لادن موسوی| بالاخره انتظارها به پایان رسید و نوبت به نمایش نماینده سینمای ایران در جشنواره کن رسید. در فیلم برادران لیلا ساخته «سعید روستایی» بازیگران درخشانی همچون «سعید پورصمیمی»، «ترانه علیدوستی»، «نوید محمدزاده» و «پیمان معادی» حضور دارند.
داستان فیلم درباره خانوادهای فقیر در تهران است، خانوادهای متشکل از پدر و مادر، لیلا و چهار برادرش. از بین تمام اینها فقط یکی از برادران ازدواج کرده و چند دختر قد و نیم قد دارد و پسری نوزاد. بقیه خواهر و برادرها، اما در خانه درب و داغون و قدیمیشان با هم زندگی میکنند.
«لیلا» تنها فرد این خانواده است که به معنای واقعی شاغل است. بقیه یا اخراج شدهاند یا بیکار هستند و حتی پدر خانواده هم بازنشستهای معتاد است که باری روی دوش «لیلا» است. لیلا نقشهای برای از آب و گل در آوردن خانوادهاش از بدبختی در سر دارد و سعی به همراه کردن برادرانش با خود دارد تا با یکپارچگی بتوانند درآمد و شغلی درست و حسابی داشته باشند.
فیلم سوم «سعید روستایی» فیلمی خوش ساخت و جذاب است، با طنزی تلخ که در تمام طول فیلم ادامه دارد و درام و سنگینی فضای فیلم را برای بیننده قابل تحمل میکند.
«برادران لیلا» به نظرم یکی از بهترین فیلمهای امسال جشنواره کن است. داستان فیلم میتواند با هر کسی جدا از فرهنگ و کشورش ارتباط برقرار کند. هر انسانی صرف نظر از تفاوتهای تربیتی و فرهنگ کشورش میتواند همچین خانواده مشکلداری داشته باشد.
یا حداقل در دور و اطرافش با چنین مدل خانوادهای روبهرو شده است. این باعث میشود که با کاراکترهای فیلم همذاتپنداری کند و این یکی از مهمترین نکات مثبت فیلم است که حضورش در بخش مسابقه را توضیح میدهد و البته تمام این خانواده و کاراکترها با بازیهای بینظیر و عالی بازیگران فیلم جان گرفتهاند و باورپذیرند که یکی از مهمترین نقاط قوت تمام فیلمهای سعید روستایی اس
دیگر نکته مشترک این فیلم و دیگر فیلمهای روستایی پر دیالوگ بودن فیلم است و بده و بستانهایی که در تمام طول فیلم بین بازیگران وجود دارد. خیلی از این دیالوگها طنزی سیاه دارند و باعث خنده تماشاگران در سینما میشوند. خندهای که از تلخی ماجرا و موقعیت به وجود آمده است.
«روستایی» این جنس آدمها، آدمهای طبقه پایین و محروم جامعه ایران را خیلی خوب میشناسد و همین باعث شده که به نظر من سینمایش در میان نسل جوان سینماگران ایران بتواند جایگاه خاص و ویژهای پیدا کند و خودش را از همنسلانش جدا کند.
خیلی کارگردانهای دیگر در ایران سعی در به تصویر کشیدن زندگی و دردهای این طبقه اجتماعی دارند، اما نتیجه در بهترین حالت نمایشی سطحی است از زخمهایی عمیق، به نقل از مرفهی بیدرد با پلانهایی هنری! «روستایی»، اما این سطح را میخراشد و میخراشد تا به عمق این زخمها برسد و آنها را از درون به نمایش میگذارد.
یکی از درخشانترین بخشهای فیلم، سکانسهای عروسی هستند. میزانسن، دکور، حرکات دوربین، نورپردازی شارپ و رنگها و اتالوناژ درخشان فیلم، متفاوتند و این قسمت را از قبل و بعد از آن جدا میکنند. تفاوتی خود خواسته که رویاگونه بودن این صحنهها که پرانتزی کوتاه و شیرین در زندگی این خانواده است را بیشتر جلوه میدهد.
زمان فیلم، اما خیلی زیاد است. فیلم بیشتر از دو ساعت و چهل و پنج دقیقه است که حتی برای جشنواره کن که ما را با زمان بالا در فیلمها عادت داده است، زیاد به حساب میآید. در یک ساعت اول فیلم سکانسهای طولانی و حرفهای تکراری وجود دارند که قطعا میتوانند کوتاه شوند تا فیلم، ریتم بهتری بگیرد، مثل سکانس بیمارستان و صحبتهای «لیلا» و «علیرضا» (با بازی ترانه علیدوستی و نوید محمدزاده).
مخصوصا که برخلاف فیلم قبلیاش، اینبار شروع فیلم «روستایی» آنقدر شوکهکننده و نفسگیر نیست تا ریتم کند یک ساعت بعد فیلم را تحت تاثیر خودش قرار دهد. روستایی قصد کوتاه کردن فیلمش را ولی ندارد. او در این باره در مصاحبه مطبوعاتی فیلم توضیح داد:
«اولین نسخه فیلم بیش از سه ساعت بود؛ و من خیلی برایم سخت بود که این همه فیلم را کوتاه کنم. این نسخه نهایی فیلم است و من به هیچ دلیلی حاضر به کوتاه کردن آن نیستم. تازه چند سکانس وجود دارد که در فیلم نیست و به نظر من خیلی حیف است.
اینبار نمیخواهم فیلمم را به هیچ دلیلی کوتاه کنم. فیلم در دوره قبل پروانه ساخت گرفته ولی هنوز نمیدانم که آیا میشود فیلم را بدون سانسور نمایش داد؟ اما به هر حال قصد این کار را به هیچوجه ندارم.»
این خانه و این خانواده و مشکلاتشان، ایران و مردم ایران را برای همه تداعی میکنند. روستایی، اما بر این عقیده نیست: «من نمادگرایی را دوست ندارم و دنبال این شکل از سینما نیستم. در این فیلم هم این کار را انجام ندادهام. اینکه هر بار که خانهای در یک فیلم وجود دارد، آن خانه را نماد ایران در نظر بگیریم، درست نیست! شخصیتهای من یک خانواده هستند و این طبیعی است که در خانهای زندگی کنند.»
در هر صورت و با هر نوع نگاهی، نمیتوان نگاه انتقادی کارگردان از وضعیت موجود در ایران، گرانیها و تورم و تاثیر مخربشان بر زندگی قشر محروم جامعه را نادیده گرفت. انتقاد دیگر فیلم بر فرهنگ مرد سالاری و پدرسالاری حاکم بر جامعه ایران است.
فرهنگی که اطاعت و احترام بر بزرگتر و پدر را واجب و از وظایف فرزندان میداند. حتی اگر این بزرگ یا پدر اشتباه فکر و رفتار کند و با نظرها و تصمیمهایش خانه و خانواده خود را به سمت نابودی ببرد.
متاسفانه و به دلیل سیاستهای مدیر جشنواره «تیری فرمو»، فیلمهای بدون ستارههای معروف و جهانی بخش مسابقه، بعد از ظهر نمایش دارند و به جای آنها فیلمهای خارج از مسابقه و جانبی که بازیگران معروف دارند را شبها و در ساعتهای رسمی به روی فرش قرمز میفرستند.
به هر صورت «سعید روستایی» و گروهش روی فرش قرمز حاضر شدند و با تماشاگران به تماشای فیلم نشستند. با وجود زمان بالای فیلم و پر دیالوگ بودن و ریتم تندشان که خواندن و درک زیرنویس را برای تماشاگران که اکثر غریب به اتفاقشان فارسی حرف نمیزنند، دشوار کرده بود، اما فیلم با تشویق زیاد حضار به اتمام رسید که بیش از پنج دقیقه ایستادند و برای فیلم دست زدند.
در آخر «روستایی» از همه تشکر کرد و خوشحالی خود را از حضور در بزرگترین و مهمترین جشنواره جهان و دیدن فیلم با تماشاگران اعلام کرد.
به عادت جشنواره و روال همیشگی، فردای نمایش اصلی فیلم، مصاحبه مطبوعاتی آن برگزار شد. در این مصاحبه «سعید روستایی به همراهی چهار تن از بازیگران اصلی فیلم «نوید محمدزاده»، «ترانه علیدوستی»، «سعید پورصمیمی» و «پیمان معادی» حاضر شد.
سعید روستایی در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره حضور پررنگ «لیلا»، تنها کاراکتر دانا و متفکر داستان و تنها کسی که در فکر بیرون آوردن خانواده از فقر است و اینکه آیا نگاهش در کل به زنان در جامعه ایران اینگونه است، چنین پاسخ داد:
«من خود خواهری به اسم لیلا دارم که نقش مهمی در زندگی و تربیت من داشته. او باعث شد که من راه خود را در زندگی پیدا کنم و به جایی که امروز در زندگی رسیدهام برسم. بنابراین نگاه من به شخصه و با توجه به زندگی خودم به زنان اینگونه است و شخصیت لیلا هم از همین نگاه و تجربه شخصی میآید.
ترانه علیدوستی اضافه کرد: «بله، من «لیلا» را تمثیلی از زنان جامعه ایران میدانم. زنان ایرانی دوست دارند که در جامعه و خانواده خود نقش داشته باشند و سعی در اصلاح جامعه و اطرافیان خود دارند. به نظر من این درست است که «لیلا» را نماینده نسل زنان جوان امروز ایران بدانیم.»
او در ادامه گفت: «زنهای ما شجاعترین و جاه طلبترین زنان جهانند. چون در جامعه ما از صبح که از خواب بیدار میشوند، از لباس پوشیدنشان و بیرون رفتنشان، چه از نظر ظاهری و چه برای احقاق کوچکترین حقوق خود، به طور دایم در حال جنگ هستند؛ و در این چهل سال اگر هر اتفاق مثبتی برایشان افتاده و به هر پیروزی کوچک و بزرگی برای گرفتن حقوق خود رسیدهاند را فقط و فقط مدیون خودشان هستند و نه هیچ کس دیگر و در هیچ کجای دیگر جهان ما چنین سر سختی و شجاعتی را از زنان نمیبینیم.» «پیمان معادی» هم حرفهای همکار خود را تایید کرد.
«نوید محمدزاده»، اما درباره حواشی و جنجالهای به وجود آمده بر سر حضور خود و همسرش روی فرش قرمز گفت: «به نظرم باید عشق را جشن گرفت و نشان داد، مخصوصا در دنیای خشن و پر از جنگ امروز. این کاری است که من کردم و فکر نمیکنم که هیچ مشکلی در نشان دادن علاقه و عشقم به همسرم که باعث عوض شدن زندگی من و به آرامش رسیدنم شده، وجود داشته باشد.»
سعید روستایی همچنین درباره داستان فیلم گفت: «در «ابد و یک روز» خانواده مشکلات داخلی داشتند و شاید بشود گفت که مقصر قسمتی از مشکلاتشان بودند. در این فیلم، اما مشکل از خانواده نیست. از دست این آدمها کاری برنمیآید.
جامعه ایران شکل برزخی پیدا کرده است. شاید گاه امکان این برای کسی به وجود بیاید که خود را بالا بکشد ولی معمولا وقتی فقیری، هر چه بیشتر سعی میکنی، بیشتر فرو میروی. انگار مردم فقیر هر روز بیشتر و بیشتر تنبیه میشوند. فقیرها هی فقیرتر میشوند و عرض زندگیشان هی کمتر میشود.»
پیمان معادی هم در مورد نقش خود در این فیلم اضافه کرد: «من این شخصیت را کاملا میشناختم. همه در اطراف خود چنین آدمها و خانوادههایی را میشناسیم. مردم جامعه ما به جایی رسیدهاند که به قول معروف میشود گفت که اگر یخچال خانهات در ایران خراب بشود، تعمیر یخچالت میتواند طبقه اجتماعیات را عوض کند.
همانطور که در فیلم میبینیم بعضی مواقع در ایران در یک روز سه بار افزایش قیمت داریم و سه بار نقشه و پلان زندگیات بر همین مبنا عوض میشود. این اتفاقی است که فقط در ایران میافتد. در هیچ کجای جهان همچین چیزی وجود ندارد.»
نظر منتقدین به فیلم بهطور نسبی خوب بوده است، اگر چه در مجله «اسکرین» فقط یک نفر فیلم را در حد «نخل طلا» دانسته است.