"گریه"؛ سهم مردم از برنامههای سالتحویل!
شوخیهای خنک، اجرای چند قطعه موسیقی، شعارهای اخلاقی، پرسشهای کلیشهای و در نهایت تحویل سال. البته که "گریه" باید سهم بینندگانی باشد که نه مثل میهمانان برنامههای تلویزیون برای ساعتی حضور در استودیوها میلیونها تومان به جیب میزنند و نه مانند بعضی مجری ها، برای اجرا در یک مراسم دستمزدهای نجومی میگیرند.
کد خبر :
۵۳۴۰۳
بازدید :
۱۰۸۰۰
محدثه واعظیپور | چطور میتوان منطق برنامه سازی برای سال نو در تلویزیون ایران را درک کرد؟ عید نوروز و لحظه تحویل سال برای همه ایرانیان، از هر قشر و جایگاهی، با هر دیدگاه سیاسی و مذهبی مهم و ویژه است.
این طور که به نظر میرسد تولید برنامههای ویژه سال تحویل در چند شبکه قرار است پاسخی به نیاز اقشار و گروههای مختلف باشد تا متناسب با نیاز و حال و هوایشان یک برنامه را انتخاب کنند.
بخشی از ماجرا روشن است، این که تیمهایی برای ساخت این برنامهها برگزیده میشوند که سابقه برنامه سازی دارند. پس هر سال معمولا نامهایی تکرار میشوند و فارغ از کیفیت کارشان دوباره و در سال بعد مقابل دوربین میروند. ماهیت برنامهها هم شبیه است.
بخشی از ماجرا روشن است، این که تیمهایی برای ساخت این برنامهها برگزیده میشوند که سابقه برنامه سازی دارند. پس هر سال معمولا نامهایی تکرار میشوند و فارغ از کیفیت کارشان دوباره و در سال بعد مقابل دوربین میروند. ماهیت برنامهها هم شبیه است.
جلب نظر ستارههای سینما، موسیقی و ورزش برای حضورشان در این برنامهها برگ برنده آنهاست. بقیه ماجرا هم شبیه است. شوخیهای خنک، اجرای چند قطعه موسیقی، شعارهای اخلاقی، پرسشهای کلیشهای و در نهایت تحویل سال. بعضی از این برنامه ها، گاهی با یک اتفاق جان میگیرند و خاص میشوند، ولی معمولا فراتر از چارچوبی تعیین شده، نرفته و نمیروند.
علی ضیا، احسان علیخانی، فرزاد حسنی، احسان کرمی و ... در این سالها برنامههای سال تحویل را اجرا کرده اند و کار هریک از آنها امتیازها و نقاط ضعفی داشته.
علی ضیا، احسان علیخانی، فرزاد حسنی، احسان کرمی و ... در این سالها برنامههای سال تحویل را اجرا کرده اند و کار هریک از آنها امتیازها و نقاط ضعفی داشته.
امسال، اما احسان علیخانی نقطه عطف و فصلی تازه در برنامههای سال تحویل رقم زد. در بهترین حالت اجرای چنین برنامه پر اشک و آهی را میتوان محصول بی توجهی علیخانی به اهمیت سال نو برای مردمی دانست که زیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و مشکلات مختلف معیشتی هستند و چارهای جز امیدوار بودن به روزهای بعد ندارند.
این مردم بیشتر از بسیاری از آنهایی که در رفاه زندگی میکنند، طعم رنج و شوربختی را کشیده اند و حق دارند دقایقی آسوده خاطر باشند. گرفتن اشک و به جوش آوردن عواطف این مردم کار سختی نیست.
همدردی با بخشی از جامعه که مشکلات فراوان دارند، پسندیده و انسانی است، اما باز کردن پای این بحرانها به برنامه تحویل سال، جز تباه کردن این دقایق خاص چه دستاوردی دارد؟
احسان علیخانی در این سالها تلاش کرده سبک و شیوه خود را در اجرا داشته باشد. «ماه عسل» مهمترین برنامه او در مقاطعی تاثیرگذار بوده و مخاطب بالایی داشته. اما نوع نگاه و شیوه کاری که علیخانی در «ماه عسل» دنبال میکند مناسب سال تحویل نیست.
احسان علیخانی در این سالها تلاش کرده سبک و شیوه خود را در اجرا داشته باشد. «ماه عسل» مهمترین برنامه او در مقاطعی تاثیرگذار بوده و مخاطب بالایی داشته. اما نوع نگاه و شیوه کاری که علیخانی در «ماه عسل» دنبال میکند مناسب سال تحویل نیست.
ضمن این که نمایش آن میزان فقر و بدبختی در برنامه ماه رمضان هم پسندیده نیست. اما این یادداشت، فرصت پرداختن به «ماه عسل» و کارکردهایش نیست.
بخش تحویل سال برنامه او که این روزها در فضای مجازی هم منتشر شده، نقطه اوج این احساسات گرایی است. این چه تفکری است که از شادی در آغاز یک سال تازه میگریزد و به دامن اندوه میآمیزد و خود را با هزار بهانه ملی و مذهبی توجیه میکند؟
تلویزیون در نمایش اندوه افراط میکند و آنسوی آبها دو شبکه پربیننده فارسی زبان یعنی بی بی سی فارسی و من و تو با ایدههایی تکراری و غیرجذاب، به زور میخواهند بیننده را شاد و خوشحال کنند.
تلویزیون در نمایش اندوه افراط میکند و آنسوی آبها دو شبکه پربیننده فارسی زبان یعنی بی بی سی فارسی و من و تو با ایدههایی تکراری و غیرجذاب، به زور میخواهند بیننده را شاد و خوشحال کنند.
برنامههای شبکههای داخلی و خارجی به یک اندازه کسالت بارند و غیرخلاقانه. اگرچه نمیتوان امکانات و منابع مالی شبکههای داخلی را با خارجیها مقایسه کرد، اما آنچه مخاطب در مواجهه با این برنامهها تجربه کرد نشان دهنده عقب گرد و شکست در برنامه سازی بود.
با این همه در میان برنامههای شبکههای داخلی، استراتژی حاکم بر برنامه علیخانی آزاردهنده و اشتباه بود؛ و این مدیران صدا و سیما هستند که باید توضیح دهند کارکرد برنامههای تحویل سال چیست و قرار است چه حسی را در مخاطب برانگیزد؟
البته که گریه باید سهم بینندگانی باشد که نه مثل میهمانان برنامههای تلویزیون برای ساعتی حضور در استودیوها میلیونها تومان به جیب میزنند و نه مانند بعضی مجری ها، برای اجرا در یک مراسم دستمزدهای نجومی میگیرند. کار خیر، اخلاق و دل همیشه غمگین سهم بینندگان و لبخندهای باسمهای و ژستهای انسان دوستانه سهم مجریها و سلبریتی ها.
البته که گریه باید سهم بینندگانی باشد که نه مثل میهمانان برنامههای تلویزیون برای ساعتی حضور در استودیوها میلیونها تومان به جیب میزنند و نه مانند بعضی مجری ها، برای اجرا در یک مراسم دستمزدهای نجومی میگیرند. کار خیر، اخلاق و دل همیشه غمگین سهم بینندگان و لبخندهای باسمهای و ژستهای انسان دوستانه سهم مجریها و سلبریتی ها.
۰