نمایش "دایره گچی قفقازی" ادای دین به سمندریان

نمایش "دایره گچی قفقازی" ادای دین به سمندریان

٢٠ سال از اجرای این نمایش نامه توسط سمندریان می گذرد و محمودرضا رحیمی، همین متن را با نگاهی متفاوت و به شیوه تقریبا موزیکال هر شب ساعت ٢٠ در تالار سایه روی صحنه می‌برد.

کد خبر : ۴۷۵۵۴
بازدید : ۵۰۱۱
نمایش

حمید سمندریان در سال ٧٧ یک اجرای بزرگ از نمایش‌نامه دایره گچی قفقازی از آثار جاودانه بر‌تولت برشت در پایتخت ایران اجرا کرد که در همان زمان به‌دلیل نگاه استانیسلاوسکی به آن متن و متفاوت‌شدن با نگاه خود برشت آن اجرا مسئله‌ساز شد.

حالا نزدیک به ٢٠ سال از آن اجرا می‌گذرد و محمودرضا رحیمی، کارگردان، مترجم و مدرس دانشگاه همین متن را با نگاهی متفاوت و به شیوه تقریبا موزیکال هر شب ساعت ٢٠ در تالار سایه روی صحنه می‌برد. با او درباره این دو اجرا و تفاوت و شباهت‌های احتمالی آن‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم:

چقدر اجرای شما در سال ٩٦ وامدار اجرای حمید سمندریان در سال ٧٧ است؟
این کار سرشتش به‌خاطر حمید سمندریان بود و در واقع این ادای دینی به استاد سمندریان است و کار هم تقدیم شده به او و بانو هما روستا، به‌خاطر تلاش‌هایی که در زمینه آموزش تئاتر کرده‌اند و هیچ‌گاه دست از آن برنداشتند.

از‌جمله حمید سمندریان که بسیاری از اجراهایش فدای آموزشش شد. به پاس قدردانی از این شخصیت بزرگ که گویا هنوز قرار نیست شخصیتی به آن دامنه و شعاع پیدا بشود. در جشن‌های آکادمی سمندریان ما به این فکر افتادیم حالا که چهار، پنج سال از فوت استاد گذشته است و همچنان مؤسسه سمندریان کار آموزش را دنبال می‌کند، حداقل یک خروجی داشته باشیم.

سال گذشته نمایش بازی استریندبرگ را در گالری باروک یک اجرا کردیم و شما در آنجا تابلو تابلو کار را می‌دیدی و کل کار ١١، ١٢ تابلو بود که چند تا از هنرجویان آموزشگاه آن را بازی می‌کردند.

بعد از آن به فکر اجرائی از ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی افتادیم که به دلایلی از آن منصرف شدیم و بعد به این نتیجه رسیدیم که دایره گچی قفقازی را به پاس تلاش‌های سمندریان کار کنیم و در این کار موسیقی‌های آن را دوباره به کار بگیریم.

یکی از دوستان برای این کار بسیار علاقه‌مندی نشان داد؛ چون آن نمایش یک ساعت تا یک ساعت و ربع موسیقی و تنظیم شعر خوب داشت. البته تنظیم شعر فروغ فرخزاد به کار گرفته نشد و دوباره سپیده ذهنی این تنظیم‌ها را انجام داد. او هم خواهر سعید ذهنی، آهنگ‌ساز دایره گچی قفقازی بود. بعد هم تصمیم گرفتیم به سمت ایده‌های خودمان برویم. امکاناتی از این شیوه کارگاهی که حالا این جوان‌ها می‌توانند به ما بدهند.

همان ترجمه سمندریان؟
نه، من از قدیم یک ترجمه انگلیسی از دایره گچی قفقازی داشتم، این ترجمه از اریک بنتلی منتقد انگلیسی است که ما از رابطه او و برشت می‌دانیم و چنین آدمی که به بد‌خلقی معروف بوده، او یکی از منتقدان و نشانه‌شناسان و یکی از تلاشگران هنر در زمانه خودش بوده است.

به چه علت این ترجمه را مناسب دیدی؟
به این دلیل که از انگلیسی بسیار ساده استفاده کرده و اصلا از کلمات کنایی استفاده نکرده. اگر این متن را به کسی بدهید که فقط پنج یا شش سال در زمینه زبان انگلیسی تلاش کرده، شاید در دامنه کلمات ٢٠ کلمه هست که نداند.

نه مثل متن‌های ساموئل بکت که هر کلمه‌اش می‌تواند چهار یا پنج معنا بدهد. در‌صورتی‌که می‌تواند کلمه‌هایی را انتخاب کند که فقط یک معنا را بدهند.

معلوم است که اریک بنتلی از این سادگی منظوری دارد و سطح روایی برشت را می‌خواهد به داستانی که قوی است، تغییر بدهد و چقدر این‌ها متعلق به روزمره مردم است؛ چنانچه شاخه‌های هر درختچه را به‌تنهایی در نظر بگیرید؛ شخصیتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، یک درختچه بسیار زیبا می‌شوند؛ این هم یکی از مسائل خود برشت است.

نسبت به ترجمه‌های قبل از خودتان چه واکنشی داشته‌اید؟
شما می‌دانید که من شخصیتی دارم که با آنکه پنج سال است کار نمی‌کنم، اما پژوهشم را دارم و آموزش هم می‌دهم و به‌لحاظ مطالعاتی هم سعی می‌کنم در سطح به‌روزی باشم. اساسا حس می‌کنم که زبان قابل ترجمه نیست.

به‌همین‌دلیل هم هست که می‌گویند مترجم خائن است؛ چون شما وقتی علم تفسیر را می‌خوانید، می‌بینید که هیچ ترجمه‌ای قرار نیست به اصل اثر برسد و همه این‌ها یک چرخه است و هرکسی تعبیر و تفسیر و تأویل خودش را به یک متن الصاق می‌کند؛ هیچ تعبیری هم برابر با اصل نخواهد شد.

بنابراین هرکسی به سرشتی که در زندگی داشته، با زاویه دید و با تجربیات خودش متن را از آن خود می‌کند. برای همین مثالی می‌آورم که سه شعر در دایره گچی قفقازی هست که نه در ترجمه آقای مؤیدپور هست و نه در ترجمه آقای سمندریان.

بار‌ها می‌گفتند سمندریان از ترجمه آقای مؤیدپور بسیار استفاده کرده و این خیلی در ایران مصداق دارد؛ چنانچه شاملو دن آرام شولوخف را بعدا ترجمه می‌کند و بسیار شبیه به ترجمه قبلی است و لحن کاملا متفاوتی دارد.

در ترجمه‌های هملت هم این قضیه هست، چون دامنه کلمات ما محدود است؛ شاید دامنه کلمات کنایی ما اندک باشد و در این ٤٠٠، ٥٠٠ سال اخیر زبان ما تفاوت بنیادینی نکرده است. این کلمات نیاز به انعطاف و چرخش دارند، بعدش هم من نمی‌خواستم دایره گچی قفقازی را به آن معنا کار کنم؛ اگر بخواهم کار بکنم یک متن چهارونیم یا پنج ساعته باید داشته باشم.

اجرای سمندریان کامل بود؟
بله، ما به این مهم در آن اجرا دست یافتیم. در کار حمید سمندریان با یک گروه ١١٧ نفره کار کردیم و واقعا وقتی همه‌شان در سالن اصلی تئاتر شهر می‌ایستادند، دقیقا نصف سالن پر می‌شد.

آن یک توفیقی بود که خود استاد سمندریان می‌خواستند و می‌گفتند در کار باید حرفه‌ای، متوسط و نوآموز در کنار هم باشند. همیشه انرژی این‌ها بر هم باید تأثیر بگذارد و همیشه هم این اتفاق می‌افتاد.

من پنج سالی بود که کار نکرده بودم و مدیر مرکز هنرهای نمایشی هم نظر به اینکه در جشن آکادمی حضور داشت، به من گفت: نمی‌خواهی بعد از چند سال کار بکنی؟ گفتم: من علاقه‌مندم و اگر قرار هست کار کنم، دوست دارم با هنرجویانم کار کنم. چون من معلم هستم و باید نشان بدهم که در جهت معلمی دارم کارم را با بچه‌ها انجام می‌دهم.

هیچ نگرانی ندارم که بچه‌هایم بیایند به بخشی از ایده‌هایم جامه عمل بپوشانند. گفت: اگر خودت تأیید می‌کنی این کار را انجام بده. بعد هم این تصمیم در آکادمی سمندریان به بار نشست و شما اجرایش را در تالار سایه دیدید.

چرا افسانه ماهیان که گویا وکالتی از سوی آقای سمندریان برای ترجمه‌هایش دارد، نسبت به ترجمه شما معترض بوده است؟
گویا خانم ماهیان دچار سوءتفاهم شده است، چون او دیده که ما در جشن آکادمی آن ترجمه استاد سمندریان را اجرا کرده‌ایم، بعد از آن دیده که خبری از ما نشده برای مجوز‌گرفتن، بنابراین دچار سوءتفاهم شده و بعدش هم من واقعا به کلمه مترجم اعتقادی ندارم.

گذاشتم خوانشگر، پشتش هم هستم. هر موقع هم ایشان خواست ما می‌رویم یک امتحان زبان می‌دهیم، هیچ اشکالی هم ندارد. ما به ظاهر همه تئاتری هستیم، اما نمی‌دانم چرا این‌قدر از هم دور هستیم.

کافی بود یک زنگ به من می‌زد و من متن خودم را در اختیارش می‌گذاشتم و این‌قدر نباید پاسخ‌گوی تلفن‌هایی باشم که او در این سوءتفاهم برایم دردسر ایجاد کرده است.

با رجوع او به مرکز هنرهای نمایشی پاسخشان را دادم و اصلا هیچ اختلافی بین خودم و خانم ماهیان نمی‌بینم. ولی نمی‌دانم چرا باید این‌قدر ناراحت شده باشند، چون فکر نمی‌کنم برشت به نام و در انحصار فردی باشد.

متأسفانه خانم ماهیان از خیلی از چیز‌ها خبر ندارند و کافی است که ترجمه آقای سمندریان را با ترجمه آقای مؤیدپور مطابقت دهند و متوجه خیلی چیز‌ها می‌شوند.

به دلیل محدودیت دامنه کلمات در پارسی یک جایی لحن و بیان به کار می‌آید و خودم بیشترین مقالات را در زمینه تئاتر در این سال‌ها در نشریات چاپ کرده‌ام؛ بنابراین هیچ نگرانی‌ای در این متن و در کتاب‌هایم ندارم و امیدوارم این کار را با کارهایی که استاد سمندریان انجام داده‌اند، ادامه بدهم.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید