شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!
کد خبر : ۱۹۱۹۳
بازدید : ۱۴۱۲۶۷
شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

فرادید | قبل از هر چیز باید توجه داشت که «طلاق» را نباید آسان گرفت. خسارات مالی و احساسی ناشی از اتمام ازدواج می‌تواند برای هر دو طرف و احیانا فرزندان خانواده، بسیار بزرگ و چه بسا جبران ناپذیر باشد.

به گزارش فرادید به نقل از پریونشن، دکتر اریس هومر وینانس، مشاور ازدواج و نویسنده، می‌گوید: «طلاق باید آخرین راه‌حل باشد.» البته منظور این نیست که به کل باید طلاق را فراموش کرد زیرا در برخی موارد طلاق تنها راه‌حل ممکن برای زوجین است، به ویژه زمانی که قرار است بعدها فرزندانی در آن خانواده رشد کنند.

قوانین مربوط به طلاق چندان خطوط پررنگ و مستحکمی ندارد که بتوان آن‌ها را برای همه اعمال کرد. با این وجود اگر احساس می‌کنید در یکی از دسته‌های زیر قرار می‌گیرد، بهتر است با یک مشاور ازدواج پیرامون مسئله طلاق صحبت کنید.
چه زمانی روانشناسان طلاق را تایید می‌کنند

البته هدف در روانشناسی این است که طلاق صورت نگیرد؛ اما اگر مشکلات به حدی برسد که مشاور یا روان‌شناس خانواده و افراد متخصص به این نتیجه برسند که جدایی راه‌حل بهتری برای دو طرف است، آنگاه جدایی را پیشنهاد می‌دهند.

برخی شرایط در زندگی افراد به صورتی است که حتی ماشوران خانواده هم نمی‌توانند آن را حل و فصل کنند بنابراین در این موادر طلاق را انتخاب می‌کنند.
کسانی که از نظر مسائل مختلف هماهنگ نیستند و شرایط خیلی سختی را پشت سر می‌گذارند.

زمانی که اطرافیان فرد و دیگران نیز دچار آزار و اذیت شوند و برای متخصصان و مشاوران محرز شود که آن‌ها قادر به زندگی در کنار یکدیگر نیستند.یادتان باشد هرگز زوجین نمی‌تووانند تنها با تفکر و تصمیم خود یا تذکر والدین و اطرافیانشان برای جدایی یا طلاق تصمیم بگیرند. این بزرگترین اشتباهی است که رخ می‌دهد و آثار جبران‌ناپذیری بر جای می‌گذارد. زمانی که مشکلات در خانواده‌ای شروع می‌شود، کم‌کم به اطرافیان نیز منتقل خواهد شد و در این میان، فرزندان اولین افراد آسیب‌دیده در خانواده محسوب می‌شوند.

کسانی که تمایلی به طلاق ندارند، ولی شرایط زندگی مناسبی هم ندارند گاهی وقت‌ها طلاق عاطفی را انتخاب می‌کنند. شرایط طلاق عاطفی و تصمیم به جدایی بسیار سخت‌تر و وضعیت آن خطرناک‌تر است؛ در این شرایط افراد پس از مدت‌ها دیگر قادر به تحمل زندگی‌ای که سال‌ها یا ماه‌هاست دچار جدایی عاطفی شده، نیستند، اما به خاطر فرزندان تصمیم به ادامه زندگی سردی می‌گیرند که مشکلات بیشتری را برای فرزندان به همراه خواهد داشت.

در این فضای تنش‌آلود، بچه‌ها با مشکلات بیشتری روبه‌رو می‌شوند. اگر این گونه خانواده‌ها برای حل‌وفصل مشکل خود از متخصص کمک نگیرند، دچار مشکلات عدیده‌ای خواهند شد که در آینده فرزندانشان بسیار مؤثر است.

فرزندان این گونه خانواده‌ها پس از مدتی که متوجه می‌شوند، پدر یا مادرشان به خاطر آن‌ها مجبور به ادامه زندگی با هم شده‌اند، دچار احساس گناه شده و مرتب دچار عذاب وجدان هستند و زندگی بسیار سختی را پیش‌رو خواهند داشت.

البته تاثیرات جدایی هم برای بچه‌ها کم نیست. پس از جدایی، شرایط فرزندان بیشتر اهمیت دارد؛ بنابراین باید بچه‌ها را پیش از جدایی آماده کرد و دست از زندگی با جدایی عاطفی برداشت. فرزندان قبل و پس از طلاق باید تحت مراقبت درمان‌گر خانواده یا روان‌شناس خانواده باشند تا در زندگی آینده خود دچار تنش و جدایی نشوند. بیشتر بخوانید: چطور می‌توان "طلاق توافقی" گرفت؟
همسر شما اعتیاد دارد
اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی می‌توانند به بدنه ازدواج آسیب فراوانی بزند. چنانچه همسر شما کاملا مصمم شده تا اعتیاد خود را برای همیشه ترک کند، شما می‌توانید به بازگشت فکر کنید. هومر وینانس هشدار می‌دهد که ادامه زندگی با یک فرد معتاد می‌تواند منجر به خسارات مالی فراوانی شود و امکان سو استفاده‌های احساسی را نیز فراهم آورد.

علاوه بر این مسئله، رشد و ترتیب فرزندان در خانه‌ای که یکی از والدین اعتیاد دارد، می‌تواند کاملا مضر باشد. زنی که شوهرش پنج سال پیش به مشروبات الکلی اعتیاد داشته می‌گوید: «او همیشه مرا متهم می‌کرد. من فهمیدم که شوهرم عاشق یک چیز است و آن یک چیز من نیستم، حتی سگ و زندگی‌مان هم نبود. تنها چیزی که شوهرم دوست داشت انجام بدهد، نوشیدن مشروبات الکلی بود.» آن زن تصمیم گرفت طلاق بگیرد. او می‌گوید که گرچه دوران پر از اندوهی را به تنهایی سپری کرد، اما حالا حال کاملا بهتری نسبت به قبل دارد.

سو استفاده فیزیکی و کلامی
بحثی در این مورد نیست. دکتر وینانس می‌گوید: «روابط سو استفاده جویانه توقفی نخواهند داشت چرا که چرخه خشونت مدام تکرار خواهد شد.» ممکن است هیچ نوع خطر فیزیکی شما را تهدید نکند، اما سو استفاده‌های کلامی نیز به روح و روان انسان آسیب می‌رسانند. دلیلش نیز واضح است: احترام، عزت نفس و آرامش روانیِ فرد توسط حملات کلامی آسیب می‌بینند.

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

از سوی دیگر هنگامی که در خانه انواع حملات و سو استفاده‌های کلامی وجود داشته شود، دود آن بیش از هر کس به چشم فرزندان خانواده خواهد رفت. دکتر وینانس می‌گوید: «وقتی فرزندی در چنین شرایطی بزرگ شود، هنگام بلوغ خود را موجودی بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌داند. بزرگ شدن در چنین محیطی می‌تواند کاملا آسیب زننده باشد.»

یکی بچه می‌خواهد و دیگری خیر!
دکتر هومر وینانس می‌گوید: «اگر شما فرزند بخواهید و همسرتان مخالف باشد، بنابراین زندگی شادی کنار هم نخواهید داشت. تنها راهی ازدواج از این لحاظ باعث خوشحالی شما خواهد شد این است که هر دوی شما افق مشترکی از زندگی مشترکتان داشته باشید.»

این مسئله شاید در نگاه اول کاملا سطحی و گذرا به نظر برسد، اما زمان به شما خلاف آن را ثابت خواهد کرد. چنین اختلافاتی در دراز مدت شکافی عمیق به بدنه ازدواجتان وارد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: بعد از طلاق چه کنیم؟ خیانتِ بدون پشیمانی
دکتر ریچل ساسمن، روانشناس آمریکایی و مولف کتاب راهنمای طلاق، می‌گوید که خیانت نباید به خودی خود منجر به طلاق شود. در خیانت مسئله مهم این است که آیا آن اتفاقی گذرا بوده یا بر اساس رابطه‌ای پنهان شکل گرفته است؟ آیا خیانت تنها به مسائل فیزیکی آن محدود شده و یا اینکه فرد خیانت‌کار به دنبال رابطه‌ای احساسی بوده است؟

مهمتر این سوالات یک نکته دیگر وجود دارد: فرد خیانتکار چه رویه‌ای را پس از خیانت در پیش می‌گیرد؟ دکتر وینانس در مورد خیانت می‌گوید که به چند مورد باید توجه کرد: «فرد خیانتکار باید عمیقا ابراز پشیمانی کرده، مسئولیت آن را به عهده گرفته و با شخص سوم قطع رابطه کند. علاوه بر آن وی باید به همسر خود اطمینان دهد که چنین چیزی دوباره اتفاق نخواهد افتاد و درصدد تعمیر رابطه خود برآید.» اگر این اتفاقات صورت نگرفت، سپس فرد می‌تواند به طلاق فکر کند.

از هم دور شده‌اید
این مورد اصلا خوشایند نیست. گاهی اوقات پیش می‌آید که آثار یک ازدواج به تدریج و البته با آهستگی در طول سال‌ها کمرنگ شده تا کاملا محو شود. به عبارت بهتر کار به جایی می‌رسد که بازگشت عملا غیرممکن باشد. این اتفاق خصوصا در بین افرادی رخ می‌دهد که رد سنین خیلی پایین ازدواج کرده‌اند.

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

ساسمن می‌گوید: «شخصیت افراد در گذر زمان تغییر می‌کند و اگر زمانی که قالب شخصیتی محکمی نگرفته باشیم، این احتمال تغییر دوچندان می‌شود. مثلا تیم و همسر سابقش در دوران کالج با هم دوست و در مدتی کوتاه با هم ازدواج کردند. آن‌ها در ابتدای مسیر کامل در کنار هم بودند، اما پس از چند سال به این نتیجه رسیدند که مسیر زندگی هر یک با دیگری فرق دارد. تیم می‌گوید که در ابتدا کاملا غرق در ناراحتی شده بود، اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که طلاق تنها راه ممکن برای آن‌ها است.

تمام راه‌های ممکن را امتحان کرده‌اید
اگر نزد مشاور رفته‌اید، از افراد خانواده برای مشاوره و گفتگو کمک خواسته‌اید و همچنین از دوستان و افراد مذهبیِ خبره در امر ازدواج نیز کمک گرفته‌‎اید اما شرایط ازدواجتان همچنان نامساعد است، پس بهتر است تنها به زندگی خود ادامه دهید. به عبارت دیگر، شما تمام کارهای ممکن برای نجات ازدواجتان را انجام داده‌اید!

دکتر هومر وینانس می‌گوید: «هنگامی که تصمیم به طلاق گرفتید، باید از اهمیت برقراری رابطه حداقلی با شریکتان آگاه باشید و همزمان بر روی خودتان نیز کار کنید. دلیل این مسئله این است که در آینده دوباره با چنین فردی آشنا نشوید.»

طلاق امری نیست که بتوان به سادگی آن را انتخاب کرد و قاعدتا عواقب منفی بسیار زیادی دارد. اما اگر طلاقی کاملا آگاهانه و درست انجام شود، در نهایت منجر به افزایش اعتماد به نفس و آگاهیِ شخصی فرد شود. از طرف دیگر، هر دو نفر می‌توانند زندگی بهتری را نسبت به قبل پیش گیرند. اما فراموش نکنید که «آثار مثبت طلاق بلافاصله پس از امضای طلاق پدید نمی‌آید؛ آن‌ها وقتی پدید می‌آیند که شما بر روی خودتان کار کرده باشید.»

منبع: Prevention
ترجمه: وبسایت فرادید
۰
نظرات بینندگان
  • ناشناس ارسالی در

    آفرین خوشم اومد نه این که آمار طلاق پایینه شما دارید خلق الله رو جهت خلق حماسه ای دیگر تشویق می کنید .کاش ده دلیل هم برا اینکه ازدواج نکرد بیان می کردید که اطلاعات ما کامل بشه

  • ناشناس ارسالی در

    به اضافه 60 دلیل زن ایرانی!!!

  • ناشناس ارسالی در

    البته فرمول ارائه شده برای جامعه ایران که شدیدا سنتی هست فکر نمیکنم 100 درصدی باشه

  • ناشناس ارسالی در

    منم در حال جداشدن هستم. همسرم عصبیه ولی بعضی وفتها با خودم فکر میکنم نکنه دارم اشتباه می کنم. مشاوره هم نمیاد ولی من تنهایی رفتم بهم گفته همسرم تغییر نمی کنه. چیکار کنم؟

  • علی ارسالی در

    سلام.
    همسر من آدمیه که گهگاهی شاده و اکثرا تهاجمی.
    فوق العاده بد دهان هست.
    البته این بددهانی در خانواده او امری عادی هست و در زندگی من و خانواده من نه.
    به سیاست عجیب مادرخانم بچه دار شدیم.بچه رو خیلی دوست دارم.دختره.5سالشه.
    بماند مشکلات دیگه ای که هست.
    اما به من توهین های زیادی شده از اول زندگی.
    حالا کلی روش کار کردم اما باز همین آشه و همین کاسه.این همه زحمت کشیدم اما دیگه ته تهش اینه که شده این پایین تا جایی که مجازه نظر برای پخش حرفهاش رو میگم :
    مفت خور(در صورتی که نصف هزینه زندگی با منه اونم کارمنده و به عقیده اون کل هزینه منزل حتی اگر زن هم کارمند باشه به عهده مرده ) میگه بی غیرت بعضا فحاشی ناموسی خفن میکنه.
    اصلا براش مهم نیست در آپارتمانی که هستیم صداش رو کسی بشنوه.
    یعنی اینطوری بزرگ نشده.
    خانه داری که کمپلت گردن منه.یعنی من به خونه نرسم خونه کامل به باد میره.
    اصلا با گزینه ای به اسم مرتب کردن خونه بیگانه هست. البته تقصر رو گردن اون نمیندازم.خانوادش اینطورین کلا.
    دریغ از یکم سلیقه در این هفت سال.
    خیلی روش کار کردم.خیلی تحملش کردم.
    حالا بماند اینها یه گوشش بود که عرض کردم.
    الآن من دارم میرم کانادا با شرایطی که ایجاد شده.
    بهش گفتم من میرم تو هم بعدا میبرم.
    قبول نکرده گفته طلاقم رو بده بعد برو.
    مهریشم یعنی میخواد که 300 تا سکست.
    من گفتم کل دارایی من یه خونه 150 میلیونیه.
    با یه پراید.اگر تا دوسال برنگشتم این ها طی یک قرارداد محضری در مقابل مهریت میشه مال تو.
    رفته تو فکر اما یه بار گفت نه یک سال....خیلی تابلو بود فکر کنم اصلا از من هم ناراضیه اونم میخواد زود تمومش کنه.مگر میشه یکسال....برای همین میگم تابلو بود.
    حالا من خودم رو بزنم به اون راه بکنمش یکسال .... یا اینکه اگر پیله کرد طلاقش بدم بدم ...تعارف نکنم باهاش....
    ظاهرا بچه رو هم میخواد بده به من که اصلا من از خدامه...دست این بزرگ شه فردا یکی میشه مثل خودش....
    تا با من اخت بگیره کامل بچه میشه هقت سالش و من کامل دستم روی تربیتش باز میشه.
    گهگاهی عذاب وژدان میگیرم از طلاقاما الآن که با خودم حساب کتاب میرم میبینم با یه فوق دیپلم اومد زندگی من الآن ارشد میخونه فردا هم دکتراش رو میگیره....کار نداشت صاحب کار شد... یه خونه هم صاحب میشه..سنشم به سی نرسیده صاحب یه شوهر دیگه میشه البته بعید میدونم کسی تحملش کنه.
    حالا..اون دیگه به خودشون مربوطه....
    فقط بچه مساله اصلیه که با این نمونم کلا بهتره فردا بچه هم بزرگ میشه شوهر میکنه با تربیتی که از این میگیره یکی میشه بدتر از خودش...باز اینو میشه طلاق داد بچه رو نه که.....
    از کجا معلوم یکی احمق مثل من پیدا شه این همه مدت بسازه باهاش...اون وقت دیگه تا عمر دارم درگیر این بچه میشم به صورت بد...جای اینکه به فکر چیزهای مهم مثل تحصیلات باشم....مثل علم....مثل ثروت و ...
    بنابراین..بهتره همین فیلم بازی کردن رو ادامه بدم...اینم از خداشه یه خونه 150 تومنی از من بگیره و بکشه کنار.....بچه رو هم بده من....اما به زبون نیاورده تا حالا......من هم همین رو میخوام....

  • مهربان ارسالی در

    من دختر۲۲ساله ان.خیلی مشکل دارم با شوهرم‌ ما عقدیم‌ . میترسم بعد طلاق واسه همیشه تنها بشم آخه هیشکیو ندارم . مامانمو از دست دادم. کسی رو ندارم مراقبم باشه و پیشش باشم

  • شیرین ارسالی در

    جالب بود

  • ali ارسالی در

    نظر شما در انتظار تایید مدیر می باشد.

    زن من یه بی تربیت به تمام معنا هست واسه گرفتن مهریه با باباش دست به یکی کردن ملکی که مال مادرم بود ولی سند به نام من بود رو توقیف کردن آخرش مجبور شدم خونه ای که پیش خرید کرده بودم رو با ۱/۴ ملک مادرم رو بزنم به نامش تا برگرده تازه اینا هیچ پاک آبروم رو جلو کل فامیل برد

  • زهرا ارسالی در

    زن براساس شروط ۱۲ گانه عقد نکاح می‌تواند تقاضای طلاق نماید:

    عدم دادن نفقه زن از سوی شوهر به مدت ۶ ماه
    بد رفتاری زوج ب

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید