حاشیه‌های یک کنسرت به سبک ایتالیایی

حاشیه‌های یک کنسرت به سبک ایتالیایی

مردی را تصور کنید که دو ساعت تمام انگشتانش روی کلاویه‌های میرقصید و تازه سرش را به اطراف هم می‌چرخاند و گروهش را هدایت می‌کرد که کجا صدا را بالاتر ببرند و کجا شروع به نواختن کنند. چنان تمرکزی داشت که با یک دست گیتار سمت چپش را هدایت می‌کرد و با دست دیگر همچنان داشت ملودی پیانویش را می‌نواخت.

کد خبر : ۵۵۵۶۱
بازدید : ۱۴۹۸
حاشیه‌های یک کنسرت به سبک ایتالیایی
صوفیا نصرالهی | لودویکو اینائودی، آهنگساز و پیانیست مشهور ایتالیایی را تا پنج شش سال پیش کمتر کسی در ایران می‌شناخت. بعد از تب فیلم فرانسوی دست نیافتنیها» (intouchables) و موسیقی متن جذابش که سولوی پیانو بود، اینائودی در ایران هم چهره مطرحی شد و کم کم بقیه کارهایش هم در اینترنت دست به دست چرخید و شنیده شد.
از سه شنبه تا پنجشنبه اینائودی در تالار بزرگ وزارت کشور کنسرت داشت. فروش بلیت هایش از اسفند سال گذشته آغاز شد و بلیت‌های دوروز چهارشنبه و پنجشنبه خیلی سریع سولداوت شد و کنسرت را برای یک شب دیگر تمدید کردند. پنجشنبه شب در تالار وزارت کشور با چنداتفاق فرخنده روبه رو می شدید.
اول همین که دست اندرکاران هوش این را پیدا کرده اند که از آهنگسازان متفاوتی دعوت کنند که شاید پیش‌تر کمتر کسی آن‌ها را می‌شناخت و ریسک اش را بپذیرند، خودش قابل تحسین است. اینکه کیتارو به ایران بیاید یک اتفاق است، اما کیتارو چهره‌ای است که از دهه ۶۰ نام آشنایی برای مردم ایران شد.
امثال اینائودی یا اولافور آرنالدز که سال گذشته به ایران آمده بود یا گروه موسیقی «شیلر» شاید اتفاقات مهم تری محسوب بشوند. نکته دوم استقبال حیرت انگیز مردم بود؛ و از همه درخشان‌تر تالار بزرگ وزارت کشور از لحاظ صدا، نورپردازی و همه جزئیات فنی در حد استاندارد‌های جهانی حاضر شد.
طبعا تصاویر روی پرده محصول تیم خود اینائودی بود، ولی اجرای آن نورپردازی درخشان که در بخشی به دوزخ و بخشی به بهشت می‌مانست، باعث شد تجربه شنوایی به همراه یک تجربه بصری بی نظیر لذتی به مخاطبان بدهد که از یک اجرای زنده موسیقی انتظار می‌رود. اینائودی مشخصا در کارهایش پایه موسیقی کلاسیک دارد.

اما در ارکستر جمع و جوری که با خودش به ایران آورده بود، گیتار بیس و الکتریک و درامز هم داشت. موسیقی اش تلفیقی نیست؛ سبکی است که معمولا به آن امبیانت می‌گویند، یعنی تلفیقی از ملودی و اصواتی که فضاسازی می‌کنند. در یکی از جذابترین قطعات حتی از یک ظرف آب برای به صدا در آوردن ساز کمک می‌گرفتند که ملودی منحصر به فردی ایجاد می‌کرد.
دوئت‌های کلاسیک ترش با ویولن یا ویولنسل برای آن‌هایی که اینائودی کلاسیک را دوست دارند، تجربه نفس گیری بود. اما به نظرم بهترین قطعه اش سولویی بود که اتفاقا به موسیقی متن فیلم «دست نیافتنی ها» منتهی می‌شد. احساساتی، حرفه‌ای و به همان شیوه خودش با تکرار موتیف‌هایی که یکنواخت است، اما به جان می‌نشیند. در چیره دستی اش همین را بدانید که دوساعت پشت پیانو نشست و همه آن دو ساعت را نواخت. به خصوص که قطعاتش از نت‌های کاملا به هم پیوسته پیانو تشکیل شده، در حدی که واقعا برای یک دقیقه هم پیانو سکوت ندارد.
مردی را تصور کنید که دو ساعت تمام انگشتانش روی کلاویه‌های میرقصید و تازه سرش را به اطراف هم می‌چرخاند و گروهش را هدایت می‌کرد که کجا صدا را بالاتر ببرند و کجا شروع به نواختن کنند.
چنان تمرکزی داشت که با یک دست گیتار سمت چپش را هدایت می‌کرد و با دست دیگر همچنان داشت ملودی پیانویش را می‌نواخت.
اینائودی برای قطعات موسیقی فیلم‌های دیگر، مثل «کتابخوان» هم شهرت دارد، اما یکی از مشهورترین قطعاتش مرثیه‌ای است که برای قطب جنوب نوشته و همان جامیان یخ‌هایی که آب می‌شوند، ضبط کرده و ویدئواش یکی از مشهورترین قطعات برای محیط زیست است که طرفداران زیادی پیدا کرد و ملودی اش هم به شدت گوش نواز و برانگیزاننده بود.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید