نگاهی دوباره به "ایتالیا ایتالیا"

نگاهی دوباره به "ایتالیا ایتالیا"

دو سکانس فیلم هامون یعنی سکانس درگیری جنگجوی عرب و سامورایی و نیز سکانس جدال بین عزت اله انتظامی و خسرو شکیبایی کلید ورود به دنیای نویسنده است با این تفاوت که دنیای مهرجویی دنیایی عمیق، قاعده‌مند و پربار است، ولی دنیای ذهنی آقای صباغ‌زاده حاکی از شیفتگی غیر شکاکانه در مورد دنیای غرب است که از یک دیدگاه تک بعدی نسبت به این موضوع ناشی می‌شود.

کد خبر : ۵۰۰۰۰
بازدید : ۲۷۳۷
فرادید | صادق چولکی، برای نوشتن از فیلم «ایتالیا ایتالیا» باید کمی دقیق‌تر و جزئی‌تر به مسائل پرداخت چرا که بیشتر مسائل و موارد راجع به این فیلم گفته شده و پرداختن دوباره به آن‌ها سود چندانی ندارد. در عوض آنچه مدتی است فکرم را درگیر کرده دورنمای ذهنی فیلم‌نامه‌نویس این اثر وطنی است که دغدغه اصلی‌اش هنگام نوشتن متن چه بوده است؟ حتی بالاتر از آن چه چیزی باعث می‌شود تا روح زندگی در کاراکتر نادر و برفاو دمیده شود و در قاب تصویر جای بگیرد؟

با طرح این مقدمه مایلم به تشریح آنچه راجع به فیلم می‌اندیشم بنویسم. به صورت موردی اگر بخواهیم در مورد «ایتالیا ایتالیا» بحث کنیم، باید بیشتر روی کد‌ها و ارجاعات فرامتنی دقت نموده، چون فیلمساز به وسیله آن ما را به سمت هدف راهنمایی می‌کند منتهی قبل از تشریح بیشتر باید به ذکر چند نکته و یادآوری یک سکانس از فیلم هامون ساخته داریوش مهرجویی بپردازیم.
دو سکانس فیلم هامون یعنی سکانس درگیری جنگجوی عرب و سامورایی و نیز سکانس جدال بین عزت اله انتظامی و خسرو شکیبایی کلید ورود به دنیای نویسنده است با این تفاوت که دنیای مهرجویی دنیایی عمیق، قاعده‌مند و پربار است، ولی دنیای ذهنی آقای صباغ‌زاده حاکی از شیفتگی غیر شکاکانه در مورد دنیای غرب است که از یک دیدگاه تک بعدی نسبت به این موضوع ناشی می‌شود.
در «ایتالیا ایتالیا» علیرغم تلاش نویسنده برای بازآفرینی یک هامون امروزی یا بهتر بگوییم روشنفکری در عصر حاضر، شخصیت نادر به صورت ناخودآگاه به نماد غرب تبدیل شده است. اگر بخواهیم این مسئله را دقیق‌تر بررسی کنیم، باید شخصیت هامون را دوباره در ذهن مجسم کنیم. حمید هامون در این فیلم به عنوان نماینده روشنفکری دهه‌ی شصت، به شدت متلاطم و بین ایدئولوژی‌های مختلف سرگردان است که می‌توان برای آن دو فرض در نظر گرفت، فرض‌هایی که هرکدام را می‌شود به ۲ سکانس طلایی فیلم هامون نسبت داد. در نخستین تصویر، حمید هامون به عنوان نماد طبقه حاکم و نماینده ایران دهه شصت به شدت درگیر بین سنت و مدرنیته است که سرانجام این سرگردانی، با پیوستن دوباره به سنت و قربانی شدن مدرنیته پایان می‌یابد و وجه نمادین آن درفیلم، قطع شدن سر سامورایی است که در نهایت با غرق شدن حمید هامون است عینیت می‌یابد.
نگاهی دوباره به فیلم ایتالیا ایتالیا ساخته کاوه صباغ‌زاده
فرض بعدی، اما به سکانس دقیقه ۶۰ تاکید دارد و به نظر فرضیه‌ای درست‌تر می‌آید. اینکه هامون نماینده روشنفکری دوره خودش است و بزرگترین دغدغه‌اش پیدا کردن راهی برای رستگار کردن جامعه، به همین خاطر باعث می‌شود که مهشید پوست بیندازد، اما به تدریج از او فاصله بگیرد! مهشید اساسا با آدم‌های توی کوچه و خیابان هیچ فرقی ندارد و فقط به لحاظ ظاهری مدرن شده است. به همین خاطر پس از مدتی حرف‌های هامون برایش تبدیل به «شر و ور» می‌شود. مهشید از اینجا به بعد دیگر گول حرف‌های حمید را نمی‌خورد و می‌خواهد که به شکل قبلی خود برگردد یعنی همان زندگی راحت و بدون فکر قبلی.
در این کش و قوس آنچه بدان کمتر توجه شده بچه‌ای است که مهشید پس از ازدواج با حمید هامون صاحب آن شده و نام «علی» را بر خود دارد. این اسم هم ما را مستقیم می‌برد سراغ شخصیت «علی عابدینی» که معتقد است راه نجات جامعه در شعار «کار برای کار؛ نه برای غایت و نهایتش» معنا می‌یابد. با توجه به این خط سیر، به نظر می‌رسد مهرجویی در نهایت راه حلی که ارائه می‌دهد یک اندیشه ایرانشهری است که می‌تواند از تلاقی عرفان شرقی و فلسفه غربی به وجود آمده تا بتوان از آن بنایی عظیم ساخت، بنایی مانند برج بلندی که «علی عابدینی» معمار آن است. اگر این برج را در برابر خانه‌ی بساز بندازی حمید هامون قرار دهیم به سادگی متوجه اهمیت علی عابدینی می‌شویم .

برگردیم به فیلم خودمان یعنی «ایتالیا ایتالیا»، چنان که پیشتر گفتیم شخصیت نادر به جای آنکه محل مناقشه ایدئولوژی‌های مختلف باشد، یکسره ذوب شده در اندیشه اروپایی است و در نهایت خود را به عنوان نماینده یا حتی خود اروپا مطرح می‌کند. حال اگر نادر نماینده غرب باشد، برای معنادار شدن فیلم لازم است طرف مقابلش نماینده ایران باشد و ما نیز ناچاریم در برفاو دنبال ویژگی خاصی مثل شباهت ظاهری به گربه و شیر، یا اسمی اصیل و یا پرخاشگری‌های گاه و بیگاه، برای نمود یافتن در قالب ایران بگردیم تا این دوگانه بامعنا شود. در کل آنچه از این فیلم برداشت می‌شود تحلیلی بین‌المللی با موضوعیت ایران است که در آن رابطه با غرب ترسیم می‌شود و گرچه به لحاظ بار عاطفی و روند دراماتیک به خوبی قوام نیافته، ولی انچه دریافت می‌شود به شرح زیر است.
نگاهی دوباره به فیلم ایتالیا ایتالیا ساخته کاوه صباغ‌زاده
بچه مرده به دنیا آمده در فیلم «ایتالیا ایتالیا» به نوعی حاصل همکاری گذشته ما با غرب است که در نتیجه آن، می‌توان سرگشتگی پایان فیلم را با وضعیت فعلی رابطه ایران و غرب مقایسه کرد. در پایان فیلم گرچه رابطه زن و مرد به طلاق نمی‌کشد، اما نزدیک شدن آن‌ها به یکدیگر هم کاری بس دشوار است چرا که برفاو همچنان آن روحیه خودویرانگری و پرخاشگری را با خود به همراه دارد. در عین حال اشاره نادر به جنسیت و حتی متعادل بودن وزن بچه و شباهت آن به مادر حاکی از دادن وعده آینده روشن برای هر دو طرف است.

در پایان نیز بیننده در اندیشه‌ چگونگی سرانجام ماجرا رها می‌شود. در نهایت باید گفت که تلاش نویسنده برای بازآفرینی هامون راه به جایی نبرده است و فیلم‌نامه‌نویس در عمل، ناخواسته به مفهومی دیگر رسیده است. همچنین وجود ناهماهنگی فراوان که در اثر موازی نویسی با هامون ایجاد شده خود جای بحث و مجادله بسیاری است البته نباید تلاش نویسنده را در خلق اثری تفسیری، خلاق و مفرح نادیده گرفت.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید