خبرهای بد، خبرهای بدتر
بحث خبرهای خوب و خبرهای بد در غرب و بسیاری از کشورهای دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و در مورد نقش رسانهها در جرمخیزی، روانشناسی اجتماعی، افسردگی و امید اجتماعی صحبت میشود، اما جدای از اینها نباید فراموش کرد که رسانه بر اساس قواعد خبری عمل میکند: «اولین دستورالعملی که در مورد پردازش خبر در تمام رسانههای دنیا وجود دارد موضوع ارزش خبری است.
کد خبر :
۴۹۴۲۹
بازدید :
۱۴۴۵
آخرین باری که ایستادید جلوی کیوسک روزنامهفروشی یا نشستید جلوی مانیتور و صفحه روزنامهها و خبرگزاریها را دیدید و فکر کردید: «چه خبر خوبی!» کی بوده؟ رسانهها باعث میشوند که این خاطره تقریبا دور به نظر برسد یا تمام این مدت نگاه شما به سمت خبرهای بد چرخیده؟ این سوالی است که در بحث خبر بد و خبر خوب بارها تکرار شده است.
سال ۲۰۱۳ دو پژوهشگر از دانشگاه مکگیل کانادا این پرسش را به آزمون گذاشتند. شرکتکنندگان در این آزمایش در پرسشنامهها جواب داده بودند که خبرهای خوب را به خبرهای بد ترجیح میدهند، کار که به عمل رسید، اما نتایج متفاوتی به دست آمد. شرکتکنندگانی که از آنها خواسته شده بود از میان گزارشها و خبرها دست به انتخاب بزنند تا واکنش بینایی آنها نسبت به اخبار سنجیده شود، اغلب به سمت اخباری رفتند که در مورد فساد و رسوایی بودند و محتوایی داشتند که در قالب خبرهای بد تعریف میشوند.
فارغ از این میل ذاتی به سوی خواندن خبرهای تلخ، رسانهها چه نقشی در ارایه این اخبار ایفا میکنند، تا کجا بنا بر حرفه خود در مورد حوادث و واقعیتها مینویسند و از کجا پایشان را از مرز واقعیت فراتر میگذارند و سعی میکنند وارد بازی با احساسات مخاطبان شوند؟
«وقتی یک اتفاق بد میافتد کنجکاوی ذاتی بشر این است که جزییاتش را بداند و جذابیت خبر هم در ذکر جزییات احساسی است. برای خبرنگار هم خیلی مهم است که آنچه منجر به جذابیت خبر و خوانده شدنش میشود را حفظ کند، اما باید توجه کرد که هم میشود جذابیت را با بزرگ کردن جزییات خبر به خصوص در مورد خبرهایی که در آنها خشونت و قتل وجود دارد، مطرح کرد و هم میتوان با هیجانی که با این خبر ایجاد میکنیم برویم به سمت تحلیل ماجراها.
«وقتی یک اتفاق بد میافتد کنجکاوی ذاتی بشر این است که جزییاتش را بداند و جذابیت خبر هم در ذکر جزییات احساسی است. برای خبرنگار هم خیلی مهم است که آنچه منجر به جذابیت خبر و خوانده شدنش میشود را حفظ کند، اما باید توجه کرد که هم میشود جذابیت را با بزرگ کردن جزییات خبر به خصوص در مورد خبرهایی که در آنها خشونت و قتل وجود دارد، مطرح کرد و هم میتوان با هیجانی که با این خبر ایجاد میکنیم برویم به سمت تحلیل ماجراها.
در تحلیل ماجراها هم باید حواسمان باشد که یک مورد خاص را تحلیل نمیکنیم بلکه خشونت را به صورت کلیتر و راهکارهای پیشگیری از آن را تحلیل میکنیم و در واقع جنبه هشداری به آن میدهیم.» در دو روز گذشته همایش سلامت روان و رسانه در تهران برگزار شد.
«مریم رسولیان» دبیر علمی این همایش معتقد است که رسانه به درست باید به سراغ حوادث برود، اما اشتباه از آنجایی آغاز میشود که بیتوجه به احساسات و هیجاناتی که در مخاطب برانگیخته از کنار ماجرا عبور کند.
