"بر جسم روح"؛ آمیزش رویا با واقعیت

"بر جسم روح"؛ آمیزش رویا با واقعیت

مانند بهترین رویاها، آشنا، اما متفاوت، «بر جسم روح» استعاره‎های سینمایی آشنا را با ایده‎هایی شگفت‎انگیز که متعلق به خود سازنده‎ی فیلم هستند درهم می‎آمیزد. کارگردان دنیای سحر و جهان عادی را به شیوه‎ای که فقط از عهده‎ی جهان سینمایی برمی‌آید درهم آمیخته است.

کد خبر : ۵۳۱۳۵
بازدید : ۲۰۰۹
لس‌آنجلس تایمز | کنث توران، تجربه‎ی تماشای فیلم نامزد اسکار «بر جسم و روح» سحرآمیز است. شاعر معروف «دابلیو بی ییتس» می‎گوید، مسئولیت در رویا‌ها آغاز می‎شود. اما آیا عشق و عاشقی نیز می‎تواند در رویا‌ها آغاز شود؟

فیلم مجارستانی «بر جسم و روح»، یکی از فیلم‎های خارجی که امسال زیاد مورد استقبال قرار گرفته، این مفهوم ظریف را می‎گیرد و از برای ایجاد یک طلسم سحرآمیز استفاده می‎کند.

برنده‎ی خرس طلایی برلین، یکی از کاندیدا‌های نهایی فیلم خارجی اسکار، نامزد دریافت چهار جایزه‎ی فیلم اروپایی (ستاره‎ی فیلم «الکساندر بروبلی» جایزه‎ی بازیگر نقش اول زن را برد)، این فیلم عاشقانه‎ای چشم باز کننده و غیر عادی است که مدت‎ها بود نظیرش را ندیده بودیم.

مانند بهترین رویاها، آشنا، اما متفاوت، «بر جسم روح» استعاره‎های سینمایی آشنا را با ایده‎هایی شگفت‎انگیز که متعلق به خود سازنده‎ی فیلم هستند درهم می‎آمیزد.

این کارگردان «آیدیکو انیدی» است، که در ۱۹۸۹ فیلم به یادماندنی «قرن بیستم من» (My Twentieth Century) را ساخت، که جایزه‎ی فیلم اول کن را برد. کار‌های بعدی سر و صدای بین‎المللی چندانی نداشتند، و در واقع بین آخرین فیلم «انیدی» و این فیلم جدید یک فاصله‎ی ۱۸ ساله هست.

آنچه باعث شد این کارگردان به دنیای فیلم‎سازی بازگردد، ایده‎ای بود که در عین سادگی، اما بی‎نظیر بود، ایده‎ای که دنیای سحر و جهان عادی را به شیوه‎ای که فقط از عهده‎ی جهان سینمایی برمی‌آید درهم آمیخت.

ابتدا جهان سحرآمیز را می‎بینیم، جایی که «بر جسم و روح» با کاراکتر انسانی خود آغاز نمی‎شود، بلکه با صحنه‎ای بی‎نهایت زیبا که توسط فیلم‎بردار «مت هربای» شکار شده شروع می‎شود. گوزن نر و ماده‎ای بی‎نظیر، تنها در صحنه‎ای زمستانی با درختان خشک و زمین برفی، درکنار هم ایستاده، بدنشان همدیگر را لمس می‎کند، با ارتباطی که کاملا ملموس است.

وقتی به جهان حقیقی برمی‎گردیم، صحنه‎ی اصلی فیلم، یک کشتارگاه شهری، به شدت زمینی و کسل‎کننده به نظر می‎رسد؛ و گاوها، که سرانجام بی‎رحمانه‎ی آنان را به زودی شاهد خواهیم بود، با چشمانی محتاط و ملتمس ما را نظاره می‎کنند، گویا که می‎دانند چه در انتظارشان است.

کسی که از پنجره‎ی طبقه‎ی دوم خود با ناامیدی به این صحنه خیره شده «آندره» (گیزا مورکزانی) است، فردی لاغر و ریشو با بازویی پژمرده. او مدیر کشتارگاه است، مردی که مسئول سازماندهی این قتل عام است.

در این روز به خصوص، «آندره» به چهره‎ای غریبه نگاه می‎کند، در تلاش برای یافتن هویت این زن خجالتی و نامطمئن. «ماریا» (بوربلی) یکی از کارکنان نیست، بلکه بازرس کنترل کیفیت دولت است، زنی فوق‎العاده دقیق که چشمانی تیز برای تخمین میزان چربی یک طرف گاو دارد.

بین این دو نفر مقداری کشش به نظر می‎رسد، اما هردو درون‎گرا هستند، حتی رسمی. بدون هرگونه مهارت اجتماعی برای باز کردن سر صحبت، به جایی نمی‎رسد، «ماریا» و «آندره» هردو به زندگی فردی و انزوای خود برمی‎گردند. آنگاه تقدیر دست به کار می‎شود.

دزدیده شدن پودر جفت‎گیری حیوانات، باعث می‎شود کارکنان کشتارگاه مورد بازجویی روانشناسی قرار بگیرند که مرتبا از آن‌ها در مورد رویاهایشان می‎پرسد.

«ماریا» و «آندره» از همین طریق متوجه می‎شوند که هرشب خوابی یکسان می‎بینند، هردو مکررا تصاویر دقیقا مشابهی از گوزن نر و ماده‎ای که در ابتدای فیلم دیدیم را مشاهده می‎کنند.

مطابق انتظار، «ماریا» و «آندره» هردو از این اکتشاف مبهوت می‎شوند، نمی‎دانند با آن چه کنند، اما راضی به رها کردنش هم نیستند.

تصمیمی که می‎گیرند، و نحوه‎ی عملی شدن آن، تنش بالایی ایجاد می‎کند، شهادتی تکان‎دهنده از قدرت و اثر رویا بر ما، خوشمان بیاید یا نه.

علارغم غیبت طولانی او از فیلم‎سازی (او اخیرا روی ورژن مجارستانی «تحت درمان» (In Treatment) از شبکه‎ی HBO کار می‎کرده)، این فیلم‎ساز اینجا کنترل کامل همه چیز را در دست دارد، و کار بی‎عجله‎ی او مدلی از ترکیب ساخت فیلمنامه‎ی دقیق با تخیلی غیرعادی است.

او در این راه کمک بسیاری از بازیگران خود دریافت می‎کند. همانطور که «بر جسم و روح» واقعیت و رویا را درهم آمیخته، بازیگران اصلی فیلم نیز بازی حرفه‎ای و آماتور را درهم می‎آمیزند.

«باربلی»، برنده‎ی جایزه‎ی بازیگری اروپایی، یک بازیگر حرفه‎ای شگفت‎انگیز است، توانسته یک «ماریای» آسیب‎پذیر را بسازد که شدیدا در جسارت و محدودیت‎هایش باورپذیر است. بازیگر مقابل او «مورکزانی» است، که در زندگی واقعی یکی از ناشران موفق مجارستان است، کسی که با افرادی نظیر برنده‎ی اسکار «ایمره کرتز» هم کار کرده. کارگردان در مورد او گفته، "فیزیک او من را به یاد «کلینت ایستوود» در «گرن تورینو» (Gran Torino) انداخت، " مقایسه‎ای که درست هم هست.

آن دو گوزن هم کارشان بی‎نظیر است. گوزن نر باشکوه ماه‎ها آموزش نیاز داشته، و از کارگردان نقل شده که گفته، "گوزن را همانطوری قاب گرفتیم که بازیگران اصلی را قاب گرفتیم. " جواب هم داده.

برای عاشقان تجربه‎ی سینمایی، تنها نکته‎ی ناراحت‎کننده این است که فیلم «بر جسم و روح» در لس‎آنجلس فقط از طریق نتفلیکس قابل تماشاست، این اولین باری است که فیلمی خارجی با این کیفیت حتی یک سالن سینما هم برای اکران نداشته. نهایتا اما، شکرگذار وجود چنین تجربه‎ی به یاد ماندنی هستیم، هرجا که آن را دیده باشیم.

منبع: وبسایت نقدفارسی

مترجم: علی دواچی
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید