گزارشی از تصادف و آتشسوزی فضایی
در تاریخ فضانوردی تنها یک بار این اتفاق رخ داد: یک سفینه که قرار بود به ایستگاه فضایی متصل شود، با نافرمانی به آن برخورد کرد. در آن زمان، سه فضانورد در ایستگاه مداری زندگی میکردند که یکی از آنان «الکساندر لازوتکین» بود.
کد خبر :
۱۱۲۰۳
بازدید :
۶۴۳۴
در تاریخ فضانوردی تنها یک بار این اتفاق رخ داد: یک سفینه که قرار بود به ایستگاه فضایی متصل شود، با نافرمانی به آن برخورد کرد. در آن زمان، سه فضانورد در ایستگاه مداری زندگی میکردند که یکی از آنان «الکساندر لازوتکین» بود.
«سیروس برزو»، مروج علم و روزنامهنگار تاریخ و فناوری فضایی که سالها در روسیه و جمهوریهای استقلالیافته آن اقامت داشته است، «لازوتکین» و همسرش را به ایران دعوت کرده است. «لازوتکین» دیروز (دوشنبه، 19 بهمن) وارد تهران شد و قرار است طی چند روز به برخی از شهرهای ایران، سفر کند و از مراکز علمی و پژوهشی ایران دیدار کند.
گفتوگو با جوانان و دوستداران علم و فناوری فضایی نیز از دیگر برنامههای دیدار وی از ایران است. با این همه، آقای «برزو» مصاحبهای اختصاصی با «لازوتکین» تهیه کرده است.
«لازوتکین» در این مصاحبه، درباره زندگیاش، سالهای آموزش و تمرین برای سفر به فضا، سفر پرهیجانش به ایستگاه فضایی بینالمللی و خیلی چیزهای دیگر حرف زد.
آقای «لازوتکین» ممنونم از اینکه وقت خودتان را به من دادید. لطفا درباره خودتان صحبت کنید.
من «الکساندر ایوانویچ لازوتکین»، مهندس طراح سامانههای فضایی مؤسسه انرگیا هستم که طراحی و ساخت بیشتر ناوهای کیهانی روسیه (و در گذشته شوروی) در آن انجام میشود. این مؤسسه یادگار «سرگئی کارالیف» طراح برجسته سامانههای فضایی و موشکی شوروی است. من در 30 اکتبر 1957 در مسکو به دنیا آمدم.
در سال 1975 با بهپایانرساندن دبیرستان به پژوهشکده حملونقل هوایی مسکو رفتم و توانستم در سال 1981 به عنوان مهندس مکانیک با تخصص مکانیک تجهیزات پروازی از آن فارغالتحصیل شوم. از آوریل سال 1981 به عنوان مهندس در بخش شماره 607 پژوهشکده حملونقل هوایی مسکو کار میکردم. از 14 نوامبر 1984 در انرگیا مشغول به کار شدم. کارم آموزش سامانههای مختلف به فضانوردان آینده از جمله سامانه مختلف که برای راهپیمایی فضایی بهکار میرفت، بود.
پس شما قبل از فضانوردشدن با این حرفه آشنایی داشتید؟
بله، از قبل با این حرفه آشنا بودم و بسیار هم به آن علاقهمند شدم.
چرا داوطلب شدید به گروه فضانوردان بپیوندید؟
البته علاقهمند بودم این کار را بکنم، ولی پیشقدم نشدم. در سال 1989 مسئولان انرگیا با توجه به توانایی و تخصص من، تصمیم گرفتند زمینه سفر به فضا را برایم فراهم کنند به همین دلیل در 14 سپتامبر برای یک معاینه پزشکی به انستیتوی بررسی مشکلات پزشکی اعزامم کردند و بعد از گذراندن یک دوره طولانی پیچیده، کارشناسان این انستیتو اعلام کردند از نظر آنها، من توانایی سفر به فضا را دارم.
البته ورود من به گروه فضانوردان، نهچندان ساده بود و نه کوتاه، زیرا از یک طرف من کار سنگین را در انرگیا ادامه میدادم و از سوی دیگر، شرایط جامعه و کشور طبیعی نبود و شوروی به پایان عمر خود نزدیک میشد. اما بالاخره در سوم مارس 1992 هیأت گزینش اعلام کرد نتیجه بررسیهای آنها نشان میدهد من میتوانم در چارچوب فضانوردان «انرگیا» فعالیت آموزشی خودم را در زوزدنی گارادوک آغاز کنم و مرا به عنوان یک فضانورد فنی توصیه کردند.
نامهنگاریهای اداری شروع شد و در دوم ژوئن 1992 این توصیه به «انرگیا» اعلام شد. به این ترتیب من توانستم مجوز ورود به گروه فضانوردان را کسب کنم. از اول اکتبر 1992 تا فوریه 1994 در مرکز آموزش فضانوردان (یعنی همان دانشگاهی که ما آن را به عنوان دانشگاه گاگارین میشناسیم)، آموزش عمومی فضانوردی را طی کردم و پس از اتمام موفقیتآمیز همه آزمونها، در 25 فوریه 1994 بنا بر تصمیم هیأت تعیین صلاحیت دانشگاه، موفق به دریافت گواهینامه فضانوردی شدم.
و به این ترتیب دشواریها به پایان رسید و افتادید در اتوبان صاف سفر به فضا؟
کدام اتوبان؟! تازه کارهای دشوار شروع شد! از اینجا به بعد باید آموزشهای سختتری میدیدم و ضمنا چند بار به عنوان عضو گروههای پشتیبانی، همراه با فضانوردان اصلی، تمام مراحل آموزش را طی کردم، بدون آنکه به فضا سفر کنم.
گروههای پشتیبانی؟
بله به اصطلاح همان گروههای علیالبدل هر گروه از فضانوردان را که قرار است برای سفری فضایی تمرین کنند و آموزش ببینند و به فضا پرتاب شوند، یک یا دو گروه، در دوران آموزش همراهی میکنند تا اگر برای یکی از آنان مشکلی پیش آمد یا صدمه دید، جانشین داشته باشد و در جدول پرواز، مشکلی پیش نیاید. چهبسا فضانوردانی که بارها به عنوان عضو علیالبدل، سالها تمرین کردند و آموزش دیدند، اما نتوانستند به فضا سفر کنند. بعضی حتی در همین دوران دچار صدمههای جدی شدند و نتوانستند به کارشان ادامه دهند.
شما در چه پروازهایی نقش فضانورد جانشین را داشتید؟
من از 1994 تا 1996 به عنوان علیالبدل مهندس پرواز تمرین کردم. در این زمان مشخص شد مرا انتخاب کردهاند تا همراه با «واسیلی تسیبلیف» که فضانورد باسابقهای بود و «رینولد اوالد» فضانورد آلمانی به مجتمع مداری میر سفر کنم. البته «اوالد» تا پایان سفر با ما نبود و من و «تسیبلیف» در حقیقت همسفر فضانورد آمریکایی «لنینجر» میشدیم که در میر فعالیت داشت و بعد از او «فوآل» فضانورد دیگر آمریکا که جانشین «لنینجر» میشد.
برنامه آموزش شما شامل چه مراحلی بود؟
به طور معمول فضانوردان چند دوره آموزشی را باید طی کنند. یک دوره دوساله عمومی که بعد از آن باید امتحان بدهند و مدرک تحصیلی بگیرند تا رسما عنوان «فضانورد» داشته باشند. در مراحل بعد و با انتخاب برای سفر با ناو و مأموریت مشخص، غیر از تمرین و آموزشهای قبلی، دو دسته آموزش دیگر به کارشان اضافه میشود: آموزشهای اختصاصی هر مأموریت شامل کار با ابزار و سامانههایی است که در آن سفر باید با آنها کار کنند؛ دوم تمرینهای عمومی که برای مراحل پرتاب، اقامت در فضا و بازگشت به زمین لازم است.
درباره این تمرینهای عمومی بیشتر صحبت کنید.
مراحل مختلف پرتاب، اقامت در فضا و بازگشت به زمین هرکدام دشواریهای خاص خود را دارد و فضانورد باید آماده طیکردن شرایط عادی و غیرعادی سفر باشد؛ مثلا اگر در زمان پرتاب، موشک درست عمل نکرد یا خدای نکرده مثل ماجرای سایوز تی-10، روی سکوی پرتاب منفجر شد، فضانورد باید آمادگی مواجهه با آن شرایط را داشته باشد.
در زمان رسیدن به مدار زمین اگر مثل سایوز-18 موشک بالابرنده دچار اختلال شود و سفینه در نقطهای نامعلوم با شرایط دشوار بنشیند، فضانوردان باید بدانند چه بکنند. ما در سالهای زیادی که فضانوردان مختلف را با مأموریتهای متفاوت به فضا فرستادهایم، سختیها و شرایط عجیبوغریب را شاهد بودهایم. فرود بدون برنامه در جنگل، در کوهستان یا در آب، همچنین ازکارافتادن بعضی دستگاهها در مدار زمین، آتشسوزی در ایستگاه فضایی و...، فضانوردان باید برای اینگونه حوادث هم آماده باشند.
خب، بالاخره بعد از آن همه تمرین و آموزش، سفرتان کی شروع شد؟
10 فوریه سال 1997 به عنوان مهندس پرواز سفینه فضایی «سایوز 25» به فرماندهی «واسیلی تسیبلیف» و همراهی «رینولد اوالد» راهی مجتمع مداری میر شدم. همانطور که میدانید این مجتمع، غیر از هسته اصلی، شامل چند واحد مختلف چند تنی بود که بعدا به آن پیوست و ما باید در این واحدها کارهای مختلفی مثل تولید بعضی مواد، ستارهشناسی، زمینشناسی و ... را انجام میدادیم.
فضاپیمای ما دو روز بعد در حالی به مجتمع مداری وصل شد که «کالری»، «کورزون» و «لنینجر» در آن فعالیت میکردند. حدود 20 روز بعد اوالد به همراه «کورزون» و «کالری» به زمین برگشتند و من، «تسیبلیف» و «لنینجر» به کارمان ادامه دادیم.
اما ظاهرا قبل از بازگشت آنها، شما با مشکلی در میر مواجه شدید؟
بله روز 23 فوریه در ایستگاه یک آتشسوزی کوچک رخ داد که ما بلافاصله وارد عمل شدیم و آن را کنترل کردیم.
