چرا نباید بر اساس چهره دربارۀ افراد قضاوت کرد؟

کد خبر : ۱۵۴۶۴
بازدید : ۱۹۴۲
بر مبنای کلیشه‌های رایج تصور می‌شود که می‌توان واقعیت را از چهرۀ آدم‌ها خواند، اما تحقیقات جدید عکس این موضوع را نشان می‌دهد. بر اساس این تحقیقات، درحالی‌که عملاً هیچ شاهدی نداریم بر اینکه چهره‌ها نشان‌دهندۀ شخصیت افراد باشند و نیز علی‌رغم ناتوانی‌مان در خواندن چهره‌ها، در رفتار روزمره‌مان بر اساس همین باور عمل می‌کنیم و باز هم با دیدن چهرۀ افراد، خیلی زود دربارۀ آن‌ها قضاوت می‌کنیم.

«حقیقت در چهره‌اش نوشته شده بود، چشم‌ها دریچه‌ای هستند به روح آدمی»؛ بر مبنای اینجور کلیشه‌ها شاید تصور کنیم می‌توان واقعیت را از چهرۀ آدم‌ها خواند، گویی چهره‌ها کتاب‌هایی گشوده هستند. اما باید گفت درواقع مهارت چهره‌خوانی چیزی شبیه رقص یا سرودن شعر اعترافی۱ است که معمولاً افراد دربارۀ توانایی خود در آن، غلو می‌کنند.

اغلبِ ما بدون داشتن نشانه‌هایی از موقعیت و شرایط نمی‌توانیم بین حالت‌های خاص چهره تفکیک کنیم. شرکت‌کنندگان در تحقیقی نتوانستند در زمان محدود تشخیص دهند که آیا چهره‌هایی که در تعدادی عکس به آن‌ها نشان داده شده بود، حاکی از درد بودند یا لذت جنسی. در تحقیقی دیگر، فیلم صامت مردی نمایش داده شد که در بعضی قسمت‌ها درد می‌کشید و در بعضی دیگر تظاهر به دردکشیدن می‌کرد. تماشاگران نتوانستند بگویند که کجا درد واقعی بود و کجا تظاهر به درد. اما یک رایانه در ۸۵درصد مواقع درست تشخیص داد. به‌علاوه، رایانه‌ها در تفکیک اینکه آیا فرد از روی ناامیدی لبخند می‌زد یا واقعاً از سر شادی نیز بهتر از انسان‌ها عمل کردند.

ما انسان‌ها با وجود ناتوانی‌مان در خواندن حالات چهره‌ها باز هم با دیدن چهرۀ افراد خیلی زود دربارۀ آن‌ها همه جور نتیجه‌گیری می‌کنیم. ما چه‌بسا باور یونانیان باستان به چهره‌شناسی را مسخره کنیم؛ دانشی که شخصیت افراد را بر مبنای ویژگی‌های چهرۀ آن‌ها تعیین می‌کرد. اما خود در رفتار روزمره‌مان ناخواسته بر اساس همین باور عمل می‌کنیم. بر اساس تحقیقات جدید، درحالی‌که عملاً هیچ شاهدی نداریم بر اینکه چهره‌ها نشان‌دهندۀ شخصیت افراد باشند، عملکرد ما خلاف این باور است. چنان‌که گویی حالات خاصی در چهره‌ها را نشانگر ویژگی‌های معینی می‌شماریم. مثلاً افراد با چهره‌های به‌اصطلاح «زنانه» را قابل‌اعتمادتر می‌دانیم یا آن‌هایی را که ابروهایشان پایین‌تر است، آدم‌هایی چیره و بانفوذ می‌پنداریم. در بررسی دیگری از افراد خواسته شد با نگاه‌کردن به چهره‌ای ناآشنا در عرض تنها دویست میلی‌ثانیه بگویند که آیا می‌شود به آن فرد اعتماد کرد یا نه. درعین‌حال حتی وقتی هم به آن‌ها اجازه دادند مدت طولانی‌تری به چهرۀ مزبور نگاه کنند، عموماً نظرشان تغییری نکرد.

چنین قضاوت‌هایی می‌تواند در تضاد با منطق باشد. در یک بازی [آزمایشی]، افراد روی بازیکنی که چهره قابل اعتمادتری داشت، بیشتر سرمایه گذاری کردند تا کسی که فاقد چنین چهره‌ای بود. این اتفاق حتی دروضعیتی که هر دو بازیکن شهرت یکسانی داشتند نیز تکرار شد. بر اساس تحقیقی دیگر، اعضای هیئت‌منصفه برای محکوم‌کردن فردی با قیافۀ غیرقابل‌اعتماد به مدارک کمتری نیاز داشتند. یافته‌های یک پژوهشگر دربارۀ مناقشه فلسطین و اسرائیل نیز چنین نتیجه‌ای داشت: اگر پیشنهاد صلح فلسطین‌ را سیاست‌مداری دارای «چهرۀ کودکانه»، چشم‌های درشت و لب‌های گوشتالو مطرح می‌کرد، مخاطبان یهودی‌اسرائیلی احتمالا بهتر آن را می‌پذیرفتند.

این مسئله ما را به یک تناقض می‌رساند. از یک سو، چهرۀ یک فرد احتمالاً سرشت او را آشکار نمی‌کند و از سوی دیگر براساس تحقیقات، احتمالاً ویژگی‌های چهره‌ایِ خاصی واقعاً بر آیندۀ افراد تأثیر می‌گذارند. در میان فارغ‌التحصیلان کالج جنگ ارتش ایالات متحده افرادی که حالت چهرۀ غالب و مسلطی دارند، نسبت به هم‌قطارانشان بیشتر ژنرال می‌شوند. افراد با چهره‌های لایق و کارآمد نیز احتمال بیشتری دارد که مدیرعامل شرکت‌های موفق شوند. این واقعاً معنادار است. شاید بتوان گفت وقتی با افراد به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویی چهرۀ آن‌ها پرده از شخصیتشان برمی‌دارد، درواقع باعث می‌شویم آن‌ها همان کسی شوند که ما می‌پنداریم هستند.

آتلانتیک
منبع: ترجمان
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید