"مانکنهای قلعه حسن خان" سفر کوتاه از عدم به هستی
فیلم روایت و نقشه خوبی دارد. قابهای دقیق و نورپردازی مناسب؛ محیط که حاصل چیره دستی فیلمبرداری باتجربه است و همین طور بقیه متخصصهای فیلم که کارشان را به خوبی انجام دادهاند. نتیجه کار، فیلمی خوشساخت است که تماشای آن به دل مینشیند.
کد خبر :
۴۶۲۷۳
بازدید :
۲۲۸۸
فیلم «مانکنهای قلعه حسنخان» به کارگردانی سام کلانتری در گروه هنر و تجربه همراه با «فیلم والسی برای تهران» اثر زینب تبریزی به نمایش درآمده است. مجموع این دو فیلم یک سئانس را تشکیل میدهد که هماکنون در سالنهای سینماها و در شهرهای مختلف در حال نمایش است.
از این دو اثر من فقط فیلم «مانکنها...» را دیدهام. مانکنها بیشتر یک فیلم مستند تجربی است. تکیه بر فرم دارد. قصهاش پیچ و تابی ندارد یا حتی ضد قصه است؛ اما ایده، فکر و مسیر دارد.
یک سفر کوتاه از عدم به هستی است. نگاهی نو به عروسکهای آشنای دور وبرمان دارد که معمولا به عنوان مانکن در ویترینهای مغازههای لباسفروشی حی و حاضرند. ابتدای فیلم، با لحظات آفرینش همین مانکنها در دخمهای تاریک و با فضایی وهمآلود و غریب شروع میشود.
(مشابه سرشتن گل انسان) مواد خام پلاستیکی در درون قالبها ریخته میشود؛ حرارت داده میشود و تکهتکه اجزای عروسکها به تدریج شکل میگیرند و کامل میشوند بعد آنها را به بازار میبرند، معامله میکنند و مانکنهای کهنه و مستعمل را جمع میکنند، اما اینبار به هنرمندانی میفروشند که قصد برگزاری یک نمایشگاه هنری را دارند پس دوباره رنگ میشوند و یا حتی به آتش کشیده میشوند تا مجسمههای نمایشگاه آماده شود.
عروسکهایی که شمایلی انسانی دارند، اما ساخته میشوند تا مصرف شوند تکهتکه شوند یا سوزانده شوند حس همدردی را در بیننده بر میانگیزد؛ در نماهای متعددی از فیلم ازچشم عروسکها به دنیای پیرامونی نگاه میشود، از تلاطم آب حوضچهای که در آن شسته میشوند تا مغازهها یا آدمهایی که به آنها زل زده اند؛ مثل اینکه عروسکها زندهاند و جانی در کالبد آنان حلول کرده. در پایان فیلم هم با صدای تپش قلب بر چهره عروسکی که رنج میکشد و فریاد میزند بر این معنا تاکید میشود.
شکل نمادین و فلسفی کار فرصت میدهد تا تصاویر را به دلخواه خود رمزگشایی و کشف کنیم.
فیلم روایت و نقشه خوبی دارد. قابهای دقیق و نورپردازی مناسب؛ محیط که حاصل چیره دستی فیلمبرداری باتجربه است و همین طور بقیه متخصصهای فیلم که کارشان را به خوبی انجام دادهاند. نتیجه کار، فیلمی خوشساخت است که تماشای آن به دل مینشیند.ای کاش میشد این کار در کنار اثر دیگر سام به نمایش گذاشته شود تا ما بهتر میتوانستیم با دغدغهها و ذهنیت او آشنا شویم.
کار قبلی کلانتری «از خانه شماره سی و هفت» بود که یک فیلم مستند بلند پرتره از نویسنده پیشرو و مشهور کشورمان صادق هدایت است. فیلم را بطور مشترک محسن شهرنازدار و سام کلانتری کارگردانی کردهاند. علاقه کارگردان به هدایت باعث شده تا تاثیر نوشتههای او را در فیلم «مانکنها...» هم ببینیم.
به خصوص آنکه هدایت خالق قصه کوتاهی به نام «عروسک پشت پرده» است که در آن شخصیت اصلی مرد (مهرداد) شیفته یک عروسک مانکن در پشت ویترین بوتیکی در پاریس میشود. مهرداد در یک نگاه دل به عروسک زیبا میبازد.
لحظه دیدار را هدایت این گونه توصیف میکند: «چشمش افتاد به زنی بور که سرش را کج گرفته بود. لبخند میزد. مژههای بلند، چشمهای درشت و گلوی سفیدی داشت. لباس مغزپستهایاش زیر نور کبود چراغها...»
مستند «مانکنها...»، اما توضیح میدهد که عروسکها چه مسیری را طی میکنند تا به پشت ویترین برسند؛ آنها را رنگ میکنند، دست و پایشان را میچسبانند. مو و مژه برایشان میکارند، مردمک چشمشان را نقاشی میکنند، بعد عروسکها را بار یک وانت میکنند و به مغازهها میفروشند و آدمها میآیند روبهروی ویترین مغازهها میایستند و به آنها زل میزنند و...
خواندن داستان کوتاه «عروسک پشت پرده» کار سادهای است آن را دانلود کنید. برای تماشای «مانکنهای قلعهحسنخان» به سینما بروید، اما برای مستند «از خیابان سی و هفتم» پیشنهادی ندارم، چون نمیدانم کجا میتوانید نسخهای از آن را پیدا کنید.
۰