هنر عاشورایی و بایدها و نبایدها از زبان هنرمندان

هنر عاشورایی و بایدها و نبایدها از زبان هنرمندان

سال‌ها از واقعه کربلا می‌گذرد. از خونین‌ترین، تلخ‌ترین، انسانی‌ترین و درعین‌ حال خدایی‌ترین تراژدی بشریت؛ که انسان والای تمام روزگاران شهادت را به زندگی با لذت ترجیح داد و خدا را برگزید و هر آنچه غیر را گذاشت و گذشت.

کد خبر : ۴۳۵۴۹
بازدید : ۲۸۲۷
باز این چه شورش است...
سال‌ها از واقعه کربلا می‌گذرد. از خونین‌ترین، تلخ‌ترین، انسانی‌ترین و درعین‌ حال خدایی‌ترین تراژدی بشریت؛ که انسان والای تمام روزگاران شهادت را به زندگی با لذت ترجیح داد و خدا را برگزید و هر آنچه غیر را گذاشت و گذشت. سال‌ها از پایمردی و قهرمانی امام حسین «ع» و یاران او می‌گذرد و در تمام این سال‌ها با این‌که واقعه کربلا بارها و بارها دستمایه خلق آثار بسیاری در شاخه‌های مختلف هنری- از ادبیات و موسیقی و نقاشی و تئاتر بگیرید تا در عصر مدرن، سینما- شده است.
با تمام این اوصاف، اما این واقعه هنوز که هنوز است درس و ناگفته با خود دارد و می‌شود گفت موضوعی است که هنرمندان تمام عرصه‌ها تا‌ هزار‌ سال دیگر نیز اگر درباره‌اش حرف بزنند، باز حرفشان رنگ تکرار نخواهد داشت؛ و به قول حافظ قصه نامکرر عشق است که می‌تواند تا سال‌ها بعد هم تکرار شود و هربار از منظری منبع الهام هنرمندان قرار بگیرد. به این بهانه‌ با اهالی فرهنگ و هنر درباره این رخداد تاریخی- مذهبی و جلوه‌های آن در هنر آیینی به صحبت نشسته‌ایم.

عبدالحمید قدیریان، هنرمند هنرهای تجسمی: به زبان ایمان داریم نه به قلب
بزرگترین مشکل این است که ما به زبان ایمان داریم ولی قلبا ایمان نداریم. همچنین متدولوژی فرهنگیِ نشأت‌گرفته از مفاهیم دینی را نداریم. برای مثال خاطره‌ای عرض می‌کنم. بعد از جنگ تحمیلی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که توانایی سیستم نظامی جنگ کلاسیک را به دست آورده بود و در این حیطه به خوبی کارش را انجام می‌داد، به یکباره متوجه شد که جنس رفتار دشمن عوض شده است. آنها احتمال می‌دادند دشمن بخواهد یک جنگ نامنظم را به دور از قواعد سیستم جنگ کلاسیک، بر ما تحمیل کند و هر لحظه ممکن بود به هر نقطه از خاک ایران هلی‌‌برد کنند.
از آنجایی که سپاه پاسداران انقلاب یک ارگان زنده است و می‌خواهد زنده بماند، برای همین در آن زمان سردار جعفری تعدادی از هنرمندان را به جلسه‌ای دعوت کرد و گفت سپاه می‌‌خواهد تغییر سیستم دهد و سیستم جنگ کلاسیک را به سیستم جنگ‌های نامنظم تبدیل کند. برای همین از هنرمندان خواستند تا در قالب تولید فیلم‌‌های آموزشی، ایده‌های خود را به تصویر بکشند و آنها را با ایده‌های اختفای افراد و تجهیزات به شکل‌های مختلف یاری کنند.
ایشان فرمودند که شما هنرمندان به ما ایده بدهید تا ما ایده‌های‌ شما را کاربردی کنیم و برای شکل‌‌دهی و ساماندهی مجموعه سپاه به کار گیریم. برای همین طبق یک برنامه منظم، شروع به ساختن فیلم و پرداخت ایده‌های متنوع کردیم. دوران خیلی خوبی بود و احساس می‌کردیم در جنگ با دشمن شریک شده‌ایم. نتیجه‌ای که می‌خواهم از طرح این خاطره بگیرم، این است که چون سپاه احساس خطر می‌کرد و خود را مسئول حفاظت از ایران اسلامی می‌دانست، بدون هیچ تعصبی و با شجاعت، یافته‌های ۸‌سال دفاع مقدس در سازماندهی رزم جنگ کلاسیک نیروهایش را کنار گذاشت و خود را برای مقابله با شرایط جدید مهیا و از دوستداران انقلاب، طلب استمداد کرد، ولی متاسفانه ما در زمینه فکری و فرهنگی این تغییر استراتژی را انجام ندادیم و با یافته‌های خود در دوران‌‌های اختناق و داشتن حداقل‌های معرفتی، جامعه را هدایت کردیم که ثمره آن در سال‌های اخیر به وضوح نمایان شده است.
البته پیش از انقلاب یک تلاش‌هایی هرچند محدود توسط افرادی مانند آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله مطهری صورت گرفت که توانست به نوبه خود مسیر فکری انقلاب را روشن کند و مدتی پیش ببرد. آنها توانستند پایه‌های یک‌سری از مقولات فکری را بنا بگذارند و فضاهای جدیدی را در تفکر مذهبی و روحیه انقلابی‌‌گری به وجود آوردند که به گفته مقام معظم رهبری ما همچنان دانشمندی مانند آیت‌الله مطهری نداریم.

محمدحسین صلواتیان تصویرگر، کاریکاتوریست و نویسنده: راه نجات بشر از بن‌بست‌ها و بحران‌ها
هنر عاشورایی، هنر زندگی است و به زمان و مکان محدود نیست. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا در تمامی شئون انسانی فرهنگ و به‌تبع آن هنر عاشورایی جایگاه دارد.
هنر از دیدگاه اسلام دارای ساحت ملکی و ساحت ملکوتی است. وجه ملکی هنر به عالم محسوسات معطوف است و در ظاهر اثر تجلی پیدا می‌کند و وجه ملکوتی، به فهم باطنی و دریافت‌های قلبی بر‌می‌گردد و باطن اثر هنری و معنا را رقم می‌زند.
ظاهر اثر هنری با معیارهای زیباشناسی حسی مثل جلوه‌های بصری در آثار تجسمی یا جلوه‌های سمعی در آثار شنیداری ارزیابی می‌شود. در آثار نقاشی و تصویرگری معیارهایی مثل طراحی، رنگ، فرم، ترکیب‌بندی، نور و سایه و... ملاک‌های بررسی هستند. ملاک‌های ارزشیابی در وجه باطنی و محتوایی یک اثر هنری از نوع فراحسی است.
درک موضوع، نحوه پرداخت به موضوع، جهت و میزان اثر‌بخشی، جاودانگی، عمق معرفت و... می‌تواند معیارهایی برای بررسی محتوایی یک اثر هنری باشد. عاشورا بزرگترین و مهمترین ویژگی فرهنگ ماست. عاشورا به‌عنوان یک فرهنگ اثرگذار و هدایتگر و حیات‌بخش در تار‌و‌پود زندگی ما تنیده شده است. ما هر نقطه قوت فرهنگی داریم، از عاشوراست و هر آسیب و حفره فرهنگی که ما را مبتلا می‌کند، به جهت دوری از عاشوراست.
تکاپوی هنرمند در عرصه هنر عاشورایی ستودنی است. تکاپویی که بدون ‌شک محصولاتش تاثیرگذار بوده و راه‌های جدیدی را باز کرده است. هنر عاشورایی، هنر زندگی است. هنر سبک زندگی است. به زمان و مکان محدود نیست. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا در تمامی شئون انسانی فرهنگ و به‌تبع آن هنر عاشورایی جایگاه دارد.
راه نجات بشر امروز از بن‌بست‌ها، بحران‌ها، سرگشتگی‌ها و سرخوردگی‌ها فقط نسخه شفابخش فرهنگ عاشوراست. البته برای تبیین این مطلب فرصت مناسبی لازم است. هنر با خلاقیت زنده می‌ماند. اگر درطول ١٤٠٠‌سال هنر عاشورایی زنده مانده، به دلیل نو‌آوری‌ها و خلاقیت‌های هنرمندان عاشورایی بوده و این راه هرگز متوقف نمی‌شود. با یک نگاه اجمالی به قالب‌ها و محصولات هنر عاشورایی ٣٠، ٤٠‌سال پیش و زمان حال کاملا مشهود است که توقفی وجود نداشته و این مدیون خلاقیت هنرمندان در عرصه فرهنگ و هنر عاشورایی است. فعالیت در این عرصه از هنر جهاد فرهنگی است و عرصه‌های جدیدی را برای بروز و ظهور پدیده‌های نو باز می‌کند. از این فرصت باید بهره گرفت.

