ترکه اقتصاد

آل‌سعود نه در پی پایان‌دادن به ماجراجویی‌هایش در منطقه که در پی کاهش هزینه‌های سرسام‌آور مداخله در یمن برآمده که برای این مهم نیاز مبرمی به همکاری و مسالمت ایران دارد و از سر این نیاز است که سیگنال‌های مثبتی برای تهران ارسال می‌کند.

کد خبر : ۴۴۲۵۸
بازدید : ۹۶۱

امین نصیری | علم اقتصاد خرد تلاش می‌کند چارچوبی ارائه دهد تا از طریق آن بتوان تحلیل کرد که با تغییر عوامل تصمیم‌گیری، انگیزه‌های افراد و به‌ دنبال آن رفتار آنها چگونه تغییر می‌کند (سرزعیم، تبیین مفاهیم اقتصاد خرد) در مجال پیش‌رو با بینشی حاصل از این علم -که از آن به‌عنوان علم مطالعه انگیزه‌ها نیز یاد می‌شود- و با تغییر شرایط و عوامل داخلی و منطقه‌ای که منجر به چرخش دیپلماتیک عربستان با محوریت محمد بن سلمان شده، سعی در واکاوی و یافتن علت این چرخش، نه در عوامل سیاسی که در شرایط اقتصادی شبه‌جزیره و در پی آن دستیابی به فهمی نسبی از معادلات پیش‌روی منطقه هستیم.

محمد بن سلمان جوان‌ترین وزیر دفاع جهان و قدرتمندترین عنصر آل‌سعود به لحاظ نفوذ و گستره اختیارات رسمی و غیررسمی است که تنها در سلسله‌مراتب رسمی پس از پادشاه دومین شخصیت این کشور به ‌شمار می‌رود.
با مرور کنش‌های چند سال اخیر عربستان در معادلات منطقه‌ای به محوریت عیان ولیعهد جدید آل‌سعود در رخدادهای منطقه پی می‌بریم. اصلی‌ترین نقش این محوریت تصمیم‌گیری درباره نحوه مواجهه با چالش‌های داخلی و خارجی است.
تصمیم‌گیری تعیین‌کننده استراتژی برخورد با وقایع برای تحقق اهداف داخلی و خارجی رژیم، اولویت‌بخشی به چالش‌های پیش‌رو و طریقه برخورد با آنهاست. حال تصور کنید جوانی کم‌تجربه بر مسندی این‌چنین و در کشوری که بیشترین درآمد نفتی و منابع مالی را در اختیار داشته، تکیه زند، نتیجه‌اش فاجعه‌هایی مانند باتلاق یمن، بحران قطر و پیچیدگی هرچه بیشتر معادلات خاورمیانه خواهد شد که تا‌کنون نه‌تنها اهداف ریاض در رخدادهای منطقه‌ای را تأمین نکرده بلکه آنها را به معضلات و تهدیدهایی به‌مراتب جدی‌تر از گذشته برای آل‌سعود تبدیل کرده.

بهتر است تا با نگاهی عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم: مهم‌ترین هدف عربستان سعودی در سیاست خارجی را می‌توان قومیت جهان اسلام و گسترش هرچه بیشتر نفوذ در خاورمیانه دانست که در راستای رسیدن به این مهم در پی تحقق اهداف دیگری است، از‌جمله:
• تثبیت جایگاه خود به‌عنوان محوریت جهان عرب
• گسترش نفوذ در کشورهای منطقه از طریق تثبیت و حمایت نیروهای هم‌پیمان
پس از جنگ داخلی یمن و قدرت‌گرفتن نیروهای انصارالله، عربستان در حالی با همراهی و حمایت برخی کشورها از رئیس‌جمهور مستعفی یمن، منصور هادی، از طریق مداخله نظامی برآمد که تهران همواره از راه‌حلی مسالمت‌آمیز دراین‌باره حمایت می‌کند. حال آنکه عربستان با مداخله نظامی مستقیم خود در یمن نه‌تنها مسبب بروز فاجعه انسانی در این کشور شده که به هیچ‌کدام از اهداف مدنظر خود در یمن نرسیده و همچنان با مقاومت‌های انصارالله روبه‌روست و در تحولات میدانی یمن در موضع ضعف قرار دارد و در طرف دیگر انصارالله و طرفداران علی عبدالله صالح ضمن مقاومت در حال به‌دست‌آوردن هرچه بیشتر امتیازات هستند تا در مذاکراتی که وقوعش اجتناب‌ناپذیر است، برگ برنده‌های بیشتری در دست داشته باشند.
مداخله نظامی در یمن که با عنوان عملیات توفان قاطعیت آغاز شد، پس از حدود یک ماه با نام عملیات احیای امید ادامه یافت. گویی خود به چشم‌انداز تاریک این مداخله نظامی پی برده بودند و به‌سرعت امیدشان به توفانی که با قاطعیت آغاز کردند، رنگ باخته و در‌صدد زدودن ناامیدی و احیای امیدهای واهی خود برآمدند؛ اما مسیر و استراتژی صحیح را انتخاب نکرده و همچنان منابع مالی خود را در این چاه عمیق سرازیر کردند. درست همین‌جا بود که اقتصاد اولین درس سیاست‌ورزی را به ولیعهد خام سعودی داد و نخستین اصل خود -محدودیت منابع- را مانند ترکه‌ای بر بدن رژیم حاکم بر شبه‌جزیره نواخت.
با کاهش قیمت جهانی نفت عربستان مجبور شد تا نفت خام خود را با قیمت‌هایی به‌مراتب کمتر از گذشته به‌ فروش برساند و در نتیجه درآمدهای این کشور طبق نمودار زیر کاهش شدیدی یافت. حال ریاض برای جبران این کسری بودجه دست به فروش اوراق قرضه، اتخاذ سیاست‌های ریاضت اقتصادی و کاهش برخی هزینه‌های داخلی خود از طریق کاهش یارانه‌ها و افزایش قیمت بنزین و حذف هزینه‌های بیهوده خارجی برآمده و چه هزینه‌ای بیهوده‌تر از هزینه‌های سرسام‌آور جنگ یمن که هیچ بهره‌ای برای ریاض نداشته است.

به گزارش فارین پالیسی، عربستان تنها در شش‌ماهه آغازین مداخله نظامی در یمن حدود ٧٢٥ میلیارد دلار هزینه کرده، حال آنکه ٣٠ ماه از این آوردگاه گذشته! عربستان برای حذف هزینه‌های جنگ یمن باید با نیروهای مقابل در این کشور به مذاکره نشسته و برای به‌دست‌آوردن راه‌حلی مناسب با طرف‌های درگیر به تفاهم برسد که مقدمه این تفاهم همکاری و رابطه با عوامل نزدیک به انصارالله است که برای تحقق این امر ریاض نیازمند تغییر رویکرد دیپلماتیک خود است.
• کنترل نفوذ ایران
محمد بن‌ سلمان به‌عنوان عاملیت تصمیم‌گیری آل‌سعود در برخورد با چالش‌های پیش‌روی این رژیم و به‌ویژه بحران یمن است. حالا با گذشت دوسال‌ونیم از آغاز مداخله نظامی در یمن آیا می‌توان چنین استدلال کرد که اقدامات انجام‌شده اهداف آل‌سعود را محقق کرده؟
همه این شرایط موجب شد تا ولیعهد جوان شبه‌جزیره با دنیای واقعی و محدودیت منابع روبه‌رو شده و مدل تصمیم‌گیری خود را که بیشتر مبتنی بر تعجیل و مقابله حداکثری و مستقیم با نیروهای مخالف و رقیب بوده به مدل تصمیم‌گیری عقلایی نزدیک کند و درصدد تغییر رویه چند سال اخیر خود برآید.
همان‌طور که کنش‌های یکی، دوماهه اخیر عربستان در منطقه مانند دیدار با شخصیت‌های پرنفوذ شیعه عراق، پذیرش تمامی شروط ایران در رابطه با حج و تلاش برای میانجیگری برای ایران، همه و همه نشان از چرخش دیپلماتیک آل‌سعود به پیروی از محمد بن‌سلمان دارد.
نشانه‌های بروزیافته اخیر خوش‌بینی‌های زیادی در عرصه‌های رسانه‌ای جهان در رابطه با گسترش روابط و حل اختلافات میان دو قطب خاورمیانه ایجاد کرده تا منطقه از آرامشی نسبی برخوردار شود اما آیا عربستان در پی متوقف‌کردن ماجراجویی‌های خود در منطقه است؟ آیا عربستان در پی گسترش روابط خود در زمینه‌های مختلف و حل اختلافات گسترده خود با ایران است؟

حال که زمینه مناسبی برای همکاری این دو قدرت منطقه‌ای در حال شکل‌گیری است، پرسشی که باید به آن پاسخ گفت این است که آیا با همکاری تهران و ریاض در این مورد می‌توان این امید را داشت که با حل اختلافات آرامشی نسبی در خاورمیانه حاکم شود و روابط فی‌مابین از این حد فراتر برود؟ ضمن اذعان به این نکته که زمینه در حال شکل‌گیری، فرصتی مغتنم برای حل مسالمت‌آمیز یکی از بحران‌های منطقه است اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت هم نمی‌توان به حدی بیش از این برای گسترش روابط دو کشور و ایجاد آرامش در منطقه امید داشت زیرا در این سمت عربستان تنها درپی بیرون‌آمدن از باتلاق یمن بوده و نیتی جدی برای همکاری بیشتر با ایران ندارد، این استدلال را می‌توان از سخنان مقامات آل‌سعود نیز برداشت کرد آنجا که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سخنان همتای ایرانی خود را درباره بهبود روابط با ریاض مضحک می‌خواند و از جنگ یمن به عنوان جنگی یاد می‌کند که کشورش آن را انتخاب نکرده است.
همان‌طور که در یادداشت گفته شد، عربستان دچار کسری بودجه‌ شدیدی است که آنها را وادار کرده از طرق مختلف به حل این موضوع بپردازند که یکی از اصلی‌ترین این راه‌ها حذف هزینه‌های مداخله نظامی در یمن است، نتیجتا می‌توان ادعا کرد که دلیل اصلی چرخش دیپلماتیک ریاض معضلات اقتصادی است و نه عوامل سیاسی که درپی آن می‌توان چنین دریافت که آل‌سعود نه در پی پایان‌دادن به ماجراجویی‌هایش در منطقه که در پی کاهش هزینه‌های سرسام‌آور مداخله در یمن برآمده که برای این مهم نیاز مبرمی به همکاری و مسالمت ایران دارد و از سر این نیاز است که سیگنال‌های مثبتی برای تهران ارسال می‌کند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید