سراب آزادی

در كنار تمام اظهارنظر‌ها در مورد اصلاحات اخیر عربستان، شايد يكی از مسائلی كه همه متفق‌القول بر آن به اجماع رسيده باشند، مساله سياسی بودن تصميمات اخير قدرت حاكم در عربستان بوده است.

کد خبر : ۴۳۹۱۲
بازدید : ۱۲۹۷

یسرا بخاخ | عربستان، کشوری است که در طول چندسال گذشته با حمایت از اسلام‌گرایان رادیکال و تشویق غرب به اقدامات نظامی در منطقه به یکی از عوامل اصلی بی‌ثباتی در خاورمیانه تبدیل شده و در طول چندسال گذشته با ادامه سیاست ترویج وهابیت و حمایت از جریان‌های افراط‌گرا به خاستگاه تولید تروریست در خاورمیانه تبدیل شده است.

ریاض در طول چند دهه گذشته بار‌ها تلاش کرده تا خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قدرت‌های منطقه معرفی کند، اما اقدامات سلطه‌طلبانه ریاض تاکنون به نتیجه مطلوب عربستان نرسیده است، علاوه بر آن تن‌ها اجماع عربی که به ریاض در برابر دیگر رقبایش در منطقه قدرت می‌داد یعنی شورای همکاری خلیج فارس اخیرا در پی بحران قطر در شرف فروپاشی قرار دارد.

حالا ریاض به دنبال اثبات خود به عنوان کشور و حکومتی پیشرو و برای جلب نظر کشورهای غربی سیاست جدیدی را در پیش گرفته است، تلاش‌هایی که گفته می‌شود بناست تا عربستان را با تحولاتی بنیادین همراه کند. این تحولات با اصلاحات حقوق بشری در عربستان به ویژه برای زنان آغاز شده که قطعا اقدام مثبت و امیدبخشی است، اما این اصلاحات بعد از سال‌ها محروم کردن زنان از حقوق اولیه‌شان و بعد از سال‌ها شهروندان درجه چندم دانستن آن‌ها صورت گرفته است.

زنان عربستانی بعد از چند دهه از حق رانندگی برخوردار شده‌اند، اما هنوز مشکلات و مرزبندی‌های عدیده‌ای این زنان را از رسیدن به حقوق اولیه خود منع می‌کند. به عنوان مثال یکی از اصلی‌ترین موانع پیش روی زنان عربستانی قانون ولایت مردان است، ولی امور یک زن در عربستان باید یکی از مردان خانواده او باشد مانند، پدر، برادر، همسر، پدربزرگ و اگر هیچ کدام از این افراد حضور نداشتند پسر یک زن می‌تواند ولی امر او باشد یعنی اجازه آن زن در کنترل آن مرد خواهد بود. زنان سعودی برای باز کردن یک حساب بانکی، اشتغال یا انجام فعالیت‌های تجاری نیاز به مجوز ولی امر خود دارند. حتی بدتر از آن برخی عمل‌های جراحی در عربستان برای زنان بدون مجوز ولی امر انجام نمی‌شود ومحدودیت‌های عجیب و غریب دیگری که بدون شک به اندازه محدودیت رانندگی برای زنان غیر انسانی به شمار می‌رود.

باید توجه داشت تغییراتی که اخیرا به صورت گسترده در عربستان شکل گرفته را به نام سلمان بن عبدالعزیز پادشاه این کشور نباید نوشت، گرچه در اخبار رسمی حکم صادر شده برای اعطای مجوز رانندگی به زنان به نام ملک سلمان است، اما همه‌کاره و عامل اصلی این تغییرات محمد بن سلمان شاهزاده جوانی است که در طول چند سال اخیر پله‌های پیشرفت در بدنه نظام حاکم در ریاض را طی کرده و حالا به مرد شماره یک دربار آل سعود تبدیل شده است.

بر اساس قاعده‌ای که برای انتخاب حاکم بعدی در عربستان وجود دارد هنوز پسران زیادی از عبدالعزیز پادشاه موسس خاندان آل سعود در قید حیات هستند که می‌توانند قدرت را در دست داشته باشند، اما آن‌ها از قدرت کافی برای لابی کردن و رسیدن به تخت پادشاهی برخوردار نیستند. با این حال عربستان تصمیم گرفته تا قاعده انتقال قدرت از برادر به برادر شکسته و قدرت به نسل سوم خاندان آل سعود که نوه‌های عبدالعزیز هستند منتقل شود، اما آیا محمد بن سلمان بهترین گزینه برای رسیدن به قدرت بوده است؟ یا در همین نسل سوم جوان افراد دیگری هم بوده‌اند که قابلیت تبدیل شدن به شاه بعدی سعودی را داشته‌اند؟

مضاوی الرشید تحلیلگر و یکی از معارضان سیاست‌های آل‌سعود معتقد است که از همان ابتدا قرار بود محمد بن نایف ولیعهد پیشین عربستان که به وسیله محمد بن سلمان برکنار شد این مسوولیت را برعهده داشته باشد او رابطه خوبی با سازمان‌های جاسوسی و امنیتی غرب به ویژه سی‌ای‌ای داشت و یکی از قدرتمند‌ترین افراد در خاندان آل‌سعود به شمار می‌رفت که حمایت امریکا و بریتانیا را برای رسیدن به قدرت در اختیار داشت، اما بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا تمام ماجرا تغییر کرد.

او می‌گوید که محمد بن سلمان حالا تن‌ها حاکم فعلی عربستان است و اختیاراتی به او داده شده که از حجم و توان او خارج است. او که با شبکه خبری المیادین گفت‌وگو کرده بود در پاسخ به این مساله که با وجود اینکه گفته می‌شود محمد بن سلمان فردی است که شایستگی رسیدن به این قدرت را ندارد، اما توانسته رقیب قدرتمندی، چون محمد بن نایف را از صحنه خارج کند؛ می‌گوید که ترامپ و محمد بن سلمان بسیار به هم شبیه هستند، هر دو شخصیت‌های بی‌پروایی دارند که خیلی به نتایج اظهارات یا اقدامات خود توجه نمی‌کنند. به عقیده الرشید اگر امروز در عربستان انتخاباتی برای تعیین حاکم کشور برگزار شود محمد بن سلمان رای مردم را نخواهد داشت و نخستین گروهی که با حضور او در راس قدرت مخالفت خواهند کرد شاهزاده‌های آل‌سعود خواهند بود.

بر اساس این اظهارنظر و تاکیدات عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان که حدود یک سال پیش گفته بود اعطای برخی آزادی‌های اجتماعی مانند رانندگی زنان مساله‌ای نیست که حاکمیت با آن مشکلی داشته باشد بلکه مساله‌ای فرهنگی است که جامعه عربستان با آن مشکل دارد، تصمیم ناگهانی برای تشکیل هیات سرگرمی، صدور مجوز رانندگی برای زنان، آزاد شدن پخش صدای زنان از شبکه‌های رسمی تلویزیون آن هم در شرایطی که زنان سعودی مجوز برگزاری کنسرت موسیقی برای زنان را هم ندارند با هدف محبوب‌سازی و ایجاد پایگاهی اجتماعی برای شاهزاده‌ای است که در خاندان خود از محبوبیتی برخوردار نیست.

از سوی دیگر باید این مساله را نیز در نظر گرفت که به دلیل قدرتی که وهابیت در طول چند دهه گذشته در عربستان داشته است حامیان این گروه و پیروان ایدئولوژی وهابیت بدون شک با اعطای حقوق متعدد به زنان یا فراهم کردن شرایط تفریح و سرگرمی برای شهروندان سعودی مخالفت خواهند کرد. به همین دلیل در طول چند ماه گذشته تعداد زیادی از مبلغان مذهبی، اساتید دانشگاه‌ها، کارشناسان اقتصادی و افرادی که احتمال می‌رود از اقدامات محمد بن سلمان انتقاد کنند به زندان افتاده و با اتهام جاسوسی برای کشورهای خارجی مواجه شده‌اند که همین اتهام می‌تواند آن‌ها را به مدت دست کم یک دهه در زندان نگاه دارد.

فرصت‌طلبی حاکمیت
قلع و قمع شیعیان عربستانی حدود چند ماه پیش، ادامه جنگ در یمن و کشتار مردم یکی از فقیر‌ترین کشورهای خاورمیانه در کنار محدودیت‌های زیادی که برای چهره‌های اجتماعی در عربستان ایجاد شده و از طرف دیگر اعطای آزادی‌هایی که سال‌ها از زنان سعودی منع شده بود، پارادوکسی تلخ ایجاد می‌کند. تناقضی آشکار که نشان می‌دهد آزادی‌های زنان به قیمت سلب هرگونه آزادی سیاسی و اجتماعی دیگری صورت گرفته است.

این تناقض نه تنها در سیاست‌های کلان و کلی قدرت حاکم بلکه حتی در خود جامعه عربستان هم دیده می‌شود به عنوان مثال در حالی در طول ٣٠ سال گذشته پخش صدای زنان از عربستان ممنوع بوده که بزرگان و شخصیت‌های مهم خاندان آل‌سعود خود از موسسان و اسپانسرهای شبکه‌های ماهواره‌ای عربی هستند که برنامه‌های تفریحی خارج از چارچوب پایبندی به اسلام و قوانین شرعی تولید می‌کنند. عباس الافندی، استاد علوم سیاسی معتقد است که تغییراتی که در عربستان شکل گرفته در واقع آشکار کردن زندگی دوگانه‌ای بوده که قشر مرفه و ثروتمند سعودی سال‌ها داشته‌اند و در این سبک زندگی از محدودیت‌هایی که وهابیت برای آن‌ها ایجاد کرده خبری نبوده است.

او معتقد است که جامعه عربستان به طور کلی جامعه‌ای محافظه‌کار است، حاکمیت، اما این‌طور نیست و از محافظه‌کاری جامعه تاکنون به عنوان راهبردی برای خود استفاده کرده بود. الافندی می‌گوید که بهار عربی از عربستان و در سال ١٩٩٠ شروع شد، زمانی که زنان سعودی برای احقاق حقوق خود به خیابان‌ها آمده بودند، اما همان زمان هم در جامعه عربستان شکافی در خصوص این مساله ایجاد شد و اسلام‌گرایان در یک سو با این اقدامات مخالفت کردند و در جهت مقابل آن‌ها هم لیبرال‌های عربستانی بودند.

حاکمیت در عربستان از این شکاف استفاده کرد و هر دو گروه را بازی داد گرچه در نهایت ظاهرا این اسلام‌گراهای رادیکال بودند که پیروز شده بودند، اما امروز و بر حسب نیاز و شرایط موجود حاکمیت برگ برنده را به لیبرال‌ها داده است، اما آیا این به معنای آزادی‌های سیاسی خواهد بود؟ خیر، ریاض به دنبال آزادی سیاسی نیست بلکه هدف از این اقدامات سرگرم کردن مردم در شرایطی است که مجوزی برای فعالیت سیاسی سلب شده و از بن و ریشه با هرگونه تلاشی برای بهبود ساختار سیاسی کشور مقابله می‌شود.

جنبش زنان عربستان ادامه دارد
خبرهایی که این روز‌ها از عربستان در خصوص دادن آزادی‌های بیشتر به زنان منتشر می‌شود بسیار خوشحال‌کننده است؛ اگر مدافع برابری حقوق زنان و مردان باشید و بدانید که زنان بر اساس حقوقی که در عربستان داشته‌اند شهروندان درجه چندم حساب می‌شدند، خوشحال خواهید بود که حالا بعد از سال‌ها سیطره وهابی‌ها بر حقوق شهروندی، برخی آزادی‌های اجتماعی برای زنان و حتی مردان عربستانی ایجاد شده است.

اما واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی یکی از دریچه‌های مهمی که می‌توان از طریق آن جامعه عربستانی را رصد کرد، حکایت جالب توجهی دارد. واکنش‌ها از حمایت از حقوق زنان و پیروزی بزرگ خواندن اقدامات اخیر شروع می‌شود و به مخالفت با آن یا حتی به سخره گرفتن آن هم می‌رسد، اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که گروهی نیز به سیاسی بودن اصلاحات اخیر اشاره کرده و تاکید می‌کنند که این اقدامات در راستای تثبیت قدرت آل‌سعود اتخاد شده است.

با توجه به اینکه توییتر یکی از پرکاربرد‌ترین شبکه‌های اجتماعی در عربستان به شمار می‌رود هشتگ‌های زیادی در خصوص اصلاحات اخیر در آن ایجاد شد و به یکی از پر بحث‌ترین هشتگ‌های جهانی تبدیل شد. بخشی از کاربران سعودی ضمن تاکید بر اینکه اصلاحات صورت گرفته حقی بوده که باید به زنان عربستانی داده می‌شد گفته‌اند و با وجود اینکه خیلی دیر محقق شده، اما باز هم این اتفاق خوشحال‌کننده است.

اما واکنش منال الشریف، لجین الهذلول، میساء العامودی و دیگر فعالان حقوق زنان در عربستان هم جالب بود. این زنان که نقش مهم و تاثیرگذاری در اعتراض به قانون ممنوعیت رانندگی زنان داشته‌اند، اعلام کردند که فاز جدیدی از مبارزات خود را از سر می‌گیرند. منال الشریف در توییتر خود نوشت با اعطای حق رانندگی به زنان اعاده حیثیت همه زنانی است که از سال ١٩٩٠ تاکنون با این ممنوعیت مقابله کرده‌اند، اما مبارزه ما همچنان ادامه دارد و پروژه بعدی زنان عربستانی از بین بردن ولی‌امر بودن مرد بر زن است.

اما این همه ماجرا نیست، بعد از اعلام موافقت با رانندگی زنان یکی از هشتگ‌هایی که در عربستان و جهان ترند یا به اصطلاح پرکاربرد شد هم مخالفت مردم با رانندگی زنان بود، گروهی که معتقد بودند به نام شریعت رانندگی زنان امری ناپسند است و به همین دلیل مردم با این مساله مقابله خواهند کرد. بدون شک منظور از شریعت دین اسلام نیست بلکه فتواهای مبلغان وهابی است که از زمان روی کار آمدن آل‌سعود تاکنون به شکل دادن دیدگاه‌های افراطی در داخل و خارج از عربستان همت کرده‌اند.

در کنار این اظهارنظر‌ها شاید یکی از مسائلی که همه متفق‌القول بر آن به اجماع رسیده بودند مساله سیاسی بودن تصمیمات اخیر قدرت حاکم در عربستان بوده است، همه معتقدند که اهدافی سیاسی در پشت‌پرده این آزادی‌های ناگهانی وجود دارد که بدون شک یکی از این اهداف هموار کردن مسیر برای به قدرت رسیدن محمد بن سلمان در سطح داخلی و خارجی است. بسیاری نیز معتقدند که این طرح با دولت جدید امریکا و هماهنگی‌هایی که میان دونالد ترامپ، رییس‌جمهور این کشور و شاهزاده محمد بن سلمان صورت گرفته در ارتباط است. همان برنامه و طرحی که به گفته معارضان سعودی محمد بن نایف را از قدرت در عربستان به حاشیه راند. طرح اصلاحات ناگهانی و آزادی‌هایی که قرار نیست وارد حوزه سیاست یا حقوق بشر به سبک عربستان بشود.


۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید