زنگ خطر بورس به صدا درآمد

زنگ خطر بورس به صدا درآمد

رشد ۳/ ۰‌درصدی روز گذشته در میانگین وزنی قیمت‌ها در این بازار در شرایطی رقم خورده که بورس این روز‌ها در حال نزدیک‌شدن به سطح یک‌میلیون و ۵۰۰‌هزار واحدی است و احتمال دارد تا ناتوانی در افزایش تقاضا در این بازار به آسانی آن را به زیر این محدوده سوق دهد.

کد خبر : ۱۰۷۶۴۱
بازدید : ۶۳۲

بازار سهام روز‌های کم‌رمقی را سپری می‌کند. روز گذشته شاخص بورس تهران در حالی با رشد کم مقدار تا سطح یک‌میلیون و ۵۲۰‌هزار واحد پیش روی کرد که کاهش ارزش معاملات خرد سهام به مرز ۲‌هزار میلیارد‌تومان، زنگ خطر انجماد معاملات در این بازار را به‌صدا درآورد.

بررسی‌ها حکایت از آن دارد که این بازار در رویارویی با سه عامل کاهش شدید سرمایه اجتماعی ناشی از عدم‌اعتماد فعالان به سیاستگذاری و فقدان اقدامات اثربخش در کنار عدم‌قطعیت‌های سیاسی و اقتصادی و همچنین ریسک‌های سیاستگذاری به مانند پایین‌ماندن قیمت دلار نیمایی، ماجرای پرحاشیه عرضه خودرو در بورس‌کالا و انتظار برای قطعی حتمی برق صنایع در تابستان شرایطی را رقم زده تا با کاهش میل به سرمایه‌گذاری در بازار سهام فضا برای کاهش قابل‌توجه تعداد معاملات خرد فراهم شود.

دست‏‏‏‏‏‏‌انداز‌های بورس در مسیر صعود

بازار سهام، معاملات روز چهارشنبه را با به‌صدا درآوردن یک زنگ خطر به پایان برد. زنگ خطر انجماد تابستانی معاملات در این بازار که با افت ارزش معاملات به مرز ۲‌هزار میلیارد‌تومان به‌صدا درآمده حکایت از آن دارد که با خروج آهسته و پیوسته پول حقیقی از بورس و نبود انگیزه‌های لازم در این بازار برای سرمایه‌گذاری احتمالا تداوم مسیر فعلی، سرانجامی به‌جز رکود نخواهد داشت.

رشد ۳/ ۰‌درصدی روز گذشته در میانگین وزنی قیمت‌ها در این بازار در شرایطی رقم خورده که بورس این روز‌ها در حال نزدیک‌شدن به سطح یک‌میلیون و ۵۰۰‌هزار واحدی است و احتمال دارد تا ناتوانی در افزایش تقاضا در این بازار به آسانی آن را به زیر این محدوده سوق دهد.

بررسی داده‌ها حاکی از آن است که هنوز نمی‌توان با اطمینان از تغییر روند بازار سخن گفت، با این وجود می‌توان دریافت که بورس در شرایط فعلی اگر دلیل متقنی برای بازگشت به مسیر صعودی قیمت‌ها نداشته باشد احتمالا در شرایط فعلی دست و پا خواهد زد.

با این‌حال می‌توان در یافت که کاهش متوازن عرضه و تقاضا با افت ارزش معاملات به کانال ۱۰۰۰میلیارد تومانی ممکن است عملا از معاملات بازار تنها ویترینی آرام باقی بگذارد که تداوم حیات در آن عملا با نبود معاملات تفاوتی ندارد.

تصویر کلی بورس

یک هفته دیگر در بازار سهام خاتمه یافت. در طول این هفته نوسان قیمت‌ها در بورس و فرابورس سبب شد تا شیب قیمتی خرید و فروش‌ها در این بازار سمت و سویی منفی به خود بگیرد، با این‌حال این مساله به این معنا نبود که بازار تماما در روند نزولی فرو رفته باشد، چراکه به‌رغم غلبه عرضه بر تقاضا عقبگرد شاخص‌ها در این بازار به حدی نبود که سبب ازدست‌رفتن سطح روانی یک‌میلیون و ۵۰۰‌هزار واحدی شاخص بورس شود.

بررسی‌ها حاکی از آن است که بازار سهام این روز‌ها چندان سرحال نیست، درحالی‌که تا همین چند هفته قبل بسیاری از کارشناسان بازار سهام بر این باور بودند که دماسنج اصلی بورس با گذر از سطح یک‌میلیون و ۶۰۰‌هزار واحدی می‌تواند به‌راحتی از سد سطوح بالاتر بگذرد، اما حالا کار به‌جایی رسیده که میانگین وزنی قیمت‌ها در بورس برای پایین‌تر نرفتن از سطح ۵/ ۱میلیون واحدی به زحمت افتاده. مشکل از این قرار است که به‌رغم بالا‌بودن انتظارات تورمی، ریسک‌های بازار در حال‌حاضر به حدی بالاست که فعالان این بازار انگیزه چندانی برای ماندن در چرخه معاملات سهام ندارند.

بسیاری از فعالان بازار بر این باور هستند که با وجود رشد قیمت ارز در هفته‌های اخیر و افزایش نااطمینانی در اقتصاد کشور که توانسته از چند جهت بر معاملات بورس تهران اثر بگذارد همچنان مسائل مهمی وجود دارد که روشن نبودن آن‌ها برای سرمایه‌گذاران به‌ویژه سرمایه‌گذاران خرد مانع از آن می‌شود تا این بخش از کنشگران بازار سرمایه بتوانند با خیال راحت به سرمایه‌گذاری یا سهامداری در این بازار بپردازند.

این وضعیت را می‌توان در چارچوب کلی‌تری دید که بورس تهران در حدود دو سال‌گذشته تجربه می‌کند. این بازار در شرایطی در دو‌ماه پایانی سال‌گذشته و دو‌ماه ابتدایی سال‌جاری روندی صعودی را پشت‌سر گذاشته که به‌جز در برخی از روز‌های این دوره تقریبا در تمامی روز‌ها خروج سرمایه به شکلی پیوسته از آن ادامه یافته است.

همین امر حکایت از آن دارد که با وجود افزایش قیمت‌ها و کسب بازده حدودا ۲۰‌درصدی در طول دو‌ماه اول سال آنچه که به‌عنوان یک روند صعودی در این بازار پی گرفته‌شده با روند‌های کوتاه‌مدت قبلی تفاوت داشته است. باید به‌خاطر داشت که خروج سرمایه از بازار به‌خصوص سرمایه حقیقی امری غیرمعمول نیست با این حال آنچه که در این مدت رخ داده این بوده که برخلاف دوره‌های مشابه، بیشتر رونق بازار با خرید حقوقی‌ها به‌وجود آمده است.

در طول این مدت هیچ عاملی حتی امید به رشد قابل‌توجه قیمت‌ها در بازار‌های جهانی که در ماه‌های پایانی سال‌و قبل از قوی‌تر شدن نشانه‌های رکود در این بازار وجود داشت، نتوانسته بود مردم عادی را مجاب کند تا با بازگرداندن سرمایه خود به این بازار حجم دارایی خود در بورس و فرابورس را افزایش دهند.

اینطور که به‌نظر می‌آید بورس و فعالان آن همچنان درد آن زخمی را می‌کشند که در نیمه نخست سال‌۹۹ بر پیکر بازار سهام واردشده است. در آن زمان اصرار دولتی‌ها برای دعوت مردم به بورس سبب شد تا در ابتدای سال‌۹۹ دقیقا در زمانی که بسیاری از کسب‌وکار‌ها به دلیل کرونا تعطیل بود حجم بالای نقدینگی به بازار سهام وارد شود و در همسویی با حجم مبنا و دامنه‌نوسان رالی صعودی بی‌سابقه‌ای در این بازار شکل گرفت. این در حالی بود که در همان مدت دخالت‌های پی‌درپی در سازوکار بازار و تصمیمات دولتی زمینه را برای افت حدودا ۵۰‌درصدی شاخص بورس فراهم کرد و بسیاری را از این بازار فراری داد.

از آن زمان تاکنون اعتماد به این بازار و تصمیمات اقتصادی دولت ترمیم نشده و همه فعالیت‌های انجام‌شده از سوی مسوولان کنونی سازمان به‌جز حمایت و درخواست از حقوقی‌ها برای خرید سهام به‌جایی نرسیده است. چنین حمایتی هم از آنجا که نمی‌تواند دائمی باشد طبیعتا نمی‌تواند به ثبات بازار و رونق پایدار آن کمک کند.

خروج ادامه‌دار پول

بررسی‌ها حکایت از آن دارد که از شروع ریزش بازار سهام در ۲۰ مرداد سال‌۹۹ تاکنون رقمی بالغ بر ۱۱۳‌هزار میلیارد‌تومان پول سرمایه‌گذاران حقیقی از این بازار خارج شده است.

این خروج که در برخی از دوره‌ها پر قدرت و در برخی دیگر از روز‌ها کم‌قدرت‌تر پی گرفته‌شده در مجموع همواره سمت و سویی داشته که نمی‌شود از آن نشانه‌ای برای برون‌رفت پر قدرت از رکود تلقی کرد. بر این اساس می‌توان گفت که از لحاظ ریاضی بازار در دوره صعودی قرار دارد، با این‌حال در تصویری کلی‌تر نمی‌توان ادعا کرد که رکود بازار سهام حتی با فرض رشد شاخص‌ها خاتمه یافته است.

در حال‌حاضر بورس تهران در شرایطی گذران عمر می‌کند که کاهش پیوسته تمایل سرمایه‌گذاری خرد در بازار و خروج سرمایه از آن سبب‌شده تا ارزش معاملات خرد نیز تا حد زیادی کاهش پیدا کند. همان‌طور که گفته شد افت ارزش معاملات روزانه تا محدوده ۲‌هزار میلیارد‌تومان نسبت به سهام موجود در این بازار به حدی پایین است که در عمل بیم انجماد معاملات در این بازار وجود دارد.

در این شرایط اگرچه ممکن است عرضه و تقاضا منجر به افزایش قیمت شود، اما مقدار معاملات به‌حدی پایین است که در عمل به‌نظر فعالیت موثری در بازار انجام نمی‌شود. در این حالت اگر به هر دلیل عرضه در بازار افزایش یابد ریسک نقدشوندگی در بازار سهام ممکن است تا جایی افزایش یابد که جریان عادی معاملات مختل شده و نقد‌کردن دارایی غیرممکن شود.

مضاف بر آنکه در این شرایط خروج پول از بازار یادشده تا زمانی که بازار‌های موازی وجود دارند متوقف نخواهد شد و می‌تواند با رفتن به سمت بازار‌های تورمی نظیر ملک زمینه را برای افزایش قیمت در بخش‌هایی نظیر مسکن فراهم کند. روز گذشته در راستای همین خروج پول بورس تهران شاهد ثبت خالص ارزش معاملاتی حقوقی در حدود ۲۳۶ میلیارد‌تومان بود.

در این روز گروه بانکی شاهد ثبت خالص خرید حقوقی ۶۰‌میلیارد تومانی بود و پس از آن دو گروه محصولات شیمیایی و فرآورده‌های نفتی خروج سرمایه حقیقی نزدیک به ۵۰ میلیارد‌تومان داشتند. طبیعتا مشخص نیست که این رویه تا کجا ادامه خواهد داشت، اما بدون‌شک تداوم این وضعیت می‌تواند بازار را به سمت انجماد کامل معاملات سوق دهد.

سکوت عامل‌ها

چه عاملی سبب شده تا بازار هم‌اکنون در این وضعیت قرار بگیرد؟ با نگاهی به معاملات دو سال‌گذشته بیراه نخواهد بود اگر بگوییم بازار تمامی فراز و فرود‌های معنا‌دار خود را بر بال دو عامل برجام و قیمت‌های جهانی انجام داده است.

در حال‌حاضر، اما وضعیت به‌نحوی است که نه خبر دلگرم‌کننده‌ای از مذاکرات به گوش می‌رسد و نه با افزایش احتمال رکود در بازار‌های جهانی می‌توان امیدی به رشد قیمت در اغلب کامودیتی‌ها داشت. از سویی دیگر انتظارت تورمی که در شرایط عادی می‌تواند قیمت‌ها در این بازار را افزایش دهد برخلاف بازار‌هایی نظیر مسکن، ارز و سکه به‌کل در این بازار بلا اثر شده و به احتمال انجماد معاملات دامن زده است.

هفته جاری در حالی خاتمه یافته که آمار منتشره از سوی بانک مرکزی نشان می‌دهد در یک‌ماه گذشته قیمت مسکن در تهران حدودا ۶‌درصد افزایش یافته است. افزایش قیمت مسکن در بازار بزرگی نظیر تهران در شرایطی روی می‌دهد که بازار مسکن از سوی عموم مردم و کارشناسان اقتصادی به‌عنوان بازاری کند شناخته می‌شود که در نهایت پس از همه بازار‌ها خود را با تورم تطبیق می‌دهد.

این عامل نشان از آن دارد که در شرایط کنونی بی‌اعتمادی حاکم بر بازار سهام به حدی است که وضعیت فعلی نتوانسته این بازار را با سایر بازار‌های دارایی تطبیق دهد. شاید بتوان یکی از دلایل این وضعیت را ماندگاری قیمت دلار نیمایی در مقایسه با بازار آزاد دانست که در عین پایین نگاه‌داشتن درآمد شرکت‌های بورسی سبب شده تا انگیزه عرضه‌کنندگان در بازار نیمایی کاهش یابد.

این مساله اگرچه خود می‌تواند دلیلی برای رشد انتظارات تورمی تلقی شود و سایر بازار‌ها را با افزایش تقاضا روبه‌رو کند، اما به سبب ناکامی بورس در تطبیق خود با تقاضای روزمره ارز در اقتصاد می‌تواند منجر به عقب‌ماندگی این بازار از سایر بازار‌ها شود.

خبر‌ها حکایت از آن دارد که هم‌اکنون اختلاف قیمت در سامانه نیما با بازار ارز به حدود ۳۰‌درصد رسیده است. این شرایط در حالی پیچیده‌تر می‌شود که دریابیم در صنایع غیر‌دلاری همچنان دخالت دولت پا‌برجا مانده و امکان رهایی از یوغ قیمت‌گذاری دستوری در صنایع متعددی به مانند خودرو وجود ندارد.

خطر قطعی برق نیز بسیاری از صنایع را تهدید می‌کند و همین امر مانع از آن می‌شود تا سرمایه‌گذاران بتوانند روی درآمد پیش‌روی شرکت‌ها به‌طور جدی حساب بازکنند. این‌طور که به‌نظر می‌آید بازار سهام هم‌اکنون در هزارتویی گیر کرده که خروج از آن تنها نیازمند زمان است و تا زمانی که از ابهامات آن کاسته نشود نمی‌توان تصویری واضح از آینده داشت.

ارزش کل بورس تهران

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید