دادگاه داعشیها!
دو قاضی در دادگاه نینوا امور مربوط به محاکمات را انجام میدهند. مسئولیت یکی بررسی جنایات داعش و مسئولیت دیگری کمک به شهروندان قربانی جرایم داعشیها است. سادون یامی جلسه دادرسی را مدیریت و پروندهها را به یک دادگاه جنایی ارسال میکند تا رای نهایی دادگاه صادر شود.
کد خبر :
۳۶۹۹۹
بازدید :
۱۵۲۸۱
فرادید | کاترین کونتز- دو قاضی در خارج از بخش آزاد شده موصل مسئولیت محاکمه مجرمان طرفدار داعش، کمک به قربانیان و برقراری عدل را بر عهده دارند. اما مشکل اینجا است که آنها امکان جمعآوری مدارک بیشتر برای دادن رای عادلانه را ندارند که این مسئله خود موج جدیدی از خشونت را به همراه خواهد داشت.
به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، صبح یکی از روزهای آخر ماه مارس، کامیونی بزرگ در خیابانهای بغدیدا مشغول حرکت بود که نزدیک به 50 مرد با چشمانی بسته و دستانی گره خورده پشت آن سوار بودند. مردی که کنار خیابان ایستاده بود، فریاد کشید: «قاتلها، متجاوزان.» کامیون مقابل دادگاه میایستد؛ خانه ویلایی سفید که درختان پشت حصار فلزیاش چشمنوازی میکند. ظاهر این مکان اصلا به عظمت پروژهای که داخلش در حال برگزاری است، نمیخورد: اینجا همان جایی است که طرفداران داعش در منطقه موصل محاکمه میشوند.
نیروهای ویژه ارتش عراق با ماسکهایی بر روی صورت درب عقب کامیون را باز میکنند. متهمان با سرهایی تراشیده شده از کامیون پایین آمده و برخی لب به گلایه میگشایند. لباسهایشان پاره شده و خاک به کف پاهایشان چسبیده است. آنها وارد محوطه دادگاه شده و رو به دیوار زانو میزنند. نگهبان دادگاه با ترکهای فلزی آنها را کتک زده و میگوید: «خفه شوید!»
قربانیان داعشیها کنار زندانیان ایستادهاند. زنانی و مردانی که در دو سال و نیم گذشته همه چیزشان را از دست دادهاند. آنها پروندههای تمام سختیهایی که کشیدهاند را محکم در دستانشان نگه داشتهاند.
گرچه هنوز نیم میلیون نفر در بخش غربی شهر موصل گرفتارند و منابع آب و غذاییشان هم کفاف نمیدهد، اما در این سوی شهر در "دادگاه نینوای متحد" محاکمه تروریستها در حال انجام است. این دادگاه در چند سال اخیر برخی از وحشتناکترین پروندههای تاریخ را بررسی کرده است: قتل عام، تجاوز و حملات وحشت انگیزی که نه تنها عراق بلکه دنیا را مات و مبهوت ساخته است.
دو قاضی در آن دادگاه امور مربوط به محاکمات را انجام میدهند. مسئولیت یکی بررسی جنایات داعش و مسئولیت دیگری کمک به شهروندان قربانی جرایم داعشیها است. سادون یامی جلسه دادرسی را مدیریت و پروندهها را به یک دادگاه جنایی ارسال میکند تا رای نهایی دادگاه صادر شود. همکارش "یونس جمعه علی" نیز گزارشهای قربانیان را تنظیم و به وزارت خانه مرتبط در بغداد ارسال میکند تا آنها در مورد خسارات وارده تصمیم گیری کنند. هر دو قاضی در اتاقهایی کنار هم کار میکنند. بنابراین قربانیان و متهمان در فاصله دو متری از یکدیگر روایت خود را تعریف میکنند.
دادگاه متحد نینوا، نسخه مینیاتوری از وضعیت عراق پس از بیدار شدن از کابوس اخیر خود است. کار آن دو قاضی تعیین میکند که آیا زندگی ساکنین موصل به حالت عادی بازمیگردد. اما آیا عدالت بدون شکست نظامی داعش برقرار خواهد شد؟ آیا میتوان حق قربانیان را پس گرفت؟ آیا عراق به لحاظ قضایی میتواند جرایم داعشیها را محاکمه و صلح و آشتی را برقرار کند؟
"دروغ که نمیگویی؟"
سادون یامی در طبقه دوم این دادگاه تازه بازسازی شده پشت میزش نشسته و دارد استامپ را پر میکند تا زندانیان زیر اظهارات خود انگشت بزنند. یامی میگوید: «ما به پول، زمان، کاغذ و جوهر نیاز داریم. اما وقت کاغذ و جوهر داریم.»
او در هر روز کاری با 20 تا 30 داعشیها گفتگو میکند. هر کس فقط 10 دقیقه وقت دارد و دو کارمند دادگاه نیز کنارش مینشینند. اظهارات پیشین تروریستها، حین محاکمه، پیش روی یامی قرار دارد. اولین متهم 40 ساله وارد اتاق یامی میشود و بر روی صندلی مینشیند. یامی فریاد میکشد: «بلند شو! بلند شو! این احمقها به تو چه یاد دادهاند؟ اسمت چیست؟ کجا دستگیر شدهای؟ و چرا اینجایی؟»
او پاسخ میدهد: «اسمم یاسر است. کارگرم و داوطلبانه خودم را به ارتش موصل تسلیم کردم. چهار ماه با داعش بودم و ماهی 130 دلار آمریکا پول میگرفتم. من فقط از یک ایستگاه تولید برق نگهبانی میکردم. آنها به من کلاشنیکوف دادند. دو ماه هم آموزش نظامی دیدم و 10 روز در کلاسهای مذهبی حاضر شدم.»
«چرا تسلیم شدی؟»
«در یک حمله هوایی مجروح شدم و باید به بیمارستان منتقل میشدم. بعد از آن خودم را از دست داعشیها پنهان کردم اما آنها دنبالم میگشتند. خسته شده بودم و نمیخواستم در هیچ جنگی حضور داشته باشم.»
یامی با صدایی رسا میپرسد: «داری راست میگویی؟ دروغ که نمیگویی؟»
زندانی در حالی که زمین را نگاه میکند، جواب میدهد: «نه. هیچ کس اجبارم نکرده تا چنین حرفهایی را بزنم. به خاطر کاری که کردهام، شرمندهام.» سوال دیگری مطرح نشد. یاسر اس. زیر اظهاراتش را انگشت میزند. قاضی آه کشیده و گزارش را ارسال میکند. زندانی از دادگاه به بیرون منتقل میشود.
وکیل خوشلباس اما خستهی داعشیها که برای اجرای صحیح قانون بر روی صندلی نشسته نیز اتاق را ترک میکند. او هرگز با هیچ یک از موکلانش حرف نزده است. دادگاه متحد نینوا نه تنها پروندههای مربوط به طرفداران داعش در عراق را بررسی میکند، بلکه تنها دادگاهی است که پروندههای موصل در آن در جریان است. تاکنون در سراسر عراق هزاران عضو داعش دستگیر شدهاند و از زمان آغاز عملیات بازپسگیری موصل نیز نزدیک به هزار نفر تنها در موصل دستگیر شدهاند. البته مقامات موصل معتقدند که حدودا همان تعداد نیز موفق به فرار از موصل شدهاند.
نیروهای ویژه عراقی شبکه گستردهای را برای شناسایی طرفداران داعش تشکیل دادهاند. آنها با چند مخبر در موصل در ارتباط هستند و به محض آزادی یک محله جدید در این شهر فورا چند ایستگاه بازرسی را در اطراف محله برپا میکنند. آنها در ایستگاهها از بانکهای دادهای سراسری استفاده کرده و از مظنونین بازجویی به عمل میآورند. افراد دستگیر شده در نهایت در دادگاه باید به یامی جواب پس دهند.
اما اشتباهات در چنین شرایطی رخ میدهد؛ کم نیستند افراد بیگناهی که به اشتباه بازداشت میشوند. یامی میگوید: «گاهی اوقات اسامی متهمان شباهت دارند. حتی گاهی اوقات افراد بیگناه درست و غلط محکوم و علیهشان حکم صادر میشود. در واقع هر متهم باید حداکثر ظرف 48 ساعت نزد قاضی برود اما این قانون چندان رعایت نمیشود. مواردی نیز پیش میآید که متهم پیش از محاکمه چند ماه در زندان آب خنک میخورد.»
یامی ترجیح میدهد که کار دیگری را انجام دهد اما مقامات قضایی وی را وادار کردند تا در همان اتاق کوچک کار کند. برخی از دستیارانش در دادگاه از ماسک بر روی صورتهایشان استفاده میکنند. بسیاری از زندانیان نیز مدتها است که حمام نرفته و بوی تعفنشان همه جا را برمیدارد.
کار خطرناک و بیهوده
یامی پیشتر در دادگاه مدنی موصل مسئول صدور شناسنامه بود. اما در ژوئن 2014، یعنی زمانی که نیروهای داعش شهر را محاصره کردند، دادگاه مدنی به خواست داعش به دادگاه شریعت تبدیل شد. یامی و خانوادهاش با یک خودرو به اربیل عراق سفر کردند. او در آنجا برای مدتی بیکار بود تا اینکه به بغداد منتقل و در حوزه اسناد رسمی مشغول به کار شد. یامی از زمانی که به بغدیدا منتقل شده، خطر را بیشتر حس میکند. او مرتب پیامهای تهدیدآمیزی را دریافت میکند: «میکشیمت» و یا «بچههایت را میدزدیم.»
شهر بغدیدا (Qaraqosh) شهری مسیحی نشین است که کاملا توسط داعش تخریب شد. بغدیدا در فاصله 35 کیلومتری جنوب شرقی موصل واقع شده و از این جهت مکان بسیار مناسبی است زیرا خمپارههای داعشیها به آنجا نمیرسد. با این حال یامی با خودش اسلحه حمل میکند. هر کس که از او میپرسد چرا برای این کار انتخاب شدهای، او پاسخ میدهد: «نمیدانم.»
در روزهای خوب و بد از ابوبکر بغدادی تبعیت کنم
قاضی که کارش کشف حقیقت است، نسبت به ماموریتش مطمئن نیست؛ شاید ماموریت خیلی بزرگی باشد یا شاید هم طاقت فرسا. یا شاید هم او تمایل داشته باشد از همانجایی کارش را ادامه دهد که در سال 2014 به پایان رساند. درب اتاق یامی باز شده تا زندانی بعدی وارد شود. مردی 30 ساله با موهای تراشیده؛ یامی همان سوالات را میپرسد: «آیا با داعش بیعت کردهای؟ آیا از اسلحه استفاده کردهای؟ آیا جرمی را مرتکب شدهای؟»
آن مرد از ترس به خود میلرزید. یامی پرسید: «اسم تو احمد ام. است؟» مرد پاسخ داد: «امممم.» یامی دوباره گفت: «جواب بده. احترام سرت میشود؟»
احمد ام. میگوید: «تا پیش از حمله داعش به موصل عضو ارتش عراق بودم. دو هفته آموزش دیدم و بعد به جبهههای نبرد علیه کردها اعزام شدم. همیشه یک کلاشنیکف و پنج خشاب پر همراهم بود. در هر درگیری فقط یک خشاب خالی میکردم. وقتی داعش 10 روز به من مرخصی داد به خانه برگشتم ولی پدرم دیگر اجازه بازگشت نداد. فقط 27 روز با داعشیها بودم... سوگند هم یاد کرده بودم: میخواهم به داعش بپیوندم و در روزهای خوب و بد از ابوبکر بغدادی تبعیت کنم. هر کاری که او بگوید انجام خواهم داد.»
هیچ یک از 20 متهم داعشی که یامی امروز از آنها بازجویی کرده حتی به ارتکاب یک جرم نیز اعتراف نکردهاند. همه آنها میگویند که فقط نظارهگر بودهاند و آسیبی به کسی نرساندهاند. برخی البته اعتراف کردهاند که اسلحه داشتهاند. برخی اعتراف کردهاند که برادر یا پدر درگذشتهشان عضو داعش بوده اما خودشان به هیچ وجه! علاوه بر آن، اصلا چرا این افراد باید اعتراف کنند که عضو داعش بودهاند وقتی هیچ مدرکی وجود ندارد؟ یا شاید هم واقعا بیگناه باشند؟
یامی میگوید که توانسته چند فقره قتل را شناسایی کند. وی در ادامه میگوید: «اما همه چیز آسان نیست. اگر چند روز در اتاق بازجویی باشی، میفهمی که عدالت را نمیتوان به سادگی برقرار کرد. کار صدور رای او از راه گرفتن اعتراف انجام میشود که آن هم خود نیازمند سیستم شکنجه است و اشکالات زیادی به آن وارد است. شهادت چند شاهد و تمام مدارک مورد نیاز دیگر برای صدور رای نهایی در دسترس نیست.»
گرچه نمیتوان هیچ کس را در این صورت محکوم کرد، اما احمد ام. اسامی چند مبارز داعشی را در اختیار دادگاه گذاشته است. بنا به اظهارات وی، یکی در کار مین گذاری فعال بوده، دیگری زنی را به قتل رسانده و نفر سوم یک نزدانی را به داعشیها تحویل داده است. شخص دیگر برای داعش جاسوسی میکرده و دیگری نیز خودرو سرقت میکرده است.
قاضی تمام اسامی را مینویسد. کار او مانند بازجویان السالوادور، گواتمالا و لیبریا است. ایده اصلی تهیه یک نسخه رسمی از تمام اتفاقات است تا بتوان جامعه را نیز در جریان گذاشت و متهمین و قربانیان بتوانند دوباره در کنار یکدیگر زندگی کنند.
قاضی یامی اما معتقد است که هنوز راه زیادی تا تحقق این مهم در پیش است. او میگوید: «حدود 90 درصد زندانیان اینجا دروغ میگویند. اگر قرار بود تنهایی بازجوییشان کنم شاید به من راستش را میگفتند. اما وقتی چند روز را با زندانیان دیگر میگذرانند، با هم هماهنگ میکنند که چه چیزهایی بگویند و چه چیزهایی نگویند.»
تمام متهمان تا پیش از صدور حکم یک قاضی جنایی که آن هم بر اساس گزارش یامی انجام میشود، در بازداشت به سر میبرند. اما رای دادگاه نیز اغلب جنجالی است زیرا بسیاری میگویند که اعترافات زیر شکنجه گرفته شده و بیاساس است. از این رو، قضات جنایی بسیاری از محکومین گناهکار را تبرئه میکنند مبادا بیگناهی به اشتباه راهی زندان شود.
دولت عراق در سال 2005 و پس براندازی رژیم صدام حسین یک قانون ضد تروریسم را به تصویب رساند. تحت ماده چهار این قانون، که اکنون به عنوان تنها منبع صدور حکم علیه داعشیها مورد استفاده قرار میگیرد، هر گونه اقدام تروریستی با اعدام یا حبس ابد مجازات خواهد شد. مشکل این قانون اما این است که نه تنها برای تروریستها بلکه برای همدستانشان نیز اعمال میشود.
سازمان عفو بینالملل برای جلوگیری از هرگونه سو استفاده در سال 2016 به صحنه ورود کرد. از آن پس دیگر هر کسی که بتواند ثابت کند مرتکب جرم خطرناکی نشده، آزاد میشود. تاکنون نزدیک به 800 زندانی بر این اساس آزاد شدهاند.
قاضی یامی میگوید: «تقریبا تمام کسانی که با آنها گفتگو کردهام به زودی آزاد خواهند شد.»
هنوز هیچ استراتژی مشخصی برای محاکمه تروریستها و برقراری صلح ملی وجود ندارد. حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، راهکارهایی را پیشنهاد داده اما تاکنون نتوانسته آنها را عملی کند.
عدالت: کالای لوکس
دولت عراق در حال حاضر مشغول نبرد آزادسازی کامل موصل است و اقتصاد این کشور همچنان در حال نابودی است. در چنین شرایطی، عدالت جز یک کالای لوکس چیز دیگری نیست.
دادگاههای قضایی عراق برای بررسی پروندههای تروریستی کفایت نمیکند. جرایمی نظیر تجاوز دسته جمعی، جنایت علیه بشریت و قتل عام را باید در دادگاه بینالمللی لاهه بررسی کرد. اما عراق هنوز چنین چارچوبی را نپذیرفته و همین مسئله میتواند موج جدیدی از خشونت را با خود به همراه داشته باشد.
قربانیان عصبانی و قاضی دوم
صدها نفر از قربانیان به طبقه دوم میروند تا به اتاق قاضی دیگر یعنی "یونس جمعه علی" بروند. هنگام پایین آمدن تروریستها از پله، آنها کنار میایستند اما میتوان عصبانیت را از روی چشمهایشان متوجه شد. یکی از آنها میگوید: «هرگز آنها را نخواهیم بخشید.»
جمعه علی میگوید: «به جهنم خوش آمدید!» از نظر آداب استقبال کردن، او استاد ایجاد رعب و وحشت است. پروندههای روی میزش بسیار زیاد است. روزانه نزدیک به 200 تا 300 خانواده به آن دادگاه میروند. حرف اکثر خانوادهها تقریبا یک چیز است و بیشترشان خواهان دریافت خسارات مالی هستند.
زیباترین زن موصل بود
نوح ناظم نوح، 28 ساله، به همراه دختر دو سالهاش نزد قاضی جمعه علی رفتهاند. او در مورد همسرش ریحان میگوید: «زیباترین زن موصل بود. وقتی داشتیم از یک اردوگاه پناهجویان به خانهمان در مناطق آزاد شده شرق موصل برمیگشتیم، او به ضرب گلوله یک تکتیرانداز کشته شد.» همسر نوح باردار بود. او میگوید که میتواند همه چیز را اثبات کند. او مادر خودش و دو نفر دیگر را هم به عنوان شاهد به دادگاه آورده است.
دولت عراق قول داده تا مبلغی را به نجات یافتگان حملات داعش پرداخت کند اما جمعه علی چندان خوشبین نیست. او میگوید که عراق پول ندارد و همه خسته شدهاند. حتی قرار بود که جمعه علی روز بعد را مرخصی بگیرد.
نوح ناظم نوح، 28 ساله، به همراه دختر دو سالهاش نزد قاضی جمعه علی رفتهاند. او در مورد همسرش ریحان میگوید: «زیباترین زن موصل بود. وقتی داشتیم از یک اردوگاه پناهجویان به خانهمان در مناطق آزاد شده شرق موصل برمیگشتیم، او به ضرب گلوله یک تکتیرانداز کشته شد.» همسر نوح باردار بود. او میگوید که میتواند همه چیز را اثبات کند. او مادر خودش و دو نفر دیگر را هم به عنوان شاهد به دادگاه آورده است.
دولت عراق قول داده تا مبلغی را به نجات یافتگان حملات داعش پرداخت کند اما جمعه علی چندان خوشبین نیست. او میگوید که عراق پول ندارد و همه خسته شدهاند. حتی قرار بود که جمعه علی روز بعد را مرخصی بگیرد.
نوح ناظم نوح
آخرین زندانی روز در اتاق قاضی یامی استفاده است. دستانش پر از جوش شده است. او نیز ادعا میکند که هرگز مرتکب جرمی نشده است. وی مدعی است که برادرش از اعضای فعال داعش بوده اما مدتی است که هیچ خبری از او ندارد. وی پس از اتمام بازجویی و جواب دادن به همان سوالات قبلی از یامی خواهش میکند که «لطفا بگو نگهبانان کمتر مرا بزنند.»
یکی از کارکنان دستگاه اطلاعات عراق میگوید: «تنها چیزی که از آنها ترس داریم NGO ها هستند زیرا وقتی داعشیها را شکنجه میدهیم، آنها فوری اعتراض میکنند.
یکی از همکاران یامی میگوید که روش دیگری برای حرف کشیدن از مظنونین در اختیار دارند اما قاضی یامی بدون توجه به حرفهایش میگوید: «داعش فقط در میدان نبرد دشمن ما است و نه در دادگاه.»
زنجیره بیپایان زندانیها
آنها هر روز پس از اتمام کار روزانهشان راس ساعت دو دادگاه را ترک میکنند. پنج ساعت شنیدن داستانهای مختلف و آزاردهنده حالشان را به اندازه کافی خراب میکند؛ تا حدی که فقط بخواهند هر چه زودتر آنجا را ترک کنند. آنها فقط میخواهند از شر داستانهای مختلف و انتظار قربانیان برای برقراری سریع عدالت راحت شوند.
با خروج هر دو قاضی از ساختمان و بازگشت خانوادههای قربانیان به موصل، آن کامیون سیاه رنگ نیز دادگاه را ترک میکند.
دربهای دادگاه با آهستگی تمام باز شده و زندانیها از آن خارج میشوند. هر زندانی باید دستش را روی شانههای نفر جلویی بگذارد تا یک زنجیره شکل گیرد. آنها بالاجبار باید شانه نفر جلویی را لمس کنند تا مبادا فکر فرار به ذهن کسی خطور کند. تمام زندانیان با پاهای برهنهشان گام برمیدارند. برای یک لحظه، چنین به نظر میرسد که این زنجیره هیچ پایانی ندارد.
منبع: Spiegel
ترجمه: وبسایت فرادید
آنها هر روز پس از اتمام کار روزانهشان راس ساعت دو دادگاه را ترک میکنند. پنج ساعت شنیدن داستانهای مختلف و آزاردهنده حالشان را به اندازه کافی خراب میکند؛ تا حدی که فقط بخواهند هر چه زودتر آنجا را ترک کنند. آنها فقط میخواهند از شر داستانهای مختلف و انتظار قربانیان برای برقراری سریع عدالت راحت شوند.
با خروج هر دو قاضی از ساختمان و بازگشت خانوادههای قربانیان به موصل، آن کامیون سیاه رنگ نیز دادگاه را ترک میکند.
دربهای دادگاه با آهستگی تمام باز شده و زندانیها از آن خارج میشوند. هر زندانی باید دستش را روی شانههای نفر جلویی بگذارد تا یک زنجیره شکل گیرد. آنها بالاجبار باید شانه نفر جلویی را لمس کنند تا مبادا فکر فرار به ذهن کسی خطور کند. تمام زندانیان با پاهای برهنهشان گام برمیدارند. برای یک لحظه، چنین به نظر میرسد که این زنجیره هیچ پایانی ندارد.
منبع: Spiegel
ترجمه: وبسایت فرادید
۰