نرسد، تنبلى و رکورد است و اگر حدّ اعتدال باشد عفاف است.

لزوم پرده پوشی عیوب دیگران از نگاه دین اسلام

غالب مردم داراى نقاط ضعف و عیوبى هستند، لذا همان گونه که خداوند «ستّار العیوب» است، دوست ندارد که افراد بشر پرده درى کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروى آن‌ها را ببرند.

لیکن بسیارى از مردم سعى مى کنند به اسرار زندگى و عیوب پنهانى دیگران پى ببرند و بر ملا سازند؛ در حالی که چنانچه عیوب مستور بماند مى توانند با هم زندگى کنند، ولى بر ملاشدن عیوب پنهانى سبب بدبینى و بى اعتمادى نسبت به هر کس خواهد شد، و همین امر شیرازه امور اجتماعى را ازهم مى پاشد.

هم چنین تفتیش درباره عقائد و اسرار و عیوب دیگران سبب کینه توزى و عداوت در صحنه اجتماع و گاه منجر به درگیرى هاى شدید مى شود. اگر سلامت جامعه و امنیت و آرامش را طالب باشیم، باید از این امر به شدت بپرهیزیم.

از سوی دیگر پرده درى‌ها از یک سو، احترام شخصیت افراد را در هم مى شکند و از سوى دیگر، آن‌ها را در ارتکاب گناه جسور مى کند، زیرا در پرده بودن عیب همواره سبب احتیاط افراد است، امّا اگر کار به رسوایى کشید دیگر کسى ملاحظه نمى کند و از همه این‌ها گذشته پرده درى باعث اشاعه فحشاء در جامعه و آلوده شدن دیگران به گناه مى گردد.

به همین دلیل در احادیث اسلامى تأکید فراوانى بر این مطلب شده است، در حدیثى مى خوانیم: «و اکتم سرّه و عیبه و اظهر منه الحسن؛ یکى از حقوق مؤمنان، بر یکدیگر این است که اسرار و عیوب یکدیگر را بپوشانند و خوبی‌ها را آشکار سازند».

وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ

خدایا؛ به من دو لباس بپوشان؛ لباس قناعت و لباس کفاف؛ کفاف به معنی؛ راضی بودن به معاش بقدری که زندگی انسان بگذرد به قول مردم «آب باریکه» داشته باشد.

طلب روزی به قدر کفایت

رسول خدا در مسیری به گله گوسفندان رسیدند و به شبانی فرمودند: کمی شیر بیاورید؛ شبان مقداری شیر برای ایشان آورد و حضرت برای او دعا کردند، که خدایا به قدر کفاف به او روزی بده. باز در جای دیگر حضرت از شبان دیگری در خواست مقداری شیر کردند؛ ولی آن شبان امتناع کرد و نیاورد؛ حضرت برای او دعا کردند؛ که خدایا به او مال و ثروت بده.
اصحاب تعجب کردند؛ و گفتند چگونه است که برای اولی که شیر آورد حضرت آنطور دعا کرد و برای دومی طلب مال و ثروت نمودند؟! حضرت فرمودند: دعای حقیقی همان دعای اول بود؛ که برای او از خدا طلب روزی به قدر کفاف نمودم؛ چراکه مال زیاد اسباب زحمت آدمی است.
درحدیث داریم «عَزَّ مَن قَنَع و ذَلَّ مَن طَمع» [قناعت انسان را عزیز میکند.

واحملنى فیه على‌العدل والانصاف

عدل وانصاف قریب به یکدیگرند. عدل یعنى، کارِ بجا کردن و این که انسان حد وسطکار‌ها را انجام بدهد؛ نه در کارش افراط داشته باشد و نه‌تفریط. خلاصه این که حقّ هر کارى را به طور شایسته‌ادا بکند و در حد اعتدال زندگى بکند. این معناى عدل‌است.
حالا این عدل (همچون احسان که معناى آن راقبلاً گفتیم) داراى دو جنبه است: یک وقت عدل به خودانسان است؛ یعنى، همه کارهاى شخصى فرد بر میزان‌عدل است، مثلاً خدا را عبادت مى‌کند. عبادت خدا عدل‌است، چون حقّ خدا این است که عبادتش بکنى.
یافرض کنید که انسان وقار داشته باشد و متواضع باشد؛ این‌ها از عدل است، زیرا انسان مأمور به داشتن وقار وتواضع است. اما گاهى این عدل به غیر است.
عدل به‌غیر، یعنى با جامعه و افراد آن با عدالت رفتار بکند، به‌گونه‌اى که حقّىِ را که افراد جامعه شایستگى آن را دارند، به ایشان بدهد، نه این که حقّى از آن‌ها پایمال و ضایع‌نکند. بلکه هر چه حقّ جامعه هست و هر چه را حقّ فرداست، به خوبى ادا نماید.

انصاف به معنى نصف و نیم کردن است. انصاف‌بدهد یعنى، واقعاً هر مقدارى که باید به او بدهد. همان‌سهم و نصیبش را به او بدهد، نه کم‌تر و نه بیش‌تر. دراین باره قرآن کریم مى‌فرماید: «ان‌الله یأمر بالعدل و الاحسان» ۱ یعنى: به درستى‌که خداوند امر مى‌کند به عدالت داشتن و نیکوکارى.

وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ

خدایا؛ از هرچیزی که از آن می‌ترسم در امانم بدار؛ در دنیا حوادث طبیعی فراوانی هستند مثل؛ زلزله ها؛ و بلایایی زمینی؛ در قیامت نیز که «فزع اکبر» است و خلق اولین و آخرین هستند نیز، بلایایی فراوانی است که از خدا می‌خواهیم ما را از آن بلایا هم محفوظ دارد.

بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَهَ الْخآئِفینَ

به نگهداریت اى نگهدارنده ترسیدگان، زیرا پرهیزکاران وقتى به آیات مشتمل بر خوف و ترس و عذاب برخورد مى کنند به خدا پناه مى برند.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید