فیلمهایی که رنگ اسکار را ندیدند
در طول سالهایی که مراسم اسکار به منظور اهدای جایزه به بهترین عوامل تولید فیلم آمریکا برگزار میشود، فیلمهای بسیاری بودهاند که با وجود قابلیتهای بالا و عوامل خوبشان کاملا از سوی آکادمی نادیده گرفته شده و نتوانستهاند حتی نامزد جایزه اسکار شوند و برخی از این فیلمها با وجود عوامل تولید خوب و کیفیت بالایشان تنها در یک رشته نامزد یا برنده جایزه شدهاند؛ در حالی که شایستگی آنها بسیار بیش از این بوده است.
کد خبر :
۴۹۸۳۳
بازدید :
۲۸۸۸
در طول سالهایی که مراسم اسکار به منظور اهدای جایزه به بهترین عوامل تولید فیلم آمریکا برگزار میشود، فیلمهای بسیاری بودهاند که با وجود قابلیتهای بالا و عوامل خوبشان کاملا از سوی آکادمی نادیده گرفته شده و نتوانستهاند حتی نامزد جایزه اسکار شوند و برخی از این فیلمها با وجود عوامل تولید خوب و کیفیت بالایشان تنها در یک رشته نامزد یا برنده جایزه شدهاند؛ در حالی که شایستگی آنها بسیار بیش از این بوده است.
این مطلب به این دسته از خطاها که تعدادشان در آکادمی کم هم نبوده است، میپردازد و اشارهای به این فیلمها و عواملی دارد که از سوی آکادمی مورد بیتوجهی واقع شدهاند. نکته جالب اینکه اکثر فیلمهای این فهرست از فیلمهای مطرح تاریخ سینما به شمار میآیند.
روزی که زمین از حرکت ایستاد(١٩٥١)
فیلم تحسینشده رابرت وایز که در سال ١٩٥١ کاری نو و جدید در عرصه فیلمهای فانتزی و علمی-تخیلی محسوب میشد علیرغم تصور نتوانست حتی یک نامزدی اسکار را به دست آورد. فیلم در جای خود یک شاهکار محسوب میشد و توانسته بود به واسطه جلوههای ویژه و خلاقیتهای کارگردانی قوی رابرت وایز از کارهای همژانر خود سر و گردنی بالاتر قرار گیرد اما آکادمی به هیچوجه به این مسائل توجهی نکرد و حتی اقبال عمومیای هم که متوجه فیلم شد، نظر مثبت اعضای آکادمی را به خود جذب نکرد! گر چه نباید این را از یاد برد که در سال ١٩٥١ رقبای سرسختی همچون اتوبوسی به نام هوس برای روزی که زمین از حرکت ایستاد، وجود داشتند که کمی این فیلم را در سایه قرار دادند.
روزی که زمین از حرکت ایستاد(١٩٥١)
فیلم تحسینشده رابرت وایز که در سال ١٩٥١ کاری نو و جدید در عرصه فیلمهای فانتزی و علمی-تخیلی محسوب میشد علیرغم تصور نتوانست حتی یک نامزدی اسکار را به دست آورد. فیلم در جای خود یک شاهکار محسوب میشد و توانسته بود به واسطه جلوههای ویژه و خلاقیتهای کارگردانی قوی رابرت وایز از کارهای همژانر خود سر و گردنی بالاتر قرار گیرد اما آکادمی به هیچوجه به این مسائل توجهی نکرد و حتی اقبال عمومیای هم که متوجه فیلم شد، نظر مثبت اعضای آکادمی را به خود جذب نکرد! گر چه نباید این را از یاد برد که در سال ١٩٥١ رقبای سرسختی همچون اتوبوسی به نام هوس برای روزی که زمین از حرکت ایستاد، وجود داشتند که کمی این فیلم را در سایه قرار دادند.
