دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
در روز ۱۴ ماه رمضان از خداوند میخواهم: خدایا من را به لغزشها مؤاخذه نکن. گاهی آدم میلغزد و ایمانش ضعیف میشود و تقوایش از بین میرود.
فرادید | در دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان میخوانیم:
بسمالله الرحمن الرحیم
«اللهمّ لاتؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولاتَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین»
«خدایا مؤاخذه نکن مرا در این روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگیها و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات،ای عزت دهنده مسلمانان.»
تفسیر دعای روز چهاردهم
اللهمّ لاتؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح اللهمّ لاتؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ میگوید: خدایا من را به لغزشها مؤاخذه نکن. گاهی آدم میلغزد و ایمانش ضعیف میشود و تقوایش از بین میرود. گناهان آدمی همان لغزش است و باید از خدا بخواهد که مؤاخذه نشود.
وی تاکید دارد: خدا در اثر گناه به غضب میآید و سیل و زلزله و بلایای طبیعی همه آثار گناه است. مردم را توجه نمیدهند که غالب این اتفاقات و تصادفات به علت انجام گناه است.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: کسی که نماز اول وقت نمیخواند و اتومبیل خود را در جاده میراند، مورد نفرین نماز قرار میگیرد و تصادف میکند. نماز اول وقت انسان را نفرین میکند و میگوید «خدا ضایع کند تو را که من را ضایع کردی!»
وی میگوید: اگر مسلمانی اول وقت نماز بخواند، نماز او را دعا میکند و میگوید: «خدا حفظ کند تو را که من را حفظ کردی» و زندگی رو به روال میافتد. آیتالله مجتهدی در ادامه اظهار میکند: اگر کسی با خدا باشد، هیچکس نمیتواند علیه او توطئه کند، چون او خدا را دارد.
واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ
در فراز دوّم این دعا میخوانیم: خدایا! عذر اشتباهات و خطاهایم را بپذیر.
معنای اقاله: اگر شما جنسی را از جایی خریده اید، و بدون جهت میخواهید آن را پس بدهید، و جنس خریداری شده عیب و مشکلی هم ندارد که بخاطر آن بخواهید معامله را بر هم بزنید، در این موارد مستحب است که کاسب و فروشنده آن را پس بگیرد؛ و این پس گرفتن را اقاله گویند.
در این دعا از خدا درخواست اقاله میکنیم و میگوییم؛ خدایا تو خود دستور به اقاله دادهای، و به فروشنده گفتهای؛ جنسی را که فروختهای و مشتری بدون دلیل باز گردانده است را قبول کن حال من هم از تو تقاضای اقاله دارم و از تو میخواهم که گناهانم را رایگان ببخشی.
ما با خدای خود در عالم «ذر» پیمان بسته ایم که در مقابل خطاها و لغزشها حساب پس دهیم و بازخواست شویم. هم اکنون که در اعمال خود مینگریم، ترس و وحشت ما را فرا میگیرد؛ زیرا بار گناهانمان، بسیار سنگین و به یقین توانایی تحمل این همه عذاب را نخواهیم داشت.
آری، چه کسی در این مقام مهربانتر و بخشندهتر از خداست؟ پس باید به پیشگاهش استغاثه و ناله بریم و اظهار ندامت و پشیمانی کنیم تا اعمال زشت ما را به خود ما باز گرداند و به دیدهی اغماض بنگرد.
آن چه از کلام معصومین علیهم السلام به دست میآید، این است که ریشهی تمام خطاها عشق و علاقه به دنیاست. امام صادق علیه السلام در همین زمینه میفرمایند: ریشهی هر خطاکاری، دوستی دنیاست.
در روایتی دیگر میفرمایند: هرکه بیشتر به دنیا آلوده است، هنگام جدایی از آن بیشتر حسرت میخورد.
وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیا وَ الْآفَاتِ
خدایا؛ من را در معرض تیر بلاء قرار مده؛ «غرض» به معنی «هدف» است؛ زلزله و سیل... اینها تیر بلایا هستند، قرآن کریم میفرماید: «وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کسَبَتْ أَیدیکمْ وَ یعْفُوا عَنْ کثیرٍ» یعنی هر گرفتاری برای شما پیش میآید حاصل دسترنج خودتان هست.
بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین
به عزت خودت، این دعاها را درباره ما مستجاب کن!ای کسی که عزت مسلمین با توست.
شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی
أَللّـهُمَّ لا تُؤاخِـذْنى فیهِ بِالْعَـثَراتِ وَ أَقِـلْنى فیهِ مِنَ الْخَطـایا وَ الْهَـفَواتِ وَ لا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَ الاْفاتِ بِعِـزَّتِـکَ یـا عِــزَّ الْمُسْلِـمینَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
فاصله کرم تا عدالت
خطاپوشى و عذرپذیرى خدا
در تیررس بلاها و آفات
فاصله کرم تا عدالت
اگر بنا باشد که خداوند به عدل رفتار کند.
اگر از بندگان، به عدل، حساب بکشد.
اگر انسان را طبق آنچه کرده است، مؤاخذه کند و کرم و عفوى در کار نباشد.
اگر فضل خدا، دستمان را نگیرد… اوضاع، بسى وخیم است. چراکه ما، لغزشکاریم و اهل گناه. روزى به تعداد زیاد نافرمانى خدا مى کنیم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه کنند، کار بسى دشوار است.
آنچه مایه امیدوارى است، «فضل» خداست، و اینکه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاینده است، جواد و کریم است. وگرنه باید همه را عذاب کند، عذابى سخت.
در قرآن کریم مى خوانیم:
«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهایشان مؤاخذه مى کرد، هیچ جنبنده اى را روى زمین باقى نمى گذاشت، لکن تا «اجل» و فرصتى معین، آنان را تأخیر مى اندازد.» [۱]باز، از قول خداى متعال بشنویم:
«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در این جهان مرتکب مى شوند، مؤاخذه کند نسبت به عذاب آنان را در همین دنیا، شتاب مى ورزد، لیکن براى مردم، موعدى قرار داده که اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد یافت» [۲]راستى، اگر بنا باشد که خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نیز در همین دنیا، جود و کرم و بزرگوارى خود را کنار بنهد و با مقیاس دقیق «عدل» رفتار کند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟
با این همه گناه و نافرمانى، با این همه نیّت هاى آلوده و ریاها و تزویرها، براى خوشایند مردم کار کردن ها، شهرت طلبى ها، نام جویى ها، غرورها و تکبّرها، باطل پرستى ها، غیبتها و سوءظن ها…
واى… که چه محشرى است! …
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر، هر آنکه هست گیرند
این است که در نخستین خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ایم که ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نکند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمى توان رستن! …
کسى، دقتى فراوان داشت که واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهیز کند و پیش خود مى اندیشید که بى گناه است، بنابراین او را از محاسبه به عدل، چه باک؟
از این رو، در دعاى قنوتى که داریم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِکَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِک»، خدایا با من، به فضلت رفتار کن، نه به عدلت»، مى گفت: «خدایا! … با من به عدلت رفتار کن…»
روزى خواب دید که محشر است و قیامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ریز و درشتش حساب کشیدند و چنان «عدل» را مقیاس قرار دادند که در آخر حساب، جهنّمى و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پرید و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل دیگران خواند، که:
«خدایا با من، با فضل و کرم خویش، رفتار و معامله کن، نه با عدالت و دادت».
خطاپوشى و عذرپذیرى خدا
گفتیم که بار گناهمان سنگین است و راه، دور و دراز
و توان به دوش کشیدن این همه بار، اندک. پس، باید از خدا خواست تا توبهها را بپذیرد، تا بارمان سبک شود تا براى طیران، سبک بال شویم و براى ادامه راه، «امیدوار».
خداوند، «تواب» و توبه پذیر و خطاپوش است، عذر را قبول مى کند و تقاضاى بخشش را مى پذیرد.
خداوند، اهل «عفو» و آمرزنده و مهربان است. بندگانش را دوست مى دارد و به هدایتشان علاقهمند است.
اگر او نبخشاید، پس که ببخشاید؟ اگر او براند، پس که بپذیرد؟ اگر او رد کند، به سوى که باید روى آورد؟
اگر بیامرزد، چیزى از او کم نمى شود و اگر معذرت خواهى را بپذیرد، بر ما منّت نهاده است.
این است که در خواسته دوم خود در دعاى امروز، خواسته ایم که عذرخواهیمان را قبول کند. چون خداوند، «مقیل العثرات» و «قابلُ التّوبات» است، توبه را مى پذیرد.
