چه میکنه این فوتبال ما...!
ولي در اينجا نهتنها ماليات قراردادهاي عادي خود را نميپردازند، بلكه به احتمال زياد ماليات درآمدهاي فراتر از قرارداد فوتبال را نيز نميپردازند، در حالي كه باشگاه نيز از جيب مردم و دولت تغذيه مالي ميشود و با همه اينها هميشه فوتباليستها يا ساير فعالان ورزشي طلبكار هم هستند؛ نهتنها طلبكار هستند كه در بسياري از موارد كه دچار تخلفات رفتاري ميشوند، با غمض عين مواجه ميشوند و كل ماجرا را جمعوجور ميكنند تا كار به دادگاه كشيده نشود.
کد خبر :
۴۱۷۴۲
بازدید :
۱۷۵۲
براي كساني كه سن بالاتري دارند، به احتمال زياد اين تجربه وجود دارد كه دندان آنان خراب ميشود ولي هيچ دردي را حس نميكنند. تصاوير راديولوژي خرابي دندان را به وضوح نشان ميدهد ولي از درد خبري نيست. دندانپزشك توضيح ميدهد كه عصب اين دندان مرده است؛ درواقع دندان بهظاهر مشکلی ندارد ولي چون عصب مرده است خونرساني به بافت دندان متوقف ميشود و دندان از درون دچار فساد ميشود، در حالي كه در ظاهر سالم است ولي يكباره ممكن است دندان بشكند و فساد درونش ديده شود بدون آنكه دردي را حس كرده باشيد.
حتي بدتر از آن ممكن است استخوان فك را هم تحليل ببرد و خراب كند. عصب يعني خبررسان و واكنشدهنده از طريق ايجاد درد؛ ممكن است عصب يك دندان مرده باشد ولي عصب دندان ديگر سالم باشد. در این حالت دندان فاقد عصب از يك سو آمادگي و ظرفيت بيشتري براي خراب و فاسدشدن دارد، از سوي ديگر اگر خراب شود، مغز ما براي اقدام و واكنش به ترميم و درمان آن از فساد مطلع نميشود، تنها وقتي آگاه ميشويم كه دندان به كلي نابود شود.
بخشي از عصبهاي اجتماعي ما نيز چنين است؛ گويي حتي يك بخش را جزو بدن جامعه خود نميدانيم و كل سيستم عصبي آن را قطع كردهايم. اگر يك مدير صد ميليون و يا حتي کمتر اختلاس كند، ممكن است سيستم عصبي ما به كار بيفتد و يا اگر حتی اختلاس نكند و صرفاً حقوق بالايي بگيرد، بهسرعت واكنش نشان ميدهيم؛ ولي در برابر اتلاف منابع ديگر كه صدها و شايد هزاران برابر بيشتر است، سكوت ميكنيم و از كنار آن ميگذريم.
براي درك بهتر بخشهاي عصبمرده جامعه ما كافي است اين خبر را مرور كنيم: « میزان بدهیهای دو باشگاه استقلال و پرسپولیس که اکنون بشدت از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا تحت فشار هستند، مشخص شد. به گزارش تسنیم، در حال حاضر مجموع بدهیهای باشگاه استقلال که شامل بدهی مالیاتی، دارایی و بدهی به اشخاص است، ۱۱۸میلیارد شده که مسئولان این باشگاه در حال حلکردن بدهی سنگین مالیاتی خود هستند. بدهی به اشخاص نیز باید هر چه زودتر در فدراسیون فوتبال تعیین تکلیف شود. بدهیهای باشگاه پرسپولیس اما تقریبا دو برابر بدهیهای باشگاه استقلال است. این باشگاه ٣,٥میلیون دلار بدهی به اشخاص خارجی دارد که با احتساب دلار با قیمت سههزارو ۸۰۰ تومان این باشگاه ۱۳میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان بدهی خارجی دارد. همچنین ۳۰میلیارد از بدهیهای باشگاه پرسپولیس به اشخاص ایرانی اعم از مربی و بازیکن است. سنگینترین بدهی باشگاه پرسپولیس هم مربوط به بیمه، دارایی و اداره مالیات است که به ۱۴۰میلیارد تومان میرسد. همچنین پرسپولیسيها ۲۸میلیارد بدهی متفرقه یا سایر بدهیها دارند که مجموع این بدهیها ۲۱۱میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان است.»
گمان نكنيد مشكل فقط به اين بدهكاري خلاصه شده است؛ آنجا هم كه پول دادهاند از جيب مردم هزينه ميشود. ما با دستمزدهاي كلان بازيكنان فوتبال هيچ مسألهاي نداريم. معتقد هم نيستيم كه اين دستمزدهاي كلان اگر برمبناي رقابت و هزينه و درآمد باشد، ايرادي دارد.
در دنيا هم درآمدهاي يك فوتباليست خوب صدها برابر يك فيلسوف و استاد معتبر دانشگاه است؛ بگذريم كه وضع دانشگاههاي ما نيز در تقلب و مدركفروشي چند برابر از فوتبال بدتر است و استادان عزيز هم بهطور معمول در مورد خودشان لب فرو ميبندند، ولي حتي اگر دانشگاههاي ما نيز مثل بهترين دانشگاههاي جهان بود، باز هم عجيب نبود كه يك فوتباليست بارها بيش از استاد دانشگاه درآمد داشته باشد ولي به شرطي كه درآمد باشگاه از جيب مردم و دولت نباشد.
اگر امروز بهترين دستمزدها را در باشگاه اسپانيايي رئال مادريد و بارسلونا ميپردازند، به اين دليل است كه درآمدهاي آنها نيز از فوتبال است و حتي اگر يك تقلب مالياتي در آنان مشاهده شود، بهترين فوتباليستهاي جهان هم باشند آنان را به پاي ميز محاكمه ميكشند و حتي محكوم به زندان و جريمههاي سنگين ميكنند.
ولي در اينجا نهتنها ماليات قراردادهاي عادي خود را نميپردازند، بلكه به احتمال زياد ماليات درآمدهاي فراتر از قرارداد فوتبال را نيز نميپردازند، در حالي كه باشگاه نيز از جيب مردم و دولت تغذيه مالي ميشود و با همه اينها هميشه فوتباليستها يا ساير فعالان ورزشي طلبكار هم هستند؛ نهتنها طلبكار هستند كه در بسياري از موارد كه دچار تخلفات رفتاري ميشوند، با غمض عين مواجه ميشوند و كل ماجرا را جمعوجور ميكنند تا كار به دادگاه كشيده نشود.
همه اينها يك طرف، مشكل اصلي فساد گستردهاي است كه اين ورزش را در بر گرفته و به احتمال زياد فساد بهعنوان يك بيماري مسري از آنجا به ساير ورزشها نيز سرايت خواهد كرد؛ اگر تاكنون همگاني نشده باشد. حدود دو سال پيش بود كه گزارش فساد از فوتبال منتشر شد ولي دريغ از يك پيگيري حداقلي از ادعاها و اتهامات مطرحشده در آن گزارش.
ملاحظه ميشود كه مردم ما توجه كافي ندارند كه فوتبال ما به جاي آنكه براي كشور و جامعه درآمدزايي داشته باشد و مثل كشورهاي توسعهيافته سهم قابل توجهي از توليد ناخالص داخلي آنان ناشي از ورزش باشد، فوتبال ايران از هزينههاي دولتي و رانتهاي آن به وفور استفاده ميكند و موفقيتهايش نيز محصول فشار در استفاده از يك مربي كاربلد خارجي است والا در سطح باشگاهي نيز در حال عقبگرد است. عصبهاي جامعه نسبت به اين حوزه مرده است. اتفاقاً علت اصلي يا حداقل يكي از علل مهم اين پسافتادگي نسبي و فساد در نهاد ورزش ايران مربوط به ساختار دولتي و بيارتباط بودن هزينهها با درآمدهاي اين حوزه است.
اگر رونالدو و مسي بهعنوان دو بازيكنی كه در دهه اخير همه افتخارات را درو كردهاند، به پاي ميز محاكمه دادگاه اسپانيايي كشيده ميشوند تا درباره اتهام فرار مالياتي پاسخ دهند و جريمه ميشوند، بايد پذيرفت كه اين رفتار موجب تضعيف فوتبال حرفهاي در آنجا نميشود، بلكه قوام آن فوتبال يا هر نهاد ديگري، وابسته به زندهبودن عصبهاي نظارتي در مورد آن نهاد است.
۰