ضمن آنکه علاقه اصلی آکادمی در آن سالها بیشتر متمرکز بر فیلمهای درام و ملودرام بود و به کارهای کمدی و فانتزی کمتر توجه میکرد (کما اینکه این اصل را کمابیش هنوز هم حفظ کرده است) و لذا میتوان نادیده گرفتهشدن این فیلم در اسکار را این گونه نیز توجیه كرد اما به هر حال این خطای رخداده از سوی آکادمی به آسانی قابل چشمپوشی نیست و روزی که زمین از حرکت ایستاد حداقل شایستگی دریافت نامزدی در چند شاخه ازجمله بهترین کارگردانی یا بهترین طراحی صحنه را داشت!
چشمان کاملا بسته(١٩٩٩)
شاید به لحاظ اینکه چشمان کاملا بسته آخرین فیلم کارگردان فقید سینما استنلی کوبریک بود، خیلیها تصور میکردند که جوایز زیادی به فیلم تعلق گیرد و فیلم از سوی آکادمی بشدت دیده شود اما در کمال تعجب این اتفاق رخ نداد.
چشمان کاملا بسته(١٩٩٩)
شاید به لحاظ اینکه چشمان کاملا بسته آخرین فیلم کارگردان فقید سینما استنلی کوبریک بود، خیلیها تصور میکردند که جوایز زیادی به فیلم تعلق گیرد و فیلم از سوی آکادمی بشدت دیده شود اما در کمال تعجب این اتفاق رخ نداد.
مسألهای که شگفتانگیزتر بود آنکه آخرین فیلم کوبریک حتی در یک رشته هم نامزد جایزه اسکار نشد و این بسی جای شگفتی داشت! فیلم کارگردانی قدرتمندی داشت و حتی میتوانست نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم اسکار شود اما این اتفاق رخ نداد و حتی عناصری چون فیلمبرداری و تدوین بسیار قوی کار، فیلمنامه متفاوت آن و سیدنی پولاک بازیگر نقش مکمل فیلم که بازی بسیار خوبی داشت نیز نادیده گرفته شدند.
این در حالی بود که کوبریک پیشتر برنده یک جایزه اسکار و نامزد ٥ اسکار دیگر شده بود و نادیده گرفتهشدن یکی از متفاوتترین فیلمهای او از سوی آکادمی به علامت سوال بزرگی برای منتقدان و طرفداران او مبدل شد!
طناب(١٩٤٨)
یکی از خطاهای بزرگ آکادمی آن بود که هیچگاه به آلفرد هیچکاک، استاد مسلم سینمای وحشت جایزهای نداد! تنها سهم او از اسکار یک اسکار افتخاری بود؛ اما عموما فیلمهای او نیز از سوی آکادمی مورد بیاعتنایی قرار میگرفتند. طناب یکی از بهترین فیلمهای هیچکاک با داستان معماگونه خود یکی دیگر از فیلمهای او بود که با برخورد سرد عوامل آکادمی روبهرو شد و حتی نتوانست در یک رشته هم نامزد اسکار شود.
طناب(١٩٤٨)
یکی از خطاهای بزرگ آکادمی آن بود که هیچگاه به آلفرد هیچکاک، استاد مسلم سینمای وحشت جایزهای نداد! تنها سهم او از اسکار یک اسکار افتخاری بود؛ اما عموما فیلمهای او نیز از سوی آکادمی مورد بیاعتنایی قرار میگرفتند. طناب یکی از بهترین فیلمهای هیچکاک با داستان معماگونه خود یکی دیگر از فیلمهای او بود که با برخورد سرد عوامل آکادمی روبهرو شد و حتی نتوانست در یک رشته هم نامزد اسکار شود.
فیلمنامه قوی کار و بازی خوب جیمز استوارت شایستگی دریافت نامزدی اسکار را داشتند و نام هیچکاک نیز میتوانست به عنوان نامزد بهترین کارگردان در فهرست نامزدها قرار گیرد اما این اتفاق رخ نداد تا دلسردی دیگری از سوی آکادمی برای هیچکاک رقم بخورد. هیچکاک بعدها برای چند فیلم دیگر خود نامزد دریافت جایزه شد اما هرگز نتوانست آن را از آن خود کند!
مرگ و دوشیزه(١٩٩٤)
رومن پولانسکی تا پیش از جرمی که در آمریکا مرتکب شد کارگردان محبوب آکادمی بود؛ اما پس از پروندهای که علیهاش شکل گرفت، آکادمی توجه کمتری به کارهای او نشان داد و بسیاری از فیلمهایش با بیمهری از سوی اعضای آکادمی روبهرو شدند. مرگ و دوشیزه از فیلمهای خوشساخت و ماندگار رومن پولانسکی است که ساختاری پیچیده و داستانی تلخ و با ضرباهنگ کند دارد که در انتها مخاطب را دچار شگفتزدگی میکند.
مرگ و دوشیزه(١٩٩٤)
رومن پولانسکی تا پیش از جرمی که در آمریکا مرتکب شد کارگردان محبوب آکادمی بود؛ اما پس از پروندهای که علیهاش شکل گرفت، آکادمی توجه کمتری به کارهای او نشان داد و بسیاری از فیلمهایش با بیمهری از سوی اعضای آکادمی روبهرو شدند. مرگ و دوشیزه از فیلمهای خوشساخت و ماندگار رومن پولانسکی است که ساختاری پیچیده و داستانی تلخ و با ضرباهنگ کند دارد که در انتها مخاطب را دچار شگفتزدگی میکند.
بازیهای بیبدیل سیگورنی ویور و بن کینگزلی در فیلم و همچنین کارگردانی خوب پولانسکی از آن دست از عناصر فیلم بودند که دست کم شایستگی دریافت نامزدی اسکار را داشتند اما این اتفاق رخ نداد و فیلم در هیچ رشتهای نامزد اسکار نشد. این اتفاق بعدها برای فیلمهای دیگری از پولانسکی نیز تکرار شد تا آنکه سرانجام در سال ٢٠٠٢ آکادمی نتوانست فیلم بزرگ و تحسینشده پیانیست را نادیده بگیرد و در نتیجه اسکاری به پولانسکی داده شد که به دلیل ممنوعالورودبودن او به آمریکا جایزه توسط هریسن فورد دریافت شد.
طالع نحس(١٩٧٧)
شاید ژانرهای تریلر و وحشت نیز همچون ژانرهای کمدی، موزیکال، فانتزی هیچگاه آنچنان مورد توجه آکادمی نبودهاند و به طور مثال فیلمهای جنگی متمایل به رئال توجه آنها را بیشتر به سوی خود جلب کردهاند اما گاهی آثار باارزشی همچون طالع نحس اثر مشهور و تکاندهنده ریچارد دانر به ناحق توسط آکادمی نادیده گرفته شدهاند.
طالع نحس(١٩٧٧)
شاید ژانرهای تریلر و وحشت نیز همچون ژانرهای کمدی، موزیکال، فانتزی هیچگاه آنچنان مورد توجه آکادمی نبودهاند و به طور مثال فیلمهای جنگی متمایل به رئال توجه آنها را بیشتر به سوی خود جلب کردهاند اما گاهی آثار باارزشی همچون طالع نحس اثر مشهور و تکاندهنده ریچارد دانر به ناحق توسط آکادمی نادیده گرفته شدهاند.
طالع نحس فیلمی بشدت تأثیرگذار بود و از عناصر درام به بهترین نحو برای القای بهتر فضای خود به مخاطب بهره گرفته بود. بازی دو بازیگر اصلی فیلم یعنی گرگوری پک و لی رمیک در جای خود تماشایی بود و کارگردانی قوی کار از عناصری بود که نمیبایست از سوی آکادمی مورد بیتوجهی قرار میگرفتند. فیلم درنهایت تنها در رشته بهترین موسیقی نامزد و برنده یک جایزه اسکار شد و این در حالی بود که بقیه عوامل آن کاملا مورد بیتوجهی واقع شدند.
تلألو(١٩٨٠)
تلألو را میتوان یکی از فیلمهای جریانساز تاریخ سینما و یکی از ارزندهترین فیلمهای کارنامه استنلی کوبریک به شمار آورد. فیلم که از بازی خیرهکننده جک نیکلسون در نقش یک نویسنده روانپریش بهره گرفته است با بهرهگیری از فضای تعلیق و وحشت توانست به یکی از خشنترین فیلمهای تاریخ سینما مبدل شود که با کمترین بهرهگیری از جلوههای ویژه پیام خود را منتقل میکند؛ اما این فیلم بزرگ حتی در یک رشته نیز نامزد دریافت اسکار نشد! تلألو دست کم میتوانست در رشته بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول نامزد جایزه شود اما این اتفاق رخ نداد تا تلألو به یکی از نادیده گرفتهشدگان از سوی آکادمی مبدل شود.
بیخوابی(٢٠٠٢)
بیخوابی شاید بهترین فیلم کریستوفر نولان نباشد، شاید آلپاچینو بهترین بازی خود را در آن ارایه نداده باشد، شاید نتوان آن را بهترین فیلم سال دانست اما حقیقتا فیلم کاری ارزشمند بود که در کمال تعجب حتی در یک رشته هم نامزد اسکار نشد! فیلم روایت متفاوتی از داستان یک قتل غیرعمد به دست یک کارآگاه خبره پلیس (آلپاچینو) و بیخوابیای است که در راستای آن قتل گریبان او را میگیرد.
تلألو(١٩٨٠)
تلألو را میتوان یکی از فیلمهای جریانساز تاریخ سینما و یکی از ارزندهترین فیلمهای کارنامه استنلی کوبریک به شمار آورد. فیلم که از بازی خیرهکننده جک نیکلسون در نقش یک نویسنده روانپریش بهره گرفته است با بهرهگیری از فضای تعلیق و وحشت توانست به یکی از خشنترین فیلمهای تاریخ سینما مبدل شود که با کمترین بهرهگیری از جلوههای ویژه پیام خود را منتقل میکند؛ اما این فیلم بزرگ حتی در یک رشته نیز نامزد دریافت اسکار نشد! تلألو دست کم میتوانست در رشته بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول نامزد جایزه شود اما این اتفاق رخ نداد تا تلألو به یکی از نادیده گرفتهشدگان از سوی آکادمی مبدل شود.
بیخوابی(٢٠٠٢)
بیخوابی شاید بهترین فیلم کریستوفر نولان نباشد، شاید آلپاچینو بهترین بازی خود را در آن ارایه نداده باشد، شاید نتوان آن را بهترین فیلم سال دانست اما حقیقتا فیلم کاری ارزشمند بود که در کمال تعجب حتی در یک رشته هم نامزد اسکار نشد! فیلم روایت متفاوتی از داستان یک قتل غیرعمد به دست یک کارآگاه خبره پلیس (آلپاچینو) و بیخوابیای است که در راستای آن قتل گریبان او را میگیرد.
بازی آلپاچینو در قالب نقش ویل دامر بیبدیل است، آشفتگی او که توأم با نوعی حس ترس و پنهانکاری است، بسیار خوب از آب درآمده است؛ همچنین کار نولان به عنوان کارگردان این فیلم بسیار ستودنی است اما فیلم از هیچ حیثی مورد توجه آکادمی قرار نگرفت. شاید دلیل اصلی این امر حضور فیلمهایی قوی همچون اقتباس، ساعتها و... در اسکار آن سال بود اما این دلیل نمیتواند دلیل قابل قبولی برای کنار گذاشتهشدن فیلم خوبی چون بیخوابی باشد.
پلهای مدیسن کانتی(١٩٩٥)
فیلم خوشساخت پلهای مدیسن کانتی که از روی کتابی به همین نام ساخته شده بود، در اکران عمومی با اقبال زیادی مواجه شد و بازیگر اصلی فیلم یعنی مریل استریپ بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم ملودرامی قوی و کارشده بود که پایان تلخ آن جلوهای متفاوت به فیلم و فضای آن بخشیده بود.
پلهای مدیسن کانتی(١٩٩٥)
فیلم خوشساخت پلهای مدیسن کانتی که از روی کتابی به همین نام ساخته شده بود، در اکران عمومی با اقبال زیادی مواجه شد و بازیگر اصلی فیلم یعنی مریل استریپ بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم ملودرامی قوی و کارشده بود که پایان تلخ آن جلوهای متفاوت به فیلم و فضای آن بخشیده بود.
کارگردانی قوی و بازی خوب کلینت ایستوود، تدوین و موسیقی قوی کار از عناصری محسوب میشدند که در حین تماشای فیلم بسیار به چشم میآمدند؛ اما همه این المانها از چشم اعضای آکادمی دور ماند و فیلم تنها در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن (مریل استریپ) نامزد جایزه شد که با آنکه گمان میرفت جایزه به او تعلق گیرد اما جایزه به سوزان ساراندون برای فیلم دیگری داده شد. بیتوجهی آکادمی به این فیلم بسیار غمانگیز بود و اعتراض بسیاری از منتقدان را نیز برانگیخت. بدینگونه میتوان نام پلهای مدیسن کانتی را هم به عنوان یکی از فیلمهای ضربهخورده از سوی اعضای آکادمی مطرح كرد.
لایم لایت(١٩٥٢)
لایم لایت همواره به عنوان یکی از مهمترین کارهای چارلز چاپلین بزرگ شناخته میشود. فیلم دربرگیرنده بازی دو غول کمدی سینمای صامت آمریکا یعنی خود چارلی و باستر کیتون است. داستان بسیار زیبا و ناب فیلم و هنرنمایی بیبدیل هر دوی این بازیگران فیلم را تا حد مبدلشدن به یک شاهکار بالا برده است؛ اما لایم لایت با دو بدشانسی در آکادمی رو به رو است، اول آنکه لایم لایت هم یک کمدی است و همانند کمدیهای دیگر کمتر شانسی برای برد یا حتی نامزدی جایزه اسکار دارد و دوم آنکه فیلم بنا به مشکلات سیاسیای که برای چاپلین پیش میآید و سپس اخراج او از آمریکا نمیتواند در سال ساخت خود اکران شود و اکران آن برای ٢٠سال به تعویق میافتد و وقتی در اسکار سال ١٩٧٣ شرکت میکند تنها رشتهای که در آن نامزد جایزه میشود، بهترین موسیقی متن فیلم است.
لایم لایت(١٩٥٢)
لایم لایت همواره به عنوان یکی از مهمترین کارهای چارلز چاپلین بزرگ شناخته میشود. فیلم دربرگیرنده بازی دو غول کمدی سینمای صامت آمریکا یعنی خود چارلی و باستر کیتون است. داستان بسیار زیبا و ناب فیلم و هنرنمایی بیبدیل هر دوی این بازیگران فیلم را تا حد مبدلشدن به یک شاهکار بالا برده است؛ اما لایم لایت با دو بدشانسی در آکادمی رو به رو است، اول آنکه لایم لایت هم یک کمدی است و همانند کمدیهای دیگر کمتر شانسی برای برد یا حتی نامزدی جایزه اسکار دارد و دوم آنکه فیلم بنا به مشکلات سیاسیای که برای چاپلین پیش میآید و سپس اخراج او از آمریکا نمیتواند در سال ساخت خود اکران شود و اکران آن برای ٢٠سال به تعویق میافتد و وقتی در اسکار سال ١٩٧٣ شرکت میکند تنها رشتهای که در آن نامزد جایزه میشود، بهترین موسیقی متن فیلم است.
این بدشانسی در کنار بدشانسیهای دیگر چاپلین در آکادمی اسکار نبردن چارلی چاپلین را به فاجعهای بزرگ و ننگآمیز برای آکادمی علوم و هنرهای آمریکا مبدل کرده است!
جان مالکوویچ بودن(١٩٩٩)
اثر متفاوت و نامتعارف چارلی کافمن که فضایی کاملا سورئالیستی با مایههای کمیک داشت را میتوان به عنوان اثری متفاوت در سال ١٩٩٩ دانست. فضای ذهنی فیلم و بازی بسیار خوب بازیگران آن ازجمله جان مالکوویچ و کاترین کینر و فیلمنامه خلاقانه کافمن که توسط اسپایک جونز به اجرا درآمد از محاسن آن محسوب میشدند.
جان مالکوویچ بودن(١٩٩٩)
اثر متفاوت و نامتعارف چارلی کافمن که فضایی کاملا سورئالیستی با مایههای کمیک داشت را میتوان به عنوان اثری متفاوت در سال ١٩٩٩ دانست. فضای ذهنی فیلم و بازی بسیار خوب بازیگران آن ازجمله جان مالکوویچ و کاترین کینر و فیلمنامه خلاقانه کافمن که توسط اسپایک جونز به اجرا درآمد از محاسن آن محسوب میشدند.
تصور میرفت فیلم در شاخههای مختلفی از تدوین و فیلمبرداری و طراحی صحنه گرفته تا بازیگری و... بتواند نامزدیها و بردهایی را از آن خود کند اما کار تنها در سه شاخه نامزد شد که این تعداد نامزدی برای فیلمی در حد و اندازه جان مالکوویچ بودن که با هیچ بردی هم همراه نبود امری دور از عقل به نظر میآمد. باز هم آکادمی دچار خطا شده بود و چشم خود را بر روی بسیاری از عناصر شکلدهنده فیلم بسته بود تا حاصل فقط چند نامزدی بیجایزه اسکار باشد.
فرانکنشتاین(١٩٩٤)
فرانکنشتاین در سال ١٩٩٤ توسط کنت برانا شکسپیریسین بزرگ انگلیسی ساخته شد و فیلمی با مایههای تئاتری بسیار خوشساخت و روان بود. بازی بازیگران آن بهخصوص رابرت دنیرو و هلنا بونهام کارتر بسیار تماشایی بود و کارگردانی قوی کار بسیار به چشم میآمد و کار در حد و اندازه تئاتری قوی بر روی صحنههای تئاتر لندن و برادوی بود و تجربه نشان داده است که فیلمهایی که همچون این فیلم یا کارهای دیگر برانا گرایش زیادی به سمت تئاتر داشته باشند، عموما از سوی آکادمی نادیده گرفته میشوند. فرانکنشتاین نیز با وجود خوشساخت بودنش تنها در بخش بهترین طراحی گریم نامزد اسکار شد و جایزه نیز بدان تعلق نگرفت.
نیویورک از جز به کل(٢٠٠٨)
این فیلم نیز اثر نادیده گرفته شده دیگر چارلی کافمن از سوی آکادمی است. با این تفاوت که او اینبار به جز نویسندگی در مقام کارگردان فیلم نیز ظاهر شده است. فیلم در جشنواره کن و چند جشنواره معتبر جهانی دیگر بسیار تحسین شد اما آکادمی کوچکترین توجهی به آن نکرد و در کمال تعجب فیلم کافمن حتی در یک رشته نیز نامزد اسکار نشد! این فیلم نامتعارف علاوه بر کارگردانی و فیلمنامه تحسینبرانگیزش بازیهای خوبی از فیلیپ سیمورهافمن و کاترین کینر هم دارد که میتوانستند مورد توجه قرار گیرند اما این اتفاق رخ نداد!
دریاهای چین(١٩٣٥)
در سالهای دهه ٣٠ فیلمهای زد و خوردی و اصطلاحا اکشن آن چنان در سینمای هالیوود باب نبودند و تماشاگران ترجیح میدادند آثار رمانس کلارک گیبل و مارلنه دیتریش و گری کوپر را تماشا کنند و فیلمهای وسترن محبوبیت بیشتری نسبت به فیلمهای اکشن داشتند؛ لذا فیلم دریاهای چین که فیلمی اکشن و اتفاقا یکی از قویترین فیلمهای اکشن در زمان خود بود نتوانست از سوی آکادمی آنچنان دیده شود. فیلم توسط مخاطبان و تماشاگران بشدت تحسین شد و بازیهای خوب کلارک گیبل و جینهارلو در آن تماشایی بود اما فیلم توسط آکادمی نادیده گرفته شد و اتفاقا در همان سال کلارک گیبل اسکاری را به خاطر بازی در فیلم رمانس تنها در یک شب اتفاق افتاد از آن خود كرد!
بزرگراه گمشده(١٩٩٧)
بزرگراه گمشده فیلمی نامتعارف از دیوید لینچ است که پس از فیلمهای موفقی همچون مخمل آبی و مرد فیلنما ساخته شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم روایتی پیچیده دارد و مخاطب را گاهی گیج میکند. تعدد شخصیتها از ویژگیهای اصلی اثر است و علیرغم این مسأله بازی همه بازیگران بسیار تماشایی است با این حال این اثر دیوید لینچ کاملا مورد بیاعتنایی از سوی آکادمی قرار گرفت و نتوانست هیچ نامزدی اسکاری را از آن خود کند. شاید آکادمی به نامتعارفبودن بیش از اندازه نیز علاقه چندانی نشان نمیدهد!
دیگران(٢٠٠١)
اثر تریلر روانشناسانه آلخاندرو آمنابار اسپانیایی فیلمی متفاوت، تأثیرگذار و درگیرکننده بود و نخستين فیلم این فیلمساز اسپانیایی که در هالیوود تهیه میشد. فیلم با فضای متفاوت خود حس تعلیق و افسردگی را در مخاطب به اوج میرساند و با بهرهگیری از موسیقی تأثیرگذارش که تمهایی از موسیقی باخ و موتزارت را در اختیار دارد و توسط خود کارگردان ساخته شده است، مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهد.
فرانکنشتاین(١٩٩٤)
فرانکنشتاین در سال ١٩٩٤ توسط کنت برانا شکسپیریسین بزرگ انگلیسی ساخته شد و فیلمی با مایههای تئاتری بسیار خوشساخت و روان بود. بازی بازیگران آن بهخصوص رابرت دنیرو و هلنا بونهام کارتر بسیار تماشایی بود و کارگردانی قوی کار بسیار به چشم میآمد و کار در حد و اندازه تئاتری قوی بر روی صحنههای تئاتر لندن و برادوی بود و تجربه نشان داده است که فیلمهایی که همچون این فیلم یا کارهای دیگر برانا گرایش زیادی به سمت تئاتر داشته باشند، عموما از سوی آکادمی نادیده گرفته میشوند. فرانکنشتاین نیز با وجود خوشساخت بودنش تنها در بخش بهترین طراحی گریم نامزد اسکار شد و جایزه نیز بدان تعلق نگرفت.
نیویورک از جز به کل(٢٠٠٨)
این فیلم نیز اثر نادیده گرفته شده دیگر چارلی کافمن از سوی آکادمی است. با این تفاوت که او اینبار به جز نویسندگی در مقام کارگردان فیلم نیز ظاهر شده است. فیلم در جشنواره کن و چند جشنواره معتبر جهانی دیگر بسیار تحسین شد اما آکادمی کوچکترین توجهی به آن نکرد و در کمال تعجب فیلم کافمن حتی در یک رشته نیز نامزد اسکار نشد! این فیلم نامتعارف علاوه بر کارگردانی و فیلمنامه تحسینبرانگیزش بازیهای خوبی از فیلیپ سیمورهافمن و کاترین کینر هم دارد که میتوانستند مورد توجه قرار گیرند اما این اتفاق رخ نداد!
دریاهای چین(١٩٣٥)
در سالهای دهه ٣٠ فیلمهای زد و خوردی و اصطلاحا اکشن آن چنان در سینمای هالیوود باب نبودند و تماشاگران ترجیح میدادند آثار رمانس کلارک گیبل و مارلنه دیتریش و گری کوپر را تماشا کنند و فیلمهای وسترن محبوبیت بیشتری نسبت به فیلمهای اکشن داشتند؛ لذا فیلم دریاهای چین که فیلمی اکشن و اتفاقا یکی از قویترین فیلمهای اکشن در زمان خود بود نتوانست از سوی آکادمی آنچنان دیده شود. فیلم توسط مخاطبان و تماشاگران بشدت تحسین شد و بازیهای خوب کلارک گیبل و جینهارلو در آن تماشایی بود اما فیلم توسط آکادمی نادیده گرفته شد و اتفاقا در همان سال کلارک گیبل اسکاری را به خاطر بازی در فیلم رمانس تنها در یک شب اتفاق افتاد از آن خود كرد!
بزرگراه گمشده(١٩٩٧)
بزرگراه گمشده فیلمی نامتعارف از دیوید لینچ است که پس از فیلمهای موفقی همچون مخمل آبی و مرد فیلنما ساخته شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. فیلم روایتی پیچیده دارد و مخاطب را گاهی گیج میکند. تعدد شخصیتها از ویژگیهای اصلی اثر است و علیرغم این مسأله بازی همه بازیگران بسیار تماشایی است با این حال این اثر دیوید لینچ کاملا مورد بیاعتنایی از سوی آکادمی قرار گرفت و نتوانست هیچ نامزدی اسکاری را از آن خود کند. شاید آکادمی به نامتعارفبودن بیش از اندازه نیز علاقه چندانی نشان نمیدهد!
دیگران(٢٠٠١)
اثر تریلر روانشناسانه آلخاندرو آمنابار اسپانیایی فیلمی متفاوت، تأثیرگذار و درگیرکننده بود و نخستين فیلم این فیلمساز اسپانیایی که در هالیوود تهیه میشد. فیلم با فضای متفاوت خود حس تعلیق و افسردگی را در مخاطب به اوج میرساند و با بهرهگیری از موسیقی تأثیرگذارش که تمهایی از موسیقی باخ و موتزارت را در اختیار دارد و توسط خود کارگردان ساخته شده است، مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهد.
بازی نیکول کیدمن ستودنی است و بازیگر نقش مکمل فیلم فیونولا فلانگان بازی زیبایی را ارایه میدهد اما همه این المانها در اسکار نادیده گرفته میشوند و این فیلم متفاوت در هیچ رشتهای نامزد جایزه اسکار نمیشود. این در حالی است که فیلم برنده ٢٢جایزه معتبر جهانی از جشنوارههای دیگر شده بود و فیلمی شناخته شده در سراسر دنیا به شمار میآمد. به هر حال این فیلم نیز همانند بسیاری از فیلمهای دیگر با بیاعتنایی آکادمی روبهرو شد.
بچه رزماری( ١٩٦٨)
این فیلم یکی از تریولوژیهای روانپریشانه رومن پولانسکی محسوب میشود که ساختار و چینش پیچیدهای دارد و بیش از هر چیز به درگیری درون با بیرون و احساسات انسانی میپردازد. موسیقی متن کار با حس تعلیقی که ایجاد میکند، کارگردانی بیبدیل رومن پولانسکی، بازی بسیار زیبای میا فارو در قالب نقش رزماری جوان، فیلمبرداری قوی کار همه و همه شایستگی نامزدی و حتی برد جایزه اسکار را داشتند اما فیلم تنها یک جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن یعنی روت گوردون به دست آورد و باقی عوامل این فیلم ساختارشکن و پرماجرا بشدت نادیده گرفته شدند. نادیدهگرفته شدن بچه رزماری از سوی آکادمی نیز یکی از خطاهای بسیار آشکار این آکادمی است.
بچه رزماری( ١٩٦٨)
این فیلم یکی از تریولوژیهای روانپریشانه رومن پولانسکی محسوب میشود که ساختار و چینش پیچیدهای دارد و بیش از هر چیز به درگیری درون با بیرون و احساسات انسانی میپردازد. موسیقی متن کار با حس تعلیقی که ایجاد میکند، کارگردانی بیبدیل رومن پولانسکی، بازی بسیار زیبای میا فارو در قالب نقش رزماری جوان، فیلمبرداری قوی کار همه و همه شایستگی نامزدی و حتی برد جایزه اسکار را داشتند اما فیلم تنها یک جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن یعنی روت گوردون به دست آورد و باقی عوامل این فیلم ساختارشکن و پرماجرا بشدت نادیده گرفته شدند. نادیدهگرفته شدن بچه رزماری از سوی آکادمی نیز یکی از خطاهای بسیار آشکار این آکادمی است.
۰