جریان تصادف ناو باربری پروگرس چه بود؟
قبل از پرداختن به آن ماجرا باید بگویم که روز ششم آوریل، طبق برنامه از پیش تعیینشده، ناو باربری پروگرس ام-34 با حدود دوونیم تن بارهای مختلف ازجمله آب، مواد غذایی، تجهیزات فنی و علمی به فضا پرتاب شد که دو روز بعد توانست به طور خودکار به واحد کوانت (یکی از واحدهای ايستگاه فضايي میر) متصل شود. حدود یک ماه بعد در 15 می، شاتل آتلانتیس از کیپ کاناورال به فضا پرتاب شد. این کیهانپیما دو روز بعد از طریق واحد کریستال مجتمع مداری میر وصل شد.
هدف از این اتصال چه بود؟
در آن زمان، ناسا برای بهدستآوردن تجربه کاری در پروازهای درازمدت فضانوردان آمریکایی و تشکیلات فنی و علمی این سازمان، با سازمان فضایی روسیه قراردادی بسته بود و آنها در مجتمع مداری میر با ما برنامههای مشترکی را اجرا میکردند.
بههمیندلیل، برنامهریزیهایی از اواسط دهه 1990 صورت گرفت که در مرحله اول، یک سامانه الحاق به مجتمع مداری میر متصل شد تا کیهانپیماهای شاتل بتوانند با این مجتمع پهلوگیری کنند؛ سپس فضانوردان آمریکایی یا به وسیله سایوز و همراه با فضانوردان روس یا از طریق اتصال شاتل، به میر راه پیدا کردند. ما در آن سالها، مجموعهای از آزمایشها را با آنها شروع کردیم، ازجمله من و «تسیبلیف» با «لنینجر» و «فوآل» همکاری داشتیم. در جریان پرواز شماره 84 شاتل فضایی «لنینجر» که از حدود پنج ماه قبل در میر فعالیت داشت، جایش را به «فوآل» داد.
لطفا درباره آن حادثه عجیب و منحصربهفرد صحبت کنید.
این کاری بود که «تسیبلیف» فرمانده گروه ما با هدف آزمايش سامانه جديد هدایت از راه دور ناو، باید طبق برنامه پیشبینیشده انجام میداد. تا آن زمان عمليات الحاق ناوهاي پروگرس و سايوز با استفاده از سامانه موسوم به «کورس» صورت ميگرفت که در اوکراين ساخته ميشد و سازمان فضايي روسيه نميخواست بيش از اين به دستگاههاي غیرروسی متکي باشد. پروگرس ام-34 در ساعت 10 و 22 دقيقه روز 24 ژوئن 1997 از مجتمع مداري«مير» جدا شد و قرار بود روز بعد، اتصال مجدد آن با هدايت «تسيبليف» انجام شود.
روز بعد، در ساعت 9:18 «تسيبليف» هدايت پروگرس را به عهده گرفت. اين کار را نه از داخل پروگرس، بلکه از مير و با استفاده از دستگاههاي ارتباطي بين دو ناو انجام ميداد. ديدن پروگرس از طريق دوربين تلويزيوني نصبشده در بيرون ايستگاه مداري در اين زمان، کار دشواري بود زيرا در پسزمينه آن زمين ديده ميشد و در اين زمان ابرهاي زيادي در آسمان آن منطقه از زمين وجود داشت. درحاليکه همه تصور ميکردند کار به شکل مطلوب دارد، پايان ميگيرد، ناگهان «تسيبليف» متوجه شد که ناو به علائم ارسالی از طرف او توجه ندارد و در مسيری پيش میرود که نامعلوم است.
تلاش او برای مهار پروگرس بینتیجه ماند و ناو باربری از دید ما خارج شد، ناگهان صداي وحشتناکی را شنیدیم و فشار هوا شروع کرد به کمشدن و برق مجتمع شروع به چشمکزدن کرد. بررسی سریع ما نشان داد که واحد اسپکتر صدمه ديده است. من بهسرعت وارد عمل شدم و دریچه ورودی اسپکتر را بستم؛ البته در ایستگاه فضایی حرکتکردن به راحتی دویدن روی زمین نیست و زمان میبرد چون من باید به صورت شناور خودم را به آنجا میرساندم. بررسيهای بعدی ما نشان داد که اسپکتر غيرقابل استفاده و ورود به آن غيرممکن است.
دوربینهای بیرونی ایستگاه، بخش صدمهديده اسپکتر را به ما نشان میداد، همچنین ما دیدیم باتريهای خورشیدی آن از شکل طبيعي خارج شده و سوراخهاي چندسانتيمتري در آنها ديده ميشود. مرکز هدایت پرواز که لحظه به لحظه در جریان حادثه بود، بلافاصله وارد عمل شد و به ما دستور داد آماده فرود اضطراری باشیم و خودشان هم برای قدمهای بعدی، کارشناسان و مهندسان مربوطه را احضار و جلسه فوری برگزار کردند.
ما مستقیما از طریق مرکز هدایت پرواز به این جلسه وصل بودیم و به سؤالات کارشناسان پاسخ میدادیم. در پایان جلسه به ما اعلام شد ميتوانیم در مير بمانیم و کارمان را ادامه دهیم اما باید در مصرف مواد صرفهجویی و از اتلاف انرژي جلوگيري کنیم، همچنین آمادگي بيشتری براي مقابله با پيامدهاي اين حادثه داشته باشیم. چون در جریان این تصادف، بخشی از صفحههای خورشیدی مجتمع میر هم آسیب دیده بود، به ما دستور دادند سمت صفحههاي سالم را طوري تغيير دهیم که انرژي بيشتري از خورشيد به دست آوریم و با استفاده از باقيمانده باتريهاي خورشيدي، ذخيره برق مجتمع را اضافه کنیم.
