ایران – مراکش؛ ساده مثل فوتبال، سخت مثل سیاست

ایران – مراکش؛ ساده مثل فوتبال، سخت مثل سیاست

ایران و مراکش با اختلافات سیاسی که از زمان انقلاب در ایران به وجود آمده به مصاف هم می‌روند و این موضوع، بازی را مهیج‌تر می‌کند.

کد خبر : ۴۷۰۱۷
بازدید : ۱۲۶۱
ایران – مراکش؛ ساده مثل فوتبال، سخت مثل سیاست
روزنامه مراکشی «نووِل‌تریبون» در بخش سیاسی‌اش نگاهی متفاوت به حریفان مراکش در جام جهانی پیش‌رو داشته است. در این مطلب عنوان شده که ایران و مراکش با اختلافات سیاسی که از زمان انقلاب در ایران به وجود آمده به مصاف هم می‌روند و این موضوع، بازی را مهیج‌تر می‌کند. در زیر به خلاصه‌ای از این گزارش اشاره شده است.

«با وجود اختلاف‌نظرهایی که {مراکشی‌ها} با ایران از زمان برکناری شاه دارند، این کشور هنوز هم بسیار مهیج است؛ تاریخش، هنرش، آشپزی‌اش و چشم‌انداز تمدن پارسی‌اش هنوز سرزنده و دست‌نخورده است.
در کشور «تیم ملی»، به فوتبال به چشم ورزشی «مدرن و وارداتی» نگاه می‌شود؛ این نگاه البته در مقایسه با ورزشی مثل کشتی است که پیشینه‌ای بسیار قدیمی در ایران دارد. فوتبال که مبتنی بر روحیه گروهی است، آهسته‌آهسته در دهه ٦٠ میلادی جایگاهی فرهنگی و اجتماعی در ایران به دست آورد؛ در همان دوره‌ای که فقط کشتی‌گیران ارج و قرب بسیار زیادی داشتند.

در زمان رضاشاه، فوتبال به‌عنوان وسیله‌ای برای مدرن‌کردن نخبه‌ها، خیلی سریع رشد کرد و تبدیل به یک اِلمان سیاسی شد. محمدرضاشاه حتی فوتبال ایران را تا جایی پیش برد که این کشور به فینال جام ملت‌های آسیا در سال ١٩٦٨ رسید.
در آن بازی که در تهران برگزار شد، ایران مقابل اسرائیل جام قهرمانی را بالای سر برد. ارزش آن قهرمانی دوچندان بود؛ چون درست یک سال بعد از جنگ اعراب با اسرائیل به دست آمد و خیلی‌ها از آن قهرمانی به‌عنوان انتقام دنیای اسلام نام بردند.
با‌این‌حال، بعد از انقلاب، فوتبال کمی به حاشیه رانده شد. شاید تصور این افراد چنین بود که هیجان و شادی ناشی از این ورزش، در تضاد با اهداف مذهبی بود.
در همان زمان، ایران خیلی سریع درگیر جنگ با دشمنانش شد؛ اولی با عراق، کشور همسایه‌اش و بعدی هم با آمریکا که نوامبر ١٩٧٩، سفارتش در تهران برچیده شد. بعد از این دو هم نوبت به عربستان سعودی و دوستانش رسید؛ دوستان عربستان که در رأس آن‌ها مراکش بود.

مسئولان وقت سیاسی مراکش و عربستان اعتقاد داشتند ایران در پی نفوذ به کشورهای همسایه و تأثیر بیشتر در منطقه است.
در آن سو، ایرانی‌ها هم خیلی زود با عناوین و القابی که رؤسای دولت عرب برای خودشان انتخاب کرده بودند، به مشکل برخوردند و آن‌ها را به رسمیت نشناختند.
این‌طور بود که خصومت مراکش و ایران متولد شد. با‌این‌حال خصومت اصلی کمی بعد شکل گرفت؛ زمانی که مراکش از شاه برکنارشده ایران استقبال کرد و ایران در مقابل اعلام کرد «جمهوری دموکراتیک عربی صحرا» را در مراکش به رسمیت می‌شناسد.
همان زمان دو دولت روابطشان را با یکدیگر قطع کردند. حسن الثانی (پادشاه مراکش) به گواه نوشته‌های وزیر اطلاعات وقت مراکش، به صورت علنی جنگ با ایران را بیان کرد: «زمانی که بی‌ثباتی در خلیج‌فارس صورت بگیرد و عربستان را نشانه برود، بر همه واجب می‌شود به جنگ بروند».
البته نباید فراموش کرد که موضع‌گیری صریح حسن الثانی مقابل ایران، در برهه‌ای صورت گرفت که خود مراکش تحت‌تأثیر جنبش شیخ عبدالسلام یاسین (مرشد مذهبی و مؤسس جماعت عدل و احسان در مراکش) بود که بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه را تحت‌تأثیر قرار داده بود.
شیخ یاسین که حامی مهمی به نام محمد بشیری، امام مذهبی شناخته‌شده در کازابلانکا، داشت به بررسی ویژگی‌های ارزشمند امام خمینی پرداخت و نقش تأثیرگذارش بر مردم ایران و انقلاب این کشور را گوشزد کرد.
حسن الثانی فارغ از این مباحث، فکر و ذکرش ایران شده بود و به حمایت‌هایش از صدام در جنگ علیه ایران ادامه داد.
او در کنگره عرب که سال ١٩٨٢ برگزار شد، حضور پیدا کرد و از نگرانی‌های حزب بعث عراق مبنی بر بی‌ثباتی در خلیج‌فارس حرف زد و آن‌ها را به این تشویق کرد که از عراق در جنگ بغداد علیه تهران حمایت کنند. او بعد‌ها دوباره با جملات تندتری به ایران تاخت و به تیرگی بیشتر روابط دو کشور دامن زد».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید