خانمهای بازیگر لطفا حسادت نکنید!
در تمام قسمتهای «شبهای مافیا» شما بهویژه با شاخصه حسادت بین بعضی از چهرههای زن مواجه هستید؛ طوریکه بازیگر مربوطه حاضر است خودش و همتیمیهای خودش را تباه کند، اما کاری کند که رقیبش به چشم دوربین نیاید.
یاسر نوروزی | چرا خانمها بد بازی میکنند؟ کمهوشتر هستند؟ قدرت اقناع ندارند؟ پای استدلالشان میلنگد؟ هرچند بازیکنان فوقالعادهای بین زنان بودهاند که با تسلط کامل بازی کردند و همه مخاطبان هم به آنها اشاره داشتهاند؛ چهرههایی نظیر بهاره افشاری، آشا محرابی، مریم مؤمن و...، اما چرا عموما زنان ضعیفتر از مردان بازی میکنند؟
پخش قسمت جدید «شبهای مافیا» با حضور زنان بازیگر، دوباره این سوالات را مطرح میکند؛ بهخصوص زمانی که بازی خانمهای بازیگر بهدلیل عدممهارت و بازی نادرست، در کمترین زمان ممکن تمام میشود و شهروندانِ بازی، میبازند. ضمن اینکه گاهی حسادتهای آشکاروپنهان حتی باعث باخت یک تیم میشود!
به همین علت است که میپرسیم دلیل چیست؟ طبیعتا راه نداشتن زنان به عرصههای اجتماعی و ممانعت از تجربهورزی آنها در بعضی حوزهها، مهارتهای فردی و اجتماعی آنها را هم پایین میآورد.
در واقع چنانچه پیشینه تاریخی حضور زنان در تمام عرصهها طور دیگری بود، انبان حافظه فردیوجمعی آنها هم سنگینتر از حالا بود و همین اندوخته، آنها را پیش انداخته بود، اما اجازه بدهید خاطر فمنیستها را کمی مکدر کنیم، برویم سراغ یک موضوع چالشبرانگیزتر؛ موضوعی که شاید نتوان آن را به لحاظ نظری تبیین کرد، اما دستکم قابل بحث است؛ حسادت زنانه!
حسادت زنانه؟
در کتاب «در خدمت و خیانت زنان» میخوانیم: «دوستیهای عمیقوپایدار در میان زنان کمیاب است. دوستی آنها در نیمهراه یا به کدورت بدل میشود یا بهسردی میگراید. قانون مسابقه این است که از حالوروز رقیب باخبر باشی تا بهموقع بتوانی از او جلو بزنی. رقابت، پایهوبنای ارتباط زنان با یکدیگر است...
پیش رفتن یکی از آنها، حسادت دیگری را بهشدت برمیانگیزد. مهم نیست که این پیشروی یا تکروی در مسیرهای معنوی باشد یا مادی... برای زن، دوستش موجود قابل اعتمادی نیست...» این جملهها، بخشهایی بود از کتاب «در خدمت و خیانت زنان» نوشته شهلا زرلکی.
وقتی حدود ١٠ سال پیش جملاتی از این کتاب در فضای مجازی منتشر شد، واکنشهایی تندوتیز از سوی برخی مخاطبان بههمراه داشت. هرچند اغلب معترضان مثل همیشه کتاب را کامل نخوانده بودند و بیشتر معلولها را محور بحث قرار داده بودند تا علتها و دلایل مطرحشده از سوی نویسنده؛ نویسندهای که بهگمانم تلاش کرده بود جستاری در این زمینه شکل بدهد و مخاطب را به پرسش وا دارد؛ پرسش درباره دلایل بسیاری از ناکامیها، خشونتها، اختلالاترفتاری و ... در زنان؛ زنانی که حسادت بعضی از آنها به یکدیگر، در تمام بازیهایی که شرکتکنندگانش زن هستند، خودش را به رخ کشیده.
طوریکه گاهی حتی حاضرند پای این حسادت ببازند، اما واقعیت این است، چون بازی «مافیا» یک «بازی شناختی» است، ناگزیر شما را به سمت رصد کردن مهارتهای شناختی در خود و دیگران میخواند. البته میتوانید اهمیتی به این نوع مهارتها ندهید، ضعف خود را نادیده بگیرید یا دیگران را مقصر کنید؛ مثل خانم سمانه پاکدل که اغلب بازی اشتباهی داشت، اما مصرانه باز هم شرکت کرد و باز هم بازی اشتباه و باز هم شرکت و باز هم بازی اشتباه!
اما پرسش اینجاست چرا زمانی که درباره اقتدارطلبی، تنوعخواهی و شهوتپرستی نوع «مرد» سخن به میان میآید، کمتر مرد و حتی زنی است که نسبت به این اتهامات اعتراض کند، اما زمانی که رذائلی از جمله حسادت، انتقامطلبی و فریب را به زنان منتسب میکنند، واکنشها هزار برابر میشود؟!
در تمام قسمتهای «شبهای مافیا» شما بهویژه با شاخصه حسادت بین بعضی از چهرههای زن مواجه هستید؛ طوریکه بازیگر مربوطه حاضر است خودش و همتیمیهای خودش را تباه کند، اما کاری کند که رقیبش به چشم دوربین نیاید.
جالب اینجاست طراحی این بازی چنان دقیق انجام شده که فرد مربوطه نه تنها موفق نمیشود بلکه هرچه بیشتر در این منجلاب دستوپا بزند، ضعف خود را هم بیشتر در چشم ما بینندگان پررنگ میکند.
پس خطاب به بعضی از این زنان سلبریتی باید گفت: بهتر است به جای اینکه حسادتتان را در چشم ما بینندگان برجسته کنید، مهارتهای شناختی خود را افزایش بدهید. هرچند اگر حوصله شناخت خودتان را داشته باشید!
بازیگران پرمدعا
بحث بعدی درباره بسیاری از بازیگران سینما، تلویزیون و تئاتر کشورمان از جمله شرکتکنندگان این مسابقه مصداق دارد. واقعیت این است مگر میشود بازیگری حرفهای سر صحنه یک رئالیتیشو دعوت شود و بعد رو به دوربین بگوید: «من تا بهحال این بازی رو ندیدم؟!»
شما بابت شرکت در این برنامه قرارداد مینویسید، دستمزد دارید و دعوت میشوید. چطور ادعای حرفه ایگری در حرفه خودتان را دارید، اما قبل از شرکت در برنامه، حتی یک قسمت برنامه را ندیدهاید که بدانید چطور باید بازی کنید؟
و چطور شبیه موجودی بیدستوپا و کمهوش و نادان، به نظر نیایید؟! مثل این است که بازیگر تئاتری روی صحنه برود و بگوید: «ببخشید، من هنوز نمایشنامه رو نخوندم، ولی خب یاد میگیرم کمکم»! یا بازیگر سینما جلوی دوربین برود درحالیکه فیلمنامه را نخوانده باشد!
در تمام سری برنامههای مافیا که در این مدت پخش شده، تعداد کسانی که با دقت برنامههای گذشته را قبل از شروع مسابقه، دیده بودند و تمرین داشتند، به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسید! یعنی حدود صد و اندی نفر از بازیگران، خوانندگان و سلبریتیها دعوت شدند درحالیکه حدود ٩٠ درصدشان، رفتاری آماتور داشتند.
اگر بنده بهعنوان یک روزنامهنگار با شما تماس بگیرم و بگویم: «ببخشید، میخواستم باهاتون گفتگو کنم، ولی هیچکدوم از فیلمهاتون رو ندیدم»، چه برخوردی با بنده میکنید؟ پس وقتی یک بازی را بلد نیستید و به برنامهای برای شرکت در آن بازی دعوت میشوید، حتما باید بخش اعظم مسابقههای قبلی را دیده باشید، حتما باید قراری بگذارید و چند دست با دوستانتان بازی کرده باشید؛ نه اینکه فقط به تمرینهای برگزارکنندگان این برنامه بسنده کنید، طوریکه انگار به قرار میهمانی دعوت شدهاید! گاهی به چهره ورفتار بعضی از اینها نگاه میکنیم که ادعا از آن میبارد، اما در رفتار حرفهای، چه عرض کنم؟ چه نمرهای باید به آنها داد؟ چند؟