عبدالحسین فرزاد، پژوهشگر ادبی : لزوم نگاه از زاویه‌ای دیگر
در این‌که نقش واقعه کربلا در فرهنگ و هنر این مرز و بوم از دیرباز تا امروز پررنگ بوده، تردید نمی‌توان کرد. در این‌که هنرمندان و نویسندگان توانسته‌اند بر اساس درک و بینش خود نسبت به این واقعه به خلق آثار مختلفی بپردازند نیز تردیدی نیست. اما از این‌رو که واقعه کربلا دارای زوایای ناگفته‌ای است که هنوز هم با وجود خلق این آثار جای کار دارد؛ این را مطمئنم که جامعه اگر در گیرودار مسائل امرار معاش خود نبود، می‌توانست به شکل گسترده‌تری به برگزاری و انجام این مراسم بپردازد.
اما مسائل اقتصادی باعث می‌شود که نشود آن‌طور که باید در بجای آوردن مراسم و مناسکی چون محرم کوشا بود. گذشته از این آشکار است مسأله قیام امام حسین(ع) و اهدافش به آن شکلی که باید، تبیین نشده و به نوعی مغفول مانده است. روی این اصل ضرورت دارد نویسندگان و هنرمندان از زوایای مختلف بار دیگر به مفاهیمی از این دست نظر کنند.

ابراهیم زاهدی مطلق، نویسنده : گنجی مثل کربلا نداریم
نتوانسته‌ایم از نمادهای عاشورا در داستان‌های‌مان استفاده کنیم و گنجی مثل کربلا هنوز در داستان‌های ما نیامده است. در کمال شرمندگی باید بگویم نمادهای فرهنگ عاشورا در ادبیات دفاع مقدس استفاده نشده است. چیزهایی که استفاده می‌شود بیشتر شعائر است. اگر کتاب سرگذشت نارنیا: شیر، کمد و جادوگر را بخوانید، می‌بینید کاملا نمادهای مسیح در آن استفاده شده است.
اصلان اسم شیر است که نمادی از مسیح است؛ بلکه خود مسیح است. ادموند یکی دیگر از شخصیت‌های این کتاب یهودا است. ما این کار را در حوزه داستان انجام نداده‌ایم. شاید بشود گفت رضا امیرخانی تنها کسی است که از این نمادها به خوبی استفاده کرده است؛ مثلا در کتاب قیدار شخصیت اصلی ماشین خود را بیمه جَون کرده است. کسی که وقایع عاشورا را نخوانده است، نمی‌داند جون غلام امام حسین(ع) است یا در داستان انگشتر به انگشتان بریده امام حسین(ع) اشاره دارد.
چیزی که به نوشته عمق و هویت می‌دهد، پیشینه‌هاست. اگر در رمان‌ها از نمادها و فرهنگ‌های عاشورا استفاده کنیم، غوغایی می‌شود. ما هنوز نتوانسته‌ایم از این نمادها استفاده کنیم و گنجی مانند کربلا در داستان‌های ما نیامده است. زمانی که می‌گوییم ادبیات جنگ سایر کشورها، باید توجه داشته باشیم که آنها خیلی تفاوت دارند؛ ادبیات روسیه با ادبیات آلمان فرق می‌کند یا ادبیات چین با ادبیات آمریکای لاتین. بستگی به این موضوع دارد که در چه موقعیتی از جنگ قرار گرفته‌اند؛ مهاجم بوده‌اند یا مدافع؟‌ آلمانی‌ها در جنگ جهانی دوم مهاجم بودند. ادبیاتی که نویسنده آنها به کار می‌برد، ادبیات ضدجنگ است. آنها به دنبال این هستند که خود را تبرئه کنند.

به این نوع ادبیات، ادبیات اعتراف هم می‌گویند. اما مواجهه ما با جنگ چیز دیگری است. ادبیات ما نمی‌تواند ادبیات اعتراف و عذرخواهی از دنیا باشد، زیرا ما متجاوز نبودیم بلکه مردمی بودیم که از سرزمین‌مان دفاع کردیم؛ به همین دلیل ماهیت ادبیات دفاع مقدس ما فرق می‌کند. مخالف کسانی هستم که می‌گویند ادبیات رسالت و وظیفه ندارد و هنر برای هنر است. کسی که دست به قلم می‌برد تا بنویسد حتما دردی دارد. آدم بی‌تفاوت غیرآرمان‌گرا که داستان نمی‌نویسد.

مجتبی فرآورده، تهیه‌کننده: مدیران بگویند چرا فیلم درباره عاشورا کم داریم

هر‌ سال از سینماگران پرسیده می‌شود چرا فیلم درباره عاشورا نداریم ولی بهترست یک‌بار هم از مدیران فرهنگی که بودجه دستشان است، این سوال پرسیده شود؟!
فکر می‌کنم به جای این‌که از سینماگران سوال شود که چرا درباره اهل بیت به‌ویژه امام حسین(ع) فیلمی نمی‌سازند، بهتر است از مدیران مراکز متعدد فرهنگی- هنری سوال شود که بالغ بر ۶‌هزار میلیارد تومان بودجه فرهنگی کشور را صرف چه اموری می‌کنند که هر روز بیش از گذشته از اخلاق، انصاف و صداقت دور می‌شویم. جدای از اینها باید از مدیران تلویزیون پرسید که مردم چند‌ سال دیگر باید به جای امام حسین(ع)، مختار را در تلویزیون ببینند؟ مهمتر از اینها به نظر می‌آید مراجع عظام، علما و بزرگان دینی در اقصی‌نقاط کشور هم می‌توانند خودشان قدمی برای تولید این‌گونه آثار بردارند.

هر ‌سال هنگامی که دهه فجر و ایام محرم و صفر فرا می‌رسد، این مطالبه و پرسش به سمت سینماگران هجوم آورده می‌شود که چرا برای امام حسین(ع) و انقلاب فیلمی نمی‌سازند؟ یک‌بار هم این سوال را از مدیران و مسئولان بپرسیم. بنابراین امسال آنها پاسخ بدهند که در این ایام برای اشاعه فرهنگ حسینی در حوزه سینما چه کرده‌اند؟ خیلی از مدیران فرهنگی در جهت راضی نگه‌داشتن قشر خاکستری و بی‌درد جامعه فعالیت می‌کنند؛ چراکه معتقدند متدینان به دلیل علقه‌های دینی و انقلابی بالاخره با آنها همراهی می‌کنند.

در ایام محرم آرام‌آرام زمزمه‌های حرکت عظیم اربعینی شکل می‌گیرد و طبعا حرکت عظیم اربعین نشانگر این است که حسین بن علی(ع) با همان خطبه‌ای که در‌ سال ۶۰ هجری از کنار کعبه بیان کرد، رخ می‌نمایاند و پاک‌طینتان را به سوی خود فرا می‌خواند. حال مدیران فرهنگی ما پاسخ دهند که در مواجهه با این حرکت عظیم اربعینی به چه کارهایی سرگرم هستند؟

مجید کیانی، هنرمند موسیقی: فرهنگی که داریم...
اگر به تاریخ مکتوب و رساله‌های مربوط به موسیقی فیلسوفان و حکیمان بزرگی مانند فارابی، ابن‌سینا، قطب‌الدین شیرازی یا صفی‌الدین نگاه کنیم، همگی اندیشمندان بزرگی هستند که به دوران اسلامی ما مربوط می‌شوند. این موسیقی که ما امروز داریم درست است که از دوران کهن می‌آید اما درست مانند زبان فارسی است.
موسیقی مقامی‌ای که در گذشته داشتیم مربوط به جهان اسلام می‌شد ولی ایرانیان در دوره‌ای که می‌خواهند استقلال ایرانیت را پیدا کنند که احتمالا در دوره‌های آل‌بویه و سامانیان شکل می‌گیرد و یک مقداری از آن هم در دوره کریم خان و زندیه اهمیت پیدا می‌کند که خط نستعلیق به وجود می‌آید که خاص ایرانیان است و موسیقی مقامی که در جهان اسلام توسعه یافته و به کار می‌رود یعنی همین مقام‌هایی که هستند، می‌آیند موسیقی را دستگاهی می‌کنند. دقیقا مثل شاهنامه فردوسی می‌شود که چگونه می‌خواهد زبانش را حفظ کند، فرهنگ و آیین‌های باشکوهش را نگه دارد، موسیقیدان‌ها هم در دوره‌هایی برای موسیقی دستگاهی گویی تحت‌تأثیر شاهنامه هستند.
یعنی این موسیقی دستگاهی تمام واژه‌های موسیقایی و تمام انگاره‌ها و جمله‌هایش اصالت ایرانی دارد و با فرهنگ‌های دیگر هیچ‌گونه نزدیکی‌ای ندارد. گویی موسیقی‌ای است که خاص ما ایرانیان است. پس در اینجاست که چنین هنر و موسیقی‌ای تاثیرگذاری‌اش روی مردم خیلی زیاد است. زمانی که من خواندن اردبیلی را با دیگران مقایسه می‌کنم، می‌بینم تأثیرش روی مردم فوق‌العاده بیشتر است. پس اگر در مراسمی که آهنگ دارد، حال چه مراسم وقایع کربلا و نوحه‌خوانی‌ باشد، چه چاووش‌خوانی، چه موسیقی‌های دیگر، از موسیقی اصیل ایرانی استفاده شود، مثل زبان فارسی تأثیرش روی مردم خیلی زیاد خواهد بود.
چیزی که امروز گرفتار آن هستیم این مسأله است که البته نه تمام نوحه‌خوان‌ها بلکه برخی از آنها توجهی به اصالت موسیقی‌ نمی‌کنند. البته ممکن است تأکیدی که ما روی اصالت داریم در برخی از فرهنگ‌ها تا این حد مورد توجه نباشد. ما دارای فرهنگی هستیم که از گذشته به ما رسیده و بسیار شایسته است. به عبارت صحیح‌تر می‌توان گفت بی‌نظیر است و خوشبختانه این فرهنگ اصیل را امروزه هم داریم و در آینده هم خواهیم داشت. باید این را پرسید که آیا حیف نیست این همه آهنگ زیبا و انگاره‌های دلنشین‌‌ رها شود و به یک‌سری آهنگ‌هایی که علاوه بر نداشتن اصالت، بی‌هویتی را نیز با خود یدک می‌کشند، رو بیاوریم؟ بالاخره هر فرهنگی آهنگ و موسیقی اصیل خود را دارد.

محمد گلریز، خواننده : چند پیمانه از یک دریای بیکران برداشته‌ایم
درست است که تا امروز کارهای زیادی بر اساس تم عاشورا صورت گرفته است، اما این کافی نیست. این حیطه مانند دریای بیکرانی است که ما در این سال‌ها فقط چند پیمانه آب از آن برداشته‌ایم و هنوز ظرفیت گسترده‌ای برای فعالیت دارد؛ به‌عنوان مثال در زمینه موسیقی، گوشه‌هایی وجود دارد که برای تعزیه‌خوانی مناسب بوده ‌است ولی متاسفانه در سال‌های گذشته آن‌طور که باید از آنها استفاده نشده است. به هر تقدیر، نقش و جایگاه موسیقی در ایام سوگواری همواره پررنگ و حایز اهمیت بوده است.
فراموش نکنیم که موسیقی فقط به نواختن ساز محدود نمی‌شود، بلکه به الحان و نغمه خوش که به درستی به مخاطب منتقل شود، بی‌آن که ابزار و ادواتی را بطلبد نیز می‌توان نام موسیقی داد، یعنی نغمه‌ای که خوش‌آهنگ و زیبا باشد.
مسأله دیگری که در این ارتباط وجود دارد، این است که مداحان و مرثیه‌خوانان در ایام سوگواری می‌توانند از اشعار مطلوب‌تری استفاده کنند، مشروط بر آن‌که این آثار در دسترس آنها قرار بگیرد.
اگرچه در سال‌های اخیر شاهد تنوع موسیقی عاشورایی بوده‌ایم و به این نکته رسیده‌ایم که جنبه‌های مختلف موسیقی عاشورایی توانسته تأثیر زیادی بر مخاطبان داشته باشد. با این حال از آنجایی که امروز جوانان جامعه طالب نوآوری هستند، تصور می‌کنم باید در زمینه سرودن شعرهای عاشورایی و آهنگین کردن این آثار نیز به شکل هنرمندانه قدم برداشت تا هم جوانان بیش از پیش جذب این آثار شوند و از طرفی، شأن موسیقی اصیل عاشورایی حفظ شود.
به خاطرم دارم طی سال‌های اخیر در تلویزیون، برنامه‌ای با عنوان «نغمه‌های عاشورایی» پخش می‌شد که شاعران خوبی چون سهیل محمودی، ساعد باقری و... از دست‌اندرکاران این برنامه بودند ولی باعث تأسف است که فعالیت چنین برنامه‌ای ادامه نیافت. درحالی که یکی از معدود برنامه‌های تلویزیونی در ارتباط با موسیقی به‌ویژه موسیقی عاشورایی بود که بر پژوهش استوار بود و هر مخاطبی می‌توانست با دیدن این برنامه به نکات خوبی پی ببرد. ‌ای کاش شرایطی فراهم می‌شد تا برنامه‌هایی از این دست در صداوسیما بار دیگر احیا شود و زوایای موسیقی عاشورایی را به مخاطبان و علاقه‌مندان بشناساند.

شمس آقاجانی، شاعر : یکپارچگی اجتماعی حاصل از عاشورا
ایام محرم تنها برای عزاداری نیست. واقعه کربلا که از جنبه‌های مختلفی می‌توان آن را مورد بررسی قرار داد، حافظه تاریخی و فرهنگی این ملت را دربرگرفته است. مراسم همه ساله ماه محرم فارغ از این که در سوگواری صرف خلاصه شود یا نه؛ شور و هیجان فراوان افراد مختلف جامعه را به تصویر می‌کشد.

همچنین باید توجه کرد وقتی زمان زیادی از یک واقعه می‌گذرد بهتر می‌توان درباره آن به ارایه تحلیل و تفسیر پرداخت. واقعه کربلا نیز چنین است. هرقدر از این واقعه فاصله گرفته‌ایم بهتر توانسته‌ایم حقیقت قیام امام حسین(ع) و یاران او و هدف‌شان را درک کنیم. درعین حال هر چه زمان از یک واقعه تاریخی بگذرد، جنبه‌های اسطوره‌ای آن واقعه افزون می‌شود. چنان‌که واقعه کربلا امروز در نظر هر فرد شیعه، واقعه‌ای نمادین و اسطوره‌ای است.

من همواره به چشم یک آیین به ماه محرم و اصولا روز عاشورا نگاه کرده‌ام. آیینی که در طول تاریخ تا امروز دارای ریتم و موسیقی و دیگر مولفه‌های منحصر به خود بوده است. مسأله قابل توجه در این حیطه نقش پررنگ موسیقی است که به وضوح در لایه‌های مختلف ایام عزاداری به چشم می‌خورد. درواقع رد پای موسیقی از تعزیه گرفته تا دسته‌های سینه‌زنی وجود دارد. دسته‌های سینه‌زنی نیز دارای مولفه‌هایی است که مشارکت و دربرگرفتن روحیه جمعی را می‌توان در ردیف این مولفه‌ها دانست.

به بیان ساده‌تر، در دسته‌های سینه‌زنی می‌بینیم که محدودیت‌های اجتماعی تا حدودی از بین می‌رود و زنان و مردان همدوش و همقدم با یکدیگر در این دسته‌های سینه‌زنی حضور می‌یابند و در کنار هم عزاداری می‌کنند. می‌توان گفت، ایام محرم یک‌جور یکپارچگی را در جامعه به وجود می‌آورد که این خود نکته مهمی است که باید به آن توجه شود.

داریوش یاری، کارگردان: درس‌هایی برای امروز و آینده
درس‌های واقعه عاشورا می‌تواند ما را از بحران‌های جامعه امروز نجات دهد.
اگر به «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» اعتقاد داشته باشیم و آن را بفهمیم، سراغ درس‌هایی می‌رویم که از این واقعه باید بیاموزیم. آن روایت تاریخی مثل یک کتاب است که باید به آن مراجعه کرد اما اصل این درس‌ها برای بسیاری از بحران‌ها به‌ویژه بحران‌های اخلاقی که جامعه دچار آنهاست، نجات‌دهنده است.
عاشورا مردانی دارد که در یک لحظه تاریخی تصمیم می‌گیرند و در یک لحظه هم رستگار می‌شوند و جامعه باید با شناخت این مردان این نقاط تصمیم‌گیری را شناسایی کند. عاشورا برای ما طنابی است که هروقت می‌خواهیم نجات پیدا کنیم، به آن متوسل می‌شویم که البته در همان حد هم این طناب به ما کمک می‌کند، اما اگر نخواهیم به معرفت برسیم، جاهل از دنیا می‌رویم و به چیزی بیشتر دست نمی‌یابیم.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید