"لاتاری"؛ پژواک مخرب یک عربده سیاسی

"لاتاری"؛ پژواک مخرب یک عربده سیاسی

دختران ایرانی را اغلب فقر فزاینده و نابسامانی اقتصادی به این راه می‌کشاند که چاره‌اش برای رفع، نه قهرمان‌بازی از نوع فیلمفارسی‌است و نه عربده‌کشی و نه قمه‌کشی و نه داد و بیداد واهی و نه پیشنهاد پشت دست زدن به دهان یک مجری، نه خائن خطاب کردن کسانی که مجبور نیستند نوع نگاه تحمیلی مارا تحمل کنند و نه ربط دادن آن به دولتی خاص است.

کد خبر : ۵۰۱۷۴
بازدید : ۱۸۹۲
ظاهر امر نشان می‌دهد؛ حاشیه‌هایی که این روز‌ها درباره فیلم سینمایی «لاتاری» به راه افتاده، درست همان‌چیزی است که هم سازندگان این فیلم به دنبالش هستند و هم عملی مهندسی شده ازپیش است.
درمواجهه اولیه با فیلم «لاتاری»، این پرسش برای بیننده پیش می‌آید که اگر فیلمی با این مضمون، توسط فیلمسازی خارج از چارچوب ذهنی دست‌اندرکاران فعلی ساخته می‌شد، چه اتفاقی رخ می‌داد و نوع برخورد‌ها با آن چگونه بود؟ یعنی درست همان پرسشی که چندین سال‌پیش، پیرامون مستندی با نام «فقرو فحشا» مطرح شد.

سازندگان فیلم «لاتاری» با شیوه بیانی آشنا برای دست‌اندرکاران رسانه کشور، تعجب خود را اینگونه مطرح کرده‌اند که چرا نشریات اصلاح‌طلب از این فیلم راضی نیستند و اصولا چرا این فیلم را فیلمی برخلاف منافع ملی در وضعیت کنونی ارزیابی می‌کنند؟ در حالی که چنین حساسیتی خارج از گرایش‌های معمول سیاسی، یک حساسیت ملی است.

شاید بتوانیم در میزان «غیرت و مردانگی» عوامل ساخت این فیلم درباره موضوعی، چون قاچاق دختران ایرانی به امارات شک نکنیم، اما بی‌احتیاطی در نوع بیان این غیرت و مردانگی، اظهرمن الشمس‌است. به این دلیل که در درجه اول ریشه در نوعی هرج‌ومرج‌طلبی آشکار دارد و دردرجه دوم ناقض قوانین جاری دو کشور محسوب می‌شود.

ذهنیت‌های پشت‌پرده این فیلم جدای هرگونه اتهام‌زنی‌های موهوم و به کاربردن اصطلاحاتی همیشگی و نخ‌نما، چون «زنجیره ای» برای مطبوعات منتقد، خود به خود راه و رسمی که پیش گرفته‌اند را لو داده‌اند و این درحالی است که باید عاقلانه، دردرجه نخست این پرسش را در ذهن خود پاسخ دهند که این حجم نگرانی چرا باید در مورد این فیلم و مستند یاد شده در بالا اوج بگیرد؟ مگر فیلم‌های دیگری که از زاویه‌ای هنری‌تر به این مشکل پرداخته‌اند، کم‌است؟

مشاهده این فیلم از سویی دیگر، این پرسش را به ذهن بیننده متبادر می‌کند که «غیرت» ما چرا باید پس از وقوع واقعه به جوش بیاید؟ واقعا یک آدم، با غیرتی افسارگسیخته از این دست که اجازه می‌دهد «ناموس» اش، سرازخاک بیگانه دربیاورد نباید در این فیلم خلعت غیرت را از تن دربیاورد و نام دیگری بر خود بگذارد؟

