چالش من مجازی و من اجتماعی
چالشهای امروز ایران را میتوان حاصل تقابل این منهای سهگانه دانست به ویژه رویارویی من اجتماعی و من مجازی.
رضا دبیرینژاد | هر زمانه رسانه مسلط خود را دارد و این مرکزیت رسانهای بر نسلهای حاضر در هر زمانه نیز تاثیر میگذارد. این رسانهها هستند که نه تنها اطلاعات بلکه نگرش و سلیقه نسلها را هم میسازند. به تبع این شکلگیری شیوه نگاه و دانش افراد شخصیت و هویت آنها نیز شکل میگیرند از این رو بیآنکه بدانیم یا بخواهیم رسانهها ما را شکل یا تغییر میدهند و شخصیت و هویت یا سبک زندگی ما حاصل رسانهها و نسبت ما با رسانههاست.
اینگونه است که برای شناخت بهتر تغییرات و رفتار اجتماعی باید رسانهها و نوع رفتار آنها را بشناسیم. این شناخت رسانههاست که زمینه درک متقابل جامعه و گفتگو درون جامعه اعم از نسلها و طبقات را فراهم میکند. این نکته را بیش از هر چیز در شرایط امروزی جامعه باید مدنظر قرار دهیم چرا که طی دهههای اخیر رشد تغییرات رسانهای افزونتر شده و از سوی دیگر حجم حضور و اثربخشی آنها نیز افزونتر شده است.
این نسبت رسانه و نسلها و حتی شکلدهی رفتار ادواری جامعه را میتوان در مقایسه تمایز رسانههای یک قرن گذشته و نسلهای متاثر از آنها مشاهده کرد. وقتی که صنعت چاپ پدید آمد دسترسی به کتاب بیشتر شد و به تبع آن کتب به یک مرجع فرهنگی، علمی و اجتماعی تبدیل شدند، اما دسترسی به کتب، سطحی از سواد را نیاز داشت و از سوی دیگر امری زمانبر بود از این رو هم سلیقهها طی زمان ساخته میشد هم این رسانه بر قشری از جامعه مسلط میشد.
با گسترش حوزه نشر به حوزه مطبوعات طبیعتا جنبه فراگیری و روزمرّگی بیشتر شده و اطلاعرسانی خبری جنبه مسلطتری به خود گرفت. با آمدن رسانههای شنیداری مانند رادیو و نوار کاست این سلیقه به شکل دیگری تغییر یافت.
در نظر داشته باشیم که رادیو یا کاست یک سویه بودند و تولید آنها محدود بود و برای تولید جدید مخاطب باید زمانی را صبر میکرد و در نهایت مصرف آن هم جمعی و اشتراکی بود. با اضافه شدن تصویر و شکلگیری رسانههای تصویری همچون تلویزیون یا سینما این سلیقه به گونه دیگری شدت یافت و حتی شاهد مرجعیت چهرههای رسانهای همچون هنرپیشهها یا مجریان هستیم که به الگوی سبک زندگی تبدیل میشوند، اما همچنان محدودیت دسترسی به تولیدات، زمان دسترسی و یکسویگی در آنها نیز وجود دارد، اما با رشد رسانهها اعم از تلویزیونهای ماهوارهای این محدودیت تولیدات و دسترسی میشکند و با به وجود آمدن رسانههای سایبری اعم از وبلاگها تا شبکههای اجتماعی یکسویگی از دست میرود و به تبع آن نسلها هرکدام با سلیقههای رسانههای دوره خود صاحب رفتار، سلیقه و مطالبه دیگرگونه مییابند.
نسلهای متاخر در معرض حجم فزایندهای از اطلاعات هستند که بیزمان و بیمکان است آنها در بزرگراه پرسرعت رسانههای سایبری زندگی میکنند که هر چیزی را در لحظه مییابد و در لحظه تغییر میدهد، این زیستمجازی سبک و سیاق خود را دارد و مهمترین ویژگی این زیست آن است که کاملا شخصمحور است و هر کس نام و نشان خود را در این زیست میسازد، از این رو جدای از تاثیرپذیری امکان ساختن و شکلدهی یا انتخاب فردی در آن برجسته است از همین رو افراد در آن دارای یک من اختصاصی هستند و همین منهای مجازی سبب کثرت در آن شده است. امروزه زیستن بدون «من مجازی» غیرممکن است و نمیتوان آن را از آدمها گرفت. در نظر داشته باشیم که من مجازی کاملا متفاوت از من حقیقی و من اجتماعی افراد است.
چالشهای امروز ایران را میتوان حاصل تقابل این منهای سهگانه دانست به ویژه رویارویی من اجتماعی و من مجازی، اما باید در نظر داشته باشیم که امروزه نمیتوانیم من مجازی را حذف کنیم یا آن را شبیه من اجتماعی بسازیم. اما باید در نظر داشت که این چالشها را بدون در نظر گرفتن ویژگی رسانهها نمیتوان فهمید و آنها را حل کرد. زمانه امروز ما و حتی چالشهای آن بخشی حاصل تغییر رسانههاست.
من مجازی امروز انباشته از اخبار و اطلاعات در لحظه است که نمیتوان آن را از افراد پاک کرد یا راه را بر آن بست. من مجازی حاصل تعامل و چندسویگی است و از سوی دیگر این «من مجازی» من حقیقی و من اجتماعی را شکل میدهد، اما مهمتر از همه این است که نسلهای پیشین تصوری از رسانههای جدید ندارند یا آن را مانند رسانههای قبلی و زمانه خود مینگرند و میخواهند آن را همچون رسانههای قبلی کنترل کنند از این رو عملا دست به محدودسازی آن میزنند در حالی که این رسانهها محدودیتهای سابق را نمیپذیرند. بحران امروز بحران عدم شناخت و پذیرش تغییر رسانههاست که به صحنه اجتماعی کشانده شده است و حتی اگر از صحنه اجتماعی خارج شود در بستر رسانهای خود ادامه مییابد.