«مجیبُ الدّعوات» است، دعاها را اجابت مى کند.
«غافرُ الخطیئات» است، خطاها و گناهان را مى بخشاید.
«غفّار الذّنوب» است، گناهان را مى آمرزد.
«ستارالعیوب» است عیبها را مى پوشاند.
خواسته ایم که نسبت به گناهان، نافرمانى ها، لغزشها و خطاهایمان، که به پوزش ایستاده ایم، «اقاله» داشته باشد و پوزش ما را پذیرا باشد.
در تیررس بلاها و آفات
گرچه بلا، براى دوستان است، ولى گاهى ظرفیّت انسان کم است و جاهلانه ناسپاسى مى کند.
گرچه بلا، براى امتحان و آزمایش است، امّا شاید نتوانیم در پنجه این گرفتاریهاى آزمایشى، صاف و سالم و پیروز، از امتحان به درآییم.
آفت ها، براى پندآموزى و ضررها، براى عبرت گرفتن است، بلا، هشدارباش است و آفت، بیدارباش.
گرفتارى ها، غفلت زدا و مصیبت ها، «یادآور» است، یادآور عجز و ضعف ما، و حاکمیت اراده و مشیّتى بالاتر و والاتر از آنچه ما داریم، که در کار جهان کارساز است.
امّا ظرفیّتها کم است. همه، نمى توانند از آفات و بلیّات، تحلیلى درست بکنند. هرکس، در مقابل شداید «صبور» نیست.
بلا، گاهى انسانى را به کفر هم مى کشد، بدبین مى کند، از کوره در مى بَرَد، در هاضمه وجودى انسان نمى گنجد.
حدیثى از امام على علیه السلامداریم که «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبیاء، درجه». [۳]، امّا اگر در معرض بلاها و آماج آفات قرار گرفتیم و ظرفیت آن را نداشتیم، شاید به گناهى دیگر بیفتیم.
در قرآن است که: وقتى انسان، مورد آزمایش قرار گیرد و وفور نعمت و کرم خدایى او را فرا گیرد، مى گوید که خدا به من اکرام کرده است، ولى وقتى دچار تنگى معیشت و روزى اندک گردد، مى گوید خداوند به من اهانت کرده و مرا خوار شمرده است. [۴]امام صادق علیه السلام فرموده است.
«از پروردگارتان، عفو و عافیت مسئلت کنید. چرا که شما اهل بلاکشى و جزء مردان بلاء و آزمایش نیستید. اقوامى پیش از شما بودند ـ از بنى اسرائیل ـ که در راه ایمانشان با ارّهها شقه مى شدند تا تسلیم کفر شوند ولى دست از ایمان نمى کشیدند.» [۵]البته، دچار بلا شدن، براى پالایش انسان و پخته شدن و تصفیه مؤمن، خوب است و هر که مقامش نزد خدا بیشتر باشد، ابتلاءاتش افزونتر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است)
اگر با دیگرانش بود میلى
چرا جام مرا بشکست لیلى؟
ولى آماج و هدف بلاها و آفتها قرار گرفتن، گاهى ممکن است بیش از ظرفیّت و تحمّل انسان باشد و به کفر و عناد و گمراهى و بدبینى بکشد.
در پایان، با «آفات» هم آشنا شویم. از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل شده است که:
آفت علم، فراموشى است.
آفت خرد، سفاهت است.
آفت عبادت، سستى است.
آفت سخاوت، منّت است.
آفت شجاعت، ستم است.
آفتِ زیبایى، خودپسندى و کبر است.
آفت حسب ونسب، افتخارکردن وفخر فروختن است.
و آفت دین، هواپرستى است.
پی نوشت:
[۱]ـ نحل، آیه ۶۱.
[۲]ـ کهف، آیه ۵۸.
[۳]ـ انّ البلاء للّظالم ادبٌ وللمؤمنِ امتحانٌ وَ لِلأنبیاء درجةٌ بحارالأنوار، ج ۶۴ ص ۲۳۵.
[۴]ـ فاّما الانسان اذا ما اتَبلاُه…فجر، آیه ۱۵ و ۱۶.
[۵]ـ سفینه البحار ج ۲ ص ۱۰۶.