مختصات جغرافیایی فروش در سینما
این روزها آمار دلخوشکنندهای از استقبال مردم از سینماهای کشورمان ارائه میشود آن چنانکه هفته گذشته در خبرها آمده بود درآمد حاصل از این صنعت تا پایان مردادماه امسال به بیش از 90 میلیارد تومان رسیده است. با این همه باید دید آیا واقعا مردم ایران نسبت به دیگر کشورها سینمارو هستند؟ و با ملاکهای ارزیابی رونق اقتصاد سینمای جهان در چه جایگاهی قرار داریم و تورم چه میزان بر قیمت بلیتها تاثیر گذاشته و محاسباتمان از افزایش درآمد و استقبال مردم طی این سالها چه میزان دقیق بوده است؟در نهمین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران نتایج یک پژوهش منتشر شد که معرف عوامل تعیینکننده در اقتصاد سینمای ایران است.
افزایش فروش یا افزایش مخاطب؟
از مغالطههایی که گاه در میزان افزایش استقبال از سینمای کشورمان صورت میگیرد مقایسه درآمد حاصله در سالهای مختلف است؛ حال آنکه در این سنجش اغلب میزان تورم و افزایش بلیت در نظر گرفته نمیشود. طبق اطلاعاتی که مهدی داوودی در پژوهش خود با عنوان «بررسی وضعیت اقتصادی سینمای ایران» داده آمده است: «سال 1361 میانگین قیمت بلیت سینما 29 تومان و سال 1391، 3800 تومان بوده است، یعنی 131 برابر افزایش! این نسبت در طول 50 سال در سینمای آمریکا هشت برابر بوده است. با مقایسه قیمت بلیت سینماها و افزایش درآمد مردم به این نتیجه میرسیم که جایی که قیمت بلیت کاهش پیدا میکند، تعداد بلیت فروخته شده بیشتر میشود و بالعکس.»
مجید مسچی، مدیرعامل موسسه سینماشهر نیز به نقل از خبرآنلاین در همین نشست که سهشنبه دوم شهریور برگزار شد، ارائه آمارهای خام را کافی ندانست و معتقد است باید به جای پرداختن به آمار و ارقام خام، با استناد به شاخصهای معین که از این آمار به دست میآید امکان مقایسه و ارزیابی را فراهم کنیم. وی گفت: حدودا با 14 یا 15 شاخص سر و کار داریم که اولین شاخص، تعداد بیننده است که به شکل سالانه ارائه میشود. بالاترین تعداد بیننده در دنیا نیز به مربوط به کشور هند است که سینمای آن در سال گذشته دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون فروش بلیت داشته است.سینمای ما اما در سال گذشته ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بیننده داشت که پیشبینی میشود تا پایان امسال به ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر برسد.
وی علاوهبر تعداد مخاطبان میزان فروش را نیز عاملی برای سنجش میزان ترقی صنعت سینما میدانست و از آن بهعنوان پارامتر دوم نام برد. وی توضیح داد: رقم فروش سینماها در آمریکا بیش از ۱۱ میلیارد دلار و چین 6 میلیارد و 800 میلیون بوده است. این در حالی است که فروش کل سینمای ایران در سال 94 حدود ۲۰ میلیون دلار بوده است و احتمالا تا پایان امسال با توجه به استقبال مخاطبان از فیلمها، به ۶۰ میلیون دلار میرسد.
شاخص بعدی از نگاه این منتقد تعداد دفعاتی است که هر شهروند به سینما میرود. این عامل که نسبت مستقیمی با درآمد سرانه دارد در آمریکا 7/ 3 مرتبه در سال ولی برای مردم کشورمان 2/ 0 مرتبه است؛ یعنی شهروندان ما میانگین هر پنج سال یک بار به سینما میروند! که با رشد نسبتا خوبی که در امسال داشتهایم احتمالا این میزان به 5/ 0 مرتبه ارتقا یابد.
مسچی همچنین متوسط قیمت بلیت سینما را از شاخصهای دیگر ارزشیابی صنعت سینمای کشور اعلام کرد و گفت: قیمت بلیت سینما در ایران 7/ 1 دلار است درحالیکه در انگلستان به ۱۱ دلار میرسد. از طرفی در انگلستان در سال ۲۲۰ بلیت برای هر صندلی سینما فروخته میشود و در ایران پارسال ۱۵۹ بلیت بود که رقم قابل توجهی است. تعداد سالن بهازای هر نفر، میانگین تعداد صندلی در هر سالن و درصد فیلمهای ملی به فیلمهای خارجی هم از دیگر شاخصهای قابل بررسی در سینمای دنیا هستند.
عدالت اجتماعی و گستردگی سالنها
علیرضا داوود نژاد، کارگردان و تهیهکننده سینما اما معتقد است باید به شاخصهای دیگری چون تمرکززدایی و گستردگی استقبال در کل کشور نیز توجه شود. وی در این نشست بر این نکته تاکید کرد که «مهم اين است كه از كل فروش هر فيلم بالاى 93 درصد، متعلق به كمتر از ١٠٠ سالن و كمتر از هفت درصد، متعلق به بيش از ٣٠٠ سالن است و باز نكته قابلتوجه اينكه اين بالاى 90 درصد فروش هرفيلم ايرانى متعلق به سيزده شهر كشور است. يعنى 90 درصد مخاطبان فيلمهاى ايرانى متعلق به سيزده شهر كشور هستند و بقيه شهرهاى مملكت شامل كمتر از 10 درصد مخاطبانى است كه به تماشاى فيلمهاى ما مىروند. جالبتر اين است كه از اين 90 درصد فروشى كه متعلق به سيزده شهر كشور است، حدود 70 درصد آن متعلق به پايتخت يعنى تهران است. خیلی جالبتر اين كه سى در صد از فروش كل ايران متعلق به سه مجتمع سينمايى است كه شناسايى وجوه مختلف اين سه مجتمع و اصولا بررسى دقيقتر مجتمعهاى سينمايى موجود درسهاى فراوانى دارد و قابل فهم است كه چرا عدهاى نمىخواهند ما اين درسها را بياموزيم. چرا علاقهاى به تحقيق و بررسى و تحليل و كار علمى وجود ندارد و از اينگونه فعاليتها استقبال نمىشود و در اصناف ما جز صداى لالايى به گوش نمىرسد.»
همچنانکه آمارهای ارائه شده از سوی مسچی نیز ادعای داوود نژاد بر تمرکز استقبالکنندگان در برخی سالنها را تایید میکند وی در این نشست توضیح داد: در واقع ۵۰ درصد از فروش سینمای ایران در سال ۹۴ متعلق به پنج سینما است و ۵۰ سینما بیش از ۹۰ درصد گردش سینمای ما را به خود اختصای میدهند. یعنی از حدود ۲۵۰ سالن سینمای ایران، ۲۰۰ سالن چیزی کمتر از ۱۰ درصد گردش مالی کل را در اختیار دارند. سینمای کورش در چهار ماه گذشته فروش ماهانه دو میلیارد و 600 میلیون تومان، پردیس آزادی با یک و نیم میلیارد تومان، پردیس ملت با 932 میلیون، پردیس هویزه مشهد با 931 میلیون و پردیس زندگی نیز 637 میلیون متوسط فروش ماهانه داشتهاند.
رقابت با رسانههای جایگزین
مهدی داوودی در بخش دیگری از پژوهش خود به رسانههای جایگزین که در رقابت با سینما در کل جهان رواج یافته است اشاره کرده و بر این باور است که توانایی سینما از نظر بهای بلیت و توانایی جذب مخاطب میتواند به عنوان عاملی کلیدی در ارزیابی و برنامهریزی در نظر گرفته شود. وی تاکید کرد: «دلیل طرح مساله وضعیت اقتصادی سینمای ایران پاسخ به این سوال بود که وقتی به آمار فروش سینما طی سی سال گذشته نگاه میاندازیم از مخاطب 80 میلیون نفری رسیدهایم به 10 میلیون. یعنی 70 میلیون از مخاطبان خودمان را با وجود افزایش مخاطب از دست دادهایم. موارد زیادی در این کاهش مخاطب نقش داشتهاند که آنها را به پنج دسته تقسیم میکنیم: قیمت کالا یا خدمت، درآمد خریدار، تعداد خریدار، کالاهای جانشین یا مکمل و سلیقه مخاطب. هر وقت کالاهای مکمل یا جانشین قیمت کمتری از کالای اصلی داشته باشند، خریداران به سمت آن گرایش پیدا میکنند که در حوزه خرید بلیت سینما، میتوانیم از محصولات شبکه نمایش خانگی، صدا و سیما و رسانههای تصویری و اینترنت بهعنوان کالای جانشین نام ببریم.»