سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

درباره سریال «حادثه کترینگ» که در ژانر گوتیک تاسمانیایی ساخته شده است؛ در این سریال وقایع عجیب و غیرقابل باوری رخ می دهد که بیننده را برای پیدا کردن علت ها تا انتها با خود همراه می کند.

کد خبر : ۴۰۶۷۶
بازدید : ۲۲۳۹
اگر بخواهم در یک جمله بگویم، «حادثه کترینگ» سریالی است که توقع شما را بالا و بالاتر می برد و آخر با سر زمین می زند. انگار نه انگار که دقیقه به دقیقه سوال ریخته توی دامن شما و قرار است بابت این سوال ها جواب پس دهد.

به گزارش هفته نامه کرگدن، درباره سریال «حادثه کترینگ» که در ژانر گوتیک تاسمانیایی ساخته شده است؛ در این سریال وقایع عجیب و غیرقابل باوری رخ می دهد که بیننده را برای پیدا کردن علت ها تا انتها با خود همراه می کند.

این جواب کدام سوال است؟
توقع نداشتم؛ یعنی فکر می کردم آن شروع طوفانی و جالب توجه، نتیجه دیگری داشته باشد. اگر بخواهم در یک جمله بگویم، «حادثه کترینگ» سریالی است که توقع شما را بالا و بالاتر می برد و آخر با سر زمین می زند. انگار نه انگار که دقیقه به دقیقه سوال ریخته توی دامن شما و قرار است بابت این سوال ها جواب پس دهد. با دل راحت، سوالات را پشت هم قطار می کند و شما به امید این که روزی گره ها باز خواهندشد، پیش خواهید رفت؛ اما در قسمت آخر باز هم یک مشت جواب می ریزد جلویتان که باید آن ها را از هم سوا کنید و ببینید کدام جواب به کدام سوال می خورد. دست آخر باز هم با توده ای از پرسش و پاسخ ها مواجه هستید که هیچ سنخیتی با هم ندارند و جور در نمی آیند.

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

نویسنده خواسته جنون و آدم فضایی ها و مسئله محیط زیست و کلانتر به ظاهر خوبِ در باطن نه چندان خوب و پلیس باهوش و مردم شهر کوچک که سرشان توی زندگی هم است و قتل و آدمربایی را با هم بیامیزد و یک سریال جذاب هشت قسمتی بسازد، اما در نهایت این کلاف سردرگم راه به جایی نمی برد. اعصاب شما را می گذارد لای در و آخر هم حرف درست و درمانی برای گفتن ندارد. درواقع همین است که هست؛ بودی که وار!

داستان درباره دختری به نام آنا میسی است که سال ها پیش طی اتفاقی دوستش را در جنگل گم می کند، اما از آن اتفاق جز حرف های باقی آدم ها چیزی در خاطر ندارد. در حال حاضر پزشک کاردرستی است در لندن و اتفاق از جایی شروع می شود که آنا درب و داغون و خسته گوشه شهر پیدا می شود و اصلا یادش نیست چند ساعت گذشته را چه کرده و چه بلایی سرش آمده است. چیزی نمی گذرد که باز هم زمان را گم می کند و این بار بلیت به دست، خودش را در شهر زادگاهش می بیند؛ شهری که سال هاست به آن سر نزده است.

تا همین جا را داشته باشید که به یک نمونه از سوال های پاسخ داده نشده اشاره کنم. هیچ کجای سریال به شما نمی گویند آن شب که با بدن له و لورده و کبود، پلیس کنار آشغال ها آنا را پیدا می کند، چه بلایی سرش آمده و چطور از آن جا سر درآورده است. انگار نویسنده امیدوار است با گره های پشت سر همی که در قصه می اندازد، کسی یاد آن اتفاق کوچک و ابتدایی داستان نیفتد.

می توانم بگویم مخاطب را به شکل عجیبی- دست کم می گیرد، غافل از این که بیننده سریال های امروز، حرفه ای تر از آن است که از روی این اتفاقات بگذرد.

بیایید کمی جلوتر برویم و برسیم آن جا که معلوم می شود آنا در مورد گم شدن دوستش، جیلیان، در مظان اتهام بوده و زیر ناخن های آنا خون دختر گمشده را پیدا کرده اند و چون پدرش رییس پلیس شهر بوده، قضیه را ماستمالی کرده است؛ اما هیچ وقت معلوم نمی شود ابتدای داستان چرا آنا و جیلیان کنار جنگل با دوچرخه می روند و آنا به او می گوید هیچ وقت به خانه بر نمی گردند.

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

حادثه کترینگ آدم را خسته و خموده می کند و در نهایت هم تو را میان زمین و هوا جا می گذارد و توقع دارد برای کف بزنی و هورا بکشی و یک «دمت گرم» جانانه بگویی که توانسته مدل جدیدی از داستان آدم فضایی ها خلق کند. داستان یخ زده و بی سر و ته حادثه کترینگ با همه سر و صداهایش، دستش خالی است و چیز زیادی برای گفتن ندارد.

به دنبال یوفوها
وقتی از سریال «تبار» می نوشتیم گفتم که نظر من در ارتباط با این سریال نظر معتبری نیست، چون طرفدار پر و پا قرص این سریال هستم. در مورد سریال «حادثه کترینگ» هم وضع به همین شکل است.

در میان تمام مینی سریال هایی که در سال گذشته دیدم، این یکی بیشتر به دلم نشست، چون بیشتر با سلیقه ام سازگار بود. بهتر دیدم همین ابتدا این را صادقانه بگویم. این که تبار و حادثه کترینگ تبدیل به سریال های مورد علاقه من در یکی، دو سال اخیر شده اند نشان می دهد من علاقه زیادی به دارم طبیعت گرا دارم. در یکی از یادداشت هایی که در مورد این سریال خواندم، دیدم بسیاری از افرادی که تبار سریال مورد علاقه آن هاست، به این سریال هم علاقه زیادی نشان داده اند. آن وقت فهمیدم ژانر من درآوردی درام طبیعت گرا شاید صاحب کرسی نباشد، اما طرفداران خودش را دارد.

شاید جذاب ترین عنصر در سریال حدثه کترینگ داستان آن باشد؛ داستانی پر از معما و پر از موتیف های شگفت که مدام شما را به دنبال خود می کشد و همراه با خودش نگه می دارد. باید اعتراف کنیم که این یکی هم مثل سریال «گمشدگان» در پهن کردن معماها بسیار موفق عمل می کند، اما در جمع کردن معماها ضعیف است.

پایان بندی شتاب زده ای دارد، اما تنه داستان این قدر قدرتمند است که این پایان بندی شتاب زده لطمه زیادی به سریال نمی زند. اگر مینی سریال «چیزهای غیرطبیعی تر» را تماشا کرده اید و از تماشای آن لذت برده اید، حادثه کترینگ هم برای شما سریال جذابی خواهدبود.

این سریال تولید استرالیاست و در جنگل های تاسمانی فیلمبرداری شده است. آدم های زیادی را می شناسم که علاقه زیادی به سریال های امریکایی دارند و در حقیقت زرق و برق سریال است که آن ها را وادار به تماشا می کند، اما ودمو یخلی های دیگری را می شناسم که با این رویای امریکایی و زرق و برق و هنرپیشه های خوشگل میانه خوبی ندارند. ما غیرامریکایی ها را بیشتر می پسندیم و به بازیگران زشت «عرقگیرپوش» عادت کرده ایم. اگر شما هم مثل ما هستید و علاقه ای به تماشای زرق و برق امریکایی ندارید، از تمشاای این سریال لذت زیادی خواهید برد، در غیر این صورت تماشای این سریال را توصیه نمی کنم.

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

این مینی سریال سال گذشته در هشت قسمت پخش شد و جایزه ویژه هیئت داوران در جشنواره مانیا را از آن خود کرد. استخوان بندی داستانی سریال به استخوان بندی داستان های جنایی شبیه است، اما خرده روایت هایی که بر داستان می نشیند، پای موجودات فرازمینی را به ماجرا باز می کند؛ در خلاصه داستان سریال آمده است: «طی یک حادثه عجیب «جیلیان باکستر» بهترین دوست «آنا میسی» در جنگل های کترینگ ناپدید می شود.
به خاطر این حادثه آنا، کترینگ را ترک می کند.

حالا پانزده سال از آن روزگار گذشته است، اما حادثه جنگل کترینگ هنوز بر زندگی آنا تاثیر دارد. او که به عنوان یک پزشک مسئولیت بیماران را در یک مرکز پزشکی بر عهده دارد، رفتاری عجیب از خود نشان می دهد و شغلش در خطر است. آنا خود را در کترینگ می یابد، ولی اوضاع دیگر مثل سابق نیست. شهر درگیر خشونت بین طرفداران محیط زیست و شرکت محلی تولید الوار است. آنا در تلاش برای یافتن علت ناپدیدشدن جیلیان، دختر دیگری را هم به همان شکل از دست می دهد و اجرا شکل می گیرد؛ این که او در گم شدن جیلیان نقشی داشته است؟»

وقتی هر شب دو ماه طلوع می کند
دو دختر نوجوان با دوچرخه در جاده ای جنگلی می رانند که نورهای عجیب ظاهر می شوند. جیلیان به دنبال نور و صدای مهیبی که از جایی در دل جنگل می آید، میان درخت ها می دود و آنا تنها می ایستد و فریاد می زند و از جیلیان می خواهد برگردد. جیلیان می رود و ناپدید می شود. این حادثه، نقطه عطف تاریخ معمولی و خطی منطقه کترینگ است. مردمی که هر روز، در شهر ساحلی کوچکی در استرالیا، زندگی یکنواخت و معمولی شان را می گذراندند، با اشیای پرنده نورانی در آسمان مواجه می شوند و به گمانشان بشقاب پرنده ها به شهر هجوم آورده اند. دختری گم می شود و دختر دیگر را به آن سوی اقیانوس فراری می دهند.

آنا پزشکی است در لندن که با حفره های زمانی و مکانی مواجه است. هر از چندی ساعاتی از شبانه روز را در جایی می گذارند که هیچ خاطره ای از آن در ذهنش نمی ماند. آنا به خانه پدری باز می گردد و در حالی که هیچ کس از بازگشت او خوشحال نیست، ماجراهای عجیب و غریب هم دوباره راه می افتند.

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

نویسندگان سریال تا جای ممکن در دادن اطلاعات به مخاطب خساست می ورزند. حتی برای فهمیدن ساده ترین واقعیت ها هم باید صبور باشید. آشوب و آشفتگی زندگی در حوالی جنگل کترینگ قسمت به قسمت بیشتر می شود. فضای سریال «حادثه کترینگ» یک عصر جمعه طولانی را تداعی می کند؛ حال و هوای جنگلی با درختان قدیمی پوشیده در خزه، دریایی با ساحل صخره ای، هوای گرفته و آدم هایی که چیزی به هیجانشان نمی آورد و هیچ چیز انگار احساساتی شان نمی کند. همه این ها حس و حال عصر جمعه ای است که خودش را در دقیقه به دقیقه این سریال جدا کرده است. انگار معمایی باشد که در خواب و بیداری برایتان می گویند و در همان حال هم آهسته آهسته جوابش را می فهمید.

نه در شروع داستان قطعیتی در کار است، نه در طول ماجرا و نه در آخرین قسمت فصل اول سریال. اگر در پایان قسمت آخر ننویسند که ماجرای حادثه کترینگ تمام شد، پایان را باور نخواهید کرد. در این سریال، واقعیت و خیال جوری در هم تنیده اند که به سختی می توان از هم تفکیک شان کرد. برای چنین روایتی هم به حق، حال و هوای عصر جمعه مناسب ترین است. مردم کسل و خسته و بی قاعده ای که در نزدیکی جنگل کترینگ زندگی می کنند و زندگی شان وابسته به ماهی دریا و چوب جنگل است؛ نه درست و حسابی بلدند بخندند و نه مثل آدمیزاد گریه می کنند. انگار هیچ کس عمیقا دیگری را دوست ندارد و همه پذیرفته اند تنهاتر از آنند که وجود دیگری را به رسمیت بشناسند.

زندگی اهالی کترینگ در مه غلیظی فرورفته که هر از گاهی آهسته به کناری می رود و رویدادها قدری واضح می شوند. در سرتاسر سریال، ترسی کرخ کننده شما را احاطه می کند که لابد خاصیت گوتیک تاسمانیایی است که می گویند سریال در حال و هوایش نوشته و ساخته شده است. این سریال آزمون خواب را ناپلئونی قبول می شود. یعنی اگر خوابتان بگیرد، احتمالا سعی خواهید کرد ادامه اش دهید، اما احتمال این که خواب را بر تماشا ترجیح دهید هم کم نیست. شاید هم ایراد از داستان نیست، مقاومت در برابر یک عصر جمعه کشدار و ابدی سخت است. با این حال شاید برایتان جالب باشد که بدانید، چرا در کترینگ هر شب دو ماه طلوع می کند.

مختصر و مفید درباره سریال «حادثه کترینگ»
• سریال «حادثه کترینگ» یک سریال جنایی استرالیایی است که اولین قسمت آن در جولای 2016 از کانال فکستل پخش شد. این سریال در ژانر جدیدی که اسمش را «گوتیک تاسمانیایی» گذاشته اند، ساخته شده است و یادآور فیل های نوآر دهه پنجاه میلادی است.

سریال «حادثه کترینگ» پُر از حوادث عجیب

• این سریال اطراف شهر کترینگ و جزیره برانی در تاسمانی ساخته شده و محصول مشترکی از کمپانی های اسکرین استرالیا، اسکرین تاسمانی، فکستل و بی بی سی است.

• شهر کترینگ یکی از مشهورترین شهرهایی است که در سال 1976 نامش به دلیل دیده شدن یک شیء ناشناس پرنده در آسمان منطقه سر زبان ها افتاد و پس از آن به نقطه ای محبوب برای جست و جوهای کسانی تبدیل شد که معتقدند موجودات فرازمینی به زمین رفت و آمد دارند.

• با توجه به استقبال مخاطبان از فصل اول این سریال، تهیه کننده حادثه کترینگ، ویکتوریا مدن اعلام کرده که ساخت دومین فصل آن هم کلید خورده و در حال حاضر در مراحل ابتدایی کار قرار دارد. آن طور که مدن به رسانه ها اعلام کرده در فصل دوم با سریالی عمیق تر و تاریک تر از فصل اول طرف خواهیم بود.

• الیزابت دبیکی که پیش از این در فیلم سینمایی «گتسبی بزرگ» با لئوناردو دی کاپریو هم بازی شده بود، نقش اول این سریال را بر عهده دارد. او برای بازی در نقش دکتر میسی در این سریال نامزد دریافت جایزه آکادمی هنرهای تلویزیونی و سینمایی استرالیا (AACTA) شد و توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند.

• حادثه کترینگ اولین سریال استرالیایی است که در تاسمانی ساخته شده است. بودجه این سریال چیزی حدود پانزده میلیون دلار بوده است.

• دو اپیزود افتتاحیه این سریال 115 هزار بیننده داشت که آن را به پرمخاطب ترین برنامه غیرورزشی در تاریخ فعالیت شبکه فکستل تبدیل کرد.

• متیو زینگل و مکس لیاندورت به خاطر ساخت موسیقی «آنا» برای این سریال جایزه بهترین موسیقی سریال را از آکادمی هنرهای تلویزیونی و سینمایی استرالیا دریافت کردند. حادثه کترینگ همچنین برای دریافت جایزه بهترین مینی سریال تلویزیونی از AWGIE، بهترین کارگردانی، بهترین نقش مکمل زن و بهترین فیلمنامه از آکادمی هنرهای تلویزیونی و سینمایی استرالیا نامزد شد و در سال 2016 جایزه ویژه هیئت داوران را از فستیوال Series Mania دریافت کرد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید