فلسفه شادی و غم
پیوند اعتقادات افراد با واقعیتهایی به نام شادی و غم، آن چنان گسترده است که بر تعریف عرفی آنهاتأثیرگذار است.
عبدالحسین فخاری | شادی و غم. همزاد و همراه انسان بوده و هست و خواهد بود. انسان در برخورد با حوادث و اتفاقات و اخبار و یادکرد وقایع و خاطرات گذشته شاد یا غمگین میشود.
نشاط و رضایت و تحرک و خشنودی و لبخند از آثار شادی است و گرفتگی و ناخشنودی و مویه و تألم از آثار غم. بطور طبیعی و کلی، بهره مندی ازانواع مواهب و نعمتها موجب شادی و از دست دادن آنها موجب غم میشود. بنا براین شادی و غم اموری واقعی در زندگی هستند که آثارشان هم در جسم و هم در روح انسان ظاهر میشود.
البته نوع نگاه انسان به هستی، درتعریف و تعیین شادی و غم مؤثر است. مثلا مرگ یک عزیز، غمبار، اما مرگ یا مجازات یک ستمگر و مردم آزار برای مردم موجب شادی است، از دست دادن موقعیت و قدرت و مقام و جوانی و ثروت و امکانات موجب غم میشود، اما اگر همینها در راه خدا و اهداف معنوی انفاق و ایثار شود موجب شادی است.
پیوند اعتقادات افراد با واقعیتهایی به نام شادی و غم، آن چنان گسترده است که بر تعریف عرفی آنهاتأثیرگذار است.
کسب رضایت حق حتی به بهای محروم شدن از نعمتها موجب رضایت خاطر و سرور قلبی میشود و برعکس داشتن بسیاری نعمتها میتواند شادی آور نباشد، چون ممکن است وسیله امتحان یا موجب وزر و وبال شود (ولا تفرحوا بما آتاکم)
نکته مهم تر، بروز و ابراز این شادی و غم در انسان است. البته اثر اصلی آن در دل و روح است، ولی در بدن نیزمی تواند بروز پیدا کند و مرز و نوع و میزان آن نیز وابسته به رسوم و آداب اجتماعی و اعتقادی افراد است که متنوع است و هر ملتی شکل بیرونی شادی و غم را با روشهای خاصی انجام میدهد.
با این مقدمه میگوئیم شادی و غم ما چه وجدانیات و چه آنها که قراردادی هستند در سایه اعتقادات ما تعریف شده اند. دل انسان معتقد به خدا سرشار از شادی واطمینان و آرامش است، زیرا خدایی دارد مهربان وبخشنده که هیج لحظهای او را فراموش نمیکند و رسولان و هادیان مهربانی، چون پیامبر و امامان فرستاده که برنامه سعادت او را برای دنیا و آخرت آورده اند و راهی به نام دعا برای او گشوده که هرچه میخواهد طلب کند و امید به آینده روشن را فرارویش نهاده و نا امیدی را کفر شمرده است تا با روشن نگاه داشتن مشعل امید، دل او هماره با نشاط و شاد باشد.
در ناملایمات نیز به او نوید داده که اولا گشایشها نیز خواهد آمد (ان مع العسر یسرا) و ثانیا حق نهایتاً پیروز و باطل نابود شدنی است (ان الباطل کان زهوقاً) و ثالثاً دست خدا برای تغییر و تحول باز است و با دعا میتوان حتی تغییر مقدرات را هم از خدا طلب نمود (یمحواالله ما یشاء و یثبت) و رابعاً خداوند آینده را از آن خوبان قرار داده (والعاقبة للمتقین) و حاکمیت زمین را به صالحان خواهد بخشید (ان الارض یرثها عبادی الصالحون) که بدست ولیش امام عصر صاحب الزمان علیه السلام انجام میشود و منتظران و یاورانش موظفند دلشاد و امیدوار، هر لحظهای برای آمدنش آماده وبا نشاط باشند و بدانند که با تمسک و پیوند با آن مولای آفرینش، غمها رفتنی و لبخندها ماندنی خواهند بود...