یک عکس و قضاوت‌های برعکس!

یک عکس و قضاوت‌های برعکس!

١٠روز از زلزله کرمانشاه می‌گذرد و حالا به لطف همه اوضاع کمی آرام‌تر شده‌ است. زلزله‌ای که سایه آوار خود را روی این سرزمین پهن کرد و ویرانی به بار آورد اما جز ویرانی و خرابی ناشی از آن، ابعاد دیگری هم داشت؛ ابعاد مثبت و منفی و البته اخلاقی و انضباطی. یکی از دستاوردهای منفی زلزله غرب کشور این بود که یادمان آورد مردمانی هستیم که مدام در حال قضاوت یکدیگریم،‌ نیت‌خوانی می‌کنیم و بدترین‌ تعبیر و تفسیرها را از رفتار هموطنان‌مان داریم.

کد خبر : ۴۶۳۱۵
بازدید : ۹۱۲۴
یک عکس و قضاوت‌های برعکس!
مریم نراقی | ١٠روز از زلزله کرمانشاه می‌گذرد و حالا به لطف همه اوضاع کمی آرام‌تر شده‌ است. زلزله‌ای که سایه آوار خود را روی این سرزمین پهن کرد و ویرانی به بار آورد اما جز ویرانی و خرابی ناشی از آن، ابعاد دیگری هم داشت؛ ابعاد مثبت و منفی و البته اخلاقی و انضباطی. یکی از دستاوردهای منفی زلزله غرب کشور این بود که یادمان آورد مردمانی هستیم که مدام در حال قضاوت یکدیگریم،‌ نیت‌خوانی می‌کنیم و بدترین‌ تعبیر و تفسیرها را از رفتار هموطنان‌مان داریم.
واقعیت این است در حادثه اخیر همه سنگ‌ تمام گذاشتند؛ دولتی‌ها،‌ امدادگران،‌ مردم عادی، ورزشکاران و سلبریتی‌ها. همه در کنار هم یک اتفاق را رقم زدند و «رقم زدیم». اما زلزله ابعاد دیگری از اجتماعی که در آن زیست می‌کنیم را عریان کرد. در زلزله کرمانشاه همه ایران حضور یکپارچه و پررنگی داشتند؛ دولت،‌ نهادهای امنیتی، نهاد امدادی هلال‌احمر و... اما نقطه تمایز این فاجعه حضور پررنگ مردم بود. از فردای وقوع زلزله مردم شروع به جمع‌آوری کمک کردند و کم‌کم هر کدام کامیون‌هایی پر از اقلام کمکی را به منطقه ارسال کردند، بسیاری هم با ماشین شخصی روانه کرمانشاه و روستاهای اطراف شدند. این شیوه کمک‌رسانی علیرغم نکات مثبت،‌ ایرادهای مهمی هم داشت. یکی از آن ایرادها ایجاد ترافیک سنگین و شیوه غلط امدادرسانی بود و دلیلش شاید بی‌اعتمادی مردم به نهادهای دولتی است. ماجرا هر چه‌ هست، این ایرادها باید آسیب‌شناسی شود اما بعد از عبور از بحران زلزله. اکنون و در این روزها مهمترین نکته این همدلی‌ است که بین همه ایران وجود داشت.
نکته قابل‌ توجه دیگر در زلزله کرمانشاه،‌ حضور همدلانه هنرمندان،‌ ورزشکاران و سلبریتی‌ها بود. بلافاصله بعد از وقوع اتفاق، فیلم‌هایی منتشر شد از حضور بهرام رادان که خودش همراه با محموله کمک‌هایش عازم منطقه شد،‌ بین مردم مصیبت‌زده رفت،‌ درد دل‌های‌شان را شنید و اعلام همدردی کرد. این اتفاق مبارک میان مابقی هنرمندان هم ادامه پیدا کرد. مریلا زارعی،‌ فاطمه گودرزی، فریبا کوثری، کتایون ریاحی، افسانه بایگان و بسیاری دیگر از هنرمندان گروهی عازم کرمانشاه شدند. علی دایی و ورزشکاران بنام دیگری هم در صحنه حضور پیدا کردند. رامبد جوان که برای جشنواره‌ای به تورنتو رفته بود، علی صالحی را به ‌عنوان نماینده با گروهی به کرمانشاه فرستاد تا ضمن رساندن کمک‌ها،‌ از کمبودهای مردم مطلع شوند. لیلا بلوکات به روستایی رفته بود و در جریان اتفاقات برای فردی آسیب‌دیده که ویلچرش زیر آوار مانده بود، ویلچر جدید تهیه کرد. اینها اتفاقات دلگرم‌کننده‌ای هستند که باید قدرشان را بدانیم.
در این چند روز فیلم و عکس‌های بسیاری از این حضور و همدلی سلبریتی‌ها با مردمان مصیبت‌زده کرمانشاه در فضای مجازی منتشر شد. آخرین تصویر اما مربوط بود به نوید محمدزاده. محمدزاده ستاره بی‌رقیب این روزهای سینما و تئاتر کُرد است و حالا علاوه‌ بر رسالت هنری‌اش مسئولیت بیشتری احساس می‌کند. نوید محمدزاده در سفرش به زادگاه ویران‌شده مادری، سراغ پیرمردی رفته بود که در ویديوهای منتشر‌شده‌ از مردم درخواست چادر کرده بود. محمدزاده برای پیرمرد چادر برده بود. چادر که نصب شد،‌ عکسی از درون چادر منتشر شد. نوید محمدزاده، سارا بهرامی و پیرمرد در یک قاب در چادر و این شد دستمایه حرف و حدیث‌های عده‌ای که در تمام این روزهای بعد از زلزله پشت میزهای‌شان نشسته‌اند و در گوشی تلفن همراه‌شان ویديوهای ارسالی را رصد می‌کنند،‌ قضاوت می‌کنند و نیت‌خوانی می‌کنند و هر کس را به چیزی متهم می‌کنند. حالا نوید محمدزاده چند روزی ا‌ست که مورد آماج اهانت‌ها واقع‌شده و البته دیگر سلبریتی‌ها هم. آنها متهم‌اند که برای شوآف و به تصویر کشیدن خودشان به کرمانشاه سفر کرده‌اند و از بدبختی هموطنان‌شان سوءاستفاده می‌کنند؛ اما این دوستان عزیز به بسیاری از نکات توجه نکرده‌اند.
اول: نوید محمدزاده این روزها در نوک قله موفقیت شغلی قرار دارد. او مهمترین و پرطرفدارترین ستاره این روزهاست، حضورش در هر تئاتر و فیلمی فروش آن اثر را تضمین می‌کند و مردم برایش سر و دست می‌شکنند. در بعد هنری هم به‌زعم کارشناسان و منتقدان با اختلاف یکی از بهترین بازیگران مرد این سال‌های ایران است. با یک سرچ در گوگل می‌توانید از لیست جوایز معتبر بین‌المللی‌اش هم با خبر شوید. نکته دیگر این‌که اگر نوید محمدزاده به‌عنوان یک هنرمند کرمانشاهی در منطقه حضور پیدا نمی‌کرد آیا همین منتقدان امروز شدیدتر به او نمی‌تاختند که به خودش زحمت نداده و سری به زادگاه ویران‌شده‌اش نزده ‌است؟
دوم: نمی‌توان تأثیرگذاری هنرمندان و چهره‌های سرشناس را در زلزله اخیر انکار کرد. بی‌شک بخش قابل‌ توجهی از کمک‌های مردمی به واسطه انگیزه و اعتماد مردم به دلیل حضور سرشناسان عرصه‌های مختلف بوده‌ است. پرستو گلستانی از اولین ساعات وقوع زلزله در مراکز هلال‌احمر حضور داشت و به‌ عنوان ناظر مردم، طرفدارانش را در جریان عملکرد هلال‌احمر قرار می‌داد. الهام پاوه‌نژاد هم بانی جمع‌آوری کمک‌های مردمی در تهران بود و لحظه‌ به لحظه از طریق صفحه اینستاگرامش با مردم در ارتباط بود. شاید اگر این حضور پررنگ و اطلاع‌رسانی هنرمندان نبود، چند روز پس از وقوع زلزله تمام نیازهای روزمره مردمان مناطق آسیب‌دیده با این سرعت برطرف نمی‌شد. امروز به واسطه همین حضور و همدلی کشور از فاز اول بحران عبور کرده و وارد مرحله بعدی یعنی تدارک برای اسکان دایمی و نیازهای دیگر زلزله‌زدگان شده است.
سوم: اینها فقط در این مرز و بوم رخ نمی‌دهد! عجیب است زمانی که عکس آنجلینا جولی را کنار سیل‌زدگان پاکستانی یا آوارگان سوری می‌بینیم، یا وقتی اسکارلت جوهانسن را در اردوگاه پناهندگان سوری در مرز ترکیه می‌بینیم، یا هر کدام از این سلبریتی‌های خارجی اقدامی شبیه این انجام می‌دهند، صدای کف و سوت‌مان به آسمان بلند می‌شود که ببینید سلبریتی‌های آن ور آبی چقدر اقدامات بشردوستانه انجام می‌دهند. به حسرت از آنها یاد می‌کنیم و به‌عنوان هنرمندان مردمی مورد تقدیرمان قرار می‌گیرند. اما همین اقدامات که به نام‌آشنایان سینما و... ایرانی می‌رسد، داد و هوار می‌کنیم که «می‌خواهند خودی نشان دهند»، «می‌خواهند از مصیبت مردم سوءاستفاده کنند». چگونه می‌شود که منورالفکرهای ما یا آنهایی که خود را منورالفکر می‌دانند، بام‌شان دو هوا دارد. تقدیر و افتخارشان برای دیگران است و زبان تند و تلخ‌شان برای خودمان؟!‍
چهارم: به همراه جمعی از هنرمندان در یک سفر ٢٤ساعته عازم مناطق زلزله‌زده ‌شدم. حضور سلبریتی‌ها در میان مردم آسیب‌دیده فراتر از جمع‌آوری کمک بود. مردم با دیدن چهره‌های سرشناس و محبوب‌شان امیدوار می‌شدند. چشمان‌شان برق می‌زد و باورشان نمی‌شد که آنها را کنار خود و میان خرابه‌های اطرافشان می‌بینند. پیرزن هفتاد ساله‌ای مریلا زارعی را نشانده بود در چادرش و برایش درد دل می‌کرد،‌ کبودی‌های بدنش را به او نشان می‌داد و وقایع آن شب را تعریف می‌کرد. دختران جوان لبخند به لب و با تعجب کنار فریبا کوثری و فاطمه گودرزی ایستاده بودند و به حرف‌های‌شان گوش می‌دادند. تأثیر مثبت حضور هنرمندان در میان امدادرسانان هم قابل‌توجه بود. نیروهای امدادی ارتش و هلال‌احمر که از ساعت‌های اولیه زلزله در مناطق آسیب‌دیده حضور داشتند و صحنه‌های دلخراشی را تجربه کرده بودند، حالا با دیدن چهره‌های سرشناس‌ امیدوارتر بودند از این‌که تنها نیستند. هر بار که هنرمندی از آنها تشکر می‌کرد، خستگی تلخ این روزها از تن‌شان بیرون می‌آمد و اینها همه لحظه‌های زیبایی است از همدلی و وفاق مردمان یک کشور که کاش با قضاوت و حسادت طعم شیرنش را تلخ نکنیم.
یک عکس و قضاوت‌های برعکس!

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید