ماجرای بیماری محمدرضا شاه

ماجرای بیماری محمدرضا شاه
کد خبر : ۲۷۵۶۷
بازدید : ۲۶۹۵۷

• ۲۲ مهر ۱۳۵۳
ماجرای بیماری محمدرضا شاه فرادید | اسدالله علم وزير دربار پهلوى در يادداشت هاى روز ۲۲ مهر ۱۳۵۳ خود نوشته است: «صبح شرفياب شدم. خوشبختانه گزارش سلامتى شاهنشاه [از فرانسه] رسيد. خوشوقت شدند ولى به روى خودشان نياوردند. چنان كه قبلاً نوشته بودم [گزارش ها] ظاهراً راجع به سلامتى من است!» اشاره علم به جواب آزمايش هايى بود كه در فرانسه بر روى نمونه مايع مغز استخوان شاه انجام شد تا احتمال ابتلاى او به سرطان به دقت بررسى شود. پزشكان پس از معاينه شاه و آزمايش هاى گوناگون به اين نتيجه رسيده بودند كه او به نوعى سرطان لنف مبتلا است، اما به پيشنهاد دكتر ايادى پزشك مخصوص شاه، ماهيت بيمارى را از او پنهان نگاه داشتند.

حتى علم كه در آن هنگام نزديك ترين دستيار و دوست شاه بود از حقيقت مطلع نشد. ملكه نيز تا چند سال بعد از ماهيت بيمارى شاه اطلاع نداشت. در واقع چنانكه ماروين زونيس نويسنده كتاب «شكست شاهانه» توصيف كرده است: «درست همان طور كه شاه نظامى ساخته بود كه در آن حقايق سياسى را از او پنهان نگاه مى داشتند، در مورد بيمارى او نيز همين شيوه به كار گرفته شد.»

ابتلا به چنين بيمارى خطرناكى براى شخصى با ويژگى هاى روانى شاه تاثيرى تعيين كننده داشت. او كه از دوران كودكى خود را مورد لطف ويژه خداوند مى دانست، ناگهان گرفتار بيمارى اى شده بود كه نشان مى داد همه آنچه «لطف خدا» تلقى كرده توهمى بيش نبوده است.

بسيارى از ناظران عقيده دارند با وجود اينكه شاه ماهيت واقعى بيمارى خود را به درستى نمى شناخت، دريافته بود كه به بيمارى خطرناكى مبتلا شده و همين موضوع انگيزه و توان روحى او را به تدريج نابود كرد. در واقع يكى از چند دليلى كه شاه را در هنگام بروز انقلاب اسلامى به پادشاهى درهم شكسته و بى تصميم تبديل كرده بود، همين بيمارى و تاثير روحى ناشى از آن بوده است.

• بزرگى كبد
نخستين بارى كه شاه متوجه نشانه اى از بيمارى خود شد، در تعطيلات نوروز ۱۳۵۳ در ساحل كيش بود. او يك روز هنگامى كه در ساحل قدم مى زد متوجه وجود تورمى در زير قفسه سينه خود شد و موضوع را با دكتر ايادى در ميان گذاشت.

علم خاطره آن روز را چنين ثبت كرده است: «(يادداشت روز ۲۰ فروردين) صبح از منزل خودم در كيش به كاخ رفتم. خيلى خوشحال و سرحال بودم. منتظر تشريف فرمايى اعليحضرت بودم كه يقين داشتم بايد خوشحال باشند، چون ديروز بعدازظهر و ديشب را به حمدالله خوش گذرانده اند. ايادى طبيب مخصوص پائين آمد. مرا به گوشه اى خواست و در گوشم گفت بايد پروفسور برنار، طبيب متخصص خون را از فرانسه بخواهى كه بيايد شاهنشاه را معاينه كند. گفتم براى چه؟ نگفت، فقط گفت لازم است. واقعاً جهان در ديده من تيره و تار شد… شاهنشاه پائين آمدند. به ظاهر سرحال بودند ولى من مناسب نديدم كه آنجا سئوالى بكنم. در اتومبيل به من فرمودند: «آخر دو هتل ديگرى كه قرار بود اينجا بسازيم چه مى شود؟ عجله كنيد، من مى خواهم زودتر اين كارها را تا زنده هستم ببينم.»

بيشتر از اين فرمايش شاه نگران شدم كه خدايا موضوع چيست... (يادداشت روز بعد:) صبح شرفياب شدم. اولين سئوالى كه در تنهايى از شاهنشاه كردم همين مسئله سلامتى بود... عرض كردم... به من بفرمائيد چه باك داريد؟ فرمودند طحالم مثل اين كه بزرگ شده و چون مركز توليد خون است بايد ببينم در سيستم خونى من تغييرى به وجود آمده يا نه؟ عرض كردم مرا كه نيمه جان كرديد! اين كه مطلبى نيست!»

پروفسور برنار به همراه دكتر ژرژ فلاندرن چند هفته بعد به دعوت وزير دربار به تهران آمدند و شاه را در كاخ سلطنتى معاينه كردند. شاه براى جلوگيرى از انتشار هر نوع شايعه حاضر نشد به هيچ بيمارستانى مراجعه كند و بنابراين پزشكان ناچار بودند نمونه هاى آزمايشگاهى او را همراه خود ببرند. با وجود اين هر دو در معاينه بالينى فوراً متقاعد شدند كه شاه به نوعى سرطان غدد لنفاوى مبتلا شده است. دكتر ايادى آنها را از به كار بردن لفظ سرطان يا لوسمى ممنوع كرد و آنها بيمارى را براى شاه «ماكرو گلوبولنميا والدنستروم» معرفى كردند.

تصاویر/ فرار محمدرضاشاه از ایران

• پنهانكارى
دامنه پنهانكارى در مورد بيمارى شاه بسيار گسترده بود. ابتدا قرار شد نمونه هاى آزمايشگاهى كه از شاه گرفته مى شود، به نام علم (كه اتفاقاً او هم به سرطان خون مبتلا بود) به فرانسه فرستاده شود و پاسخ هم به نام او باشد تا كسانى كه در جريان امر قرار مى گيرند يا سرويس هاى اطلاعاتى كشورهاى خارجى به بيمارى شاه پى نبرند. حتى از آنجا كه ايادى مى دانست شاه ورقه هاى توضيحى داخل بسته هاى دارو را طبق عادت مطالعه مى كند، داروهايى كه براى مهار بيمارى شاه لازم بود را در بسته هاى داروهاى ديگر براى او مى فرستادند تا متوجه موضوع نشود. اين راز حتى از علم نيز پنهان نگاه داشته شد و او تا پايان عمرش در سال ۱۳۵۶ ماهيت بيمارى شاه را نمى دانست.

پزشكان فرانسوى سه سال بعد تصميم گرفتند شهبانو فرح را در جريان امر قرار دهند. بنابراين هنگامى كه او براى شركت در كنفرانسى به آمريكا رفته بود و در بازگشت چند روزى در پاريس ماند، برنار در ديدارى محرمانه او را از بيمارى شوهرش آگاه كرد.

گفته مى شود شاه پس از خروج از كشور در جريان انقلاب و در مدتى كه به همراه خانواده اش در كشورهاى مختلف سرگردان بود، در مصرف داروهاى مهاركننده بيمارى اش سهل انگارى كرد و همين مسئله باعث شد بيمارى او از كنترل خارج شود و به مرگش بينجامد.

شايد او اگر از ماهيت بيمارى اش آگاه بود، چنين سهل انگارى نمى كرد، چنانكه اگر از واقعيت هاى سياسى كشور با خبر نگه داشته مى شد، شايد آن همه خبط سياسى و اقتصادى در چند سال آخر سلطنتش مرتكب نمى شد.سرشت ديكتاتورى به راستى همه چيز انسان را نابود مى كند.


۰
نظرات بینندگان
  • سعید ارسالی در

    بجز شاه ، هم علم و هم ایادی هر سه به سرطان خون مبتلا شدند. واقعا عجیب هست آقای دکتر رزم آرا که وزیر بهداشت بختیار بود یک بار در تلویزیون گفت که علت اینکه این سه نفر مبتلا به سرطان خون شدند داروهای جنسی بود برای بالا بردن قدرت جنسی که می خوردند.

    • ناشناس ارسالی در

      تشکر از نظر فوق العاده تخصصی شما.
      مرغ مرده ای که به خنده افتاده

  • علی ارسالی در

    سرشت دیکتاتوری !!!!!!!!!!!!!!!

  • ناشناس ارسالی در

    شاه دیکتاتور بود یا نظام شاه و اطرافیان پاچه خوار و منفعت اندیش برخوردار بادمجان دور قابچین که او را محاصره کرده بودند و همیشه اطلاعات غلط به او میدادند دیکتا توری ایجاد کردند سرنوشتی که در ایران تمام مدیران از رده پایین تا بالا گرفتار آن هستند و اطرافیان فقط در راستای خوشایند به انها اطلا عات میدهند و چنان در چنبره افراد پاچه خوار گرفتار که تا سرشان به سنگ نخورد از خود تصویری از مدیر موفق و کار امد می بینند و از نقاط ضعف غافل و با سقوط اولین ضربه ها را از همین اطرافیان پرورده مفت خور دریافت میکنند در ایران مدیران و روسا تنها وقربانی فساد زیر دستانی هستند که به ظاهر خوش رقصی ولی در باطن تیشه به ریشه فرمانده و رییس خود هستند و تصور انها این است که با سقوط رییس انها کنتور فساد انها صفر و برای بازی جدید اماده میشوند غافل از اینکه سیل نه نشان از تاک میگذارد و نه از تاک نشان روسا انسان های تنهایی هستند که هیچ گاه از اطرافیان حرف راست نخواهند شنید و این در ایران داستانی تکراریست

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید