آیا "اختیار" توهمِ محض است؟
به گزارش فرادید به نقل از سایکولوژی تودی، اگر از شما بپرسم که روال چشمک زدنتان را برایم شرح دهید، در ابتدا خواهید گفت که درخواست من را شنیده و آن را در مغزتان پردازش کردهاید؛ سپس انتخاب کردید که با کدام چشمتان چشمک خواهید زد. سپس به پلک چشم موردنظرتان دستور باز و بسته شدن را دادهاید. اینگونه منطق چیدن به حتم برایتان خیلی دلچسب خواهد بود زیرا حس "داشتنِ اختیار" را در درونتان تقویت خواهد کرد.
تعریف واژه اختیار در فرهنگ لغت مریام وبستر 1 این است: «توانایی انتخابِ بر سر نحوه رفتار.» مفهوم اختیار در تجربه شخصیِ شما از انتخاب آگاهانهی "چشمک زدن با چشم چپ یا چشم راست نهفته است.
گرچه وجود اختیار در نگاه بسیاری به عنوان یک "حقیقتِ بدیهی" شکل گرفته است، اما دانشمندان عصب شناسی بر این باورند که چشمک زدن شخص و همچنین مبحث اختیار، توضیحات بسیار پیچیدهتری نسبت به چیزی که فکر میکنید را میطلبد.
لیبل و دیگران در اوایل دهه 80 میلادی پژوهشی را انجام دادند که تا سالهای متمادی پس از آن، به عنوان پایه پژوهشهای علمی مرتبط مطرح بود. من هم عمدا طرح آزمایشیِ آن پژوهشها را بر روی شما پیاده کردم: منظورم همان بحث چشمک زدن است. لیبل و دیگران از "بالا بردن دست" به عنوان کار انتخابیِ مقالهشان استفاده کردند، اما طرح آن آزمایش با طرح چشمک زدن کاملا مشابه است.
نتایج تحقیق لیبل و دیگران نشان داد که پروسه تجربه آگاهانهی انتخاب یک دست برای بالا آوردن از هنگام آغاز مکانیسم عصبی آن حدود 500 میلیثانیه زمان میبرد. 2
هاگارد و ایمر 3 همان طرح آزمایشی را بروز کرده و نشان دادند که تجربه آگاهانهی انجام یک کُنش (مانند بلند کردن یک دست) با آمادهسازی روند عصبیِ مرتبط با آن ارتباطی نداشته و در عوض، حین انجام عملی آن کُنش صورت میگیرد. به عبارت دیگر، هاگارد و ایمر نشان دادند که مغز شما پیش از چشمک زدن چشمتان، انتخاب کرده که کدام چشم باید کنش چشمک زدن را انجام دهد؛ یا در واقع پیش از آن زمانی که شما آگاهانه انتخاب کنید که با چشم چپ چشمک بزنید یا راست، مغزتان این کار را کرده بود.
آیا تمام این حرفها بدان معناست که ما اصلا اختیار نداریم؟ لزوما خیر.
دکتر پاتریک هاگارد در پژوهش چاپ شده در ژورنال Nature Reviews Neuroscience نشان داد که شبکههای عصبیِ مشابه که در برنامهریزیِ یک کنش حرکتی درگیر هستند، ممکن است تجربه انتخاب آگاهانه را نیز "برنامهریزی" کنند. دکتر هاگارد در ارتباط با تئوری چشمک زدن ما معتقد است که تجربه آگاهانهی اختیار همزمان با پروسه فیزیکیِ چشمک زدن اتفاق میافتد و نه در زمان اولیهی برتری جانبی (تمام افراد برای انجام یک کُنش، یک سمت بدنشان را به دیگری ترجیح میدهند).
حال چگونه یک متخصص عصب شناسی میتواند رویههای منجر به چشمک زدن شما را توضیح دهد؟
اول از همه، درک درخواست من مبنی بر "چشمک زدن" منجر به آزاد شدن فعالیت مقدماتی در ناحیه pre-SMA و همچنین چندین ساختار مرتبط مغزتان که به نوعی مسئولیت " مدار ارادی " بدنتان را بر عهده دارد، شد. 5 6 از آنجایی که انتخاب چشم برای چشمک زدن تا حد زیادی به شکل قراردادی انجام میشود، انتخاب چشم چپ یا راست بر اساس یک شبکه عصبی راندوم و یا شاید بر اساسِ ترجیح از روی عادت با توجه به بحث برتری جانبی (شاید شما بیشتر با چشم راستتان چشمک میزنید) صورت گیرد.
اجازه دهید اینطور فرض کنیم که شما از اول قصد داشتید با چشم راستتان چشمک بزنید. در این حالت ناحیه pre-SMA و ساختارهای مغزی مرتبط، یک نقشه عصبشناختی و همچنین طرح ارادیِ آن را (من انجامش دادم!) برای این حرکت برنامهریزی شده (چشمک زدن با چشم راست) در مغز تولید میکنند. این اطلاعات سپس به قشر حرکتی (motor cortex) مغز و همچنین به بخشهایی از قشر پيش پيشانى (prefrontal cortex) ارسال میشود.
قشر پيش پيشانى از این نقشه رفتاری برای پیشبینی یک کنش مورد انتظار (من میخواهم با چشم راستم چشمک بزنم) استفاده میکنم. در همین حین، ناحیه حرکتی مغز به پلک چشم راست دستور باز و بسته شدن را ارسال کرده است. قشر حسی - تنی (somatosensory cortex) نیز بازخورد بدن را دریافت کرده که در واقع مشخص میشود "کنش مورد انتظار پیشتر انجام شده است.» 6
درست در همین نقطه است که شما به خودتان میگوید: «من انتخاب کردم که با چشم راستم چشمک بزنم.» مغز انسان یک ماشین منطقی است که فارغ از واقعیت زمانی به "علیتِ خطی" گرایش دارد. اما این نکته که "پیشبینی شما با کُنش صورت گرفته همخوانی دارد" صرفا تفسیر مغزیِ شما است تا بپندارید که تفکر آگاهانهتان موجب بروز آن کنش شده است. 6
بنابراین چنین به نظر میرسد که تصمیم ما برای چشمک زدن از نگاه یک عصبشناس بسیار پیچیدهتر است. اما در این حالت که تجربه حقیقی ما انسانها را مجاب میکند که باور کنیم انتخابهایمان آگاهانه و از روی اختیار بوده، آیا دیدگاه علمی اصلا به کار میآید؟
به نظرم، چگونگی کارکرد داخلیِ شبکههای عصبی نسبت به باور کورکورانه به مفهومِ خطی "اختیار" ارجحیت دارد. ما حتی واقعیت را به عنوان یک حقیقت ساکن در نظر میگیریم؛ گویی که جهان مانند یخ منجمد بوده و ما قادر نیستیم حالت مایعِ نهفته در آن را ببینیم.
"واقعیت" درست به اندازه ذهنی که به کمک آن جهان را درک میکنیم، انعطاف پذیر و انحناء پذير است. میتوان با همان ابزار ذهنی که مغز برای تلقین احساسِ اختیار به کار میگیرد، مسائلی چون عدم اعتماد به نفس، اضطراب، نگرانی و قضاوت که اغلب تمام خودآگاهی را احاطه میکند را دوباره از نو شکل داد.
سودمندی مکانیسم ادراکی مغز، فارغ از اینکه که این کار از طریق روان درمانی یا دارو درمانی و یا حتی ترکیبی از هر دو صورت میگیرد، پا را از صرفا تولید احساسِ اختیار فراتر میگذارد. برای نمونه، فعالسازی رفتاری (نوعی تراپی) به این شکل کار میکند که "رفتار سالمِ هدف" پیش از آنکه افکار مانع رفتار سالم تغییر کند، ایجاد میشوند. 7
به دلیل وجود کارکردِ ادراکی ذهن، تکرار کافی یک رفتار موجب میشود تا مغز همان توضیح همیشگی را تولید کند: «من در حال اجرای رفتارهای خوب هستم، بنابراین باید خوشحال باشم.» ما در این مسئله نیز درست شبیه مسئله اختیار، تمایل داریم تا استدلال استنتاجی ذهنمان را باور کنیم.
منابع
1. Merriam-Webster I. The Merriam-Webster Dictionary.; 2016.
2. Libet B, Gleason CA, Wright EW, Pearl DK. Time of conscious intention to act in relation to onset of cerebral activity (readiness-potential). The unconscious initiation of a freely voluntary act. Brain J Neurol. 1983;106 (Pt 3):623-642.
3. Haggard P, Eimer M. On the relation between brain potentials and the awareness of voluntary movements. Exp Brain Res. 1999;126(1):128-133. doi:10.1007/s002210050722.
4. Soon CS, Brass M, Heinze H-J, Haynes J-D. Unconscious determinants of free decisions in the human brain. Nat Neurosci. 2008;11(5):543-545. doi:10.1038/nn.2112.
5. Haggard P. Human volition: towards a neuroscience of will. Nat Rev Neurosci. 2008;9(12):934-946. doi:10.1038/nrn2497.
6. MacKinnon M. Neuroscience. Neuraptitude.org. http://neuraptitude.org/category/biology/neuroscience/. Published 2016.
7. Dimidjian S, Hollon SD, Dobson KS, et al. Randomized trial of behavioral activation, cognitive therapy, and antidepressant medication in the acute treatment of adults with major depression. J Consult Clin Psychol. 2006;74(4):658-670. doi:10.1037/0022-006X.74.4.658 .
منبع: Psychology Today
ترجمه: وبسایت فرادید
مترجم: سبحان شکری