آیا مشکلات اسلامیِ اروپا حاصل یک اشتباه 100ساله است؟
کد خبر :
۲۲۷۱۳
بازدید :
۷۳۵۴
فرادید | هر بار که شهری در اروپا به خاطر یک حمله میلرزد، روزنامههای گلدرشت سراسر قاره سبز جلسات و همایشهایی را برای بررسی چرایی این حملات برگزار میکنند. مشکلات کنونی اروپا به واقع ناشی از چیست؟
به گزارش فرادید به نقل از اکونومیست، یکی از بحثهایی که در این جلسات برگزار میشود اغلب پیرامون این مسئله است که آیا کشورهای اروپایی واکنش متفاوتی به ظهور اقلیتهای بزرگ و ناراضی مسلمانان چه از طریق اختصاص سخاوتمندانه تفاوتهای فرهنگی یا (به قول برخی) از طریق سرکوب آنان نشان دادهاند؟ حتی زمانی که کاملا آشکار میشود که اسلام به هیچ وجه عامل تعیینکنندهای در این حملات نبوده، مانند اتفاق هفته گذشته در مونیخ توسط یک جوان 18 ساله، بحثها با قوت بیشتری ادامه پیدا میکنند.
نظر یکی از مقامات سرشناس آمریکایی فعال در زمینه اسلام اروپایی در این بحث تا حدودی عجیب و البته ظریف است. جوناتان لارنس در جوابیهی یک مقاله چاپ شده با عنوان «تروریسم سر و کار فراوانی با اسلام دارد» در روزنامههای معتبر آلمانیزبان فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ مینویسد که آسیبهای وارد شده امروز از سوی اسلام اروپایی نوعی پسلرزهی یک اشتباه صد ساله هستند.
اشاره جوناتان لارنس، سیاست کوته نگرانهای است که حدود 100 سال پیش به شکلی جدی دنبال میشد. دولت بریتانیا و متحدان جنگیاش در تابستان سال 1916 میلادی دست به تحریک یک شورش عربی علیه ساختار سیاسی و مهمتر از آن جایگاه معنوی امپراتوری عثمانی زدند. این کار منجر به اشغال بیتالمقدس توسط بریتانیاییها و در پی آن برچیده شدن سلطه عثمانیها بر مکانهای مقدس جهان اسلام، چه در شام و چه در مناطق دیگر جهان عرب شد.
بریتانیاییها در ابتدا برای پیدا کردن جایگزینی برای امپراتوری عثمانی از «سلسله هاشمی» حمایت کردند که همچنان نیز بر اردن حکومت میکنند. اما بهرهبردار اصلی سیاستهای آن زمان بریتانیا «خاندان آل سعود» بود که در سال 1924 میلادی بر مکه و مدینه حکومت میکردند.
از نگاه آقای لارنس، استاد کالج بوستون، این مسئله موجب شد تا چندین دهه خلافت (مقام معنوی که عثمانیها تا سال 1922 با مقام جهانی "سلطان" ادغام کرده بودند) که آثاری عموما مثبت بر جهان اسلام داشت، به پایان برسد. خلافت چه در قلمرو عثمانیها و چه فراتر از مرزهای آنها، مهمترین شبکهی بینالمللی معلمان، واعظان و قضات را تامین میکرد.
امپراتوری عثمانی در اوج خود
بر اساس تحلیل حلیل اینالجیک، تاریخدان عثمانی که این هفته در سن 100 از دنیا رفت، قدرت سلطان-خلیفهها در طول زمان دستخوش تغییر میشد؛ برخی از این سلطان-خلیفهها موفق میشدند که بر علما و دانشمندان مذهبی کنترل داشته باشند و برخی دیگر خیر. اما روحیه جهانی این موسسه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 بسیار حائز اهمیت است، چرا که بیش از 100 مسلمان که در دو امپراتوری برتیانیا (در جنوب آسیا) و هلند (در اندونزی امروزی) زندگی میکردند را شامل میشد.
مصطفی اکیول، نویسنده ترک حوزه مذهب، عنوان میکند که سلطه خلیفه بر مسلمانان منطقه آسیا-اقیانوسیه حداقل برای ایالات متحده عواقب خوشی را داشت. عبدالحمید دوم (تصویر فوق)، سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی که طولانیترین دوران زمامداری را نیز داشت، کمک کرد تا مسلمانان فیلیپین بپذیرند آمریکا بر مجمع الجزاير آنها سلطنت کند. افراد دیگر البته خاطرات تاریکی را از دوران سلطنت او در ذهن دارند؛ ارمنیها او را مسئول کشته شدن هزاران نفر از هموطنانشان در سال 1895 میلادی میدانند.
با این حال از آنجایی که خلافت عثمانی برای بسیاری جذاب بود، قدرتهای اروپایی تمام تلاش خودشان برای براندازی امپراتوری عثمانی را انجام دادند. دیپلماسی بریتانیا دست کم از سال 1870 میلادی به بعد به این سمت تغییر کرد که کانون جاذبه در جهان اسلام را از ترکها به اعراب منتقل کند. هلندی نیز به اتباع خود اجازه ندادند تا در نمازهای جماعت به خلفای عثمانی ادای احترام کنند. از سوی دیگر، فرانسویها با درصد موفقیت بیشتر توانستند چندین مرکز معنوی جایگزین در بین مسلمانان تحت سلطه خود در الجزایر و مراکش دایر کنند. مادامی که عثمانیها کنترل لیبی را در دست داشتند (تا سال 1912 میلادی)، خلافت عثمانی در کشورهای شمال آفریقا نفوذ بسیار بالایی داشت. اما زمانی که رهبران حزب ناسیونالیست و سکولار جدید ترکیه در سال 1924 میلادی مقر خلیفه را منهدم کردند، کار آنها بسیار سادهتر شد زیرا دههها بود که قدرتهای اروپایی به دنبال نابود کردن آن مقر مقدس بودند.
آیا مشکلات اسلامیِ اروپا حاصل یک اشتباه 100ساله است؟
از نگاه آقای لارنس، برچیده شدن خلافت قدیمی خلائی را ایجاد کرد که در طول یک قرن پس از آن توسط جایگزینهای تیرهتری پر شد که یکی از آنها خلافت خود خوانده ابوبکر بغدادی، سرکرده گروه تروریستی داعش، است. حتی جایی که آنها دست از تحریک خشونت ضد غربی بردارند، شبکههای جهانی متشکل از بنیادگرایان و پیوریتنهای مذهبی، مانند افرادی که واعظان مثلا پاکستانی و سعودی را به هم متصل میکنند، جایگزین لحن نسبتا آرام خلفای عثمانی شدهاند که به قول یکی از همکاران، در زمینه موسیقی و هنر غربی خبره بودند.
آیا این ماجراها چیزی بیشتر از جزئیات جذاب تاریخی هستند؟ بله، از نگاه آقای لارنس قطعا همینطور است. بسیار سادهلوحانه است که فکر کنیم اسلام اروپایی امروز به شکلی سربسته و دست نخورده از کشورهای اسلامی به آنجا برسد. مسلمانان اروپا به طریقی توسط ایدهها و سبکهای گرفته شده از آن کشورها تحت تاثیر قرار میگیرند. کشورهای اروپا باید درکی پیچیده از نحوه تاثیرگذاری اسلام و بیش از همه عواقب احتمالی آن داشته باشند. اگر آنها به شکلی وفادارانه به یک جریان نفوذ فرهنگی یا دینی طرفداری کنند، ممکن است راه را برای آینده بدتر هموار کنند.
منبع: Economist
ترجمه: وبسایت فرادید
به گزارش فرادید به نقل از اکونومیست، یکی از بحثهایی که در این جلسات برگزار میشود اغلب پیرامون این مسئله است که آیا کشورهای اروپایی واکنش متفاوتی به ظهور اقلیتهای بزرگ و ناراضی مسلمانان چه از طریق اختصاص سخاوتمندانه تفاوتهای فرهنگی یا (به قول برخی) از طریق سرکوب آنان نشان دادهاند؟ حتی زمانی که کاملا آشکار میشود که اسلام به هیچ وجه عامل تعیینکنندهای در این حملات نبوده، مانند اتفاق هفته گذشته در مونیخ توسط یک جوان 18 ساله، بحثها با قوت بیشتری ادامه پیدا میکنند.
نظر یکی از مقامات سرشناس آمریکایی فعال در زمینه اسلام اروپایی در این بحث تا حدودی عجیب و البته ظریف است. جوناتان لارنس در جوابیهی یک مقاله چاپ شده با عنوان «تروریسم سر و کار فراوانی با اسلام دارد» در روزنامههای معتبر آلمانیزبان فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ مینویسد که آسیبهای وارد شده امروز از سوی اسلام اروپایی نوعی پسلرزهی یک اشتباه صد ساله هستند.
