روایتی متفاوت از زنان حرمسرا

روایتی متفاوت از زنان حرمسرا

روایت تاریخ از زنان ایرانی در گذشته، بیش‌تر، اندرونی‌نگر بوده است. زنان ایرانی در پسِ روایت‌ها و تاریخ‌نگاری‌های رسمی ایران، بازیگرانی توصیف شده‌اند که «اندرونی» و «حرم‌سرا» میدان ترکتازی‌هایشان به شمار می‌آمده است؛ همان محدوده ممنوعه برای ورود مردان به ویژه نامحرمان. بسیار درباره زنانِ اندرونی‌نشین ایرانی در تاریخ، به ویژه در روزگار معاصر خوانده‌ایم. آنان اما بیرون از اندرونی خانه‌ها و حرم‌سراها، بیش از آن که تاثیرگذار روایت شوند، تاثیرپذیر و بی‌اراده به نمایش درآمده‌اند.

کد خبر : ۳۷۵۰۷
بازدید : ۳۹۲۶
بیرون از سراپرده، در پسِ پرده

روایت تاریخ از زنان ایرانی در گذشته، بیش‌تر، اندرونی‌نگر بوده است. زنان ایرانی در پسِ روایت‌ها و تاریخ‌نگاری‌های رسمی ایران، بازیگرانی توصیف شده‌اند که «اندرونی» و «حرم‌سرا» میدان ترکتازی‌هایشان به شمار می‌آمده است؛ همان محدوده ممنوعه برای ورود مردان به ویژه نامحرمان. بسیار درباره زنانِ اندرونی‌نشین ایرانی در تاریخ، به ویژه در روزگار معاصر خوانده‌ایم. آنان اما بیرون از اندرونی خانه‌ها و حرم‌سراها، بیش از آن که تاثیرگذار روایت شوند، تاثیرپذیر و بی‌اراده به نمایش درآمده‌اند.

به گزارش شهروند، بررسی منابع گوناگون تاریخی اما نماهایی دگرگونه از شیوه زیست زنان ایرانی پیش رویمان می‌گذارد که با روایت‌های رسمی حتی رویاروی می‌نمایند. برای دریافت این روایت‌های دگرگونه، از دریچه سفرنامه‌های جهانگردان تاریخی به روزگار قاجار سفر می‌کنیم.

بیرون از سراپرده، در پسِ پرده بیرون از سراپرده، در پسِ پرده


خیزش زنان علیه اولتیماتوم روسیه
اولیویه، جهانگرد فرانسوی دوره فتحعلی شاه قاجار درباره ویژگی‌های زنان ایرانی در شهرها می‌نویسد «‌زنان شهرى ایران بسیار هوشیار و دلربا و خوشگل و ظریف، و به مراتب از شوهرهاى خود آگاه‌تر هستند».

این که جهانگرد فرانسوی، «آگاهی» را در چه موضوعاتی می‌داند و بدان‌واسطه، زنان ایرانی را از مردان آگاه‌تر توصیف می‌کند، چندان روشن نیست اما این را می‌توان پرسید این آگاهی آیا نسبت به حقوق اجتماعی و دستیابی به جایگاهی بالاتر در جامعه سنتی ایران می‌تواند باشد؟ مساله‌ای که منطقا می‌توانسته مرد محافظه‌کار ایرانی را به رویارویی و مقاومت وادارد. مریت هاکس، نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی امریکایی، در کتاب «ایران؛ افسانه و واقعیت» با اشاره به مشارکت اجتماعی زنان ایران، می‌افزاید شاید زنان ایرانی تا پنجاه سال دیگر خوشبخت‌تر از زنان اروپایی شوند.

مورگان شوستر آمریکایی چندی پس از آغاز مشروطه در نخستین سال‌های سده ١٩١٠ میلادی برای اصلاح ساختارهای مالی به ایران آمد، در کتاب «اختناق ایران»، تصویری از نخستین کنش‌های سیاسی- اجتماعی زنان در دوره قاجار به نمایش می‌گذارد. او در جریان روایت اولتیماتوم روس‌ها به ایران برای اخراج شوستر از ایران به رخدادی جالب در پایتخت اشاره می‌کند «در اطراف طهران شهرت داشت که به واسطه تهدید و رشوت‌هایی که مامورین روس به اکثر وکلای ایران به کار برده بودند، مجلس به قبول آن شروط راضی و مطیع خواهد گشت.

در این هنگام زنان ایران اقدامات معززانه و وطن‌پرستانه‌ای نمودند که سرآمد همه کارهایی بود که از ابتدای تجدید حیات ایران نموده بودند ... آن زنان برای زنده نگاه‌داشتن روح آزادی کوشش‌های بسیار می‌کردند، در حالی که ایشان در تحت دو قسم فشار مظالم بودند: یکی پلیتیکی و دیگری تمدنی و معاشرتی».. این مستشار آمریکایی همچنین درباره ویژگی و چگونگی حضور زنان در جنبش‌های اجتماعی تصریح می‌کند «زنان در اتخاذ طرق حکومت مشروطه و آموختن قوانین پلیتیکی و معاشرتی و اخلاقی و تجارتی از اهالی مغرب‌زمین بیشتر از مردها مایل به حرکات خوش‌نمای ملی‌گرایانه‌اند ...».

این توصیف شوستر آمریکایی از کنش‌های سیاسی- اجتماعی زنان ایرانی در روزگار قاجار، اما بی‌پیشینه نبوده است. بنجامین، نخستین سفیر آمریکا در ایران که در روزگار ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد، باز به حضور زنان ایرانی در گستره‌هایی جز محفل‌های زنانه اشاره می‌کند «گرچه زنان زیاد تحصیل‌کرده نیستند، و یا آشنا به تمدن غربی نمی‌باشند، ولی به هیچ‌وجه کودن و احمق نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور، نفوذ چشمگیر دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آنها می‌گذرد. و در واقع زنان در مواضع قدرت، نقش موثر ولی پشت پرده دارند.

استعداد زیادی در اندرون‌ها و داخل حرم‌سراها نهفته است. زنانی که در موسیقی، شعر، نقاشی، قلابدوزی و در عین حال در سیاست و دیپلماسی به مرحله استادی رسیده‌اند بسیارند. سیاست‌بازی و اعمال نفوذ در ایران به مقدار زیاد بستگی به نقشی دارد که زنان در آن بازی می‌کنند. وقتی یکی از رجال ایران بخواهد برای انجام کاری مقامی را تحت نفوذ قرار دهد، این کار را بوسیله زن خود انجام می‌دهد. یعنی زن او با همسر مقامی که مورد نظر است، ملاقات می‌کند و با تقدیم هدایا و دادن وعده اعمال نفوذ می‌نماید».

از توصیف این آمریکایی که بگذریم، یک زن انگلیسی، در مقام تکذیب انگاره‌ای برمی‌آید که از زن ایرانی در دوره‌های گذشته پدیدار بوده است؛ پوشیدگی و مستوری او! لیدی شیل همسر وزیرمختار انگلستان در دوره ناصرالدین شاه، به یک حقیقت انکارناپذیر در این‌باره اشاره می‌کند «اعتراف می‌کنم با آنکه پنهان بودن زن در ورای حجاب و پوشیدگی کاملش یک حقیقت انکارناپذیر است، ولی مطرود بودن زنان ایرانی واقعیت ندارد. ... در تجسسی که برای یافتن یک زن مسلمان داشتم تا از او جهت پرستاری از فرزندم استفاده نمایم، با مراجعه عده زیادی زن مسلمان مواجه شدم که همه‌شان داوطلب استخدام بودند. جالب اینکه بر خلاف تصور من، آنها به همراه شوهرانشان می‌آمدند».

از دریچه این داوری همسر وزیرمختار انگلستان در ایران، به تصویری دیگر از حضور اجتماعی زنان می‌رسیم که با حوزه اشتغال پیوند داشته است. ادوارد پولاک، پزشک اروپایی در سفرنامه‌اش «ایران و ایرانیان» روایتی جذاب درباره جلوه‌هایی از فعالیت‌ها و حضور اجتماعی زنان دارد «از بین کسانی که به کار طبابت اشتغال دارند، هم مردند هم زن. جراحی‌های کوچک در مورد زنان هم بیشتر توسط جراحان زن صورت می‌گیرد و از این‌ها نیز، دو تن در تهران به داشتن مهارت، شهرت خاصی دارند. تعداد چشم‌پزشکان ایرانی که «کحال» نامیده می‌شوند، بسیار زیاد است و در سراسر شرق مورد اعتمادند. کحال‌ها از جراحی‌های مختلف سررشته دارند و آنها را نیز انجام می‌دهند. از قبیل بداخل پیچیدگیِ پلک چشم، کجی مژگان، تراخم، ناخنک، آب‌مروارید. برخی کحالان زن نیز، به علت مهارت خود در کار، شهرتی برهم زده‌اند».

بیرون از سراپرده، در پسِ پرده

زوجه عباسقلی خان؛یک حکم‌ران شایسته
حکم‌رانی، نمایی دیگر از حضور زنان در فضای بیرون اندرونی در تاریخ ایران به شمار می‌آید. کلارا کلیوررایس در سفرنامه‌اش «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان» به مکان‌هایی اشاره می‌کند که زنان ایرانی «آنجا گرد هم می‌آیند و مطالب متفاوت را به بحث می‌گذارند، از مطبوعات بهره می‌گیرند و نفوذ شخصی خویش را تا حد زیادی به نمایش می‌گذارند». همین پیشینه می‌توانسته است موجب شود یک زن ایرانی در دوره قاجار حتی بتواند از پسِ مسئولیت حکمرانی هم برآید «در مدت اقامتم در اسک، زوجه«عباسقلی خان لاریجانی» در غیبت شوهرش، به نحو احسن امور حکومتی را به جای همسرش اداره می‌کند. این خانم از شهرت خوبی برخوردار است و علاوه بر اینکه، از مایملک و منطقه حکمرانی شوهرش به عالی‌ترین وجه سرپرستی می‌کند، زنی است بسیار زیرک و مورد قبول و احترام عامه مردم».

این خاطره و توصیف از کلیوررایس، می‌تواند تصویری دگرگونه از جایگاه اجتماعی زنان ایرانی در عرصه اجتماعی عرضه کند و ما را با روایت مریت هاکس به یک بانوی «وطن‌خواه» در روزگار پس از مشروطه ایرانی برساند؛ زمانه‌ای که تااندازه‌ای گشایش سیاسی- اجتماعی رخ داد و پویایی بخش‌های گوناگون جامعه را در پی آورد «در ایران یک انجمن بانوان به نام وطن‌خواهان وجود دارد که از اعضای آن البته کاسته شده، ولی این انجمن با ترتیب‌دادن جلسات سخنرانی و اداره مدرسه‌ای برای زنان بزرگسال، خدمات ارزنده‌ای ارائه می‌دهد. دو نشریه مربوط به زنان هم وجود دارد که خط مشی آنها، تسریع آموزشی برای زنان و روشن ساختن این مطلب است که مهم‌ترین وظیفه زنان عبارت است از این که با رعایت نظم و بهداشت و آموختن درس درستکاری و مسئولیت اجتماعی برای فرزندان خود، مادرانی شایسته باشند. این روزنامه‌ها و محلات بر این نکته تاکید دارند که تنها از طریق سواد و دانش می‌توان به این اهداف رسید. مدیر مجله هفتگی «آینده ایران» با تیراژ دو هزار شماره، بانوی علاقه‌مندی به نام «فخری عادل خلعتبری» است که زندگی کاملی دارد. زیرا با داشتن شوهر و پنج فرزند، علاوه بر ریاست مجله مذکور، و همکاری با شوهرش در اداره مجله، در مدرسه دخترانه هم درس می‌دهد».

زن سرشته‌مند محله، طبیب بود
دو امریکایی به نام‌های اف. ال. بِرد و هارولد اف. وستون که در روزگار پیروزی جنبش مشروطیت ایران به ایران سفر کرده‌اند، در کتاب «گشت‌وگذاری در ایران بعد انقلاب مشروطیت»، جزییاتی جالب از ویژگی‌های اجتماعی- سیاسی جامعه ایران در روزگار قاجار روایت کرده‌اند. آن دو به ویژه به رفتارها و جایگاه زنان ایرانی توجه کرده، از دید خود تصویری از آنان به دست داده‌اند. کتاب سفرنامه این دو امریکایی همچنین عکس‌هایی تاریخی در خود دارد. تصویری از یک پزشک زن روستایی به همراه توضیحات نویسندگان در این کتاب آمده است «یک زن پزشک روستایی است که وقتی زالویی برای مکیدن خون مریض‌هایش موجود نباشد، ناچار به حجامت مریض می‌پردازد. او از چیزی شبیه استکان استفاده می‌کند تا از خراشی که روی پشت مریض ایجاد کرده، خون او را بمکد».

این تصویر و روایت درباره حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، از جمله نشانه‌هایی به شمار می‌آید که ما را به تاریخ مشاغل زنانه در گذشته راه می‌نمایاند. زنان ایرانی با وجود جایگاه سنتی و برداشت‌های ویژه ایرانیان از آنان در گذشته، در دوره‌هایی در پاره‌ای مناطق می‌توانستند حضوری کنش‌گرانه در گستره اجتماعی داشته باشند. طبابت به شیوه سنتی، از جمله زمینه‌هایی بوده که تاریخ‌نگاران از حضور زنان در گستره یادشده روایت‌هایی ثبت کرده‌اند. رمضانعلی شاکری، از مشاهیر قوچان، نیز در کتاب دست‌نویس و منتشرنشده «زیست‌نامه؛ از کودکی تا نود سالگی» درباره حضور زنان در طبابت قدیم روایتی جذاب دارد.

او درباره زنی طبیب در اوایل دوره پهلوی اول در قوچان می‌نویسد «در مواقع بیماری هم که برای بچه‌ها پیش می‌آمد، ابتدا به زن سرشته‌مند محله مراجعه می‌کردند. در محل ما زن حاجی نامی بود، زن همان حاج حبیب‌الله بقال، مورد اعتماد ساکنین محل که اگر بچه‌هاشان مریض می‌شد به او رجوع می‌کردند. اگر کودکی دردِ دل داشت، «خوردوانه» می‌داد که چند کف دست با آب بخورد، خوب می‌شود و من هر وقت دردِ دل داشتم همان «خوردوانه» را که بسیار تند هم بود می‌خوردم فورا خوب می‌شدم و اگر بچه‌ای ورم گلو داشت، مالیدن شیره قره‌قوروت را روی ورم گلو توصیه می‌کردند و از این قبیل دواهای سنتی و گیاهی- با اینهمه بیماریهای کودکان در آن زمان در مقایسه با امروز نسبتا کم بود بیش‌ترین بیماریها را در آن زمان‌ها حصبه (که دامنه می‌گفتند) آبله، یرقان، کچلی، زرد زخم، گلودرد، چشم‌درد، خارش دست و پا، اسهال و دل درد و همچنین تب و لرز و امثال اینگونه بیماریها ...».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید