وضعیت عجیب سارق مشهور تهران: نمی‌توانم بدون دزدی زندگی کنم

وضعیت عجیب سارق مشهور تهران: نمی‌توانم بدون دزدی زندگی کنم

مشهورترین سارق تهران گفت: من سال‌هاست که سرقت می‌کنم. دیگر در این کار حرفه‌ای شده‌ام. نمی‌توانم دست از سرقت بکشم، چون احساس می‌کنم این کار در خونم است و به آن اعتیاد پیدا کرده‌ام. برای همین نیازی به آموزش ندارم. البته اوایل هر بار که به زندان می‌رفتم شیوه‌ای جدید یاد می‌گرفتم. ولی الان گاو پیشانی سفید هستم. خودم آموزش می‌دهم. به زندان که می‌روم به خیلی‌ها روش‌های مختلف دزدی را می‌آموزم. من قدیمی این کار هستم و به استاد تبدیل شده‌ام. در دنیای سارقان به من احترام زیادی می‌گذارند.

کد خبر : ۱۱۳۹۹۷
بازدید : ۹۰۹۰

دیوار راست را به‌راحتی بالا می‌رود. یکی از قدیمی‌ترین سارقان پایتخت است و به مرد عنکبوتی معروف شده. خودش را استاد دزدی می‌داند و دوست دارد شاگردان زیادی داشته باشد. به ادعای خودش بیشتر از ۴۰ بار دستگیر شده و هر بار در زندان شگرد جدید را آموخته بود. اما حالا خودش تبدیل به استاد شده و در زندان شگرد‌های مختلف سرقت را آموزش می‌دهد.

هر بار که به زندان می‌رود شیوه‌های مختلف دزدی را به بقیه می‌آموزد. درست از پنج سالگی دزدی را شروع کرد. اوایل از جیب پدرش سرقت می‌کرد و بعد‌ها دیگر نتوانست دزدی را کنار بگذارد.

خودش می‌گوید کاش یک روز بتواند دست از دزدی بکشد. ولی نمی‌تواند و هر بار پس از آزادی بلافاصله سرقت را شروع می‌کند. منوچهر قدیمی‌ترین دزد معروف پایتخت است که آخرین بار هنگام بالا رفتن از یک خانه، از سوی مرد همسایه زیرک در تله افتاد.

چند روز پیش مردی در شمال پایتخت سوار بر خودروی خود وارد خیابان‌شان شد تا به خانه برود. شب بود و هوا تاریک شده بود. این مرد دو نفر را دید که در یکی از کوچه‌ها پرسه می‌زدند. موتور داشتند و به خانه‌هایی که برق‌شان خاموش بود، نگاه می‌کردند. حتی زنگ در یکی دو تا از آپارتمان‌ها را زدند.

کوچه خلوت بود و آن‌ها با خیال راحت خانه‌ها را بررسی می‌کردند. یکی از آن‌ها که ترک موتور نشسته بود، کلاه به سر داشت. با مو‌های جوگندمی و ماسک و عینک.

ناگهان از دیوار یکی از خانه‌ها بالا رفت و خودش را به بالکن طبقه اول رساند. مردی که آن‌ها را زیر نظر گرفته بود، خودروی خود را خاموش و سعی کرد که خودش را نشان ندهد. این مرد زیرک وقتی مطمئن شد که آن دو نفر سارق هستند، بلافاصله با پلیس تماس گرفت و خودش هم درون خودروی خاموش منتظر ماند تا پلیس از راه برسد.

راز سرقت‌های سریالی از خانه‌های پایتخت

زمانی که ماموران پلیس رسیدند، آن دو نفر سارق همچنان آنجا بودند. مردی که از طریق بالکن وارد خانه شده بود، داشت دوباره از راه همان بالکن پیش همدستش بازمی‌گشت که پلیس را دید و شوکه شد. او دیگر هیچ راه فراری نداشت و درنهایت هر دو مرد دستگیر شدند. با دستگیری این دو سارق مشخص شد که یکی از آن‌ها سارق سابقه‌دار و حرفه‌ای است که بار‌ها از سوی پلیس دستگیر شده است.

این سارق و همدستش راز چندین سرقت سریالی، از خانه‌های شمال پایتخت را فاش کردند و مشخص شد که آن‌ها مدت‌هاست دست به دزدی از خانه‌ها می‌زنند و چندین شاکی در پرونده خود دارند.

منوچهر سارق اصلی است که خودش از طریق بالکن وارد خانه‌ها شده و دست به دزدی می‌زد. همدستش نیز نقش زاغ‌زن را در سرقت‌ها ایفا می‌کرد.

منوچهر و همدستش از چند وقت پیش از دستگیری و با شکایت یک زن تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بودند. این زن وقتی در مقابل پلیس قرار گرفت درباره جزئیات این دزدی گفت: «از مسافرت که برگشتم دیدم خانه‌مان در شمال پایتخت کاملا به‌هم‌ریخته است. بالکن خانه‌ام تخریب شده بود. تمام طلا و جواهراتم به همراه یک فرش نفیس و گرانقمیت از خانه‌ام دزدیده شده بود.»

اعتراف به سرقت‌های سریالی

با اعلام این شکایت بود که موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفته و تلاش برای دستگیری سارق را آغاز کردند. اما طولی نکشید که شکایت‌های مشابه دیگری در این پرونده ثبت شد و همگی از سارقی که از طریق بالکن وارد خانه شده، شاکی بودند.

در همه سرقت‌ها، تصاویر دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد مردی با کلاه، ماسک و عینک به‌راحتی وارد خانه‌ها می‌شد. ماموران از همان زمان در بررسی‌های خود متوجه شدند که این سارق باید سابقه‌دار باشد، چراکه خیلی حرفه‌ای و سریع از بالکن وارد خانه‌ها می‌شد.

تا اینکه مرد زیرک، دست منوچهر و همدستش را رو کرد و سارقان سابقه‌دار پیش‌روی ماموران پلیس قرار گرفتند. از طرف دیگر ماموران پلیس هنگام دستگیری این دو نفر، در بازرسی از کیف منوچهر، مقدار زیادی طلا و جواهر به همراه چندین سکه طلا کشف کردند.

در ادامه منوچهر و همدست موتورسوارش برای تحقیق به اداره آگاهی تهران منتقل شدند. آن‌ها در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی از خانه‌های شمال تهران اعتراف کردند. این در حالی است که تحقیقات از آن‌ها برای شناسایی جرایم احتمالی دیگر از سوی ماموران آگاهی ادامه دارد.

در دنیای سارقان احترام زیادی برایم قائلند

می‌گوید سرقت خونش است و نمی‌تواند بدون آن زندگی کند. از پنج سالگی دزدی را شروع کرده و آنقدر به این کار معتاد شده که حالا در ۵۸ سالگی نمی‌تواند دست از آن بکشد. کلکسیونی از سرقت‌های مختلف را در پرونده‌اش ثبت کرده و به قول خودش گاو پیشانی سفید شده است.

مرد عنکبوتی صحبت‌های عجیبی را مطرح می‌کند:

چند وقت است که دزدی می‌کنی؟

درست یادم می‌آید که حدودا پنج ساله بودم و از جیب پدرم دزدی کردم. بعد از آن به یک سوپرمارکت رفتم و خوراکی برداشتم. بعد از آن این کار را ادامه دادم. حتی یک بار مرد مغازه‌دار هنگام دزدی مچم را گرفت، ولی به خاطر سن کمی که داشتم رهایم کرد.

چند بار تا حالا دستگیر شدی؟

دقیقا یادم نمی‌آید، ولی می‌دانم که بالای ۴۰ بار است که دستگیر می‌شوم. اولین بار در ۱۲ یا ۱۳ سالگی بود که دستگیر و به کانون اصلاح و تربیت منتقل شدم.

معمولا با چه شگرد‌هایی دست به سرقت می‌زنی؟

من کلکسیونی از سرقت‌های مختلف را در پرونده‌ام دارم. از جیب‌بری و زورگیری گرفته تا سرقت خودرو و خانه‌ها؛ حتی از طلافروشی‌ها هم سرقت کردم.

شگرد‌های سرقت را در زندان یاد می‌گیری؟

من سال‌هاست که سرقت می‌کنم. دیگر در این کار حرفه‌ای شده‌ام. نمی‌توانم دست از سرقت بکشم، چون احساس می‌کنم این کار در خونم است و به آن اعتیاد پیدا کرده‌ام. برای همین نیازی به آموزش ندارم. البته اوایل هر بار که به زندان می‌رفتم شیوه‌ای جدید یاد می‌گرفتم. ولی الان گاو پیشانی سفید هستم. خودم آموزش می‌دهم. به زندان که می‌روم به خیلی‌ها روش‌های مختلف دزدی را می‌آموزم. من قدیمی این کار هستم و به استاد تبدیل شده‌ام. در دنیای سارقان به من احترام زیادی می‌گذارند.

برای آموزش‌هایت از زندانی‌ها پول هم می‌گیری؟

نه، من خودم علاقه دارم که شاگرد داشته باشم و آن‌ها بگویند که از من یاد گرفته‌اند. وقتی از شگردهایم تعریف و تمجید می‌کنند، خوشحال می‌شوم. حتی دلم می‌خواست پسرانم هم راه مرا پیش بگیرند. ولی آن‌ها درس خواندند و پیشرفت کردند. یکی از آن‌ها مهندس و دیگری وکیل شده است.

زن و بچه‌هایت با تو زندگی می‌کنند؟

خیلی وقت پیش همسرم از من طلاق گرفت. پسرانم مادر خوبی بالای سرشان بود. خیلی تلاش کردم به آن‌ها روش‌های مختلف دزدی را یاد بدهم، ولی قبول نکردند. حالا هم در خارج از کشور زندگی می‌کنند. اتفاقا آن‌ها سعی کردند مرا از این راه خارج کنند، اما من قبول نکردم. قدرشان را ندانستم. انگار نمی‌توانستم بدون دزدی‌کردن زندگی کنم.

چرا به مرد عنکبوتی معروف شده‌ای؟

چون به‌راحتی از دیوار راست بالا می‌روم. در این کار حرفه‌ای هستم. در کل از بچگی هم از دیوار بالا می‌رفتم. اصلا از در وارد خانه نمی‌شدم. پدرم همیشه دعوایم می‌کرد که چرا از دیوار بالا می‌رفتم. ولی انگار این یک استعداد بود.

معمولا در سرقت‌ها تنها هستی؟

من همیشه به تنهایی سرقت می‌کنم یا نهایت با یکی از دوستان صمیمی‌ام هستم. چون دوست ندارم وارد باند‌های مختلف شوم. آن‌ها فقط دردسر دارند. دعوایمان می‌شود. خودم حرفه‌ای هستم و نیاز به همدست ندارم. بار‌ها به من پیشنهاد دادند که وارد باند شوم. حتی پیشنهاد سرقت از صرافی‌ها و طلافروشی‌های مختلف را دادند، ولی قبول نکردم. چون می‌دانستم ریسکش بالاست و زود دستگیر می‌شوم. کافی است یکی از اعضای باند کارش را درست انجام ندهد، کار همه‌مان تمام است.

درس خواندی؟

تحصیلات ندارم. تا مقطع سیکل درس خواندم. ولی خطاط خوبی هستم. اگر سارق نبودم خوشنویس ماهر و حرفه‌ای می‌شدم.

اگر آزاد شوی باز هم دست به سرقت می‌زنی؟

من در آستانه ۶۰ سالگی هستم. امیدوارم بتوانم دست از سرقت بکشم. اما نمی‌دانم چرا هر بار که آزاد می‌شوم دلم می‌خواهد دوباره دزدی کنم.

منبع: شهروند

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید