مأموریت غیرممکن

مأموریت غیرممکن

هیچ کس حق ندارد کسانی را که توانایی مراقبت از خانواده شان را ندارد، متهم کند. اما آنها می توانند هنوز خود را ملزم به کارهای غیر ممکن بدانند و بر همین اساس خودشان را قضاوت کنند که در وظیفه شان کوتاهی کرده اند. هیچ کس نباید به اجبار در این وضعیت قرار بگیرد. ما نمی توانیم جلوی تمام شرایطی که منجر به قرار گرفتن افراد در چنین وضعیتی می شود را بگیریم، بدشانسی همیشه وجود دارد، اما تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که آنها را عمدا در چنین وضعیتی قرار ندهیم.

کد خبر : ۴۱۷۰۲
بازدید : ۴۳۸۷
شانس ظالمانه انتخاب
زنان کودکان یهودی در بدو ورود به اردوگاه آشویتس در سال 1944. عکس آلمان آرشیو فدرال
فرادید | داشتن فرصت انتخاب همیشه خوب نیست. وقتی که می بایست تصمیم بگیریم که کاری را به جای یک کار دیگر انجام دهیم معمولا تا حدودی مسئولیت انتخاب آنچه را که انجام می دهیم قبول می کنیم. این کاری است که همه باید انجام دهند؛ وقتی مسئولیت کار خودمان را قبول می کنیم تبدیل به موجوداتی می شویم که از ما انتظار می رود به هنجارهای اخلاقی پایبند باشیم.

به گزارش فرادید به نقل از ایان، گاهی اوقات انتخاب کردن مفید به فایده است. برای مثال تصور کنید که در حال خروج از پارکینگ یک فروشگاه ناخواسته به یک خودرو برخورد کنید و خسارت زیادی به آن بزنید. تصور کنید هیچ کس در آن اطراف نباشد و هیچ دوربین مداربسته ای هم این اتفاق را ثبت نکرده باشد. شما دو انتخاب دارید: می توانید در کمال آرامش به مسیر خودتان ادامه دهید و مطمئن باشید که هرگز هیچ کس نمی فهمد که شما به شخص دیگری خسارت وارد کرده اید. می توانید روی شیشه جلوی اتومبیل یک یادداشت به همراه شماره تماس تان بگذارید و برای صاحب خودرو توضیح دهید که چه اتفاقی افتاده و اینکه می توانید خسارت خودرو را بپردازید.

پر واضح است که کار درست این است که برای صاحب خودرو یک یادداشت بگذارید. اگر این کار را نکنید مرتکب کار اشتباهی شده اید که می توانستید با انتخاب گزینه دیگر از این کار اشتباه پرهیز کنید. حتی اگر مجبور نباشید که مسئولیت کارتان را بر عهده بگیرید و خسارت او را تمام و کمال بپردازید، خوب است که در این موقعیت کار درست را انجام دهید.

با این حال گاهی داشتن فرصت انتخاب به معنی انتخاب میان دو کار بد است. تصور کنید که شما یک پزشک یا یک پرستار در شهر نیو اورلئان در سال 2005 هستید و طوفان کاترینا این شهر را درنوردیده است. با توجه به سطح بالای سیل پس از طوفان، بیمارستان باید تخلیه شود. به پرسنل بیمارستان دستور داده شده که تا پایان روز همه باید از بیمارستان خارج شده باشند اما مشکل اینجاست که همه بیماران را نمی توان از بیمارستان خارج کرد. هر چه زمان بیشتر می گذرد شما بیشتر با این واقعیت روبرو می شوید که باید دست به انتخاب بزنید. اما این انتخاب، انتخاب میان دو گزینه وحشتناک است: یا باید بیمارانی که قادر به خارج شدن نیستند را بدون رضایتشان به مرگی آسان (اُتانازی) بکُشید ( زیرا بسیاری از آنها در شرایطی نیستند که از تصمیم شان در این مورد باخبر شوید) یا اینکه آنها را به حال خود رها کنید تا مرگی طولانی، دردناک، و ترسناک را در تنهایی خود تجربه کنند. حتی اگر در انتخاب یکی از این راه ها مردد باشید، احتمالا مطمئن هستید که یکی از این راه ها برای مثال تزریق یک حجم کشنده از مواد مخدر به بیمار، از راه دیگر بهتر است. با این وجود ممکن است احساس کنید که هر کدام از این راه ها را که انتخاب کنید، یک قانون اخلاقی را زیر پا گذاشته اید.

آیا وضعیت هایی وجود دارند، همانند وضعیتی که در بالا به آن اشاره کردیم، که در آن اگر هر کاری که انجام بدهید، به لحاظ اخلاقی نادرست باشد؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت باشد پس قبول دارید که وضعیت هایی وجود دارند که در آن وضعیت ها نمی توان از کار های نادرست اخلاقی پرهیز کرد. در بیمارستانی که در خطر سیل قرار دارد، غیر ممکن است که بتوانید کاری اخلاقی انجام دهید: شما هم باید از کشتن بیماران بدون رضایت آنها پرهیز کنید و هم باید از ترک آنها و تنها گذاشتن شان با مرگی دردناک اجتناب کنید. آنچه که می خواهید انجام دهید غیر ممکن است.

برخی از فیلسوفان اخلاق عقیده متفاوتی دارند. آنها قائل به اصلی هستند که به فیلسوف قرن هجدهمی آلمان یعنی ایمانوئل کانت نسبت می دهند. این اصل می گوید: یک اصل اخلاقی برای آنکه الزام آور باشد، اول باید امکان پذیر باشد. بنابراین یک کار غیر ممکن نمی تواند به لحاظ اخلاقی الزام آور باشد. فیلسوفان اخلاق معمولا این اصل را اینطور بیان می کنند: « باید به طور ضمنی بر توانایی دلالت دارد» به عبارت دیگر شما تنها زمانی ملزم به انجام کاری هستید که توانایی انجام آن را هم داشته باشید.

این فکر قطعا جذاب است. اول اینکه ممکن است برخی معتقد باشند که الزام به کاری که غیر ممکن است ناعادلانه است. دوم اینکه اگر ما از اخلاق به عنوان راهنمایی برای تصمیم گیری استفاده می کنیم و واقعا از انجام دادن کارهای غیر ممکن هم ناتوان هستیم، آنوقت ممکن است حرف زدن درباره الزامات اخلاقیِ غیر ممکن کار بیهوده ای باشد. اما اگر شما تجربه قرار گرفتن در شرایطی را دارید که مستلزم یک کار اخلاقی غیر ممکن بوده، شاید بخواهید که به عقب برگردید و اصل کانت را نقض کنید: باید به طور ضمنی بر توانایی دلالت ندارد. پذیرش این اصل می تواند به فهم شما از تجربه تان کمک کند، حتی اگر نتواند به شما کمکی در خصوص اینکه چه کاری می بایست انجام می دادید، بکند.

ما نمی توانیم دیگران را برای شرکت کردن در کار اشتباهی که اجتناب ناپذیر بوده و آنها هم بهترین انتخابشان را در آن شرایط انجام داده اند متهم کنیم. ما تنها زمانی می توانیم کسی را به درستی متهم کنیم که او فرصت انتخاب کاری بهتری از آنچه که انجام داده را داشته باشد.

با این حال اگر خودمان در شرایطی باشیم که در آن شرایط بهترین کار را انجام بدهیم و اگر گزینه بهتری می داشتیم حتما آن را انتخاب می کردیم، احتمالا مسئولیت کار خودمان را هم به عهده می گیریم. اگر کاری را انتخاب کنیم که معمولا غیر قابل تصور باشد ممکن است قضاوت های حسی و اخلاقی ما هنوز به ما بگویند که «نمی بایست چنین کاری می کردیم!» حتی ممکن است که قضاوتمان در مورد خودمان این باشد که به لحاظ اخلاقی موفق نبوده ایم.

من فکر نمی کنم که لزوما باید این قضاوت ها را نادیده بگیریم بلکه معتقدم باید این قضاوت ها را به تاخیر بیاندازیم. اگر این کار را بکنیم و این قضاوت ها را به تاخیر بیاندازیم، آنوقت می بایست آنها را اینگونه معنی کنیم که ما واقعا ملزم به انجام کارهای غیر ممکن هستیم: اگر برخی از وضعیت ها طوری است که در آن کار نادرست اخلاقی اجتناب ناپذیر است، آنوقت ما به عنوان فردی از جامعه باید مراقب باشیم که مردم را در چنین وضعیتی قرار ندهیم. ممکن است فکر کنید که دادن فرصت انتخاب به مردم همیشه کار خوبی است اما دادن فرصت انتخاب بین دو کار نادرستِ اخلاقی ظالمانه است.

در برخی اوقات این واقعا یک بدشانسی است که کسی را در موقعیتی قرار دهیم که بین دو کار نادرست یکی را انتخاب کند. با این حال معمولا انتخاب در بسترهایی که کاملا به طور تصادفی به وجود می آیند صورت نمی گیرند. انتخاب در بسترهای اجتماعی صورت می گیرد. ساختارهای اجتماعی، سیاست ها، یا سازمان ها می توانند با استفاده از شکل دادن نوع انتخاب هایی که مردم مجاز یا مجبور به مواجه با آن هستند موجب پیامدهایی شوند که تا حدودی برخی از گروه های مردمی را به گروه های دیگر برتری دهند. ممکن است اعضای برخی از گروه های اجتماعی اغلب با انتخاب های بد مواجه شوند، به این معنی که آنها میان دو گزینه قرار بگیرند که هر دو آنها برای خودشان زیان آور باشد. اما در یک معنی دیگر هم این انتخاب ها ممکن است که بد باشند: زمانی که آنها میان انتخاب دو گزینه قرار بگیرند که هر کدام از آنها موجب زیرپا گذاشتن مسئولیتی باشد که نسبت به دیگران دارند.

قانون مراقبت و بهداشت که در مجالس ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفته است، با قرار دادن افراد کم درآمد در میان انتخاب های بد، مخصوصا اگر زن، سالخورده یا مریض باشند، موجب ایجاد معضلات اخلاقی خواهد شد. این قانون برخی از والدین را مجبور می کند که میان دو گزینه غیر قابل تصور دست به انتخاب بزنند، مثل «انتخاب» یکی از بچه ها برای مراقبت های بهداشتی و قربانی کردن بچه دیگر. این نوع انتخاب های اجباری شبیه همان نوع انتخابی است که افسر اس اس در فیلم «انتخاب سوفی» (1982) به شخصیت اصلی فیلم پیشنهاد می کند. افسر به سوفی می گوید: «شما می توانید یکی از بچه هایتان را نگه دارید». انواع مختلف ظلم، مثل قرار دادن افراد در شرایطی که انجام یک کار غیر اخلاقی اجتناب ناپذیر باشد، هیچ فرقی با هم ندارند.

هیچ کس حق ندارد کسانی را که توانایی مراقبت از خانواده شان را ندارد، متهم کند. اما آنها می توانند هنوز خود را ملزم به کارهای غیر ممکن بدانند و بر همین اساس خودشان را قضاوت کنند که در وظیفه شان کوتاهی کرده اند. هیچ کس نباید به اجبار در این وضعیت قرار بگیرد. ما نمی توانیم جلوی تمام شرایطی که منجر به قرار گرفتن افراد در چنین وضعیتی می شود را بگیریم، بدشانسی همیشه وجود دارد، اما تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که آنها را عمدا در چنین وضعیتی قرار ندهیم.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید