ترامپ مقصر است
منتقدان ترامپ به درستی به این موضوع اشاره میکنند که خروج آمریکا از توافق هستهای نتوانست رفتار منطقهای ایران را تغییر دهد، اما اعمال مجدد تحریمها علیه ایران سبب شد دسترسی این کشور به منابع مالی محدود شود.
بودی گاش* | همزمان با آنکه مذاکرات بین ایران و قدرتهای جهانی بر سر احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران در حال نزدیک شدن به مراحل پایانی است دولت بایدن بر حملات خود به ترامپ افزوده است.
کاخ سفید با هیاهوی جمهوریخواهان درباره احیای توافق هستهای یاد شده مواجه است و مایل است بحثها در وین را در چارچوبی جدید به تصویر بکشد و این کار را با سرزنش کردن رئیسجمهور پیشین درباره خروج از توافق یاد شده انجام میدهد.
هفته گذشته سخنگوهای کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا دو بار هنگام پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره روند مذاکرات، از خروج آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ با تصمیم ترامپ، انتقاد کردند.
جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید این خروج را ریشه تمامی فعالیتهای نامطلوب ایران توصیف کرد و گفت: «اگر رئیسجمهوری پیشین از توافق هستهای ایران خارج نمیشد هیچیک از تحولاتی که اکنون شاهد آن هستیم؛ یعنی افزایش ظرفیت و فعالیتهای هستهای ایران و دخالتهای این کشور در منطقه رخ نمیداد. ترامپ بدون آنکه فکر کند پس از خروج از توافق هستهای چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد، از این توافق خارج شد.»
موضعی که اخیرا کاخ سفید اتخاذ کرده یعنی ملامت تصمیم ترامپ، به عنوان یک تاکتیک سیاسی، رویکردی هوشمندانه است، یعنی با این موضع گیری، دولت بایدن برای دو نتیجه محتمل مذاکرات وین بهانهای آماده در اختیار دارد:
اگر دولت آمریکا برای اجرای توافق هستهای امتیازهای بزرگ به ایران بدهد مثل لغو برخی تحریمهای اقتصادی قبل از بازگشت کامل ایران به توافق، آنگاه کاخ سفید میتواند ادعا کند خروج آمریکا از توافق در دوره ترامپ سبب شد هیچ گزینه خوبی برای مهار ایران وجود نداشته باشد؛ و اگر مذاکرات شکست بخورد و ایران به غنی سازی اورانیوم به سطوح مناسب برای ساخت سلاح هستهای ادامه دهد آنگاه کاخ سفید میتواند اعلام کند اشتباه ترامپ در خارج شدن توافق هستهای ایران سبب شد محدودیتهای اعمال شده بر فعالیتهای هستهای این کشور در توافق یاد شده زیر پا گذاشته شود.
به عنوان یک استراتژی سیاست خارجی نیز این رویکرد یک رویکرد هوشمندانه است، زیرا به ایرانیها بهانهای آماده میدهد تا از آن برای زیر پا گذاشتن مفاد توافق هستهای سال ۲۰۱۵ به شکل فزاینده، و تداوم رفتارهای خود در خاورمیانه استفاده کنند. اما از دید همپیمانهای آمریکا در منطقه، دولت آمریکا دیدگاهی محدود درباره تهدیدی که آنها با آن مواجه هستند دارد.
مسلما این استدلال مطرح است که اگر آمریکا از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ خارج نمیشد و این توافق اجرا میشد، ایران برنامه هستهای خود را حداقل تا این اندازه با شدت توسعه نمیداد. اما اسرائیل و کشورهای عربی منطقه خاورمیانه میدانند که ایران سالها قبل از حرکت این کشور به سمت توسعه تواناییهای هسته ایاش با آنها مخالف بوده است.
ایران شبکهای گسترده از نیروها و حامیان گوناگون را از حزب الله در لبنان و حماس در غزه گرفته تا حوثیها در یمن و گروههای مسلح در عراق دارد.
حتی قبل از امضای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ جنگ داخلی در یمن که شروع شد سبب شده بود عربستان و چند کشور عربی دیگر در این جنگ مداخله کنند. از سوی دیگر ایران همواره از رژیم حاکم بر سوریه حمایت کرده است و در عراق نیروهای حامی ایران فعال هستند.
ایران در داخل به توسعه توان موشکی خود و تقویت نیروهای نظامی از جهات مختلف ادامه داده و تمام این روندها از سالها قبل از امضای توافق هستهای شروع شده است. توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما امضا شد تنها یکی از رفتارهای ایران را محدود کرد یعنی برنامه هستهای را که ایران همواره تاکید دارد برنامهای صلحآمیز است.
طبق این توافق قرار شد ایران فعالیتهای هستهای خود را برای مدتی مشخص محدود کند و در مقابل تحریمهای سازمان ملل و آمریکا علیه این کشور لغو شود، اما در این توافق به رفتارهای ایران در منطقه اشاره نشده بود.
منتقدان توافق هستهای نگران آن بوده اند که بدون اعمال محدودیت بر این فعالیتها، ایران بر رفتارهای یاد شده بیفزاید. در دو سالی که توافق اجرا میشد ایران بر بودجه نظامی خود افزود و بهویژه فعالیتهای موشکی خود را توسعه داد و از نیروهای نیابتی خود در منطقه بیشتر حمایت کرد.
منتقدان ترامپ به درستی به این موضوع اشاره میکنند که خروج آمریکا از توافق هستهای نتوانست رفتار منطقهای ایران را تغییر دهد، اما اعمال مجدد تحریمها علیه ایران سبب شد دسترسی این کشور به منابع مالی محدود شود.
*واشنگتن پست