باید برادرانه به سازندگان فیلم «لاتاری» گفت: آقایان! مشکل قاچاق دختران ایرانی به امارات نه به زور اتفاق می‌افتد و نه با فریب و نیرنگ.
دختران ایرانی را اغلب فقر فزاینده و نابسامانی اقتصادی به این راه می‌کشاند که چاره‌اش برای رفع، نه قهرمان‌بازی از نوع فیلمفارسی‌است و نه عربده‌کشی و نه قمه‌کشی و نه داد و بیداد واهی و نه پیشنهاد پشت دست زدن به دهان یک مجری، نه خائن خطاب کردن کسانی که مجبور نیستند نوع نگاه تحمیلی مارا تحمل کنند و نه ربط دادن آن به دولتی خاص است.
حقیقت این است که بنا به مضمون یکی از دیالوگ‌های همین فیلم اززبان مامور امنیتی، عوامل پشت‌پرده دراین پروژه پرسشی مطرح کرده‌اند که خودشان هم جرات شنیدن پاسخش را ندارند و بر همین اساس باید راه‌های دیگری، چون درافتادن به دامن هزل و هجو و خشونت به نیت نگه داشتن تماشاگر را امتحان کنند.

نکته جالب‌توجهی که ازسوی سازندگان این فیلم نادیده‌گرفته‌شده این است که اعتبار و حیثیت حرفه‌ای خود را درجهتی حرکت داده‌اند که خودشان هم ریشه‌هایش را به درستی نمی‌شناسند یا نمی‌خواهند بشناسند.
برخورد‌های غیرمنطقی با هدف گرم کردن تنور جشنواره‌ای که از شدت تکرار در لبه سقوط قرار گرفته شاید در نگاه اول نوعی تیزهوشی و موقعیت‌شناسی به حساب بیاید، اما درنظر گرفتن تاریخ مصرف چنین رویکردی نه به نفع یک گروه فیلمسازی است و نه به نفع آینده سینمای ما.

هنرمندی که نداند راه‌حل مشکلی، چون قاچاق دختران ایرانی به کشور‌های عربی، ریشه درچه عواملی دارد و چه‌نوع فرهنگ سازی را طلب می‌کند، بدون شک عنان اختیار هنر خود را به دست کسانی می‌سپارد که جز کوبیدن بر طبل خشم، راه‌حل دیگری بلد نیستند.
فقط کافی‌است لحظه‌ای خود را به جای بیننده‌ای ازکشوری دیگر قراردهیم و ازنظرگاه او به فیلم «لاتاری» نگاه کنیم. شاید آن وقت باشد که دریابیم اثری خلق کرده‌ایم که نه‌تنها سطحی از شناخت ایران و ایرانی را با خود یدک نمی‌کشد بلکه به نفرتی دامن می‌زند که مورد علاقه دشمنان ما است.

مهدویان با فیلم «ماجرای نیمروز» و «ایستاده درغبار» نشان داد که هنرمندی علاقه‌مند به ثبات کشور خود است، اما در کمال تعجب در «لاتاری»، همه ذهنیات علاقه‌مندانش را مخدوش کرد.
از هر طرف که بخواهیم به فیلم لاتاری نگاه کنیم با اثری پریشان به لحاظ مضمون و ساختار مواجه می‌شویم. اثری که‌ای کاش در پرونده کاری این فیلمساز جا نمی‌گرفت.

فیلمسازی آینده‌دار، چون مهدویان، بدون شک بهتر از هر کس دیگری می‌داند که باید با طمانینه بیشتر درباره ریشه‌های یک مشکل ظاهرا لاینحل برخورد کرد و بهتر می‌داند که تصویری، چون تصویرپایانی این فیلم ممکن است چه تصور خطرناکی از ایرانی و فرهنگ ایرانی ایجاد کند. مهدویان می‌داند که فرهنگ قمه‌کشی به نیت منکوب کردن سیاست یک دولت درهردوره‌ای، پیش از آنکه به نقدی سازنده و فرهنگی منجرشود، تیشه بر ریشه فرهنگ خشونت‌گریز ما می‌کوبد.

مساله‌ای که در این فیلم به عنوان دغدغه اصلی مطرح شده، نیاز به راهکار‌هایی ازجنس همدلی و وفاق دارد نه متهم کردن دیگری. پس اگر «غیرتی» هست، بسم‌الله.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید