دختر 16 ساله بخاطر عشق به یک پسر قاتل پدر شد

دختر 16 ساله بخاطر عشق به یک پسر قاتل پدر شد

با شکسته شدن حکم قصاص دختر نوجوان که با همدستی مادرش پدرش را کشته بود این دختر در راستای اعمال ماده نجات بخش 91 قانون مجازات اسلامی جدید پای میز محاکمه ایستاد و اشک پشیمانی ریخت.

کد خبر : ۲۰۴۰۶
بازدید : ۷۰۳۲
با شکسته شدن حکم قصاص دختر نوجوان که با همدستی مادرش پدرش را کشته بود این دختر در راستای اعمال ماده نجات بخش 91 قانون مجازات اسلامی جدید پای میز محاکمه ایستاد و اشک پشیمانی ریخت.

به گزارش رکنا، بامداد بیست و هشتم خرداد 90 مردی با کلانتری لواسان تهران تماس گرفت وگفت: هفته گذشته به سفر رفته بودم و امروز که به خانه ام برگشتم مقابل در ورودی با پیکر خونین همسایه ام به نام حسن روبه رو شدم.

دختر 16 ساله بخاطر عشق به یک پسر قاتل پدر شد
پلیس در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از همسر حسن به نام فریده و دختر 16 ساله اش مهسا پرداخت.

مادر و دختر ادعا کردند که حسن قربانی درگیری خیابانی شده است.این ادعا در حالی مطرح شد که فرش خیس پهن شده روی دیوار خانه حسن شک پلیس را برانگیخت و فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت.

فریده45 ساله و دختر نوجوانش سرانجام لب به اعتراف گشودند و به قتل اعتراف کردند.

فریده گفت: مهسا می خواست با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند اما شوهرش مخالف این وصلت بود.به همین خاطر دخترم نقشه قتل پدرش را کشید و با من در میان گذاشت که پیشنهادش را پذیرفتم.ابتدا شوهرم را با آبمیوه مسموم، بیهوش کردیم و بعد با چاقو به جانش افتادیم.

«مهسا» نیز جرمش را گردن گرفت. این مادر و دختر در شعبه شعبه 113 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و به درخواست اولیای دم هر دو به قصاص محکوم شدند.

حکم صادره در دیوانعالی کشور تحت بررسی موشکافانه قرار گرفت و حکم قصاص فریده تایید شد ولی حکم قصاص دختر نوجوان در راستای اعمال ماده 91 قانون جدید مجازات اسلامی که برای محکومان زیر 18سال امتیاز ویژه ای قائل شده است در دیوان شکست و مهسا دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی امین مقدم زهرا و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

این دختر در حالی که اشک می ریخت گفت: بچه بودم که تصمیم به قتل پدرم گرفتم. چون پدرم با ازدواج من و پسر مورد علاقه ام مخالف بود به مادرم گفتم قصد دارم خانه را ترک کنم. چون او گریه و زاری کرد فکر قتل پدرم به ذهنم رسید. من و مادرم به پدرم آب میوه مسموم خوراندیم و وقتی بی حال شد من بالشتی را روی دهان پدرم گذاشتم و مادرم چند ضربه چاقو به او زد. من هم چاقو را از دست مادرم گرفتم و چند ضربه به بدن پدرم زدم و برای گمراه کردن پلیس جنازه را مقابل در خانه همسایه انداختیم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای را صادر کند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید