از «قیصر» تا «قاتل اهلی»
اگر آقای مسعود کیمیایی فقط سه فیلم قیصر، داشآکل و گوزنها را ساخته بود، به گردن سینمای ایران حق داشت و نامش در تاریخ این سینما ماندگار میشد.
کد خبر :
۴۶۴۳۴
بازدید :
۳۷۱۰
فرادید | زمانی که سینمای ایران تشنه روایتهای کوچه بازاری و عشقهای جاهل مآبانه بود، در سال ۱۳۴۸ مسعود کیمایی با ساخت فیلم «قیصر» تحولی عظیم در سینما ایجاد کرد. ساخت «قیصر» انقلابی در سینمای بی رمق آن روزها بود.
بازیگرانی، چون بهروز وثوقی، ناصر ملکمطیعی، ایران دفتری، پوری بنایی، بهمن مفید، جلال پیشوائیان و شهرزاد در آن نقشآفرینی کردهاند. تم عاشقانه فیلم در کنار فضای انتقام گیری در داستان چنان تحولی در سینما ایجاد کرد که تا امروز با گذشت چند دهه هنوز نمادی از سینمای شاخص ایران است.
به گزارش فرادید؛ مسعود کیمیایی کارگردان فیلم که آن زمان جوان ۲۸ ساله بود با ساخت این اثر توانست نام خودش را در تاریخ سینما جاودانه کند. پس از آن با ساخت رضا موتوری، داش آکل، گوزنها و چند فیلم دیگر پیش از انقلاب و تیغ و ابریشم، سرب، دندان مار، ردپای گرگ، تجارت، ضیافت، مرسدس و آثار دیگر جایگاه محکمی در سینما برای خود ساخت.
قیصر
مسعود کیمیایی از آن دست کارگردانهایی است که با شنیدن نامش اول از همه قیصر و فضای سیاه و سفید فیلم و بعد صحنههای معترضانه و دیالوگهای شعارگونه اش در فیلمهای بعد از انقلاب در ذهن مخاطب شکل میگیرد. کیمیایی با تکرار خودش در فیلمها و ساخت صحنههای همیشگی زد و خورد بین بازیگران در تمام دورهها مخاطبان خاص خودش را حفظ کرده است.
برخی معتقدند او میتواند از سبک دیگری در فیلم هایش استفاده کند، اما خودش به چنین فکری باور ندارد. این کارگردان تا به امروز مطابق با تغییر شرایط تاریخی سبک فیلم هایش را مد روز کرده، ولی در زمینه همان کیمیایی قیصر و گوزنها را ادامه میدهد. حالا این روزها جدیدترین اثر او اکران شده است. فیلم "قاتل اهلی" که میگویند تمی سیاسی دارد.
داستان فیلم حکایت از زندگی حاج آقا دکتر جلال سروش (پرویز پرستویی) کارآفرین موفق بخش خصوصی دارد که تصمیم به افشای خیانتهای شرکت پیسارو که مافیای قدرت وثروت است میگیرد. سیاوش مطلق (امیر جدیدی) و احمد کیا (حمیدرضا آذرنگ) فرزند خواندههای سروش اند و سیاوش نه تنها مورد اعتمادترین فرد نزد سروش بلکه دلبسته مهتاب (پگاه آهنگرانی) دختر او هم هست، اما مهتاب رابطهٔ عاطفی با بهمن (پولاد کیمیایی) خوانندهٔ پاپ دارد. تعطیلی کنسرتها دامنهٔ اختلافات اقتصادی سروش و شرکت پیسارو تاوانی دارد که نه فقط اطرافیانش بلکه همه مردم باید آنرا بپردازند و...
عناوین مرتبط:
گفت و گوی سیاسی با «مسعود کیمیایی» سحر عصرآزاد در اعتماد نوشت:
«قاتل اهلی» جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی است که مثل همیشه قبل از ساخت، در طول ساخت، پس از ساخت و هنگام نمایش در جشنواره جنجالآفرینی کرد، اما همانطور که اینها دیگر جزوی از رفتارشناسی فیلمهای کیمیایی شدهاند، کیفیت ضعیف و غیرقابل دفاع آثار متاخرش نیز قابل انتظار و پیشبینی هستند.
«قاتل اهلی» جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی است که مثل همیشه قبل از ساخت، در طول ساخت، پس از ساخت و هنگام نمایش در جشنواره جنجالآفرینی کرد، اما همانطور که اینها دیگر جزوی از رفتارشناسی فیلمهای کیمیایی شدهاند، کیفیت ضعیف و غیرقابل دفاع آثار متاخرش نیز قابل انتظار و پیشبینی هستند.
به بهانه خواننده بودن یکی از شخصیتها فیلم را بدل به یک کنسرت شخصی کرده است
متاسفانه فیلم حتی در روایت قصه خطی خود نیز ناموفق میماند و نمیتواند یک روایت ابتدایی از داستان خود به مخاطب ارایه دهد. به همین دلیل هم در دام هولناک شعر و شعارهای افراطی و دافعهبرانگیز گرفتار میشود که البته به این مولفه همیشگی فیلمهای کیمیایی باید رویکرد افراطی به موسیقی و کلیپ و آوازخوانی به بهانه خواننده بودن یکی از شخصیتها را نیز اضافه کرد که فیلم را بدل به یک کنسرت شخصی کرده است.
فیلم نه عمق دارد، نه سطح و تنها نمایشی است از تک سکانسهای جدا که گاه حتی ارتباط دراماتیک و منطقی آنها با هم دچار نقصان است. بازسازی امروزی صحنه قتل در حمام «قیصر» و ایستادن پشت حرفهای تاریخ گذشته و نخ نما درحالی که جای هر کسی در مناسبات امروز جامعه ما مشخص است، نه یک فرار رو به جلو بلکه از اساس، یک اعتراف به تمام شدن است.
ونداد الوندیپور هم در این باره میگوید:
اگر آقای مسعود کیمیایی فقط سه فیلم قیصر، داشآکل و گوزنها را ساخته بود، به گردن سینمای ایران حق داشت و نامش در تاریخ این سینما ماندگار میشد. اما فیلمهای سالهای اخیر او، یکی از یکی ضعیفتر بودند. فیلمهایی مبتنی بر دیالوگ، شعاری و بیانیه وار.
فیلم « قاتل اهلی» نیز یکی دیگر از آن فیلمهای ضعیف است؛ داستان یک مدیر اقتصادی مسلمان و پاکدامن و مشکلات و دغدغههایش (جلال با بازی پرویز پرستویی). اما فیلم مشابه یک میزگرد تلویزیونی است؛ البته دکوپاژ و فیلمبرداری و دیگر ویژگیهای فنی فیلم قوی است، اما مشکل، فیلمنامه است؛ مثل بسیاری از دیگر آثار او. البته چیزهای خوبی هم در فیلم گفته میشود: اشاره به اختلاسهای کلان و بیکاری و بر هم زدن کنسرتها و...، اما اینها همه به شکلی شعارگونه و با لحنی پرطمطراق و غیرطبیعی گفته میشوند، نه با زبان سینما و تصویر و نشانه.
پرستویی هم یکی از بدترین بازیهای زندگیاش را ارایه داده است
اما آنچه در فیلم اعصاب آدم را خرد میکند کنسرتهای فیلم است (پولاد کیمیایی نقش یک خواننده را بازی میکند.) کنسرتهایی با ترانههایی شعاری و بعضا ناموزون که بسیار بیشتر از حد متعارف، تایم فیلم را صرف خود کردهاند. (ترانههایی که فیلمساز به فیلم تحمیل کرده و ظاهرا به مذاق تماشاگر عام خوش میآیند پیش از این به فیلمهای قیصر و داش آکل هم ضربه زده بود.)
برخی صحنههای فیلم هم اساسا بد از کار درآمدهاند؛ مثلا صحنه بحث بهمن (پولاد کیمیایی) با جلال، یا صحنه زدن کیف دختر جوان توسط یک موتوری، یا ریاکشن شاتهایی که از تماشاگران کنسرت میبینیم، یا سکانس عجیبِ ناگهان سردرآوردن کاراکتر امیر جدیدی در داخل استخر، آن هم با مایو.
مک گافین داستان، یعنی اسنادی که ضد جلال است و در یک هارد نگهداری میشود هم سست است و معلوم نیست چگونه چنین مدارکی ساخته شدهاند و نقش جلال در ماجرای مدارک چیست. آقای پرستویی هم یکی از بدترین بازیهای زندگیاش را ارایه داده است؛ بازی اغراق شده و پر از ژستهای اضافه. در کل میتوان فیلم قاتل اهلی را چنین توصیف کرد: یک بیانیه سیاسی موزیکال، با بازی بد بازیگر اصلی و پر از صحنههای زاید و اضافه.
نیره رحمانی نوشته:
«قاتل اهلی» ساخته مسعود کیمیایی صرف نظر از همه حاشیه هایش فیلم ضعیفی است. در سالهای اخیر همه فیلمهای مسعود کیمیایی به شکلی حاشیه داشته اند، بعضی بیشتر بعضی کمتر؛ برخی رسانهای شده اند و برخی نه و البته همگی نیز براین نکته تاکید داشته اند که خود مسعود کیمیایی مهمتر از فیلمهایش بوده. حاشیه مهمتر از متن بوده، حال این حاشیه حرکتهای نمایشی و جنجال آفرینیهای سازنده بوده یا دعوا و مرافعه اش با دیگران پشت صحنه و...
کیمیایی این روزها متاسفانه با باور اینکه پس از نیم قرن فیلمسازی بهتر از هر کسی سینما و فیلمسازی را بلد است؛ بی آنکه به مخاطب بیندیشد و بی آنکه به نفس هنر و بیندیشد و حتی بی آنکه به خود سینما بیندیشد، تنها تصویر گر تمایلات شخصی خود بوده است. به نظر من این احساس بیگانگی و سرخوردگی که حتی علاقمندان پایمرد سینمای او دچارش شده اند از این ناشی میشود.
به شخصه هیچگاه از شیفتگان سینمای او نبوده ام، هرچند برخی از فیلمهایش را دوست داشته و پسندیده ام؛ اما تجربه بودن درکنار یکی از علاقمندان سینمای او و حتی فراتر از این کسی که با فیلمهای قدیمی کیمیایی به این هنر علاقمند شده تصویر دقیق و روشنی از این مسئله پیش روی من گذاشته است. به گمانم دعوای او با تهیه کننده قاتل اهلی و یا سرمایه گذار و بازیگر فیلم رئیس و مواردی از این دست تا حد زیادی ناشی از همین فردگرایی و عدم یکدستی گروه سازنده آثارش بوده.
امیر جدیدی
قاتل اهلی فیلمی خوش عکس است، کارگردانی فیلم در برخی فصلها قابل اعتناست؛ اما کلیت فیلم نه تنها آشفته که به شدت بی سروته و از همه بدتر بی ربط به این روزگار است. این بی ربط بودن به زمانه بزرگترین معضلی است که گریبان فیلم و سازنده اش را گرفته؛ فیلمسازی که با پوست انداختن ظاهری قهرمانان فیلمهایش، کوشیده خود را به این روزگار نزدیک کند، اما نه تنها در این زمینه توفیقی نیافته که حتی آن قهرمانان سنتی آثار خود را نیز از دست داده و سینمایش از آن زمان به شدت لطمه خورده و افت کرده است.
به همین خاطر است که وقتی در دهان شخصیتی مثل بهمن به عنوان نماد هنرمند معترض و متعهد این روزگار (با آن اجرای ناامید کننده پولاد کیمیایی مثل همیشه) شروع به شعار پراکنی میشود، تماشاگر جدی خنده اش میگیرد و پسرش ناچار میشود در حمایت متن جدی کمیک شده پدرش در پاسخ به خندههای جماعت در سالن برج میلاد فریاد بزند: زهر مار!
و این مجموعه باور نکردنی از کلیپهای خوش رنگ و لعاب، به اضافه خط داستانی بدون منطق و موقعیت هایی که تنها دلیل وجودی آنها این است که دلخواه فیلمساز بوده اند، با وجود همه پتانسل دو بازیگر اصلی فیلم (پرستویی و جدیدی) و تلاشی که خرج این فیلم کرده اند تنها نتیجه گیری از آن حس خودکشی فیلمساز صاحب سبک دیروز است.
قاتل اهلی
از همه اینها که بگذریم از همه بدتر این است که کیمیایی با سرسختی نشان دادن در زمینهای که حق با تهیه کننده فیلم بوده آن را به دعوای مالک مادی فیلم و صاحب معنوی فیلم بدل کرده است. اما در این دعوا اگر لشکری قوچانی محق به نظر میرسد نه به دلیل این است که تهیه کننده است و، چون سرمایه گذاشته حق دارد در کار فیلمساز دخالت کند، بلکه به دلیل آن است که هر تماشاگر بی طرفی که فیلم را تماشا کند در مییابد نصف کلیپهای سنجاق شده به فیلم با حضور و هنر پراکنی پولاد کیمیایی اضافه است و باعث شده است فیلم به مراتب بدتر از آنچه هست به نظر برسد.
این فیلم از روز اول آذر اکران شده و تا امروز با گذشت ۵ روز ۲۸۵۱۰۰۰۰۰ تومان فروش داشته است.
۰