«مریم رسولیان» به «اعتماد» میگوید: «این هنر خبرنگار است که با برانگیختن احساسات مردم پیام کنترل خشونت بدهد باید حواسمان باشد که با برانگیختن احساسی و هیجانی به گونهای رفتار کنیم که بهرهبرداری درستی از آن شود. اگر احساسات را برانگیزیم و در مرحله بعد به دنبال حل مساله و کنترل شرایط نباشیم خودش مصداق ترویج خشونت است یعنی هیجانهای خام و اولیه را برمیانگیزیم و رهایش میکنیم، احساس ناکامی و نارضایتی و محرومیت و بدبختی در فرد میماند و این یعنی ترویج خشونت. با طرح کردن گزینهها و احتمالات مختلف باید هیجانات را مدیریت کرد.»
رسولیان میگوید که حتی فجایعی که احساسات ملی را هم بهشدت درگیر خود میکنند را میتوان با مدیریت به گونهای هدایت کرد که کمترین آسیب ممکن را برسانند: «خبرهایی مثل فروریختن ساختمان پلاسکو یا تصادف کشتی سانچی وقتی فاجعه اینقدر گسترده است و حساسیت گروههای مختلفی را برمیانگیزد حتما باید در موردش صحبت کرد، اما باید یادمان باشد که در این صحبت کردن مثل هر چیز دیگری، آدمی که اهل اندیشه و فکر است برایش سناریو میسازد.
رسولیان میگوید که حتی فجایعی که احساسات ملی را هم بهشدت درگیر خود میکنند را میتوان با مدیریت به گونهای هدایت کرد که کمترین آسیب ممکن را برسانند: «خبرهایی مثل فروریختن ساختمان پلاسکو یا تصادف کشتی سانچی وقتی فاجعه اینقدر گسترده است و حساسیت گروههای مختلفی را برمیانگیزد حتما باید در موردش صحبت کرد، اما باید یادمان باشد که در این صحبت کردن مثل هر چیز دیگری، آدمی که اهل اندیشه و فکر است برایش سناریو میسازد.
خیلی وقتها این اتفاق قابل برگشت نیست اینکه ما تحلیل کنیم شرایط و راهکارهای پیشگیری کمک میکند که هم احساسات منفی آدمها سروسامان بگیرد و هم عقلانیت آنها رو بیاید.» او میگوید در زمینه نحوه اطلاعرسانی به بازماندگان وظیفه اصلی بر عهده مسوولان است که نقش اصلی را در حوزه اطلاعرسانی ایفا میکنند: «اگر مسوولان خوب این موضوع را مدیریت کنند میشود از هر یک از این فجایع نتایج خوبی گرفت، خانوادهها را جمع کرد، به آنها اطلاعات داد و نه امیدواری بیهوده.
باید در عین همدردی، با حضور گروههای روانشناس و مشاور اطلاعات دقیق و درست به آنها داد. به صورت خاص در مورد حادثه کشتی سانچی اگر مقامات کشتیرانی و وزارت نفت ابهام دارند باید همین ابهام را صادقانه با مردم مطرح کنند.
وقتی بازماندگان ببینند درد و رنجشان فهمیده میشود برایشان تاثیر بهتری دارد. همین اتفاق برای کل جامعه هم میافتد، اگر اطلاعات دقیق و درست به آدمها داده شود یعنی نه با سیاهنمایی و نه با امیدواری بیخود و تحریفی در اطلاعات نباشد خودش راهکاری است که احساس بهتری به مخاطبان میدهد. در همه این موارد هنر رسانه این است که از هیجان ایجاد شده به عنوان جذابیت خبری ایجاد کند، اما بعد با سناریویی که برای خودش تعریف کرده است این احساسات را به سوی همدردی مناسب، راهحل، پیشگیری و کاهش درد و رنج هدایت کنند.»
خبر بد نداریم
«یک مشکل اساسی این است که مخاطب رسانه دنبال خبر ازدواج و تولد و ماشینهای جدید یا این قبیل خبرها نیست. رسانه مجبور است دنبال خبرهایی بگردد که مورد پسند مخاطبان است و این خبرها خواه ناخواه تلخ و سیاه هستند بنابراین گناه رسانه نیست که به دنبال اخبار زلزله و فساد مالی و حوادث است.»
خبر بد نداریم
«یک مشکل اساسی این است که مخاطب رسانه دنبال خبر ازدواج و تولد و ماشینهای جدید یا این قبیل خبرها نیست. رسانه مجبور است دنبال خبرهایی بگردد که مورد پسند مخاطبان است و این خبرها خواه ناخواه تلخ و سیاه هستند بنابراین گناه رسانه نیست که به دنبال اخبار زلزله و فساد مالی و حوادث است.»
«علیاکبر قاضیزاده» استاد روزنامهنگاری معتقد است که آنچه در صفحات روزنامهها منتشر میشود فارغ از نوع تاثیری که بر مخاطب میگذارد یکی از وظایف کار روزنامهنگاران است؛ وظیفهای که البته همیشه هم به درستی انجام نمیشود و مشکل از همین جا آغاز میشود: «مشکلی که در اخبار رسانهها هست همین کاری است که خبرنگاران انجام میدهند یعنی تهیه خبرهای نشسته، این قبیل گزارشها و اخبار است که مخاطب را میراند.
اگر خبرنگار در صحنه حاضر نباشد ناچار میشود رو بیاورد به انشانویسی و روضهخوانی، چون اطلاعات ندارد و فقط باید با احساسات و زبانبازی مطلبش را بنویسد، حادثهای مثل پلاسکو و زلزله کرمانشاه رخ میدهد و ما بیشتر متکی به دادههای فضای مجازی هستیم، خبرنگار به جای اینکه اطلاعات بدهد در چنین رویدادهایی بیشتر احساسات مخاطب را به بازی میگیرد و همین است که مخاطب را زده میکند.»
قاضیزاده به «اعتماد» میگوید که به دستهبندی خبر بد و خبر خوب چندان اعتقادی ندارد: «ببینید ما چیزی به اسم خبر بد نداریم، خبر بد تنظیمشده داریم. حوادث به هر حال اتفاق میافتند، اختلاس و زلزله وجود دارد و هنر ما آگاه کردن مخاطب است، خبرنگار باید در صحنه حادثه باشد و گزارش کند نه اینکه بنشیند پشت میز و در مورد سوختن آتشنشانان بنویسد.»
روانشناسان بارها در موارد مختلف در خصوص نحوه تاثیر اخبار حوادث و رویدادها به مخاطبان هشدار دادهاند و در بسیاری از موارد انگشت اتهام را به سوی رسانهها نشانه رفتهاند.
قاضیزاده به «اعتماد» میگوید که به دستهبندی خبر بد و خبر خوب چندان اعتقادی ندارد: «ببینید ما چیزی به اسم خبر بد نداریم، خبر بد تنظیمشده داریم. حوادث به هر حال اتفاق میافتند، اختلاس و زلزله وجود دارد و هنر ما آگاه کردن مخاطب است، خبرنگار باید در صحنه حادثه باشد و گزارش کند نه اینکه بنشیند پشت میز و در مورد سوختن آتشنشانان بنویسد.»
روانشناسان بارها در موارد مختلف در خصوص نحوه تاثیر اخبار حوادث و رویدادها به مخاطبان هشدار دادهاند و در بسیاری از موارد انگشت اتهام را به سوی رسانهها نشانه رفتهاند.
قاضیزاده میگوید که نمیتوان واقعیتهای جامعه را کنار گذاشت و برای شاد کردن فضای خبرها از آنچه میگذرد، گذشت: «روانشناسان ممکن است از تاثیر بد خبرها روی مردم بگویند، اما من به عنوان خبرنگار باید وظیفهام اطلاعرسانی باشد نه اینکه به دلیل از میان رفتن تاثیر منفی خبر بگویم که بیاییم دست به دست هم دهیم و روی خرابههای پلاسکو، پلاسکویی دیگر بسازیم.
اگر وظیفه اطلاعرسانیمان به خوبی انجام نمیگیرد دلیلش فقط این است که یا کارمان را بلد نیستیم یا نمیگذارند که کار کنیم بنابراین میافتیم به هذیانگویی در فضای مجازی. مردم به حرف روانشناس و جامعهشناس نیستند، دنبال خبر میگردند و برای همین سوار مترو و اتوبوس که میشوید میبینید همه در حال انگشت زدن روی صفحه تلفنهای همراهشان هستند.
اگر مخاطب از روزنامه برگشته و تلفنش را زیرورو میکند هم دلیلش ضعف ما است. نگوییم فضای مجازی باعث شده مخاطب روزنامهها کم شود، مگر فضای مجازی را ما اختراع کردهایم؟ بقیه دنیا مگر به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند؟ همه جا فضای مجازی هست و روزنامههای مهمی هم هستند که تیراژ میلیونی دارند.»
خبر بد داریم تا خبر بد
«علی گرانمایهپور» استاد ارتباطات میگوید که بحث خبرهای خوب و خبرهای بد در غرب و بسیاری از کشورهای دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و در مورد نقش رسانهها در جرمخیزی، روانشناسی اجتماعی، افسردگی و امید اجتماعی صحبت میشود، اما جدای از اینها نباید فراموش کرد که رسانه بر اساس قواعد خبری عمل میکند: «اولین دستورالعملی که در مورد پردازش خبر در تمام رسانههای دنیا وجود دارد موضوع ارزش خبری است.
خبر بد داریم تا خبر بد
«علی گرانمایهپور» استاد ارتباطات میگوید که بحث خبرهای خوب و خبرهای بد در غرب و بسیاری از کشورهای دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و در مورد نقش رسانهها در جرمخیزی، روانشناسی اجتماعی، افسردگی و امید اجتماعی صحبت میشود، اما جدای از اینها نباید فراموش کرد که رسانه بر اساس قواعد خبری عمل میکند: «اولین دستورالعملی که در مورد پردازش خبر در تمام رسانههای دنیا وجود دارد موضوع ارزش خبری است.
یک حادثه اتفاق میافتد و به دنبال آن یک رسانه ارزش خبری تعداد و مقدار آدمهایی که تحت تاثیر قرار گرفتهاند را در نظر میگیرد، یکی دیگر با تمرکز بر ارزش خبری برخورد و تضاد تکیه میکند و رسانه دیگر ارزش خبری شهرت را مورد توجه قرار میدهد. اما نکته دیگری وجود دارد، در سطح اجتماع هم مردم با آنچه در ذهن دارند این خبرها را میخوانند و تفسیر میکنند و بر همین اساس بخشی از خبرها وقتی به سطح اجتماع میرسند حزن و اندوه بیشتری را ایجاد میکنند.
در چند روز گذشته خبری آمده با عنوان دستگیر شدن چند کودک آبنباتفروش و یک خبر دیگر هم با عنوان قطع دست یک دزد در مشهد. افکار عمومی زمانی دچار تاثر و تاسف از یک خبر میشود که ببیند در مورد یک جرم مشخص، نظام قضایی و نظام سیاسی، دولت و حاکمیت دو رفتار متضاد داشته باشد.»
گرانمایهپور به «اعتماد» میگوید: یکی از دلایلی که سبب وجود خبرهای بد میشود این است که اتفاقات و حوادث به هر نحوی جنبه جناحی و سیاسی به خود میگیرند: «چرا خبرها بد شده؟ یکی از دلایلش این است که روزنامهنگاری حرفهای تبدیل شده است به روزنامهنگاری جناحی.
گرانمایهپور به «اعتماد» میگوید: یکی از دلایلی که سبب وجود خبرهای بد میشود این است که اتفاقات و حوادث به هر نحوی جنبه جناحی و سیاسی به خود میگیرند: «چرا خبرها بد شده؟ یکی از دلایلش این است که روزنامهنگاری حرفهای تبدیل شده است به روزنامهنگاری جناحی.
روزنامهها تبدیل به کیسههای شن شدهاند و روزنامهنگاران نقش مبارزانشان را پیدا کردهاند و در این میان منافع پرداختن به این خبرهای عجیب و غریب معلوم نیست به جیب چه کسانی میرود. چون حزب نداریم پس کار حزب برای گرفتن منفعت و امتیاز از دولت یا نهادهای دیگر به گردن روزنامهها افتاده است.»
به گفته این استاد ارتباطات یکی از پدیدههای بد روزنامهنگاری دهه ۹۰ ایرانی ظهور تیترهایی است با عنوان تیترهای توهین: «در پاریس مردم ترور میشوند و یک روزنامه عکس یک قربانی فرانسوی را منتشر میکند با تیتر «بفرمایید شام» خب اینها نشان میدهد که روزنامهنگاری حرفهای نیست، نمیدانند در جامعهای که ۱۰ تا ۱۲ میلیون بیکار داریم، ۲۰ میلیون نفر حاشیهنشین داریم و سالانه باید برای یک میلیون تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دانشجوی فارغالتحصیل دختر و پسر کار پیدا کنیم، دولت کسری بودجه دارد و دلار در حال رسیدن به مرز ۵ هزار تومان است، هر خبری تنشزا است، هر خبر بدی مردم را دچار ناامیدی میکند.»
به گفته او خبرهای بد هم خودشان انواعی دارند، گاهی آنچه به عنوان خبر بد دستهبندی میشود در واقع گزارشهایی هستند تحقیقی و پردهبردارانه که در واقع ایفای وظیفه رسانهها است: «اعتقاد دارم که در بخشی از خبرها، روزنامهنگار چارهای جز افشاگری ندارد.
به گفته این استاد ارتباطات یکی از پدیدههای بد روزنامهنگاری دهه ۹۰ ایرانی ظهور تیترهایی است با عنوان تیترهای توهین: «در پاریس مردم ترور میشوند و یک روزنامه عکس یک قربانی فرانسوی را منتشر میکند با تیتر «بفرمایید شام» خب اینها نشان میدهد که روزنامهنگاری حرفهای نیست، نمیدانند در جامعهای که ۱۰ تا ۱۲ میلیون بیکار داریم، ۲۰ میلیون نفر حاشیهنشین داریم و سالانه باید برای یک میلیون تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دانشجوی فارغالتحصیل دختر و پسر کار پیدا کنیم، دولت کسری بودجه دارد و دلار در حال رسیدن به مرز ۵ هزار تومان است، هر خبری تنشزا است، هر خبر بدی مردم را دچار ناامیدی میکند.»
به گفته او خبرهای بد هم خودشان انواعی دارند، گاهی آنچه به عنوان خبر بد دستهبندی میشود در واقع گزارشهایی هستند تحقیقی و پردهبردارانه که در واقع ایفای وظیفه رسانهها است: «اعتقاد دارم که در بخشی از خبرها، روزنامهنگار چارهای جز افشاگری ندارد.
در مورد خبرهایی که از پشتپرده خبر میدهند، فساد مالی، سیاسی و اقتصادی را برملا میکنند من با اینها مخالف نیستم، اما یک نکته وجود دارد. در جامعهای که تقریبا افسرده است، عصبانی است، کارگرانش دو، سه ماه است حقوق نگرفتهاند و... مردم تا این خبرها را میشنوند عمدتا دچار جو ناامیدی و یأس میشوند.
این خبرها بد نیستند، این وظیفه رسانه است.» گرانمایهپور میگوید که با وجود یأس ایجاد شده توسط این خبرها، مردم و مخاطبان میتوانند تشخیص دهند که ضرورت ارایه این گزارشها در چیست: «جامعه واقعیتها را میبیند. زمانی که کسی در شرکت نفت ۳۰۰ میلیارد تومان اختلاس میکند و میرود، وقتی عامل اصلی اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی دارد راحت زندگیاش را میکند و هیچکدام مجازات نشدهاند و بعد یک نفر به جرم دزدیدن بز یا گوسفند قطع ید میشود باید بدانید که در بستر اجتماعی معنای خودش را پیدا میکند.
اینجا عملکرد نظام سیاسی ما در برابر رفتاری مثل دزدی نشان میدهد خبر بد و خوب کدام است. اینجاست که باید بگوییم خبر بد داریم تا خبر بد.».
اما آنجا که بحث یأس و ناامیدی جامعه به میان میآید جدا از مسوولان و نحوه برخوردهای دوگانهشان با مسائل و جرایم مختلف، پای رسانه هم به میان میآید.
اما آنجا که بحث یأس و ناامیدی جامعه به میان میآید جدا از مسوولان و نحوه برخوردهای دوگانهشان با مسائل و جرایم مختلف، پای رسانه هم به میان میآید.
گرانمایهپور معتقد است که بخشی از خبرنگاران و روزنامهنگاران ایرانی که هنوز فاصلهای قابل توجه تا رسیدن به استانداردهای حرفهای دارند برای درک این نکته و نحوه ورود به موضوعات و خبرهای گوناگون باید آموزش ببینند: «در تعریف خبر خوب و بد شاخصهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داریم، اما روزنامهنگاری ایرانی، چون حرفهای نیست خبرنگاران دچار افراط و تفریط میشوند.
این نیاز دارد که بنشینند در کارگاههای آموزشی و یاد بگیرند که مثلا خبر اختلاس را با چه رویکردی بنویسند، خبر قطع شدن دست را با چه رویکردی ببینیم، همه اینها بستگی به زمینههای اجتماعی دارد که باید به آنها توجه کنیم.»
۰