داستان سرقتهای ۲ برادر بعد از شرطبندی فوتبال
هفدهمیلیون تومان پول داد و در اینستاگرام اسلحه خرید. بعد از آن تصمیم گرفت که دست به سرقتهای سریالی بزند. با برادرش به خیابانها رفت و گوشی مردم را سرقت کرد.
گفتگو با موبایلقاپهای پایتخت که با اسلحه به دزدی میرفتند.
هفدهمیلیون تومان پول داد و در اینستاگرام اسلحه خرید. بعد از آن تصمیم گرفت که دست به سرقتهای سریالی بزند. با برادرش به خیابانها رفت و گوشی مردم را سرقت کرد.
هر دو در سایتهای شرطبندی شرکت کرده بودند و بدهی زیادی بالا آوردند. همین بدهیها از این دو برادر سارقان حرفهای ساخت. دزدانی که در خیابانها پرسه میزدند و گوشیها را سرقت میکردند.
آن هم درست بعد از اینکه گوشی گرانقیمت یکی از این دو نفر را دزدیدند.
یکی از این دو برادر در گفتگو با خبرنگار ماجرای سرقتهایش را روایت کرد:
سابقهداری؟
نه. من و برادرم اولین بار است که دستگیر میشویم. تابهحال پایمان به کلانتری هم باز نشده بود.
چی شد که تصمیم گرفتید سرقت کنید؟
چون بدهی زیادی داشتم. من و برادرم چند وقتی میشد که سراغ سایتهای شرطبندی رفته بودیم و به آن اعتیاد پیدا کرده بودیم. الان که بازار فوتبال و ورزش داغ است، در این سایتها برای نتیجه فوتبال شرطبندی میکردیم. اوایل خوب پول درمیآوردیم. شانسمان خوب بود. حدسهایی هم که میزدیم درست از آب درمیآمد. برای همین به آن کار اعتیاد پیدا کردیم. اما کمکم شانسمان از بین رفت و مرتب بدهکار میشدیم. برای همین پول قرض میگرفتیم تا دوباره بتوانیم در آن شرطبندیها شرکت کنیم. همینها باعث شد که کلی بدهکار شویم.
چقدر بدهی داشتید؟
من و برادرم ۵۰۰ میلیون تومان بدهی داشتیم و نمیتوانستیم این پول را پرداخت کنیم.
شغلت چه بود؟
من در یک شرکت کار میکردم و درآمدم بد نبود. اما به خاطر بیماری روده، به بیمارستان رفتم و یک عمل جراحی سنگین انجام دادم. مدت زیادی بستری بودم. برای همین از محل کارم اخراج شدم و دیگر نتوانستم به آنجا برگردم. هرچه دنبال کار گشتم بیفایده بود. از طرفی هم این بدهیها مانده بود روی دستم و نمیدانستم باید چه کار کنیم.
چرا گوشیقاپی را انتخاب کردید؟
یک روز در خیابان با دوستم راه میرفتیم. آن زمان یک گوشی گرانقیمت خریده بودم. تنها یک روز بود که آن گوشی را خریده بودم، یک نفر سوار بر موتورسیکلت آمد و گوشیام را سرقت کرد. بعد از آن تصمیم گرفتم خودم هم این کار را انجام دهم. حس کردم کار راحتی است.
مسلح بودید؟
من اسلحه داشتم، ولی در دزدیها از آن استفاده نمیکردم.
چرا اسلحه حمل میکردی؟
چند وقت پیش در شهرستان با چند نفر از آشناهایم درگیر شدم. آنها مرا کتک زدند و زخمیام کردند. تهدیدم میکردند که مرا به قتل میرسانند. من هم ترسیدم و یک اسلحه برای خودم خریدم تا در امان باشم، ولی اصلا از آن استفاده نکردم.
اسلحه را از کجا خریدی؟
در اینستاگرام از یک پیج خریدم. اتفاقی با آن آشنا شدم.
چند خریدی؟
هفده میلیون تومان دادم و آن را خریدم. با اینکه مشکل مالی داشتم، ولی از ترس جانم اسلحه را خریدم که احساس امنیت کنم.
چطور شد که دستگیر شدید؟
درست لحظه سرقت گشت پلیس ما را دید و تعقیب و گریز شروع شد. فرار کردیم، ولی فایدهای نداشت. ماموران به دنبالمان آمدند و بعد از تصادف با چند خودرو، متوقف و دستگیر شدیم.
منبع: روزنامه شهروند