چرا "برخاسته از گور"؟

چرا "برخاسته از گور"؟

فیلم "برخاسته از گور" به کارگردانی الخاندرو اینیاریتو ساده ترین داستان ممکن را دارد: مردی مجبور می شود پیاده برود، باز هم برود و بعد باز هم بیشتر برود. با این وجود نتیجه آن یک اثر سینمایی بسیار گیرا و جذاب است.

کد خبر : ۱۲۶۹۱
بازدید : ۳۶۷۷
چرا
فیلم "برخاسته از گور" به کارگردانی الخاندرو اینیاریتو ساده ترین داستان ممکن را دارد: مردی مجبور می شود پیاده برود، باز هم برود و بعد باز هم بیشتر برود. با این وجود نتیجه آن یک اثر سینمایی بسیار گیرا و جذاب است.

"بردمن" فیلم قبلی اینیاریتو که سال ۲۰۱۵ جایزه اسکار برای بهترین فیلم را دریافت کرد، انرژی‌بخش و سرگیجه‌آور بود و تماشایش مانند سوار شدن بر قطارهای سریع و پر فراز و فرود پارک‌های تفریحی و مضمون داستانش نگاهی طنزآلود به زندگی و رفتار تعدادی بازیگر خودشیفته تاتر در شهر نیویورک.

حالا تصور کنید که همان کارگردان با داستانی در مورد سرگردانی مردی از ساکنان مناطق وحشی آمریکا که خرس به او حمله کرده و مجبور است در برف و سرما کیلومترها در سرزمینی خطرناک پیاده برود و در این مسیر خود را از ساکنان بومی و سربازان بی رحم پنهان نگاه دارد، چه خواهد کرد.

جای تعجب ندارد که "برخاسته از گور" در سه رشته مهم جوایز گلدن گلوب را دریافت کند و آکادمی اسکار در دوازده رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد نقش اول نامزدش کند.

داستان آن ماجراهای واقعی است که در قرن نوزدهم برای یک شکارچی پوست حیوانات به نام هیو گلاس اتفاق می افتد و فیلمنامه اش از کتابی به قلم مایکل پونک اقتباس شده است.

این تریلر با مضمون انتقام جویانه اش چنان قوی و تاثیر گذار است که بیننده را از ترس به زمین میخکوب، مو به بدنش سیخ می کند و در لحظاتی حتی شما را وادار می کند که جایی پنهان شوید.

البته در مجموع کمی طولانی است و در اواخر فیلم ممکن است چند بار به ساعت خود نگاه کنید و بپرسید این فیلم بالاخره کی به پایان خواهد رسید.

این فیلم در همان چند دقیقه آغازین خود بیشتر از سرتاسر اکثر فیلم ها صحنه های تکان دهنده دارد.

اینیاریتو استاد خلق ستیزه های خشونت آمیز است، چه بین یک بازیگر و یک منتقد تئاتر در فیلم "بردمن" و چه صحنه های نشان دادن درنده خویی در سگ جنگی که در اولین فیلم بلندش با عنوان "عشق سگی" محصول ۲۰۰۰ شاهد آن بودیم. اما این تازه ترین مورد از صحنه های ستیز که با ترکیبی از بازیگری زنده و جلوه های ویژه ساخته است، چنان قوی و تاثیر گذارند که در مقایسه با آن صحنه های ستیز در فیلم های قبلی اش مثل دعواهای کودکانه به نظر می رسند.

چرا

"برخاسته از گور" با صحنه های پشتکار و جسارت قهرمان اصلی داستان و فضای طبیعی و زیبای کوهستانهایی که در آنجا فیلمبرداری شده آمیخته ای از فیلم سفرنامه ای و فرساینده "آگیره، خشم پروردگار" محصول ۱۹۷۲ساخته ورنر هرتزوگ فیلمساز آلمانی و "درخت زندگی" فیلمی معنوی و خیال پردازانه ساخته ترنس مالیک محصول ۲۰۱۱ است.

و این تصادفی نیست چون امانوئل لوبزکی فیلمبردار "برخاسته از گور" با دید هنرمندانه منحصر به فردش در تولید چند فیلم با ترنس مالیک همکاری کرده و مدیر فیلمبرداری آثاری مثل "جاذبه" و "بردمن" است. ولی می توان گفت که در فیلم "برخاسته از گور" او حتی از قابلیت های همیشگی خود نیز فراتر رفته است. اگر او برای این فیلم یک جایزه اسکار دیگر دریافت نکند اعضای آکادمی اسکار مستحقند که با حمله یک خرس وحشی تنبیه شوند.

لئوناردو دی کاپریو که برای بازی در این فیلم جایزه گلدن گلوب را دریافت کرده ممکن است پس از سالها انتظار بالاخره اولین اسکار خود را دریافت کند هرچند دلیل آن ممکن است این باشد که در جریان تولید "برخاسته از گور" دشواری های زیادی را تحمل کرده است.

در این فیلم که در محیط طبیعی و دمای زیر صفر در مناطق سرد کانادا و آرژانتین فیلمبرداری شده، لئوناردو دی کاپریو مجبور شده در تپه های پوشیده از برف غلت بزند، در رودخانه های یخ زده شنا کند، کف جنگل سینه خیز خود را بکشاند و گوشت خام پرندگان و آبزیان را بخورد.

بازی او در این فیلم جسورانه و ایفای نقشی پردردسر و دشوار است و اعطای جایزه اسکار به او جرم نخواهد بود. ولی نمی توان گفت که او در این فیلم توانسته قابلیت و قدرت بازیگری متفاوتی از نقش های گذشته اش ارائه دهد.

نقطه ضعف فیلم "برخاسته از گور" این است که داستان بسیار ساده ای دارد: مردی مجبور می شود پیاده برود، باز هم برود و بعد باز هم بیشتر برود. با وجودیکه در جریان این راهپیمایی حوادث زیادی برای او اتفاق می افتد در واقع چیز زیادی تغییر نمی کند. قهرمان داستان در مسیر حرکتش هیچ نکته جدیدی را در مورد شخصیتش کشف نمی کند و یا مجبور نیست در این مسیر تصمیم های دشواری بگیرد. حتی لازم ندارد استراتژی کلی خود را تغییر دهد. او حتی حرف چندانی برای زدن ندارد. او فقط به حرکت و راهپیمایی ادامه می دهد.

درخشش برخاسته از گور راه در گلدن گلوب برای این فیلم در اسکار هموار کرده است
کارگردان با صحنه های فلش بک و یا هذیان و مرور خاطرات به شکل هنرمندانه ای سعی می کند به این شخصیت بعد انسانی قوی تری بدهد. ولی دی کاپریو از آغاز تا پایان فیلم به خشم مصممانه خود می چسبد. هیو گلاس به جای آنکه فردی باشد که حس ترحم بیننده را جلب کند در حقیقت یک ترمیناتور پر ریش و پشم است.

این فیلم با وجود صحنه های زیبای طبیعی و صحنه های اکشن بی نظیرش به خاطر اینکه فقط روی یک شخصیت متمرکز است کمی طولانی و خسته کننده به نظر می رسد. طول فیلم ۱۵۶ دقیقه است و چندین پس زمینه داستانی فرعی که به آن افزوده شده کمک چندانی نمی کند.

تنها شخصیت فیلم که واقعا کنجکاوی بیننده را برمی انگیزد فیتزجرالد حقه باز و توجیه گر (با بازی تام هاردی) است، چون علاوه بر تمام ویژگی های مرموزانه اش شوخ طبعی خاصی را دارد.

"برخاسته از گور" در شکل فعلی آن بیننده را به خاطر آنچه بازیگران تحمل کرده اند، تحت تاثیر قرار خواهد داد ولی بعید است شخصیت هایی که نقش آنان را بازی می کنند توجه چندانی جلب کنند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید