دیریندیرین؛ غلبه رسانه جایگزین بر رسانههاي اصلی
از میانههای دهه ٨٠ که برای نخستینبار یکی از مجموعه کارهای علی درخشی با عنوان «قند عسل» از صداوسیما پخش شد، تا نیمه دهه ٩٠ چیزی از این کارگردان و تصویرساز از تلویزیون سازمان صداوسیما دیده نشد.
کد خبر :
۱۰۱۰۵
بازدید :
۱۸۱۶
از میانههای دهه ٨٠ که برای نخستینبار یکی از مجموعه کارهای علی درخشی با عنوان «قند عسل» از صداوسیما پخش شد، تا نیمه دهه ٩٠ چیزی از این کارگردان و تصویرساز از تلویزیون سازمان صداوسیما دیده نشد.
هرچند مجموعه «قند عسل» مجموعه نسبتا موفقی بوده، درخشی با مجموعه پویانمایی «حیات وحش» در اوایل دهه ٩٠ در میان مخاطبان عام، بهواقع شناخته شد. آشنایی مخاطبان انیمیشن با این کارگردان نه ازطریق تلویزیون، بلکه از شبکه فیسبوک رخ داد. این شیوه، شیوهای نبود که مخاطبان بهطورمعمول مجموعههای خوب را بشناسند.
سالها روال این بوده که مجموعههای موفق ازطریق صداوسیما نمایش داده میشوند و از این راه کارگردانان شناخته میشوند و بعدها در شبکههای اجتماعی بهسرعت معروف میشوند؛ اما برای درخشی راه برعکس طی شده است؛ اینطورکه ابتدا کارهای او به طریقی که خودش هم نمیداند چگونه، در شبکههای اجتماعی و حتی به اسم مجموعه خارجی پخش شده و اقبال مخاطبان آنقدر بوده که درنهایت سازمان صداوسیما را وادار کند بخواهند این مجموعهها را از تلویزیون نمایش دهند.
درحالحاضر، مجموعه «دیریندیرین»، انیمیشنی یک دقیقهای هر روز از صداوسیما پخش میشود.
مجموعه حیات وحش در اوج روزهای فیسبوک، روی این شبکه اجتماعی قرار گرفت و بهسرعت با استقبال مخاطبان روبهرو شد؛ گو اینکه این مجموعه نخستین کار کارگردان نبود؛ کارگردانی که تصور میشد خارجی است.
«علی درخشی» درباره کارهایی که پیش از مجموعه حیات وحش انجام داد و اتفاقاتی که در سالهای بعد افتاد، میگوید: «سال ٨٤ و ٨٥، مجموعهای به اسم «شهر زندگی» ساختم که به «قندعسل» معروف شد. بعد از آن، دوباره کارهایی در تعداد محدودتر برای شبکه صبا ساختم که در دامنه کمتری پخش و دیده شد».
به نظر میرسید مجموعه قندعسل خوب پیش میرود تا اینکه به گفته درخشی مانند بسیاری کارهای دیگر که از ابزار کمدی در آنها استفاده میشود، به مذاق شهرداری خوش نیامد و درنهایت پخش آن نتوانست ادامه یابد.
از همین جا بود که ساخت مجموعه حیات وحش آغاز شد. درخشی میگوید: «ما کارگردانان معمولا مستقیما با تلویزیون کار نمیکنیم، بلکه با تهیهکنندگان کار میکنیم. آقای ابوالحسنی، بهعنوان تهیهکننده مجموعههایی که من میسازم، پیشنهاد دادند مجموعهای ارزان و با تعداد بالا بسازیم تا بعد درباره فضای پخش آن تصمیم بگیریم. درواقع تلاش کردیم کاری بسازیم که بشود به شکل بینالمللی هم آن را نمایش داد».
درخشی به ایده ساخت مجموعهای اشاره میکند که دارای استانداردهای جهانی باشد و قابلیت پخش در خارج از ایران را داشته باشد. هنگامیکه بخشهایی از مجموعه حیات وحش روی فیسبوک قرار گرفت، بسیاری تصور میکردند این انیمیشن خارجی است و در ایران دوبله شده است.
درخشی دراینباره میگوید: «اینکه مخاطبان تصور میکردند مجموعه حیات وحش خارجی است، برای خود من هم جالب بود. واقعیت این است که من از کلیشههای معمول پیروی نمیکردم. کاری که من در ساخت این مجموعه انجام دادم، تأکید بر قویبودن مجموعه بهلحاظ بصری بود. درواقع چون خودم تصویرسازی کردهام و کارتونیست بودهام، بخش بصری کار برایم مهم بوده است. همین بود که به نظر میرسید کار خارجی است، ضمن اینکه از کلیشههای موجود بهشدت فراریام و اساسا آنها را ایرانی نمیدانم.
بهعقیدهمن، این انیمیشنهایی که به اسم انیمیشن ایرانی ساخته میشوند، یا قجریاند یا فقط دو، سه سده ایران را نمایش میدهند؛ برای مثال بتهجقه، به بعد از صفویه تعلق دارد. این است که اینها کاملا ایرانی نیستند؛ یعنی میخواهم بگویم ایرانیبودن با چند شکل و سمبل، تعریف و به آنها محدود نمیشود. اینکه تصور کنیم ایرانیبودن یعنی نمایش سرو و بتهجقه و چند نماد، گمراهکننده است».
فیسبوک آغاز ماجرای شناختهشدن بود
بههرحال، ماجرای شناختهشدن مجموعههایی که علی درخشی آنها را کارگردانی میکرد، از فیسبوک آغاز شد. درخشی درباره روال قرارگرفتن مجموعه حیات وحش روی این شبکه اجتماعی میگوید: «ما خودمان مجموعه حیات وحش را روی فیسبوک نگذاشتیم. ما آن مجموعه را در ١٦ قسمت تولید کردیم و درنهایت بابت اینکه تهیهکننده نتوانست آن را بفروشد ناچار به توقف تولید آن شدیم؛ ولی عجیب است که در یک نمونه کارهای شرکتِ تهیهکننده، یکی دو قسمت کپی شده و در نمایشگاهی ارائه داده شده بود.
ما اساسا نمیدانیم این مجموعه چگونه روی فیسبوک قرار گرفت، فقط حدس میزنیم ممکن است حیات وحش ازطریق این نمونه کار روی شبکه اجتماعی منتشر شده باشد. درواقع این شکل از نمایش برای ما مطلوب نبود؛ چون این مجموعه باید از قسمت نخست بهترتیب دیده میشد تا اینکه شوخیها و طنز موجود در آن برای مخاطب معنادار باشد؛ اما در عمل، یکباره قسمت دوازدهم که انقراض حیوانات بود، منتشر شد و در این میانه بسیاری از قسمتها سوخت.
بههرحال، اینکه مجموعه حیات وحش در فضای مجازی آپلود شد، چیزی نبود که ما انتظار آن را داشته باشیم. وقتی دیدم که مجموعه، درحال انتشار با عنوان یک کار خارجی است، ناچار در توضیحی نام عوامل را اضافه کردم تا مخاطبان بدانند این کار یک کار ایرانی است».
این یک سوی ماجرا بود و سوی دیگر اتفاقهایی بود که رخ میداد، اگر مجموعه حیات وحش روی فیسبوک پخش نمیشد. درخشی میگوید: «اگر شبکه اجتماعی نبود و مجموعه ازطریق فیسبوک دیده نشده بود، پیگیر پخش تلویزیونی میشدیم و درنهایت تهیهکننده به دنبال پخش میرفت؛ اما به نظر میرسد چون این اتفاق افتاد و مجموعه در شبکه اجتماعی در چند قسمت دیده شد، تهیهکننده چندان پیگیر پخش تلویزیونی مجموعه نشد».
با وجودی که درعمل، فیسبوک موجب شد مجموعه کارهای علی درخشی دیده شود و مورد استقبال قرار بگیرد، خود او معتقد است این شکل از انتشار موجب شد امکان رسیدن به اهداف تعریفشده وجود نداشته باشد و البته افقهای تازهای به وجود بیاید:
«بههرحال، در مجموعه حیات وحش به اهدافی که از قبل متصور بودیم، نرسیدیم. پیش از این، تصور عمومی این بود که ایرانیها میتوانند کار خوب بسازند؛ اما اینکه ایرانیها در ایران هم میتوانند کار خوب بسازند، چندان مورد قبول نبود. با ساخت این مجموعه میخواستیم به تهیهکنندگان بگوییم در ایران هم میشود کار خوب ساخت؛ اما به نظر میرسید چنین چیزی اساسا برای مرکز صبا چندان اهمیتی ندارد».
درخشی معتقد است که انتشار مجموعه حیات وحش در فیسبوک تا اندازهای موجب شد این مجموعه به شیوه درخوری به نمایش درنیاید البته معتقد است اگر این مجموعه ازطریق تلویزیون امکان پخش داشت، به مراتب میتوانست اثرگذارتر باشد؛ کمااینکه پیش از هر اقدام دیگری، تعدادی از قسمتهای مجموعه حیات وحش به تلویزیون ارائه شد.
کارگردان درباره تجربه این ارائه میگوید گویی فقط به مرکز صبا راهش دادند و فردی که مسئول پذیرش مجموعه بود، از کارگردان و بالطبع مجموعهای که ساخته چندان خوشش نیامده است. تهیهکننده در ابتدا قسمتهایی از حیات وحش را برای پخش به شبکه تلویزیونی صبا معرفی میکند، اما پذیرفته نمیشود.
او درباره دلایل پذیرفتهنشدن این اثر میگوید: «اصلا اجازه ندادند که طرح حیات وحش مطرح شود. استدلال آنها این بود که بچهها این مجموعه را درک نمیکنند و زیادی کلامی است. به اعتقاد من، این ایرادها عجیبوغریب بود. همان روز کارشناسی که مسئول بررسی این کار بود، در پاسخ به اعتراض من که «این مجموعه انسانهای اولیه تاریخی است»، گفتند اگر میخواهی مجموعه تاریخی بسازی، زندگی سعدی بساز».
او در پاسخ به اینکه مگر برای تصمیمگیری درباره کاری که برای پخش به صبا ارائه میشود لازم نیست شورایی تصمیمگیری کند، میگوید: «شورایی هم وجود دارد؛ اما برای رسیدن به آن شورا لازم است اثر مورد توجه یک نفر قرار بگیرد که درباره ما به قدری نگاه سلیقهای داشت که تا زمان بازنشستهشدن او کارهای ما به شورا راهنیافتند». درخشی البته فراموش نمیکند که بگوید البته در همین سازمان هم افراد باوجدانی وجود دارند که اجازه بدهند کارهای خوب پخش شود.
ادامه کار به شکل مستقل
همین اتفاق موجب میشد کارگردان و تهیهکننده مجبور شوند به شکل مستقل به کارشان ادامه بدهند و برای تأمین نیازهای اقتصادی، حامی مالی جذب کنند. بعدازاین و در سالهای بعد، از زمانیکه پویانمایی حیات وحش موفق نشد از تلویزیون پخش شود، در چندین جشنواره جایزه برد.
این نشان میداد مجموعه، هم از نظر عام جذاب بوده و هم از نظر هنری استانداردهای بالایی داشته است. این انیمیشن در جشنواره پویانمایی تهران جایزه ایران و بخش بینالملل را برد و در بخش صدا بهترین اثر شد. همچنین بهترین فیلمنامه خانه سینما و بهترین صداسازی خانه سینما شد و در جشنواره چین AYYAC هم جایزه برد.
اما چرا مجموعهای که اینهمه در جشنواره و بعدها در میان مخاطبان پرشمار شبکههای اجتماعی مورد استقبال قرار گرفت، برای پخش ازطریق صبا مجوزهای لازم را به دست نیاورد؟ درخشی در پاسخ به این پرسش میگوید: «این نشان میدهد سیاستگذاریها و مدیریت در صداوسیما و صبا غلط است. آنها لازم است اعتماد بیشتری به ما مؤلفان و تولیدکنندگان داخلی داشته باشند.
زمانیکه من مجموعه حیاتوحش را ساختم، چون از هیچ جایی سفارش نگرفته بودیم و دست من باز بود، همگی ایده خودم بود. چند قسمتی که دیده شد، بازخوردهای خوبی داشت. باوجودیکه هیچ نظارتی روی ساخت این مجموعه نشده بود، حیات وحش هیچ خط قرمزی را رد نکرده بود».
به اعتقاد درخشی، با ساخت این مجموعه ثابت شد که سازندگان آن هم دغدغه فرهنگ دارند و هم میشود در ایران کاری ساخت که با استانداردهای جهانی هم قابلقیاس باشد و البته اینکه بدون نظارت میشود تمام چارچوبها را رعایت کرد؛ چون سازندگان اساسا با همین چارچوبها زندگی کردهاند و این بخشی از هویت آنهاست.
او معتقد است که سازمان صداوسیما بهعنوان رسانه ملی لازم است اعتماد بیشتری به سازندگان داشته باشد و آدمهای کاربلد را جذب کند و این نکته مهم را در نظر بگیرد که خیلیها پافشاری زیادی ندارند و با کوچکترین فشار و محدودیت فضا را ترک میکنند و درنهایت استعدادهایی که میتوانند به مردم خدمت کنند، حذف میشوند. دراینمیان و باوجود اقبال عمومی به مجموعه حیات وحش، این مجموعه هیچ آورد مالی برای کارگردان و تهیهکننده نداشته است.
باوجود اینکه مجموعه حیات وحش برای پخش به فیسبوک و بالطبع فیلترشکن نیاز داشت و این کار دیدن را برای مخاطبان دشوار میکرد، به شکل کمسابقهای دیده شد. درخشی میگوید پیش از آن مخاطبان او بیشتر قشر دانشجو و جوانترها بودند اما بعد از انتشار حیاتوحش، با طیف گستردهای از مخاطبان در شبکههای اجتماعی مواجه شده است.
درخشی درباره نتایج این استقبال میگوید: «بعد از دیدن این استقبال بود که تهیهکننده به این فکر افتاد کاری برای شبکه اجتماعی به شکل روزانه بسازیم. نتیجه این شد که بعد از چند سال، در سال گذشته این کار را با مجموعه «دیرین دیرین»، آغاز کردیم».
آنک «دیرین دیرین»
روال معمول اینگونه است که کارگردانان درابتدا از طریق رسانه ملی معروف میشوند. به این شکل که کار آنها پخش میشود و طرفدارانی پیدا میکنند و بعد در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند. اما درباره درخشی راه برعکس طی شده است؛ یعنی از شبکه اجتماعی و رسانههای جایگزین به تلویزیون و رسانههای جریان اصلی.
ماجرای شروع ساخت «دیرین دیرین» به شکلی که درخشی تعریف میکند، اینگونه است: «از یک جایی متوجه شدیم شبکههای اجتماعی به مرور در حال گرفتن جای تلویزیون هستند و این رسانهای جدید بود که به نظرمان رسید خوب است از این شبکه استفاده کنیم. درابتدا پیشنهاد کار روزانه یکدقیقهای از سوی تهیهکننده مطرح شد و من روی قالبش فکر کردم. با تمام محدودیتها، از ابتدا هدف این بود که از شبکه اجتماعی آغاز کنیم و به پخش در تلویزیون برسیم.
اما بر حسب تجربههای قبلی، میدانستیم کارکردن با سازمان صداوسیما بسیار دشوار است. اما وقتی که مجموعه «دیرین دیرین» هم خوب دیده شد و توانست اثرگذار باشد، این امکان را یافتیم که با سازمان مذاکره کنیم و درنهایت در حال حاضر «دیرین دیرین» از تلویزیون پخش میشود». به نظر میرسید در این مرحله اقبال عمومی به مجموعهای که استانداردهای جهانی انیمیشن در آن رعایت شده است، توانست بر نظر مدیران سازمان صداوسیما تأثیر بگذارد.
باوجودی که درخشی معتقد است هیچ رسانهای درحالحاضر تأثیر تلویزیون را ندارد، اما میگوید بهمرور شبکههای اجتماعی جای تلویزیون را میگیرند. این است که از قابلیت این شبکهها برای ارتباط بیشتر با مخاطبان بهره میگیرد: «بههرحال، ما با فیسبوک شناخته شدیم و بعد از اینکه تلگرام بهعنوان شبکهای که فیلتر نبود و دسترسی به آن سادهتر بود، در ایران فعال شد، روی این شبکه تمرکز کردهایم و در روز بالای یکمیلیون بازدیدکننده داریم».
زمینه مجموعه انیمیشین «دیرین دیرین» نقد اجتماعی است و به شکل طنز ساخته شده است. درخشی درباره این مجموعه میگوید: «من خودم فرزند دارم و برای من مهم است بچههای ایرانی انیمیشن خوب ببینند، اما درباره این مجموعه -چون میدانم بخشی از مخاطبان آن کودکان هستند- و با وجودی که تلاش زیادی کردهام برای بچهها بدآموزی نداشته باشد، اما بازهم نمیتوانم ادعا کنم «دیرین دیرین» مناسب کودکان است».
۰