این در حالی بود که ميزان ذخيره برق به طور ناگهاني به 25 تا 30 درصد کاهش يافته بود. ما حتی روز بعد هم در شرايط تاريکي و حرارت بالاي 30 درجه سانتيگراد در مير فعالیت میکردیم. مرکز هدایت پرواز به ما خبر داد با توجه به بررسیهای انجامشده، ناو باربري بعدی تجهيزات و لوازم موردنياز براي تعمير و بازسازي اسپکتر را به مجتمع مداری میر خواهد رساند. در همان روزها قرار بود يک ناو پروگرس به فضا پرتاب شود اما عملیات پرتاب را متوقف کردند تا تجهيزات موردنياز براي تعمير اسپکتر و باتريهاي خورشيدي را در آن جاسازی کنند.
روال طبیعی زندگی در میر ادامه پیدا نکرد. در زمین تصمیم گرفتند گروه بعدی فضانوردان را عوض کنند و افرادی را بفرستند که بتوانند از عهده تعمیرات برآیند. در پنجم آگوست 1997 ناو کیهانی سایوز تی ام-26 به فرماندهی فضانورد کهنهکار و باتجربه «آناتولی سالاویف» به همراه «پاول وینوگرادوف» که مهندسی کارکشته اما فضانوردي تازهکار بود، به فضا پرتاب شد.
آنها بعد از آنکه برای این کار انتخاب شدند، دوره فشردهای را در مرکز گاگارین تمرین کردند تا بتوانند با چند راهپیمایی فضایی، عملیات تعمیر اسپکتر را انجام دهند. ناو آنها دو روز بعد به میر متصل شد. ما چند جلسه مشترک برای توضیح موقعیتها داشتیم و بالاخره در 14 آگوست ایستگاه را به آنها تحویل دادیم و بعد از این سفر پرماجرا به زمین برگشتیم.
سفر فضایی شما چقدر طول کشید؟
184 روز و 22 ساعت و 7 دقیقه و 40 ثانیه!
ظاهرا در موقع فرود هم مشکل داشتید؟
بله، میدانید که ناوهاي سايوز گرچه با چتر نجات فرود ميآيند، اما در لحظه نشستن بر زمين، شليک چند موشک کوچک، بالشتکي نرم از هوا را براي تماس با زمين فراهم میکند متأسفانه موشکهاي نرمکننده فرود سفینه ما به وظیفهشان عمل نکردند و سفينه با شدت با زمين برخورد كرد. البته خوشبختانه اين فرود سخت، به ما صدمهاي وارد نکرد.
بعد از این سفر چه اتفاقی افتاد؟
طبیعی است که ما حتی در دوران بازسازی بدنی بعد از سفر هم (که معمولا فضانوردان استراحت میکنند)، تحت بازجویی فنی بودیم تا اگر مشکلی وجود دارد یا مطلب ناگفتهای هست، گفته شود و به این وسیله برای رفع مشکل میر قدم بردارند. اما بالاخره همه چیز به پایان رسید و به من و همراهم استراحت دادند.
یعنی بهکلی از سفر به فضا کناره گرفتید؟
خیر، این یک استراحت معمولی بود. در سال 2002 دوباره از من خواستند تمرین برای سفر به فضا، البته این بار به ایستگاه فضایی بینالمللی را شروع کنم. من عضو علیالبدل سایوز تیامآ-1 بودم. این ناو در 30 اکتبر 2002 پرتاب شد. در دسامبر 2003، طبق تصمیم کمیسیون ایستگاه فضایی بینالمللی، باز هم به عنوان پشتیبان برای سفر دوازدهم به ایستگاه فضایی بینالمللي انتخاب شدم.
ما معمولا برای سفرهای مشترک با کیهاننوردان آمریکایی، هم در روسیه آموزش میبینیم و تمرین میکنیم و هم در آمریکا. در آگوست 2005 درحالیکه در آمریکا مشغول آموزش بودم، ضمن کار، حالم خراب شد. مرا به بخش مراقبت ویژه قلب بیمارستان در هوستون بردند و چند روز بستری بودم. پزشکان در آنجا مرا از ادامه تمرین برحذر داشتند. در بازگشت به مسکو باز هم مورد معاینه قرار گرفتم و بالاخره بر اساس تصمیم کمیسیون عالی پزشکی در نوامبر 2007 از فضانوردی کنارهگیری کردم.
بعد از آن به چه کارهایی مشغول بودید؟
من فعالیتهای اجتماعی زیادی حتی قبل از کنارهگیری از فضانوردی هم داشتم از جمله از سال 1999 به عنوان یکی از بنیانگذاران مرکز همکاریهای فضایی «سیاره زمین» به ترویج فضانوردی پرداخته بودم، همچنین مدیریت مرکز ترویج و آموزش فضای کودکان و جوانان روسیه را بر عهده داشتم. از سال 2010 به عنوان معاون مدیر، کار علمی و آموزشی و روابط عمومی موزه یادمان فضایی و از 2011 تا 2014 مدیریت موزه یادمان فضایی را بر عهده داشتم.
و هماكنون هم که کلید محوری مؤسسه زوزدا، سازنده تجهیزات فضایی از جمله لباس و وسایل ایمنی فضانوردان؟
( با لبخند): کلید محوری؟! این را میگذارم به حساب محبتهایتان به من.
«سیروس برزو»، مروج علم و روزنامهنگار تاریخ و فناوری فضایی که سالها در روسیه و جمهوریهای استقلالیافته آن اقامت داشته است، «لازوتکین» و همسرش را به ایران دعوت کرده است. «لازوتکین» دیروز (دوشنبه، 19 بهمن) وارد تهران شد و قرار است طی چند روز به برخی از شهرهای ایران، سفر کند و از مراکز علمی و پژوهشی ایران دیدار کند.
گفتوگو با جوانان و دوستداران علم و فناوری فضایی نیز از دیگر برنامههای دیدار وی از ایران است. با این همه، آقای «برزو» مصاحبهای اختصاصی با «لازوتکین» تهیه کرده است.
«لازوتکین» در این مصاحبه، درباره زندگیاش، سالهای آموزش و تمرین برای سفر به فضا، سفر پرهیجانش به ایستگاه فضایی بینالمللی و خیلی چیزهای دیگر حرف زد.
آقای «لازوتکین» ممنونم از اینکه وقت خودتان را به من دادید. لطفا درباره خودتان صحبت کنید.
من «الکساندر ایوانویچ لازوتکین»، مهندس طراح سامانههای فضایی مؤسسه انرگیا هستم که طراحی و ساخت بیشتر ناوهای کیهانی روسیه (و در گذشته شوروی) در آن انجام میشود. این مؤسسه یادگار «سرگئی کارالیف» طراح برجسته سامانههای فضایی و موشکی شوروی است. من در 30 اکتبر 1957 در مسکو به دنیا آمدم.
در سال 1975 با بهپایانرساندن دبیرستان به پژوهشکده حملونقل هوایی مسکو رفتم و توانستم در سال 1981 به عنوان مهندس مکانیک با تخصص مکانیک تجهیزات پروازی از آن فارغالتحصیل شوم. از آوریل سال 1981 به عنوان مهندس در بخش شماره 607 پژوهشکده حملونقل هوایی مسکو کار میکردم. از 14 نوامبر 1984 در انرگیا مشغول به کار شدم. کارم آموزش سامانههای مختلف به فضانوردان آینده از جمله سامانه مختلف که برای راهپیمایی فضایی بهکار میرفت، بود.
پس شما قبل از فضانوردشدن با این حرفه آشنایی داشتید؟
بله، از قبل با این حرفه آشنا بودم و بسیار هم به آن علاقهمند شدم.
چرا داوطلب شدید به گروه فضانوردان بپیوندید؟
البته علاقهمند بودم این کار را بکنم، ولی پیشقدم نشدم. در سال 1989 مسئولان انرگیا با توجه به توانایی و تخصص من، تصمیم گرفتند زمینه سفر به فضا را برایم فراهم کنند به همین دلیل در 14 سپتامبر برای یک معاینه پزشکی به انستیتوی بررسی مشکلات پزشکی اعزامم کردند و بعد از گذراندن یک دوره طولانی پیچیده، کارشناسان این انستیتو اعلام کردند از نظر آنها، من توانایی سفر به فضا را دارم.
البته ورود من به گروه فضانوردان، نهچندان ساده بود و نه کوتاه، زیرا از یک طرف من کار سنگین را در انرگیا ادامه میدادم و از سوی دیگر، شرایط جامعه و کشور طبیعی نبود و شوروی به پایان عمر خود نزدیک میشد. اما بالاخره در سوم مارس 1992 هیأت گزینش اعلام کرد نتیجه بررسیهای آنها نشان میدهد من میتوانم در چارچوب فضانوردان «انرگیا» فعالیت آموزشی خودم را در زوزدنی گارادوک آغاز کنم و مرا به عنوان یک فضانورد فنی توصیه کردند.
نامهنگاریهای اداری شروع شد و در دوم ژوئن 1992 این توصیه به «انرگیا» اعلام شد. به این ترتیب من توانستم مجوز ورود به گروه فضانوردان را کسب کنم. از اول اکتبر 1992 تا فوریه 1994 در مرکز آموزش فضانوردان (یعنی همان دانشگاهی که ما آن را به عنوان دانشگاه گاگارین میشناسیم)، آموزش عمومی فضانوردی را طی کردم و پس از اتمام موفقیتآمیز همه آزمونها، در 25 فوریه 1994 بنا بر تصمیم هیأت تعیین صلاحیت دانشگاه، موفق به دریافت گواهینامه فضانوردی شدم.
و به این ترتیب دشواریها به پایان رسید و افتادید در اتوبان صاف سفر به فضا؟
کدام اتوبان؟! تازه کارهای دشوار شروع شد! از اینجا به بعد باید آموزشهای سختتری میدیدم و ضمنا چند بار به عنوان عضو گروههای پشتیبانی، همراه با فضانوردان اصلی، تمام مراحل آموزش را طی کردم، بدون آنکه به فضا سفر کنم.
گروههای پشتیبانی؟
بله به اصطلاح همان گروههای علیالبدل هر گروه از فضانوردان را که قرار است برای سفری فضایی تمرین کنند و آموزش ببینند و به فضا پرتاب شوند، یک یا دو گروه، در دوران آموزش همراهی میکنند تا اگر برای یکی از آنان مشکلی پیش آمد یا صدمه دید، جانشین داشته باشد و در جدول پرواز، مشکلی پیش نیاید. چهبسا فضانوردانی که بارها به عنوان عضو علیالبدل، سالها تمرین کردند و آموزش دیدند، اما نتوانستند به فضا سفر کنند. بعضی حتی در همین دوران دچار صدمههای جدی شدند و نتوانستند به کارشان ادامه دهند.
شما در چه پروازهایی نقش فضانورد جانشین را داشتید؟
من از 1994 تا 1996 به عنوان علیالبدل مهندس پرواز تمرین کردم. در این زمان مشخص شد مرا انتخاب کردهاند تا همراه با «واسیلی تسیبلیف» که فضانورد باسابقهای بود و «رینولد اوالد» فضانورد آلمانی به مجتمع مداری میر سفر کنم. البته «اوالد» تا پایان سفر با ما نبود و من و «تسیبلیف» در حقیقت همسفر فضانورد آمریکایی «لنینجر» میشدیم که در میر فعالیت داشت و بعد از او «فوآل» فضانورد دیگر آمریکا که جانشین «لنینجر» میشد.
برنامه آموزش شما شامل چه مراحلی بود؟
به طور معمول فضانوردان چند دوره آموزشی را باید طی کنند. یک دوره دوساله عمومی که بعد از آن باید امتحان بدهند و مدرک تحصیلی بگیرند تا رسما عنوان «فضانورد» داشته باشند. در مراحل بعد و با انتخاب برای سفر با ناو و مأموریت مشخص، غیر از تمرین و آموزشهای قبلی، دو دسته آموزش دیگر به کارشان اضافه میشود: آموزشهای اختصاصی هر مأموریت شامل کار با ابزار و سامانههایی است که در آن سفر باید با آنها کار کنند؛ دوم تمرینهای عمومی که برای مراحل پرتاب، اقامت در فضا و بازگشت به زمین لازم است.
درباره این تمرینهای عمومی بیشتر صحبت کنید.
مراحل مختلف پرتاب، اقامت در فضا و بازگشت به زمین هرکدام دشواریهای خاص خود را دارد و فضانورد باید آماده طیکردن شرایط عادی و غیرعادی سفر باشد؛ مثلا اگر در زمان پرتاب، موشک درست عمل نکرد یا خدای نکرده مثل ماجرای سایوز تی-10، روی سکوی پرتاب منفجر شد، فضانورد باید آمادگی مواجهه با آن شرایط را داشته باشد.
در زمان رسیدن به مدار زمین اگر مثل سایوز-18 موشک بالابرنده دچار اختلال شود و سفینه در نقطهای نامعلوم با شرایط دشوار بنشیند، فضانوردان باید بدانند چه بکنند. ما در سالهای زیادی که فضانوردان مختلف را با مأموریتهای متفاوت به فضا فرستادهایم، سختیها و شرایط عجیبوغریب را شاهد بودهایم. فرود بدون برنامه در جنگل، در کوهستان یا در آب، همچنین ازکارافتادن بعضی دستگاهها در مدار زمین، آتشسوزی در ایستگاه فضایی و...، فضانوردان باید برای اینگونه حوادث هم آماده باشند.
خب، بالاخره بعد از آن همه تمرین و آموزش، سفرتان کی شروع شد؟
10 فوریه سال 1997 به عنوان مهندس پرواز سفینه فضایی «سایوز 25» به فرماندهی «واسیلی تسیبلیف» و همراهی «رینولد اوالد» راهی مجتمع مداری میر شدم. همانطور که میدانید این مجتمع، غیر از هسته اصلی، شامل چند واحد مختلف چند تنی بود که بعدا به آن پیوست و ما باید در این واحدها کارهای مختلفی مثل تولید بعضی مواد، ستارهشناسی، زمینشناسی و ... را انجام میدادیم.
فضاپیمای ما دو روز بعد در حالی به مجتمع مداری وصل شد که «کالری»، «کورزون» و «لنینجر» در آن فعالیت میکردند. حدود 20 روز بعد اوالد به همراه «کورزون» و «کالری» به زمین برگشتند و من، «تسیبلیف» و «لنینجر» به کارمان ادامه دادیم.
اما ظاهرا قبل از بازگشت آنها، شما با مشکلی در میر مواجه شدید؟
بله روز 23 فوریه در ایستگاه یک آتشسوزی کوچک رخ داد که ما بلافاصله وارد عمل شدیم و آن را کنترل کردیم.
جریان تصادف ناو باربری پروگرس چه بود؟
قبل از پرداختن به آن ماجرا باید بگویم که روز ششم آوریل، طبق برنامه از پیش تعیینشده، ناو باربری پروگرس ام-34 با حدود دوونیم تن بارهای مختلف ازجمله آب، مواد غذایی، تجهیزات فنی و علمی به فضا پرتاب شد که دو روز بعد توانست به طور خودکار به واحد کوانت (یکی از واحدهای ايستگاه فضايي میر) متصل شود. حدود یک ماه بعد در 15 می، شاتل آتلانتیس از کیپ کاناورال به فضا پرتاب شد. این کیهانپیما دو روز بعد از طریق واحد کریستال مجتمع مداری میر وصل شد.
هدف از این اتصال چه بود؟
در آن زمان، ناسا برای بهدستآوردن تجربه کاری در پروازهای درازمدت فضانوردان آمریکایی و تشکیلات فنی و علمی این سازمان، با سازمان فضایی روسیه قراردادی بسته بود و آنها در مجتمع مداری میر با ما برنامههای مشترکی را اجرا میکردند.
بههمیندلیل، برنامهریزیهایی از اواسط دهه 1990 صورت گرفت که در مرحله اول، یک سامانه الحاق به مجتمع مداری میر متصل شد تا کیهانپیماهای شاتل بتوانند با این مجتمع پهلوگیری کنند؛ سپس فضانوردان آمریکایی یا به وسیله سایوز و همراه با فضانوردان روس یا از طریق اتصال شاتل، به میر راه پیدا کردند. ما در آن سالها، مجموعهای از آزمایشها را با آنها شروع کردیم، ازجمله من و «تسیبلیف» با «لنینجر» و «فوآل» همکاری داشتیم. در جریان پرواز شماره 84 شاتل فضایی «لنینجر» که از حدود پنج ماه قبل در میر فعالیت داشت، جایش را به «فوآل» داد.
لطفا درباره آن حادثه عجیب و منحصربهفرد صحبت کنید.
این کاری بود که «تسیبلیف» فرمانده گروه ما با هدف آزمايش سامانه جديد هدایت از راه دور ناو، باید طبق برنامه پیشبینیشده انجام میداد. تا آن زمان عمليات الحاق ناوهاي پروگرس و سايوز با استفاده از سامانه موسوم به «کورس» صورت ميگرفت که در اوکراين ساخته ميشد و سازمان فضايي روسيه نميخواست بيش از اين به دستگاههاي غیرروسی متکي باشد. پروگرس ام-34 در ساعت 10 و 22 دقيقه روز 24 ژوئن 1997 از مجتمع مداري«مير» جدا شد و قرار بود روز بعد، اتصال مجدد آن با هدايت «تسيبليف» انجام شود.
روز بعد، در ساعت 9:18 «تسيبليف» هدايت پروگرس را به عهده گرفت. اين کار را نه از داخل پروگرس، بلکه از مير و با استفاده از دستگاههاي ارتباطي بين دو ناو انجام ميداد. ديدن پروگرس از طريق دوربين تلويزيوني نصبشده در بيرون ايستگاه مداري در اين زمان، کار دشواري بود زيرا در پسزمينه آن زمين ديده ميشد و در اين زمان ابرهاي زيادي در آسمان آن منطقه از زمين وجود داشت. درحاليکه همه تصور ميکردند کار به شکل مطلوب دارد، پايان ميگيرد، ناگهان «تسيبليف» متوجه شد که ناو به علائم ارسالی از طرف او توجه ندارد و در مسيری پيش میرود که نامعلوم است.
تلاش او برای مهار پروگرس بینتیجه ماند و ناو باربری از دید ما خارج شد، ناگهان صداي وحشتناکی را شنیدیم و فشار هوا شروع کرد به کمشدن و برق مجتمع شروع به چشمکزدن کرد. بررسی سریع ما نشان داد که واحد اسپکتر صدمه ديده است. من بهسرعت وارد عمل شدم و دریچه ورودی اسپکتر را بستم؛ البته در ایستگاه فضایی حرکتکردن به راحتی دویدن روی زمین نیست و زمان میبرد چون من باید به صورت شناور خودم را به آنجا میرساندم. بررسيهای بعدی ما نشان داد که اسپکتر غيرقابل استفاده و ورود به آن غيرممکن است.
دوربینهای بیرونی ایستگاه، بخش صدمهديده اسپکتر را به ما نشان میداد، همچنین ما دیدیم باتريهای خورشیدی آن از شکل طبيعي خارج شده و سوراخهاي چندسانتيمتري در آنها ديده ميشود. مرکز هدایت پرواز که لحظه به لحظه در جریان حادثه بود، بلافاصله وارد عمل شد و به ما دستور داد آماده فرود اضطراری باشیم و خودشان هم برای قدمهای بعدی، کارشناسان و مهندسان مربوطه را احضار و جلسه فوری برگزار کردند.
ما مستقیما از طریق مرکز هدایت پرواز به این جلسه وصل بودیم و به سؤالات کارشناسان پاسخ میدادیم. در پایان جلسه به ما اعلام شد ميتوانیم در مير بمانیم و کارمان را ادامه دهیم اما باید در مصرف مواد صرفهجویی و از اتلاف انرژي جلوگيري کنیم، همچنین آمادگي بيشتری براي مقابله با پيامدهاي اين حادثه داشته باشیم. چون در جریان این تصادف، بخشی از صفحههای خورشیدی مجتمع میر هم آسیب دیده بود، به ما دستور دادند سمت صفحههاي سالم را طوري تغيير دهیم که انرژي بيشتري از خورشيد به دست آوریم و با استفاده از باقيمانده باتريهاي خورشيدي، ذخيره برق مجتمع را اضافه کنیم.
این در حالی بود که ميزان ذخيره برق به طور ناگهاني به 25 تا 30 درصد کاهش يافته بود. ما حتی روز بعد هم در شرايط تاريکي و حرارت بالاي 30 درجه سانتيگراد در مير فعالیت میکردیم. مرکز هدایت پرواز به ما خبر داد با توجه به بررسیهای انجامشده، ناو باربري بعدی تجهيزات و لوازم موردنياز براي تعمير و بازسازي اسپکتر را به مجتمع مداری میر خواهد رساند. در همان روزها قرار بود يک ناو پروگرس به فضا پرتاب شود اما عملیات پرتاب را متوقف کردند تا تجهيزات موردنياز براي تعمير اسپکتر و باتريهاي خورشيدي را در آن جاسازی کنند.
روال طبیعی زندگی در میر ادامه پیدا نکرد. در زمین تصمیم گرفتند گروه بعدی فضانوردان را عوض کنند و افرادی را بفرستند که بتوانند از عهده تعمیرات برآیند. در پنجم آگوست 1997 ناو کیهانی سایوز تی ام-26 به فرماندهی فضانورد کهنهکار و باتجربه «آناتولی سالاویف» به همراه «پاول وینوگرادوف» که مهندسی کارکشته اما فضانوردي تازهکار بود، به فضا پرتاب شد.
آنها بعد از آنکه برای این کار انتخاب شدند، دوره فشردهای را در مرکز گاگارین تمرین کردند تا بتوانند با چند راهپیمایی فضایی، عملیات تعمیر اسپکتر را انجام دهند. ناو آنها دو روز بعد به میر متصل شد. ما چند جلسه مشترک برای توضیح موقعیتها داشتیم و بالاخره در 14 آگوست ایستگاه را به آنها تحویل دادیم و بعد از این سفر پرماجرا به زمین برگشتیم.
سفر فضایی شما چقدر طول کشید؟
184 روز و 22 ساعت و 7 دقیقه و 40 ثانیه!
ظاهرا در موقع فرود هم مشکل داشتید؟
بله، میدانید که ناوهاي سايوز گرچه با چتر نجات فرود ميآيند، اما در لحظه نشستن بر زمين، شليک چند موشک کوچک، بالشتکي نرم از هوا را براي تماس با زمين فراهم میکند متأسفانه موشکهاي نرمکننده فرود سفینه ما به وظیفهشان عمل نکردند و سفينه با شدت با زمين برخورد كرد. البته خوشبختانه اين فرود سخت، به ما صدمهاي وارد نکرد.
بعد از این سفر چه اتفاقی افتاد؟
طبیعی است که ما حتی در دوران بازسازی بدنی بعد از سفر هم (که معمولا فضانوردان استراحت میکنند)، تحت بازجویی فنی بودیم تا اگر مشکلی وجود دارد یا مطلب ناگفتهای هست، گفته شود و به این وسیله برای رفع مشکل میر قدم بردارند. اما بالاخره همه چیز به پایان رسید و به من و همراهم استراحت دادند.
یعنی بهکلی از سفر به فضا کناره گرفتید؟
خیر، این یک استراحت معمولی بود. در سال 2002 دوباره از من خواستند تمرین برای سفر به فضا، البته این بار به ایستگاه فضایی بینالمللی را شروع کنم. من عضو علیالبدل سایوز تیامآ-1 بودم. این ناو در 30 اکتبر 2002 پرتاب شد. در دسامبر 2003، طبق تصمیم کمیسیون ایستگاه فضایی بینالمللی، باز هم به عنوان پشتیبان برای سفر دوازدهم به ایستگاه فضایی بینالمللي انتخاب شدم.
ما معمولا برای سفرهای مشترک با کیهاننوردان آمریکایی، هم در روسیه آموزش میبینیم و تمرین میکنیم و هم در آمریکا. در آگوست 2005 درحالیکه در آمریکا مشغول آموزش بودم، ضمن کار، حالم خراب شد. مرا به بخش مراقبت ویژه قلب بیمارستان در هوستون بردند و چند روز بستری بودم. پزشکان در آنجا مرا از ادامه تمرین برحذر داشتند. در بازگشت به مسکو باز هم مورد معاینه قرار گرفتم و بالاخره بر اساس تصمیم کمیسیون عالی پزشکی در نوامبر 2007 از فضانوردی کنارهگیری کردم.
بعد از آن به چه کارهایی مشغول بودید؟
من فعالیتهای اجتماعی زیادی حتی قبل از کنارهگیری از فضانوردی هم داشتم از جمله از سال 1999 به عنوان یکی از بنیانگذاران مرکز همکاریهای فضایی «سیاره زمین» به ترویج فضانوردی پرداخته بودم، همچنین مدیریت مرکز ترویج و آموزش فضای کودکان و جوانان روسیه را بر عهده داشتم. از سال 2010 به عنوان معاون مدیر، کار علمی و آموزشی و روابط عمومی موزه یادمان فضایی و از 2011 تا 2014 مدیریت موزه یادمان فضایی را بر عهده داشتم.
و هماكنون هم که کلید محوری مؤسسه زوزدا، سازنده تجهیزات فضایی از جمله لباس و وسایل ایمنی فضانوردان؟
( با لبخند): کلید محوری؟! این را میگذارم به حساب محبتهایتان به من.
۰