اشاره جوناتان لارنس، سیاست کوته نگرانهای است که حدود 100 سال پیش به شکلی جدی دنبال میشد. دولت بریتانیا و متحدان جنگیاش در تابستان سال 1916 میلادی دست به تحریک یک شورش عربی علیه ساختار سیاسی و مهمتر از آن جایگاه معنوی امپراتوری عثمانی زدند. این کار منجر به اشغال بیتالمقدس توسط بریتانیاییها و در پی آن برچیده شدن سلطه عثمانیها بر مکانهای مقدس جهان اسلام، چه در شام و چه در مناطق دیگر جهان عرب شد.
بریتانیاییها در ابتدا برای پیدا کردن جایگزینی برای امپراتوری عثمانی از «سلسله هاشمی» حمایت کردند که همچنان نیز بر اردن حکومت میکنند. اما بهرهبردار اصلی سیاستهای آن زمان بریتانیا «خاندان آل سعود» بود که در سال 1924 میلادی بر مکه و مدینه حکومت میکردند.
از نگاه آقای لارنس، استاد کالج بوستون، این مسئله موجب شد تا چندین دهه خلافت (مقام معنوی که عثمانیها تا سال 1922 با مقام جهانی "سلطان" ادغام کرده بودند) که آثاری عموما مثبت بر جهان اسلام داشت، به پایان برسد. خلافت چه در قلمرو عثمانیها و چه فراتر از مرزهای آنها، مهمترین شبکهی بینالمللی معلمان، واعظان و قضات را تامین میکرد.
امپراتوری عثمانی در اوج خود
مصطفی اکیول، نویسنده ترک حوزه مذهب، عنوان میکند که سلطه خلیفه بر مسلمانان منطقه آسیا-اقیانوسیه حداقل برای ایالات متحده عواقب خوشی را داشت. عبدالحمید دوم (تصویر فوق)، سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی که طولانیترین دوران زمامداری را نیز داشت، کمک کرد تا مسلمانان فیلیپین بپذیرند آمریکا بر مجمع الجزاير آنها سلطنت کند. افراد دیگر البته خاطرات تاریکی را از دوران سلطنت او در ذهن دارند؛ ارمنیها او را مسئول کشته شدن هزاران نفر از هموطنانشان در سال 1895 میلادی میدانند.
با این حال از آنجایی که خلافت عثمانی برای بسیاری جذاب بود، قدرتهای اروپایی تمام تلاش خودشان برای براندازی امپراتوری عثمانی را انجام دادند. دیپلماسی بریتانیا دست کم از سال 1870 میلادی به بعد به این سمت تغییر کرد که کانون جاذبه در جهان اسلام را از ترکها به اعراب منتقل کند. هلندی نیز به اتباع خود اجازه ندادند تا در نمازهای جماعت به خلفای عثمانی ادای احترام کنند. از سوی دیگر، فرانسویها با درصد موفقیت بیشتر توانستند چندین مرکز معنوی جایگزین در بین مسلمانان تحت سلطه خود در الجزایر و مراکش دایر کنند. مادامی که عثمانیها کنترل لیبی را در دست داشتند (تا سال 1912 میلادی)، خلافت عثمانی در کشورهای شمال آفریقا نفوذ بسیار بالایی داشت. اما زمانی که رهبران حزب ناسیونالیست و سکولار جدید ترکیه در سال 1924 میلادی مقر خلیفه را منهدم کردند، کار آنها بسیار سادهتر شد زیرا دههها بود که قدرتهای اروپایی به دنبال نابود کردن آن مقر مقدس بودند.
آیا مشکلات اسلامیِ اروپا حاصل یک اشتباه 100ساله است؟
آیا این ماجراها چیزی بیشتر از جزئیات جذاب تاریخی هستند؟ بله، از نگاه آقای لارنس قطعا همینطور است. بسیار سادهلوحانه است که فکر کنیم اسلام اروپایی امروز به شکلی سربسته و دست نخورده از کشورهای اسلامی به آنجا برسد. مسلمانان اروپا به طریقی توسط ایدهها و سبکهای گرفته شده از آن کشورها تحت تاثیر قرار میگیرند. کشورهای اروپا باید درکی پیچیده از نحوه تاثیرگذاری اسلام و بیش از همه عواقب احتمالی آن داشته باشند. اگر آنها به شکلی وفادارانه به یک جریان نفوذ فرهنگی یا دینی طرفداری کنند، ممکن است راه را برای آینده بدتر هموار کنند.
منبع: Economist
ترجمه: وبسایت فرادید
۰